خبرگزاری مهر - گروه هنر- علیرضا سعیدی: بنیاد فرهنگی هنری رودکی یکی از مهمترین مجموعههای فعال حوزه فرهنگ و هنر است که از آغاز فعالیتهای خود در قالب مؤسسهای عمومی اما غیردولتی در آبان ۱۳۸۲ با ادغام واحدهای مختلف مجموعه تالار وحدت، مجموعه فرهنگی انقلاب اسلامی (برج آزادی) و دیگر نهادهای تابعه میزبان گروههای مختلف فعال در عرصه فرهنگ و هنر و مخاطبان در این مجموعه بوده است. مجموعهای بسیار مهم و استراتژیک برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که به دلیل داشتن بسیاری از امکانات عمرانی و تجهیزات، به عنوان یکی از ارکان اصلی فعالیتهای وزارت فرهنگ به ویژه در حوزههای موسیقی، هنرهای تجسمی و هنرهای نمایشی به حساب میآید.
به دلیل همین شرایط که میتوانیم از آن به عنوان مجهزترین و با کیفیت ترین امکانات یاد کنیم، محل بحث و تبادل نظر بسیاری از فعالان عرصه فرهنگ و هنر در میان اهل رسانه، هنرمندان، مدیران و مهمتر از همه برای مخاطب بوده است. مجموعهای که اکنون با مدیریت بر تالار وحدت به عنوان هسته اصلی برگزاری فعالیتهای هنری کشور در حوزههای تئاتر و موسیقی، تالار رودکی به عنوان یکی از با کیفیت ترین مجموعههای اجرای موسیقی، مجموعه برج آزادی و امکانات مثال زدنی اش، تالار فردوسی به عنوان تنها تالار اجرای نمایش عروسکی، تالار حافظ به عنوان یکی از پرظرفیت ترین تالارهای اجرای آثار نمایشی و فرهنگسرای نیاوران به عنوان یکی از مهمترین مجموعههای فرهنگی هنری پایتخت به ویژه در شمال تهران به مجموعهای استراتژیک و مهم تبدیل شده که مدیریت آن آسان نیست.
آنچه اکنون در حوزه مدیریتی یکی از مهمترین مجموعههای فعال حوزه فرهنگ و هنر مورد توجه است، نحوه برنامه ریزی، توزیع امکانات و کیفیت و کمیت اجراهایی است که در سه حوزه تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی و البته آموزش هدایت و راهبری میشود. شرایطی بسیار مهم و پر مسئولیت که از زمان طرح پیشنهاد تشکیل بنیاد در دولت در تیر ۱۳۷۹، تصویب آن در اسفند ۱۳۷۹ توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی و ابلاغ به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تشکیل بنیاد در فروردین ۱۳۸۰ تا امروز که ۲۲ سال از تأسیس این مجموعه میگذرد در برگیرنده مسیر پرفراز و نشیبی بوده که میتواند در ابعاد مختلف مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد.
در آنچه به عنوان «مأموریت» در حوزه فعالیتهای بنیاد فرهنگی هنری رودکی منتشر شده، ایجاد بستر فعالیتهای حرفهای، هنری و ادبی در تولید و عرضه هنر، تلاش در تبیین و نشر مبانی نظری هنر و نمونهسازی در زمینه هنر دینی و ملی، توسعه فضاهای هنری از طریق ساخت، بازسازی و فعال کردن تالارها و مراکز هنری و بهرهگیری از امکانات موجود و جلب مشارکت اشخاص حقیقی و حقوقی، دولتی و غیر دولتی در توسعه فعالیتهای هنری و ادبی، شناخت و به کارگیری استعدادهای درخشان هنری و ادبی در سطح داخلی و بینالمللی، بزرگداشت و معرفی هنرمندان و ادیبان برگزیده پیشکسوت در حوزههای مختلف هنر و ادب، جلب مشارکت عمومی در فعالیتهای هنری و ادبی، تشکیل شرکتها، مؤسسات و گروههای مرتبط با اهداف و وظایف بنیاد، تربیت کادر فنی خبره در زمینه خدمات تخصصی، پشتیبانی فنی و تجهیزات هنری از طریق برگزاری دورههای آموزشی تخصصی هنر، افزایش توان کمی و کیفی تولید و عرضه آثار هنری و ادبی و تشکیل کارگاهها و دورههای هنر، حمایت مادی و معنوی از آفرینشهای حرفهای هنرمندان کشور، فراهم ساختن محیطهای مناسب و سالم برای فعالیت علاقهمندان هنر جزو مهمترین ها هستند، عبارات و کلیدواژههایی که باید دید بنیاد رودکی در تحقق کدامیک از آنها موفق بوده است.
