به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله جوادی آملی در گفتگوی تصویری با برنامه «حضور» مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، به نقل خاطرهای از مرحوم آیت الله علامه سید محمدحسین طباطبایی پرداختند.
آیت الله جوادی آملی در خصوص علامه طباطبایی گفتند: «من در سال ۱۳۳۴ که به قم آمدم، علامه طباطبایی شهرتی داشت. خدمتشان رسیدیم. یک روزی یا بهار بود یا اوایل پاییز. بالاخره هوا گرم بود که رفتیم خدمت ایشان. قبلاً اینگونه بود؛ الان اینطور نیست که مثلاً ۷۰ سال پیش هر کسی در منزلش چند عدد مرغ داشت؛ یعنی رسم بود و همه مرغ و خروس داشتند. آن زمان بازار مرغ فروشی نبود که مثلاً اگر مهمان میآمد از همین چیزهایی که در خانه است، استفاده میکردند و رسم بود. نمیخواهم بگویم که یک چیز کم نظیری است. به منزل او که رفتیم یک تراس داشت و در باز بود و این مرغها گاهی از حیاط میآمدند سمت تراس و گاهی که در باز بود، داخل میآمدند. آقا ورود مرغها را که دیدند گفتند اینها اینجا هستند و پیر میشوند و میمیرند.
ما این را در فقه خواندیم و در درس هم گفتیم ولی نه ما عمل کردیم نه اساتید ما. آن چیزی که ما در فقه خواندیم و در درس گفتیم و اساتید ما در درس گفتند، این است که حیوانی که خود آدم تربیت کرده است و بزرگ کرده و مواظبت کرده است را نکشید. چرا کارد میگذارید زیر گلویش؟ مرغ میخواهید از جای دیگر بخرید. این مصلحت نیست. عاطفه اجازه نمیدهد. این نهی در دین است و وظیفه رسمی ما است و فقه رسمی ماست. ما هیچکس را ندیدیم که به این دستور فقهی عمل کند، جز علامه طباطبایی. ایشان فرمود اینها اینجا هستند، خودشان پیر میشوند و میمیرند.
آقاسید عبدالباقی پسر بزرگ ایشان بود. من این قصه را گفتم برای ایشان، گفتند بله ما یک خروسی داشتیم که ۲۰ سالش شده بود و بعد پیر شد و مرد. از این پیدا نمیشود. دستور دین این است که شما اگر رفتی به مکه و خواستی قربانی بکنی، آن گوسفندی که در خانه خودت بود را با دست خودت نکش. یک گوسفند بخر و قربانی کن. عاطفه؛ عاطفه خیلی مهم است. این دستور دین است؛ یا مرغ نیار یا صبرکن تا خودش پیر بشود و بمیرد. این دین است. این دین مگر اجازه میدهد که به زن یا کس دیگری بیاحترامی شود؟»