«عاشورا ۲» عملیاتی محدود بود که در تأمین هدف‌های محوله موفق نبود و در عمل، به یک عملیات نفوذی و ایذایی تبدیل شد.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب_الناز رحمت نژاد: از ٢٥ تیر ١٣٦٤، تیم‌های شناسایی واحد اطلاعات، همراه گروه‌هایی از واحد تخریب لشگر ۱۷ علی بن ابی طالب (ع) عازم منطقه چنگوله شدند و طی چند هفته، در زمین‌های تپه‌ماهور چنگوله که شیارهای زیادی داشت، عملیات شناسایی را انجام دادند و مسیرهای مناسبی برای تصرف اهداف عملیاتی لشگر پیدا کردند.

بلندترین ارتفاعات منطقه ارتفاعات ١٤٥ و ١٥ بود که به خاک دشمن مشرف بود و با تصرف آن‌ها منطقه وسیعی از خاک عراق زیر دید و تیر قرار می‌گرفت. مواضع دشمن از دیدگاه خودی قابل تشخیص بود. ازاین‌رو، روزها به شناسایی از دیدگاه اکتفا می‌شد و برای تکمیل اطلاعات، تیم‌های گشتی شناسایی شب‌ها از سه محور تا نزدیکی خط دشمن را شناسایی می‌کردند. استعداد دشمن در محدوده منطقه عملیاتی لشگر ١٧، یک گردان برآورد شد و کمین‌ها و موانع دشمن در جلوی خط پدافندی، مانع مهمی برای نفوذ به شمار نمی‌آمد.

تیپ یک لشکر ١٧ با دو گردان امام سجاد (ع) و حضرت رسول (ص) درحالی‌که گردان علی‌بن‌ابی طالب (ع) را در احتیاط قرار داشت، می‌بایست برای تصرف هدف تک می‌کرد. خط حد تیپ یک با ۴ کیلومتر عرض، در سمت چپ رودخانه فصلی سرخر و دربرگیرنده ارتفاعات ١٤٥ و تپه‌های دوقلو بود.

همزمان با سالروز عملیات علی بن ابی طالب (ع) فرصتی دست داد تا در قالب گزارشی کوتاه به مرور و بررسی این‌عملیات بپردازیم که مشروح آن را می‌خوانیم؛

۲۴ مرداد ١٣٦٤، نخستین دقایق بامداد، حرکت نیروها با عبور از زیر قرآن آغاز شد. نیروهایی از واحدهای اطلاعات و تخریب و دیدبان‌های ادوات و توپخانه به گردان‌ها مأمور شده بودند تا هنگام نیاز به وظیفه خود عمل کنند. غیر از گروهان ابوذر که به‌دلیل حساسیت موقعیت دشمن در ارتفاع ١٤٥ با مشکل روبه‌رو شد، بقیه یگان‌ها پس از ۳۰ دقیقه راهپیمایی، به خطوط اول دشمن نزدیک شدند. تخریب‌چی‌ها تا یک بامداد معابر لازم را برای حمله نیروهای تکور باز کردند. یگان‌های مانوری نیز منتظر فرمان حمله بودند. ۲۴ مرداد ١٣٦٤ ساعت ۲:۰۵، فرمانده لشگر با رمز یامهدی (عج) عملیات را از طریق بی‌سیم اعلام کرد و نبرد در منطقه عمومی چنگوله واقع در جنوب شهر مرزی مهران توسط نیروی زمینی سپاه پاسداران آغاز شد.

گردان حضرت رسول (ص) در منطقه ارتفاع ١٤٥، ضمن انهدام کمین دشمن، با دو مجروح، در همان لحظات اول، خط دشمن را شکست. سپس به پیشروی ادامه داد و درحالی‌که با مین‌های پراکنده مواجه شده بود، یال شماره یک آن ارتفاع را تصرف کرد. آنگاه با وجود اشراف دشمن بر یال شماره یک، یال شماره دو را هم به تصرف خود درآورد. در پی این موفقیت، دشمن به یال شماره سه عقب نشست تا بر سایر یال‌های ارتفاع ١٤٥ تسلط داشته باشد. یال شماره سه مهم‌ترین هدف عملیات بود و دشمن با در دست داشتن آن، گردان حضرت رسول (ص) را آسیب‌پذیر کرده بود و تلفات فراوانی بر آن گردان وارد آورد. گردان امام سجاد (ع) هم که با اعلام رمز، تهاجم به سمت تپه دوقلو را آغاز کرده بود، پس از انهدام تیربارهای دشمن، هدف خود را به تصرف درآورد و برای تکمیل مأموریت گردان حضرت رسول (ص) در ارتفاع ١٤٥، به عملیات ادامه داد.