کنکاش در «ساختار سازمانی» بنیاد رودکی نیز دربرگیرنده بررسی نکات متعددی است که هم در کارکردها و هم در حوزه هیأت مدیره و هیأت امنا میتواند مورد بررسیهای بیشتری قرار گیرد، شرایطی که در کنار مواردی چون همکاری و تعامل مؤسسات فرهنگی و هنری داخلی و خارجی در جهت تبادل آثار هنری و اجرای برنامهها، ارائه مشاوره، مشارکت یا مباشرت در اداره مراکز فرهنگی و هنری کشور، برگزاری همایشها و جشنوارههای هنری و ادبی و شرکت در جشنوارهها و گردهماییهای هنری و ادبی داخلی و خارجی، تشکیل آرشیو ملی از آثار موسیقی و نمایش و ایجاد بانک اطلاعاتی مورد نیاز، تحقیق و پژوهش به منظور دستیابی به روشهای پیشرفته فناوری تولید و اجرای اشکال مختلف و هنر، جذب و بررسی و تدوین طرحهای مناسب تولید و اجرای هنرهای نمایشی و موسیقیایی به منظور پاسخگویی به نیازهای تخصصی جامعه هنری، ارائه مشاورههای تخصصی و خدمات هویت هنری و فنی در راهاندازی فضاهای هنری، بررسی و تحقیق در زمینه تولید و اجرای برنامههای هنری ویژه گروههای سنی خردسال و در پرکردن اوقات فراغت آنان و بسیاری از موارد دیگر به عنوان «وظایف» تعریف شده بنیاد رودکی، مشتمل بر ملاحظاتی است که درباره هریک میتوان به گزارههای رسانههای متعددی رسید. گزارههای که در عملی شدن و نشدن آنها نکات و انتقادات و نظراتی مطرح میشود که میبایست مورد توجه بیشتری قرار گیرد.
طبیعتاً پیرامون آنچه به عنوان اهداف و وظایف بنیاد فرهنگی هنری رودکی تعریف شده، نحوه مدیریت بر این مجموعه نیز میتواند به عنوان یکی از مهمترین مباحث مطرح شده در این سالها حول محور فعالیتهای بنیاد به حساب آید. فرآیندی به شدت حساس و البته پیچیده که به دلیل ساختار مدیریتی بنیاد که به نوعی وابسته به هسته اصلی حوزه وزارتی بوده و اینکه نحوه مدیریت این مجموعه در اختیار معاونت امور هنری وزارت خانه نیست میتواند دربرگیرنده حساسیتها، فراز و نشیبها و نکات فراوانی باشد که کار مدیریتی چنین مجموعهای را سختتر کند.
به هر ترتیب پس از اینکه مهدی مسعودشاهی به عنوان اولین مدیرعامل بنیاد رودکی تا پایان سال ۱۳۸۶ به فعالیت مشغول بود، افرادی چون علی اصغر امیرنیا، حسین پارسایی، حسین سیفی، بهرام جمالی، علی اکبر صفی پور و مهدی افضلی عهده دار یکی از استراتژیک ترین و مهمترین مجموعههای مرتبط با فعالیتهای فرهنگی هنری کشورمان بودند که در دوره مدیریتی هرکدام، حواشی و مسائل مختلفی هم پیش روی آنان قرار گرفت که میتوان در فرصتی مناسبت به کنکاش و نقد و بررسی هریک پرداخت.
شرایطی که این بار در مسیر یکی از جوانترین مدیران این مجموعه به نام مهدی سالم قرار گرفت که از روز بیست سوم دی ماه سال ۱۴۰۱ به عنوان مدیرعامل این نهاد منصوب شد.
