به گزارش خبرنگار مهر، فریدون نجفی کارگردان سینمای کودک به مناسبت اکران فیلم سینمایی «میان صخرهها» به کارگردانی مختار عبدالهی در قالب یادداشتی به ارزیابی این اثر پرداخته است.
متن این یادداشت به شرح زیر است؛
«مختار عبداللهی پیش از اینکه فیلمساز خوبی باشد، فیلمنامهنویس خوبی است؛ درام و داستان را میشناسد و باوجود اینکه «میان صخرهها» تجربه اول اوست، فیلم خوب و سرپایی از آب درآمده و به چشم میآید. البته برای قضاوت نسبت به جزئیات فیلم باید به این را در نظر گرفت که از جمله آثار سینمایی کم بودجه است. این فیلمها ممکن است ارزان ساخته شوند ولی آثار ارزشمندی در نمایش رنگین بخشی از خاک و مردم ایران هستند.
مختار عبداللهی اصالتاً اهل لردگان چهارمحال بختیاری است؛ بنابراین اکثر فیلمهای کوتاه و کارهایی که تابهحال ساخته در همین فضاها بودند.
با این حال او علاقهمند بود تا قدری از این فضا فاصله بگیرد و فیلمهایش را به فضای شهری بیاورد اما من بهعنوان دوستش، همواره دوست دارم از او فیلمی ببینم که متعلق به خاستگاه زیستی اوست؛ جایی که زندگی کرده است چون فرهنگ و جزئیات آن منطقه را میشناسد. چون اگر یک فیلمساز غیربومی و ناآشنا بخواهد درباره آنجا فیلم بسازد، قطعاً برایش سخت است، چون فرهنگ آن منطقه را نمیشناسد.
ما در ایران روی گنجینهای خوابیدیم و خردهفرهنگهایی هستند که برای ما خیلی ویژه و متفاوتند. ممکن است در جایی از سرزمین، اتفاقاتی به لحاظ جغرافیا و فرهنگی بیفتد که در خیلی از جاها نباشد. بهعنوان یک دوست برای آقای عبداللهی میتوانستم این کمک را بکنم که به آنها توصیه داشته باشم فیلم خود را در آن منطقه بسازند و حتی بخشی از فیلمنامه را همان جا بنویسد. این کار فقط از عهده او بر میآمد چون میدانستم عبداللهی درام و داستان را خوب میشناسد و خوشفکر است.
سینمای کودک راهی برای کشف استعداد
یکی از وظیفه فیلمسازان در سینمای کودک، کشف استعدادهاست. یعنی ما علاوهبر فیلم ساختن، قصهگویی و غیره، بچههایی که برای بازیگری انتخاب میکنیم، اهمیت دارند. اینها را باید کشف کنیم. من معمولاً وقتی دنبال بازیگر نوجوان و کودک میروم، خیلی جستجو میکنم تا انتخابهای درستی باشد. یعنی استعدادی انتخاب کنم که نه فقط در فیلم من، بلکه بعد از آن هم ماندگار شود و بتواند در فیلمهای دیگر بازی کند.
مثلاً امیررضا فرامرزی بازیگر فیلم «اسکیباز» بعد از آن فیلم در چندین اثر سینمایی و سریال بازی کرده و تبدیل به یکی از بازیگران مطرح کودک کشور شده است و امیدوارم وقتی بزرگتر شد همچنان بازیگر خوبی بماند. یا محمدرضا عالیور (نقش اول مستند کوتاه «آشو») که در «بچه گرگهای دره سیب» همبازی کرده، آینده اینها و دیگران مشخص شده است و کار ما کشف این استعدادها و معرفی آنهاست. به همین منوال حتی بازیگر کودک «میان صخرهها» جایزه گرفته است.