ساعت ۳ و ۳۰ دقیقه، تلاش گردان امام سجاد (ع) برای تصرف ارتفاع ١٤٥، به‌دلیل تسلط دشمن بر آن ارتفاع، بی‌نتیجه ماند. توپخانه دشمن هم فعال شد، اما توپخانه خودی با اجرای عملیات ضدآتشبار دو انبار مهمات دشمن را به آتش کشید. ساعت ۵ و ۳۰ دقیقه به گردان حضرت رسول (ص) اعلام شد نیروی کمکی در راه است، اما آن گردان نیروی پشتیبانی نمی‌خواست، بلکه به پشتیبانی توپخانه و ادوات نیاز داشت

ساعت ۷، دشمن آماده پاتک بود. با تدبیر فرمانده لشکر، گردان حضرت رسول (ص) از چپ و گردان امام سجاد (ع) از راست به ارتفاع ١٤٥ هجوم بردند. این تدبیر موجب تصرف ارتفاع ١٤٥ شد، اما دشمن تسلیم نشد و مصمم شد از شیارهای چپ و راست، نیروهایش را به بالای قله بکشد و ارتفاع ١٤٥ را پس بگیرد. به‌این‌ترتیب، توانست گروهان ابوذر را ناچار به عقب‌نشینی کند. از سوی دیگر، نیروهای آسیب‌دیده لشکر بر بالای ارتفاع ١٤٥ که استعدادشان بیش از دو دسته نبود، هنوز موفق به الحاق نشده بودند. ساعت ۷ و ۵۰ دقیقه به گردان امام سجاد (ع) دستور عقب‌نشینی داده شد و برای جلوگیری از محاصره این گردان از گردان حضرت رسول (ص) خواسته شد که به هر صورت ممکن استقامت کند.

ساعت ۸، نیروهای پیاده تازه‌نفس دشمن در پناه تانک‌ها با هدف تصرف تپه دوقلو، پاتک‌های سنگینشان را آغاز کردند. البته آتش واحد ادوات لشکر مدتی حرکت آنان را متوقف کرد. ساعت ۱۱، ادامه مقاومت در برابر پاتک‌های دشمن که از سه ساعت پیش آغاز شده بود، میسر نبود و نبردی که آغاز موفقی داشت، امکان تثبیت نیافت. در نتیجه، نیروهای خودی به مواضع قبلی بازگشتند و ادامه مأموریت به گردان ادوات و توپخانه واگذار شد.

از لشکر ۱۷ علی‌بن ابی‌طالب ۴۰ نفر و از تیپ ۷۲ محرم ۶۰ نفر شهید شدند. از هرکدام‌شان نیز نزدیک به ۱۰۰ نفر، جراحت‌های کم یا زیاد برداشتند. به دشمن تلفات و خسارات زیادی وارد شد و حتی به روایتی آمار کشته‌های آنان از شمار شهدای ما بیشتر بود، ولی نیروهای ما در رسیدن به اهداف تعیین‌شده ناکام ماندند و به آنچه برای‌شان تعریف شده بود نرسیدند. متأسفانه شماری از نیروهای ما (از تیپ ۷۲ محرم) نیز در جریان عملیات اسیر شدند. رادیو صوت‌الجماهیر که صدای رسمی رژیم بعث بود، به نقل یکی از مقامات نظامی این رژیم ادعا می‌کرد ۷۰ ایرانی را اسیر گرفته‌اند، اما همان شب در اخبار تلویزیون عراق، گزارشی تصویری پخش شد که نشان می‌داد تعداد اسرا نصف این عدد اعلامی، و ۳۵ نفر هستند.

از این نکته نباید غافل شد که در آن مقطع، فرماندهان جنگ به عملیات بزرگی که بعدتر والفجر ۸ نام گرفت و نیمه‌های زمستان ۱۳۶۴ اجرا شد فکر می‌کردند و به روایتی، در مدتی که کار برنامه‌ریزی و طراحی عملیات والفجر ۸ در جریان بود، ضرورت داشت جبهه‌ها همچنان فعال بمانند و دشمن متجاوز به حال خود رها نشود و سایه حملات ایران را همیشه روی سر خود احساس کند. بر همین اساس و در چهارچوب این منطق بود که در منطقه چنگوله (واقع در جنوب مهران) عملیات عاشورای ۲ به تدبیر سپاه طراحی و اجرا شد، هرچند هدف میدانی خود عملیات، تصرف و تأمین بلندی‌ها مهم آن منطقه و وارد کردن تلفات به نیروهای دشمن بود.

در سی‌وهفتمین کتاب از مجموعه کتاب‌های روزشمار جنگ ایران و عراق، یعنی کتاب «توسعه روابط با قدرت‌های آسیایی» نوشته هادی نخعی و حمیدرضا فراهانی به این عملیات اشاره و نوشته شده است: «عاشورا۲ عملیاتی محدود بود که در تأمین هدف‌های محوله موفق نبود و در عمل، به یک عملیات نفوذی و ایذایی تبدیل شد.»