مدیری چهل ساله و دانش آموخته دکترای مدیریت فرهنگی که در بیست و سوم دی ماه ۱۴۰۱ پس از حضور در مدیریت شبکه امید، عضویت در هیأت مدیره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ریاست مرکز اطلاع رسانی وزارت ارتباطات و مدیریت فرهنگ سازی مرکز رسانههای دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با حکم محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مأموریت یافت تا ضمن اجرای آنچه از آنها به عنوان وظایف و فعالیتهای مدیریت بر بنیاد رودکی یاد میشود، موضوعاتی چون تعامل ویژه با هنرمندان اصحاب فرهنگ و هنر، حمایت از آفرینشهای حرفهای هنرمندان سراسر کشور متناسب با راهبرد عدالت فرهنگی را به عنوان اولویتهای مهم مد نظر قرار دهد.
وی در همین چند ماهی که از عمر مدیریتی اش بر یکی از مهمترین مجموعههای فرهنگی هنری کشور میگذرد، با حواشی زیادی روبرو شده که هم در حوزه تئاتر و هم در حوزه موسیقی موجب ظهور و بروز اتفاقاتی شده که برای او دربرگیرنده آزمون سختی در حوزه مدیریتی اش است، شرایطی که به ویژه در حوزههای موسیقی و تئاتر بیشتر مورد توجه هنرمندان، رسانهها و مخاطبان قرار گرفته و برای او مشتمل مواجهه با مواردی است که برای عبور از آنها میبایست استراتژی مناسب و منطقی را اتخاذ کند. چارچوبی بسیار سخت و پرچالش که باید دید طی روزها و ماههای پیش رو دربرگیرنده چه دیدگاه و قضاوتی از سوی رسانهها و منتقدان و مخاطبان و هنرمندان خواهد بود.
مهدی سالم که به لحاظ شخصیتی و رفتاری مدیری آرام و متواضع به نظر میآید، پس از عبور از یک دوره هشت ماهه مدیریتی خود بر مجموعه بنیاد رودکی بود که سرانجام پذیرفت تا در یک گفتگوی رسانهای اولین مصاحبه مشروح خود را پیرامون فعالیتهای مجموعه تحت مدیریت خود طی مدت حضورش انجام دهد، مصاحبهای که قطعاً دربرگیرنده سوالات و پرسشهای بیشتری هم بود، اما به دلیل کمبود وقت وی و همچنین گستردگی فعالیتهای بنیاد بیان برخی دیگر از جزئیات و پرسشها به وقت دیگری موکول شد.
آنچه میخوانید بخش اول گفتگوی خبرنگار مهر با مهدی سالم مدیرعامل بنیاد فرهنگی هنری رودکی است که پیرامون فعالیتهای این مجموعه در دوران مدیریتی وی رخ داده است.
* فکر میکنم این اولین گفتگوی رسمی و مشروح شما با رسانهها پس از حضور در این سمت است، گزارش مختصری از آن چه تا امروز در بنیاد رودکی به واسطه مدیریت شما رخ داده، ارائه میکنید.
تقریباً از ابتدای بهمن سال گذشته بود که وارد بدنه بنیاد فرهنگی هنری رودکی شدم، شرایطی که مصادف با برگزاری جشنوارههای تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی فجر بود و شرایطی را برای ما ایجاد کرد که به شدت مشغول برگزاری این رویدادها باشیم. پس از برگزاری این رویدادها بود که وارد ماه مبارک رمضان و سپس عید نوروز شدیم. بنابراین اواخر فروردین امسال فعالیتهای ما رسماً در مدار مدیریت جدید بنیاد قرار گرفت. شرایطی که ابتدا با پروژه سنگین نمایشی به نام «هفت خان اسفندیار» آغاز شد و حجم زیادی از فعالیتهای ما را در تالار وحدت به خود اختصاص داد. ما در در بنیاد رودکی احساس راحتی بیشتری دارم و اگرچه فشار کارهای این مجموعه برای من و همکارانم بسیار بالاست اما طبیعتاً استرس مدیریت بر آنتن زنده فشار مضاعفی و حساسیتهای زیادی دارد که کار برای مدیریت در تلویزیون سخت و دشوار میکند همین فضای پرکار بود که فعالیت دیگر نهادها و مجموعههای زیر پوشش بنیاد از جمله تالار رودکی، فرهنگسرای نیاوران، سالن دهلوی و برج آزادی را هم پیگیری میکردیم که همه این مجموعهها به تنهایی دربرگیرنده کارهای زیاد و متنوعی بود که به زودی گزارش کاملی از این فعالیتها را به رسانهها اعلام خواهیم کرد.
