به گزارش خبرگزاری مهر، به مناسبت دومین سالروز درگذشت استاد محمدرضا حکیمی نشست «افق گشاییهای اندیشه محمدرضا حکیمی برای جامعه ایران امروز» در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. این نشست با حضور تقی آزاد ارمکی، حجتالاسلام محمدرضا زائری، محمدحسن زورق، سیدمحسن فاطمی، فرشاد مؤمنی، سیدجواد میری و سیدمحمود نجاتیحسینی برگزار شود.
حجتالاسلام محمدرضا زائری، رئیس اندیشگاه فرهنگی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در این نشست در سخنانی گفت: به باور من یکی از بزرگترین و مهمترین افق گشاییهای اندیشه علامه حکیمی برای جامعه ایران امروز، نقش اساسی انساناندیشی و انسانمحوری در تفکر ایشان و تلاش برای رسیدن به یک ادبیات انسانی است. ما امروز شاهدیم که ادبیات بخشی از طلاب و روحانیون دروندینی است. هر چه در ادبیات دروندینی و درونمذهبی به طلاب آموزش داده شده است بر این اساس بوده که با ادبیات و تعابیر دینی با همکیش خود صحبت کنند. خب این نکته بسیار مهم است که ما بتوانیم با انسان صحبت کنیم. بنده معتقدم مهمترین آموزه استاد حکیمی که برای امروز ما راهگشاست همین است که بتوانیم به ادبیاتی برسیم که با انسان صحبت کنیم.
زائری ادامه داد: متأسفانه به جز افرادی کمی همانند امام موسی صدر و شهید بهشتی، فرد دیگری را نمیشناسیم که برای رسیدن به این ادبیات انسانی تلاشی نکرده باشد. ما دقیقاً همین ادبیات انسانی را در سیره امام موسی صدر هم مشاهده میکنیم. به طور مثال وقتی جشن فارغ التحصیلی پرستاران در شهر بیروت برگزار شد، همه خانمهای پرستاری که در این مراسم حضور داشتند بیحجاب بودند ولی امام موسی صدر در این جمع سخنرانی میکند و میگوید ما افتخار میکنیم در دنیایی که همه کشورها، لشکرهای نظامی برای جنگ تربیت میکنند، ما یک لشکر برای صلح و دوستی و خدمت به انسانها تربیت کردیم.
رئیس اندیشگاه فرهنگی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران گفت: مقام معظم رهبری نیز با دو نامهای که خطاب به جوانان غربی نوشتند از ادبیات دروندینی و درونمذهبی فراتر رفتند و مخاطب خود را انسان غربی قرار دادند که این هم نمونهای از ادبیات انسانی در کلام پیشوایان دینی است. ما همین نگاه فرادینی و فرامذهبی را در استاد حکیمی نیز مشاهده میکنیم و به تعبیری، تمام وجود ایشان تلاش برای رسیدن به بیان و زبان مناسب برای مخاطبان خود بود.
ما باید به حوزه انسان جدید وارد شویم
زائری با بیان خاطرهای از تعاملات علمی استاد گفت: بنده یک خاطره در این زمینه عرض کنم. ما سال ۸۸ با دکتر طلال عتریسی، استاد دانشگاه لبنان خدمت استاد حکیمی رسیدیم. علامه در آن جلسه بر این نکته تأکید کردند که ما در تبلیغ اسلام و تشیع عقب هستیم و باید بتوانیم مفاهیم تشیع را در حوزه تفکر انسان جدید وارد کنیم. ایشان تصریح کردند که رنسانس جز با اندیشه تشیع امکانپذیر نیست چراکه عدالت و دیگر مفاهیم انسانی نیازمند ماده و پشتوانه است و تنها بیانات اهل بیت (ع) است که این ظرفیت را داراست. استاد حکیمی تأکید داشتند ما باید به حوزه انسان جدید وارد شویم ولی متأسفانه حوزههای علمیه به این مسئله فکر نمیکنند و دچار کمکاری هستند. این در حالی است که ما در حوزه ادبیات انسانی، متونی همانند صحیفه سجادیه در اختیار داریم که سایر مکاتب از داشتن آن محروم هستند.
حجت الاسلام زائری ادامه داد: ایشان این نکته را میفرمودند که آن زمان علامه امینی میگفت اکنون دورانِ معرفی پیام اهل بیت (ع) است، ولی ما معنای سخن ایشان را درنمییافتیم و میگفتیم این مرد چه میگوید، ولی الآن میفهمیم حق با ایشان بوده. قصد علامه امینی صرف نشان دادن استدلالی بودن محتوای واقعه غدیر نبود بلکه ایشان میخواست محتوای تربیتی و انسانی این واقعه و این مکتب را نشان دهد. از نظر علامه حکیمی اساساً تفکر اصیل با فطرت انسان سازگار است ولی ما در فهم زبان فطرت اشتباه میکنیم. انسان فطری است ولی این ما هستیم که زبان فطری انسانها را نمیدانیم. زبان فطری همان لسان خداوند است که به زبان وحی ترجمه شده، عقل نیز برای تصدیق وحی قرار داده شده است. این وحی بنیان تربیت انسان است و عصمت نیز تجسم این تربیت است. این شخص معصوم است که میتواند تربیت الهی را تجسم و تجسد بخشد.
