رزمنده‌ها ظهرها در آن هوای داغ و سوزان با اشتیاق برای برپایی نماز جماعت حضور بهم می‌رساندند گاهی اوقات بر اثر داغی تابش آفتاب پیشانی بچه‌ها که روی مهر نماز قرار می‌گرفت می‌سوخت.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب_ الناز رحمت نژاد: مدتی بود که به تیپ سیدالشهدا (ع) که بعدها به لشکر تغییر یافت مأموریتی واگذار نشده بود. این تیپ عنوان یگان خط شکن را داشت و حریف جدی لشکر گارد ریاست جمهوری عراق به حساب می‌آمد.

بحث عملیات عاشورا ۳ به فاصله یک روز پس از انجام عملیات عاشورا ۲ در منطقه عمومی فکه مطرح شد. با توجه به اینکه آن محور حدود عملیات والفجر مقدماتی و رمضان بود، قسمت‌هایی از میدان‌های مین قدیمی در آن منطقه باقی مانده و تعدادی نیز به واسطه رمل و طوفان و سیلاب در زیر خاک پنهان شده بود. به همین دلیل کار عملیات با همت نیروهای گردان تخریب این تیپ و به فرماندهی شهید حاج محمود نوریان باز شد تا نیروهای عمل‌کننده سپاه در ساعت ۲ و ۱۹ دقیقه بامداد روز ۲۵ مرداد ۱۳۶۴ با رمز یا سیدالشهدا (ع) دست به حمله زده و با انهدام ۲ گردان از تیپ ۱۰۸ لشکر ۱۶ ارتش عراق در شمال فکه، تعداد ۶۳۵ تن از آنان را کشته و زخمی یا به اسارت بگیرند.

هم‌چنین در این حمله ضربتی یک روزه ۲ دستگاه تانک، و پل ارتباطی، یک پارک موتوری، ۱۹ انبار مهمات، یک دستگاه لودر و تعدادی از ادوات و تجهیزات مهندسی دشمن نابود شده و شماری سلاح سبک و نیمه سنگین به همراه چندین قبضه خمپاره‌انداز و وسایل مخابراتی و لجستیکی به غنیمت گرفته شد.

در عملیات عاشورای ۳ یوسف شاه کرمی، علی افشاری، حسین حقیقت، علیرضا زمانی شریف‌آبادی، پرویز برومند صفا، علی سووری، رضا ساری، سعید شعبانی، نورالدین شمس و محمود محبی از جمله رزمندگانی بودند که به درجه رفیع شهادت رسیدند.

همزمان با سالروز عملیات عاشورا ۳ به مرور و بازخوانی این عملیات می‌پردازیم که مشروح آن در ادامه این گزارش می‌آید؛

ناکامی در عاشورای ۲ و عقب‌نشینی از چنگوله، در عملیات عاشورای ۳ جبران شد. دو روز بعد از عملیات عاشورای ۲ نیروهای ما در عملیاتی دیگر، به خط دفاعی بعثی‌ها در فکه حمله کردند و با کمترین هزینه ممکن، به آنچه می‌خواستند رسیدند. در کتاب سی‌وهفتمین جلد از مجموعه کتاب‌های روزشمار جنگ ایران و عراق، از قول داود رنجبر درباره این عملیات آمده است: «در محور شمالی فکه، وضعیت خط پدافندی دشمن اجرای عملیاتی محدود یا ایذایی را برای نیروهای جمهوری اسلامی امکان‌پذیر ساخته است. در این محور، خط اصلی دشمن در غرب رودخانه دویرج است، اما بودن چند ارتفاع مهم در شرق رودخانه سبب شده بود که دشمن برای تسلط بیشتر بر منطقه، نیروهایی را نیز روی آن‌ها مستقر کند. این ارتفاعات عبارتند از تپه‌های شیری، رزمی و شتری. اجرای عملیاتی صرفاً ایذایی در این منطقه با اهدافی چون انهدام دشمن و گرفتن اسیر، به تیپ سیدالشهدا واگذار شد.»

رنجبر، که در آن مقطع از جنگ تحمیلی، راوی قرارگاه خاتم بود، در تشریح این عملیات آورده است: «این تیپ پس از شناسایی و دیگر اقدامات لازم برای کسب آمادگی، عملیاتی را به استعداد سه گردان در ساعت بیست‌ویک دیشب (۲۵ مرداد) آغاز کرد و در تاریکی شب موفق شد منطقه را به‌طور کامل پاکسازی کند و با آغاز روشنایی هوا به عقب برگردد. به این ترتیب منطقه‌ای با وسعت چهارده کیلومتر مربع پاکسازی شد و ضمن آن علاوه بر انهدام همه سنگرهای اجتماعی و انفرادی، تجهیزات، دو انبار مهمات و یک دستگاه بولدوزر، حدود دویست تن از نیروهای دشمن کشته و سی‌وسه اسیر نیز به عقب آورده شدند. نیروهای خودی نیز متحمل بیست شهید و یکصد مجروح و یک مفقود شدند.»

جانباز حاج علی اصغر کوثری در دست نوشته‌ای که بیانگر حال و هوای معنوی رزمندگان اسلام در این عملیات می‌باشد، آورده است: «نیروهای اعزامی از کرج در قالب چهار گروهان سازماندهی شده بودند. پس از طی یک دوره آموزشی در اردوگاه تیپ حضرت سیدالشهداء (ع) در ساختمانهای ستاد بازسازی جهاد سازندگی کرج که هنوز سقف نداشت مستقر شدند. آن روزهای داغ مرداد ماه تابستان استان خوزستان که روزهای آن به مانند کوره داغ یکپارچه آتش بود با همت بچه‌ها حسینیه‌ای درست شد. رزمنده‌ها ظهرها در آن هوای داغ و سوزان با اشتیاق برای برپایی نماز جماعت حضور بهم می‌رساندند گاهی اوقات بر اثر داغی تابش آفتاب پیشانی بچه‌ها که روی مهر نماز قرار می‌گرفت می‌سوخت، امام جماعت نماز را خیلی سریع می‌خواند تا بچه‌ها در گرما اذیت نشوند اما این عاشقان دلباخته حضرت دوست گاهی اوقات تا یک ساعت بعد از نماز در حال سجده و یا خواندن دعا و مناجات بعد از نماز بودند در این میان شهید ابوالقاسم کشمیری که مربی تخریب بود وقتی سر از سجده بر می‌داشت سجده گاه او از اشک چشمانش خیس شده بود.

شب عملیات عاشورا ۳ هنگامی که گردان در معبر میدان مین پشت سیم خاردار قرار گرفت شهید قاسم اصغری معاون گردان تخریب تیپ وقتی متوجه شد که انبر سیم چین جا مانده و درگیری در جناحین شروع شد قبل از اینکه دشمن رو به رو هشیار شوند و ما دچار تلفات شویم به فرمانده گردان گفت من روی سیم خاردارها می‌خوابم تا نیروها از روی من عبور کنند وقتی که با مخالفت برادران روبرو شد بی درنگ خود را به روی سیم خاردارها انداخت و با فریاد آنها را به نام مقدس بی بی حضرت فاطمه زهرا (س) قسم داد تا رد شوند. پس از اتمام عملیات امدادگرها به سراغ او رفتند او را غرق خون بی رمق و بی هوش یافتند و بدنش در اثر نشستن نیش سیم خاردارها سوراخ سوراخ شده بود. روحشان شاد راهشان پر رهرو باد.»