در همین چارچوب و فعالیتهای بسیار خوبی که به واسطه تلاش هنرمندان و همکاران بنده در بنیاد رودکی شکل گرفت، ما در سال گذشته با اتفاق متفاوتی در سطح کشور مواجه بودیم که قسمت عمده اش هدف اصلی دشمن بود. هدفی که بخش اصلی آن متمرکز بر چهرههای فرهنگی، هنرمندان و ورزشکاران سرشناسی بود که گذر از آن هم کار بسیار پیچیدهای بود. شرایطی که خوشبختانه بخش عمدهای از حل و فصل آن به عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و با تدابیری که در وزارت خانه و شجاعت آقای وزیر انجام گرفت ما توانستیم به نحو مناسبی از این شرایط عبور کنیم.
جالب است بدانید روزی که به بنیاد رودکی آمدم، رفقایم در حوزه موسیقی گفتند کار بسیار سختی در پیش دارم و ممکن است با عدم حضور هنرمندان مواجه شوم. ولی همین الان که مشغول گفتگو با شما هستم، به لطف خدا و تلاشی که در این زمینه صورت گرفته، تالار وحدت و تالار حافظ نه تنها تا پایان امسال که تا محرم سال ۱۴۰۳ هم به طور کامل پر از برنامه اند و جای خالی نداریم در حوزه موسیقی هم شرایط بسیار خوبی داشتیم، طوری که هم در کنسرت ارکستر ملی ایران که با حضور استاد فخرالدینی برگزار شد و هم دیگر برنامهها در وضعیت مطلوبی هستیم.
درباره ارکستر سمفونیک تهران، پس از سال ۱۳۹۷ هیچ آزمونی در بدنه ارکسترها برگزار نشده بود، اما به واسطه همراهی و تلاشی که در این زمینه شد، ما در این حوزه ساماندهیهایی را برای برگزاری آزمون انجام دادیم که به واسطه این آزمون از حضور نوازندگان جدید و مستعد نیز بهره مند شویم. دوران کرونا باعث شد خیلی از مشکلاتی که در بنیاد رودکی وجود داشت، به چشم نیاید، اساساً برنامه چنانی وجود نداشت. حتی بعد از کرونا و وقتی این چرخ میخواست به روال بیفتد، به حوادث سال گذشته برخورد کردیم که برخی از کارها را دوباره به تعویق انداخت. الان که داریم کار را پیش می بریم باید فضای قبل از کرونا را مرور کنیم و برای مشکلاتی که به چشم نمیآمد، کاری کنیم. من سومین مدیرعامل بنیاد رودکی در دولت سیزدهم هستم و آقایان افضلی و زین العابدین تلاش فراوانی کردند و من سعی میکنم مسیر آنها را ادامه دهم.
* با توجه به سابقه مدیریت شما در صدا و سیما، مدیریت در رسانه ملی آسانتر است یا در مجموعهای به نام بنیاد رودکی؟
البته در سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۰ قبل از حضور در صدا و سیما در وزارت فرهنگ بودم، اما بعد به صدا و سیما و سپس وزارت ارتباطات رفتم و حالا دوباره به وزارت فرهنگ بازگشته ام. جنس مدیریت در این ۲ مجموعه در ظاهر مواجهه با هنرمندان است، اما تفاوتهای بسیاری با هم دارد.