وی در پایان سخنان خود گفت: ایشان در آن جلسه فرمودند که تدوین کتاب الحیاة گام کوچکی در این راه بود ولی کاهش امثال کتاب الحیاة آنقدر زیاد باشد که اگر آن را به کسی هدیه دادیم، بگوید این کتاب چیز مهمی نیست. آنچه در کتاب الحیاة مورد بحث واقع شده است روابط انسان با خدا، روابط انسان با دیگران و رابطه انسان خود است که این روابط به بهترین شکل در مکتب اهل بیت (ع) مطرح شده است.
در ادامه این نشست محمدحسن زورق، استاد معارف دانشگاه صداوسیما نیز سخنرانی کرد. وی گفت: انسان موجودی زنده است و موجودات زنده در جهت تداوم حیات یکسری نیازها دارند که از جمله آنها نیاز به اکسیژن و آب و غذا است. انسان از این جهت با حیوانات هیچ تفاوتی ندارد. باید دقت کرد تفاوت انسان و حیوانات در این است که ما تمدنآفرین هستیم ولی حیوانات توانایی تمدنآفرینی ندارند. شاید گفته شود تمدنآفرینی نتیجه بهره هوشی انسان است. اگر چنین بود آن وقت باید سایر حیواناتی که بهرهای از هوش دارند به همان اندازه موفق به تمدنآفرینی میشدند حال آنکه ما چنین چیزی در میان حیوانات مشاهده نمیکنیم.
زورق ادامه داد: یکی از نیازهایی که در نهاد انسان وجود دارد تمایل به قدرت است. انسانها از این قدرت برای تأمین نیازهای زیستی خود بهره میبرند. حیوانات نیز چنین هستند و از قدرت برای پاسخگویی به نیازهایشان استفاده میکنند منتهی در اینجا تفاوتی میان انسان و حیوان وجود دارد و آن اینکه نفس قدرت برای انسان ارزشمند است و حاضر است برای به دست آوردن آن هر کاری بکند. اساساً انسان یکسری نیازهای ذاتی و سرشتی دارد که در نهاد او ریشه دارد. از جمله این نیازها میتوان به نیاز به علم، عدالت یا نیاز به زیبایی اشاره کرد. این نیازهای سرشتی دو ویژگی اساسی دارند یکی اینکه خواست انسان هستند و دیگر اینکه سیریناپذیرند یعنی انسان از رسیدن به میزانی از آنها سیر نمیشود و میل به بینهایت دارد؛ برخلاف نیازهای طبیعی مثل نیاز به آب و غذا که سیریپذیر هستند.
استاد معارف دانشگاه صداوسیما افزود: نظامهای سوسیالیست، مارکسیست و لیبرالیست هیچکدام نتوانستند به مقابله با ظلم و ستم بپردازند و آن را ریشهکن کنند. به نظر من علت این مسئله این است که انسانها دچار ناخودآگاهی و ناخداآگاهی هستند و به همین خاطر مرتکب ظلم و ستم میشوند. طبیعتاً تا زمانی که این ناخودآگاهی و ناخداآگاهی وجود داشته باشد، باید انتظار ظلم و ستم از سوی بشر داشته باشیم. علت اینکه علامه حکیمی کتاب «امام در عینیت جامعه» را مینویسد همین است که ایشان معتقد بود تا زمانی که دچار ناخودآگاهی و ناخداآگاهی باشیم نمیتوانیم دم از عدالت بزنیم. بر این اساس بنده معتقدم باید برای خودآگاهی و خداآگاهی ارزش بیشتری قائل شد تا بتوان به عدالت دست پیدا کرد.
سخنران دیگر این نشست سید محمود نجاتی حسینی بود. این جامعه شناس در سخنانی گفت: بخشی از افقهای فکری که علامه محمدرضا حکیمی براساس مکتب تفکیک و نگارش کتاب الحیات به روی ما گشود به معرفت دینی و اجتماعی باز میگردد. از این جهت ضرورت دارد بررسی کنیم که چگونه افقهای فکری که ایشان پایهگذاری کردند میتواند با عمل دینی و اجتماعی پیوند بخورد.
نجاتی حسینی ادامه داد: اندیشه علامه حکیمی چند ویژگی داشت؛ یکی از این ویژگیها بنیادگرایی معنوی و اخلاقی است و بر ما لازم است که بتوانیم که خوانشی نو از این بنیادگرایی که ایشان مطرح کردند ارائه کنیم. ویژگی دیگر تفکر علامه حکیمی که آن را در آثار ایشان مشاهده میکنیم نابگرایی معرفت دینی است. باز از دیگر ویژگیهایی که میتوان برای اندیشه ایشان برشمرد پروتستانیسم عقیدتی است. این پروتستانیسم نسبت به چه کسانی است؟ نسبت به کسانی که خوانش حوزوی سنتی و بیگانه با جامعه از اندیشه تشیع دارند. طبیعتاً علامه حکیمی این خوانش را بر نمیتابد و به نقد آن میپردازد. یکی دیگر از ویژگیهای اندیشه ایشان پراگماتیسم دینی است یعنی ایشان دین را ذاتگرایانه تعریف نمیکند بلکه نگاهی کارکردی به دین دارد و به این مسئله توجه دارد که دین اسلام برای سعادت دنیا و آخرت است. از این جهت است که اندیشه ایشان با عمل اجتماعی پیوند میخورد.