فیلمساز باید این استعدادها را کشف و معرفی کند، ولی در بحث ماندگاری آنها در سینما، بخشی وظیفه خانواده است که باید حمایت کند و بخشی برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که در هر منطقه و هر شهری دفتری دارد یا حوزه هنری که وظایف ماندگاری این استعدادها را دارند و باید بتوانند آنها را مدیریت و معرفی کنند. این کودکان و استعدادها باید در اکرانها و پروژههای دیگر، تبلیغ و دیده شوند تا با این اقدامات حداقل وقتی بزرگ شدند بازیگران خوبی بشوند.
استانهای لرنشین پای اکران «میان صخرهها» بیایند
فیلم «میان صخرهها» چون قصه کودک و سفر قهرمان است، هم برای بچهها و هم برای بزرگترها جذابیتهای خاص خودش را دارد. البته این فیلم ابتدا باید درست اکران شود چون فیلم با گویش محلی، سخت اکران میشود. رویه برای این آثار معمولاً اینگونه بوده که آنها را یا باید برای اکران سراسری دوبله یا باید به زباناصلی در استانهای همان زبان اکران کرد. مثلاً این فیلم لری است و باید در استانهای لرنشین به شکل گسترده و خوب اکران شود. پخش خیلی مهم است.
به نظر من یک فیلم باید خوب اکران شود، تا فروش خوبی داشته باشد. در اصل این اکران موتور اصلی تولید را به حرکت درمیآورد. اگر فیلم فروش خوبی داشته باشد، تهیهکننده از کار بعدی هم حمایت میکند و او انگیزه پیدا میکند. ولی اگر فیلم در اکرانهای عجیب سینما گیر کند و فروش نداشته باشد و پول خود را درنیاورد، فیلمساز از این فضا فاصله میگیرد و در نتیجه هیچ تهیهکنندهای رغبت نمیکند کنار این جنس فیلمها قرار گیرد.
به من میگویند این فیلمها جواب نمیدهد و باید سراغ فیلمهای موزیکال و سطحی بروید و چنین محتوایی بسازید که بچهها را سرگرم کند که کار من نیست. تهیهکننده میگوید در این ژانر بسازید که بهخاطر همین چیزهایی که بیان کردم، مخاطبپسند باشد که چند نمونه هم در سینما اکران شده و بهزور بچهها را میبرند و پول فیلم را درمیآورند.
مختار عبداللهی و امثال ما از این جنس نیستیم که این کارها را بسازیم. چون آیندهسازان مملکت که این بچهها هستند برای ما مهم هستند که همینها بعدها ما را بازخواست خواهند کرد که «چه بلایی سر این سینما آوردید». این است که دنبال یک سینمای سالم و ماندگار هستیم.
در دهه ۷۰ که یکسری فیلمهای خوب مثل «خانه دوست کجاست»، «قصههای مجید» و غیره ساخته شد، فیلمهایی درباره کودک بودند. موج تهیه سینمای کودک در آن دوره شکل گرفت و همان سینما، سینمای ایران را به دنیا معرفی کرد. همان سینمایی که کودک و نوجوان بود. ما همان فیلمها را معرفی و به آنها افتخار میکنیم. فیلمهای موزیکالی که اخیراً رشد داده شد هیچ کمکی به لحاظ تربیتی و آموزشی نکرده و حتی تأثیر منفی هم روی بچهها گذاشته است. باید بررسی کرد اینها کجای سینمای ایران قرار دارند. به نظر من باید از فیلمهایی از جنس «میان صخرهها» در اکران حمایت شود. اکران اهمیت زیادی دارد. معمولاً اینجاست که به این سینما اهمیت داده میشود. اگر این سینما و این ژانر، خوب اکران شود هم فیلمساز تشویق میشود و باعث میشود تا تولید فیلم بعدی در این ژانر باقدرت بهتر و تیم بهتری انجام شود.
باید این مسائل کارشناسی شده پیش بروند که به بحث مدیریتی برمیگردد. متأسفانه برخی نهتنها ساختار سینما را تقویت نمیکنند؛ بلکه بدتر هم میکنند. هر سال سینمای ما بدتر میشود. این سینما به نظر من در همان دهه ۷۰ باقیمانده است و هیچ اتفاقی برای این سینما نیفتاده است.»