در صدا و سیما با آنتنی مواجهیم که مخاطبان میلیونی دارد و در سراسر ایران به تماشای یک برنامه مینشینند. کار به مراتب حساسیت بیشتری نسبت به آثار اجرا شده در مجموعهای چون بنیاد رودکی دارد که مخاطبش خاص و محدودند و به فضای فرهنگ و هنر بسیار متفاوت از آنچه در رسانه ملی پخش میشود، نگاه میکنند. واقعاً نمیتوانم بگویم مدیریت در کدام یک از این ۲ مجموعه سختتر است ولی در بنیاد رودکی احساس راحتی بیشتری دارم و اگرچه فشار کارهای این مجموعه برای من و همکارانم زیاد است، اما استرس مدیریت بر آنتن زنده فشار مضاعف و حساسیت زیادی دارد که کار را برای مدیریت در تلویزیون سخت میکند. در مدیریت بنیاد رودکی دقت، توجه به کیفیت و نظارت بر انجام مطلوب کارها مورد بسیار مهمی است که باید پیش روی مدیریت آن قرار بگیرد. فکر میکنم تا به امروز کارهای خوبی صورت گرفته است.
*آقای سالم یکی از مهمترین نکاتی که در این مدت دربرگیرنده فراز و نشیبهای زیادی هم بود و هست، بحث حضور بنیاد فرهنگی هنری رودکی در کنار معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. شرایطی که به نظر میآید در کنار بسیاری از فعالیتها و همکاریهای مشترک از جمله ساختار مدیریتی ارکسترها و دیگر حوزهها که در این زمینه میتواند وجود داشته باشد، دربرگیرنده اختلاف نظرهایی در حوزه محتوا و فعالیت هاست که میتواند از جهات بسیاری مورد توجه قرار گیرد. آیا در موقعیت فعلی آن تعاملی که میبایست در انجام و اجرای پروژهها بین بنیاد رودکی و معاونت هنری باشد، وجود دارد یا خیر؟
ببینید بنیاد رودکی یک نهاد عمومی غیردولتی است، به عبارتی آنچه در اساسنامه این مجموعه تعریف شده، مبتنی بر این نکته است که ما همانند معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نقش حاکمیتی، نظارتی و مواردی از این دست را نداشته و در تعریف فعالیتهای پیش رو با این مجموعه تفاوت داریم. در واقع ما حد واسط حاکمیت، هنرمندان و مخاطبان هستیم و هیچ وقت هم در حوزه حاکمیت وارد نمیشویم. البته این نکته را هم توضیح بدهم تفاوت ما با مجموعهای چون معاونت امور هنری این است که با توجه به حضور هیأت امنا و هیأت مدیره بنیاد رودکی، ما به نوعی سیاستهای حاکمیت را در بنیاد منعکس میکنیم و مسیر را بر اساس این سیاستها پیش می بریم، لیکن حاکمیت نیستیم. بنابراین من نمیتوانم بگویم که اینها ۲ نهاد موازی با هم هستند. بنیاد رودکی ابزار و نهادی است که مدیرعامل آن با حکم وزیر ارشاد منصوب میشود اما وظیفه اش دخالت در امور حاکمیتی حوزه فرهنگ نیست.
اینکه ما چقدر با معاونت امور هنری هماهنگ هستیم، فقط میتوانم به این فرآیند اشاره کنم که آغاز کار من با بنیاد رودکی مصادف با شروع جشنوارههای هنری فجر بود که مجموعههای تحت پوشش بنیاد با تمام امکانات در اختیار ستاد برگزاری جشنوارهها بود. مسیری که حتی به فضاهای تخصصی چون مد و لباس هم مرتبط شد و ما در این زمینه فعالیتهایی را انجام دادیم. به عنوان مثال همان ماجرای ارکستری که به آن اشاره کردید، سیاست کلی دارد که طبیعتاً ساختار آن نمیتواند به عهده یک نهاد دولتی باشد، لیکن باید از ساختار دولتی و حاکمیت تبعیت کند که بهترین مجموعه در این زمینه بنیاد رودکی است. چرا که به اعتقاد من از نظر تجهیزات و سخت افزار بهترین مجموعه برای اداره کردن ارکسترهاست.
