مسعود سخاوتدوست آهنگساز فیلم سینمایی «بعد از رفتن» به کارگردانی رضا نجاتی و تهیهکنندگی محمود بابایی که این روزها روی پرده سینماهاست، در گفتگو با خبرنگار مهر بیان کرد: بحث ساختارهای اجتماعی در مولفههای موسیقی به شکلی که خود را نشان میدهد از عمومیت بیشتری برخوردار است. اگر نخواهم از واژههای کلیشه ای استفاده کنم، مشکلات و پیچیدگیهای روانی هر جامعهای میتواند از الگوها و پارادایمهایی پیروی کند که نمود آن در خط صوتی و تعریف ملودی بارز باشد.
وی ادامه داد: احساسات و عواطف سوژههای اجتماعی عموماً از الگوهای مشابهی پیروی میکنند. به همین علت تمهای موسیقیایی هم میتواند این الگوها را از بستر جامعه برداشت و استخراج و با همان رویکرد ارایه کند.
آهنگساز «بعد از رفتن» یادآور شد: به دلیل آنکه از الگوها و پارادایمهای یکسانی در جامعه به واسطه مشکلات و مواجهه اجتماع با آن برخوردار هستیم، این موارد هم مولفههای صوتی یکسانی دارند اما برای اینکه بتوانیم این موارد را به نوعی متنوع و از تکرار فرار کنیم باید از جنبههای دیگر به این سوژهها نگاه کنیم.
به پسزمینههای فلسفی و فرهنگی تکیه کنیم
سخاوتدوست با اشاره به اینکه پرداخت مستقیم به سوژهها بدون در نظر گرفتن پسزمینه فرهنگی، اقتصادی و حتی فلسفی، میتواند منجر به تکرار شود، اظهار کرد: وقتی این پسزمینهها در نظر گرفته شود، ما تنوع بهتری در ساخت ملودیهای اجتماعی خواهیم داشت. به هر حال فضای تُنال و یا موسیقی مردمی که دائماً با آن در فضای عاشقانه، اندوه، اضطراب و امید سرکار داریم، زمانی عمق پیدا میکند که ما یا پس زمینه فرهنگی را که پشت این سلایق مردمی است، شناسایی و تزریق کنیم و یا اساساً مردم، دارای احساسات، هیجانات و عواطف عمیقی به واسطه پرداختن به پسزمینه فرهنگی، اقتصادی، فلسفی و … باشند.
وی افزود: برای اینکه از این ورطه به سلامت بگذریم بهتر است به پسزمینههای فلسفی و فرهنگی تکیه کنیم و از مستقیمگویی و سادهگویی مطالب اجتناب کنیم. این سادهگویی جنبه مثبت ندارد بلکه بیشتر سادهلوحانه گویی است. پس باید مسایل عمیقتر بیان شوند و برای این اتفاق باید هم موسیقی به این امر کمک کند و هم سوژه و فیلمنامه، چرا که یک رابطه تنگاتنگ دیالکتیکی بین آنها برقرار است.
این آهنگساز درباره پیوستن خود به پروژه «بعد از رفتن» توضیح داد: محمود بابایی از دوستان خوب بنده است. ما پیش از «بدون قرار قبلی» هم به صورت مستقیم و غیرمستقیم باهم کار کرده بودیم. رضا نجاتی را هم از طریق محمود بابایی شناختم و بعد به پروژه «بعد از رفتن» دعوت شدم. تعامل ما در ابتدای امر به صورت نظری بود و از همان گفتگوهای اول متوجه شدم بسیار کارگردان خوشفکر و پیشرویی است. همچنین مطالب و خط صوتی که مدنظرش بود، با ایدهها و تفکرات من سازگار بود. ما این تعامل را با گفتگو بیشتر کردیم تا به لحاظ فکری نزدیکتر شدیم.