* پس شما قائل به این هستید که اکنون در حوزه فعالیتهای معاونت امور هنری و بنیاد رودکی موازی کاری وجود ندارد؟
قطعاً هیچ موازی کاری اتفاق نمیافتد. البته بعضاً ما شوراهایی در بنیاد رودکی داریم که شاید در معاونت امور هنری هم باشد اما ما تصمیم گیرنده در حوزه عملیاتی خود بنیاد هستیم و برای هیچ مجموعهای صندوق اعتباری هنر اگر تیم کارشناسی داشته باشد و در اساسنامه اش تولی گری مکانهای فرهنگی هم گنجانده شده باشد میتواند مدیریت فرهنگسرای نیاوران را به عهده بگیرد. ولی اتخاذ چنین تصمیماتی، کلانتر از بنیاد است که باید در معاونت امور هنری یا در معاونت توسعه منابع وزارت خانه مورد بررسی قرار گیر در خارج از بنیاد نه تصمیم گیری، نه برنامه ریزی و نه اقدامی میکنیم. شاید دوستان نظراتی برای حوزههایی نظیر تئاتر و موسیقی داشته باشند. شاید ما هم نظراتی داشته باشیم اما اینها به موازات نیست و متناسب با منافع بنیاد تعریف شده است.
* در حال حاضر نهادهای تابعه بنیاد فرهنگی هنری رودکی کدام مجموعهها هستند؟
برج آزادی، تالار حافظ، خبرگزاری هنرآنلاین، تالار رودکی، تالار دهلوی از مجموعههای تابعه بنیاد فرهنگی هنری رودکی هستند. البته طبق قرار دادی که با معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داریم، اجازه بهره برداری از مجموعه فرهنگسرای نیاوران هم به بنیاد واگذار شده که البته تاریخ این قرار داد نیز به اتمام رسیده است و مجموعههای مرتبط در حال بررسی هستند که این فرهنگسرای نیاوران به بنیاد رودکی واگذار شود یا خیر...
* البته شنیده شده فرهنگسرای نیاوران قرار است به مجموعه صندوق اعتباری هنر واگذار شود...
یکی از مجموعههای علاقه مند به مدیریت نیاوران، صندوق اعتباری هنر است که اکنون در دست بررسی است که آیا بر اساس اساسنامه میشود این کار را کرد یا نه؟ آیا صندوق بر اساس قوانین و اساسنامه میتواند نظارتی بر محتوا داشته باشد؟ صندوق اعتباری هنر اگر تیم کارشناسی داشته باشد و در اساسنامه اش تولی گری مکانهای فرهنگی هم گنجانده شده باشد میتواند مدیریت فرهنگسرای نیاوران را به عهده بگیرد. ولی اتخاذ چنین تصمیماتی، کلانتر از بنیاد است که باید در معاونت امور هنری یا در معاونت توسعه منابع وزارت خانه مورد بررسی قرار گیرد.
* در این مدتی که جنابعالی در مدیریت بنیاد رودکی حضور داشتید، اتفاقات ریز و درشتی در این مجموعه افتاده که کم چالش هم نبودند؛ اتفاقاتی نظیر حواشی کنسرت گروه «لیان» که به درستی توسط بنیاد رودکی با همکاری حراست معاونت هنری مدیریت شد که انصافاً جای تقدیر و تشکر دارد. شرایطی که مجموعه بنیاد رودکی، معاونت هنری، دفتر موسیقی و حراست در برابر بی قانونی ایستادند تا این برنامه طبق روال و مجوزی که در اختیار دارد، پیش روی مخاطبان قرار گیرد. با اتکا به چنین رویکردی آیا بنیاد رودکی برنامه جامعی به واسطه همکاری با دیگر مجموعهها برای عدم تکرار چنین اتفاقاتی دارد؟
کنسرت گروه لیان بوشهر در چهار روز برنامه ریزی شده بود. روز اول تقریباً بی حاشیه برگزار شد، روز دوم یک حاشیه ویدئویی در رسانههای خارجی پیرامون یک دقیقه پایانی کنسرت منتشر شد که وقتی راهنمایان فرهنگی تالار از سالن خارج میشوند تا آماده سازی خروج تماشاگران را انجام بدهند، عدهای خلاف قانون عمل میکنند. شرایطی که واقعاً برای ۱۲۰ دقیقه اجرا قابل اعتنا نیستد ولیکن باید سعی کنیم همین اتفاق هم نیفتد، موضوعی که بلافاصله با واکنش مواجه شد و ما همراه با مدیرکل دفتر موسیقی و مسئولان دیگر با تهیه کننده و خواننده صحبت کردیم و آنها هم از موضوع پیش آمده ابراز ناراحتی کردند. اما روز تمام تلاشم را میکنم که هر دو روی سکه لغو کنسرتها از آنهایی که هدفشان تعطیل کردن برنامههای امیدآور بین مردم است تا قانون شکنی حین اجرای برنامهها به اهدافشان نرسند پایانی کنسرت دوباره با یک بی قانونی دیگر مواجه شدیم و عدهای میخواستند بدون مجوز وارد تالار شوند. شرایطی که موجب شد آنها رفتار خارج از شئون را انجام دهند که برخورد فیزیکی با همکارانم یکی از این کارهای ناشایست بود.
ما همان طور که با همان اندک مخاطبان که در یک کنسرت خلاف قانون را مرتکب میشوند، اقدامات قانونی را انجام میدهیم، به طور حتم با کسانی هم که بخواهند بدون هیچ گونه مجوزی وارد سالن برگزاری کنسرت شوند و رفتار خارج از شئونی داشته باشند نیز برخورد میکنیم. ما موظف به اجرای قانون به نحو درست و قاطع آن هستیم و مطمئن باشید این بی قانونی از طرف هر کسی باشد اقدامات لازم را انجام میدهیم. در این ماجرا هم دوستان من در حراست و همه بخشهای مرتبط پای کار بودند و از اقدام ما دفاع کردند؛ زیرا دفاع از کیان فرهنگی یک مجموعه فرهنگی مانند تالار وحدت یکی از مهم تریم وظایف ماست و باید در این زمینه هم پاسخگو باشیم.
اینکه از این پس چه اتفاقی میافتد، باید پاسخ بدهم در این پرونده مراجع قضائی کارهای مربوط به خودشان را انجام میدهند. من هم به عنوان مدیرعامل بنیاد رودکی تمام تلاشم را میکنم که هر ۲ روی سکه لغو کنسرتها اعم از آنهایی که هدفشان تعطیل کردن برنامههای امیدآور بین مردم است به اهدافشان نرسند. از سوی دیگر طبیعتاً در برابر بی قانونی و قانون شکنی هم میایستیم.
*قطعا که برنامه شما در این حوزه مرتبط با برخوردهای قهری نیست؛ چرا که این روزها به شدت هجمههایی صورت گرفته که تلاش میکنند، فرآیند مورد نظر در این چارچوب را وارد چالش و حاشیههایی کنند که طبیعتاً میتواند مدیریت مجموعههای مختلف را با فضای متفاوتی روبرو کند.
ما براساس قانون نمیتوانیم برخورد کنیم. این ضابط قضائی است که مسئولیت برخورد را دارد. ما میتوانیم تذکر بدهیم یا تدابیر درستی انجام دهیم. اگر تدابیر ما برای برنامههایمان درست باشد شاهد این موضوعات نخواهیم بود.
* قبل از اینکه بخواهم وارد مدیریت شما در بنیاد رودکی پیرامون حوزه موسیقی شوم، مایلم به نکاتی درباره فعالیتهای بنیاد در حوزه تئاتر اشاره کنم. اینکه مجموعه بنیاد طی سالهای گذشته متأسفانه آنچنان که باید در حوزههای حمایتی به ویژه هنرمندان جوان و دغدغه مند و مستعد برنامه مدونی نداشته و آنچه در مجموعههایی چون تالار وحدت و یا تالار حافظ روی صحنه رفته، عمدتاً اختصاص به اجرای آثار نمایشی بوده که به اصطلاح از آن به عنوان «تئاتر لاکچری» یاد میشود که بدون حمایتهای مالی از سوی تهیه کنندگان و مجموعه دولتی و غیر دولتی متمول نمیتوانند روی صحنه باشند. بله این را میپذیرم که اجرای تئاتر در مجموعهای چون تالار وحدت دربرگیرنده ملاحظات فنی، مالی و محتوایی فراوانی به لحاظ کارگردانی و نظارت و فرآیند تولید است، اما جنابعالی به عنوان یک مدیر جوان برآمده از نسل جدید مدیران فرهنگی کشورمان بنا ندارید، تالارهای تابعه بنیاد رودکی به ویژه تالار وحدت را به دست هنرمندان جوان و مستعدی بسپارید که میتوانند در کنار هنرمندان پیشکسوت حرفهای تازه ای برای گفتن داشته باشند. موضوعی که طی سالهای اخیر غیر از ماجرای تالار حافظ آنچنان که باید در حوزه محتوایی آثار نمایشی به صحنه رفته در تالار وحدت کمتر مشاهده شده اند.