موسیقی «بعد از رفتن» قصد خودنمایی ندارد
سخاوتدوست در پاسخ به این پرسش که از چه نوع موسیقی برای این فیلم بهره برده است، مطرح کرد: «بعد از رفتن» دارای ارکستراسیون خلوتی است البته جاهایی به ویژه انتهای فیلم فضا پُرتر میشود اما مهمترین مولفه موسیقی فیلم، مینیمال بودن آن است. موسیقی مانند بقیه عوامل فیلم، به اندازه ورود میکند و قصد خودنمایی ندارد. شاید مخاطب بعد از دیدن این اثر ملودی خاصی در ذهنش نیاید اما قطعاً اتمسفر شخصیتها و فیلم را به یاد خواهد آورد و جنس مینیمال موسیقی فیلم بدین دلیل است.
به گفته وی، از پیانو و ویولن سل برای موسیقی «بعد از رفتن» استفاده شده است.
این آهنگساز با اشاره به اینکه موسیقی فیلم صددرصد در خدمت اثر است و قصد ندارد از آن بیرون بزند، ذکر کرد: موسیقی هم مانند بقیه عوامل در راستای شکلگیری اثر حرکت میکند اما یکی از چالشهای ما مینیمال بودن آثار است. مینیمال برخلاف عنوانی که دارد، بسیار کار دشواری است چراکه وقتی قرار است در اتمسفر مفصلی حرف زده شود، کمتر وسواس به خرج داده و راحتتر صحبت میشود اما وقتی قرار است مینیمال کار شود، به لحاظ زمان و متریال باید کمینه کار کرد که این مساله با سختی همراه است، یعنی با وجود ارایه فضای ذهنی کارگردان باید موجز باشد.
سخاوتدوست ساخت موسیقی برای سکانس سیرک را سختترین قسمت پروژه دانست و عنوان کرد: یک فصل بسیار خاص به صورت ذهنی و عینی با هم بود و مثل این فصل ما در کل فیلم نداریم. شاید به نوعی یکی از اوجهای دفعی فیلم بود و به همین دلیل ساخت موسیقی برای این سکانس از همه سکانسها سختتر بود.
وی ادامه داد: برای ساخت موسیقی سیرک هم باید از موسیقی کلی فاصله میگرفتیم و در عین حال باید وحدت را هم حفظ میکردیم یعنی تنوع در عین تضاد و در نهایت وحدت بین تضاد و تنوع. این مواردی بود که باید رعایت میکردیم تا سکانس را به خوبی ادا کنیم.
این آهنگساز در جواب این سوال که آیا از موسیقی جنوب برای سکانسهای ابتدایی بهره برده شده است یا نه، توضیح داد: بنا به گفتگویی که به لحاظ نظری با کارگردان داشتیم، ترجیح دادیم زیاد از موسیقی اقوام در این اثر استفاده نکنیم و موسیقی بیشتر جنبه عمومی و کلاسیک داشته باشد. هرچند اتودهای اولیهای که برای این کار از روی فیلمنامه زده شده بود، از موسیقی جنوب بهره برده بود اما به این نتیجه رسیدیم که برای حفظ یکپارچگی و یکدستی اثر و فرازمینی بودن متن، موسیقی محلی را حذف کنیم تا فرامکانی هم عمل کرده باشیم.
سخاوتدوست با اشاره به اینکه «بعد از رفتن» اثری ارزشمند و هنری و همچنین قابل احترام است، مطرح کرد: «بعد از رفتن» مولفههای یک اثر عمیق مانند پرداختن به احساسات انسانی، پیچیدگیهای روانی، افت و خیزهای اخلاقی و ... را دارد و در عین حال تصمیم قهرمان داستان یا شخص اخلاقی داستان میتواند انگیزه خوبی باشد تا لحظاتی را با دیدن این اثر به پالایش و بررسی پیچیدگیهای روانی خود بپردازیم. ناگفته نماند که این اثر هم به لحاظ فنی، بازیگری و کارگردانی رتبه بالا و هم به لحاظ محتوایی ارزش دیدن دارد.