من در پاسخ به پرسش شما باید یک برگشت به عقب داشته باشم. ببینید ما یک نهاد عمومی غیردولتی هستیم که در حوزه «درآمد هزینه ای» به فعالیت ادامه میدهیم. در حوزه بودجه نیز برای حفظ و نگهداری از ابنیه و خدمات ارائه شده از دولت کمک میگیریم. بنابراین در حوزه میزبانی از هنرمندان و گروههای هنری در تالار وحدت ملاحظاتی میبایست وجود داشته باشد که امری اجتناب ناپذیر است. همان گونه که برای یک هنرمند تجسمی ارائه و نمایش اثر در موزه هنرهای معاصر اهمیت دارد و به نوعی یکی از مهمترین دستاوردهای او محسوب میشود و از سوی دیگر اکثر گروههای هنری آرزو دارند تا در مجموعهای چون تالار وحدت به اجرای برنامه بپردازد، بنابراین ما باید نهایت تلاشمان را انجام دهیم تا این چارچوب در مکانی مانند تالار وحدت حفظ شود. بله اینکه ما باید جایی برای معرفی آثار هنرمندان مستعد و جوان کشور داشته باشیم، شکی نیست. اما اینکه چگونه از این هنرمندان جوان و با استعداد حمایت کنیم هم مهم است. یعنی باید به نوعی تقسیم بندی وظایف شود.
بنده در دورهای که آمدم، اگر هنرمندی پنج اثر نمایشی را کارگردانی نکرده بود، نمیتوانست در تالار حافظ اجرای عمومی داشته باشد. اما بنده به کرات مجوزهایی را صادر کردم که در حمایت از هنرمندان تازه کار و مستعد بود. حتی با دست خط خودم برای آن دسته از آثار و تقاضایی که رد شده بود، نوشتم: «مگر ما وظیفه نداریم از هنرمندان با استعداد و جوان حمایت کنیم؟ پس چرا رد کردید؟»؛ البته اینکه تالار وحدت را در اختیار این گروههای جوان قرار دهیم، موضوعی است که میبایست روی آن بیشتر تمرکز کنیم. چرا که تالار وحدت میراثی بی نظیر در کشور است. ضمن اینکه عزیزانی که میخواهند برای بار اول روی این صحنه کارشان را اجرا کنند، نه برایشان صرفه اقتصادی دارد و نه میتوانند سالن را پر کنند و نه میتوانند به درستی از امکانات ماشینری ما استفاده کنند. یعنی ما حتی نگرانیم به خاطر کم تجربگی آسیبی به سازههای ما وارد شود. بنابراین اغلب این آثار را به تالار حافظ یا برج آزادی ارجاع میدهیم. اتفاقاً در همین زمینه هم اتفاقات خیلی خوبی در این مجموعهها افتاده و میتوان گفت این مجموعهها مکمل فعالیتهای موسیقایی و نمایشی بنیاد رودکی است.
ما در حوزه کودک و نوجوان پذیرای آثاری در فرهنگسرای نیاوران هستیم. یعنی تلاش کردیم براساس تقسیم بندی که در این زمینه صورت گرفته و بر اساس نوع چیدمان مجموعههای بنیاد را دارای تعریف کنیم که قطعاً فضای مناسبی برای هنرمندان تازه کار و جوان هم هست.
ادامه دارد...