خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه- فاطمه علی آبادی: امام موسی صدر در ۱۴ خرداد ۱۳۰۷ شمسی در قم و در بیت مرحوم حضرت آیت الله سید صدرالدین صدر متولد شد. او تحصیلات علوم دینی را در شهر قم به اتمام رسانده و یکی از معدود روحانیونی بود که در کنار دروس حوزوی تحصیلات رسمی را هم با تکمیل کردن دوره دبیرستان ادامه داد. در همان سالها او به عنوان اولین طلبه تحصیل در دروس دانشگاهی خود را آغاز کرد و سرانجام لیسانس رشته حقوق در اقتصاد را به عنوان نخستین طلبهای که وارد دانشگاه تهران شد، دریافت کرد.
سید موسی صدر پس از آن به نجف میرود تا دوره جدید تحصیلات حوزوی خود را آغاز کند و تا سال ۱۳۳۷ در نجف میماند و به تکمیل این تحصیلات میپردازد. سید محمدباقر صدر پسر عمو و همسر خواهر سید موسی در این مدت هم مباحثه او بود.
صدر در سال ۱۳۳۸ به دعوت علامه سید عبدالحسین شرفالدین، پیشوای شیعیان لبنان به این کشور سفر کرد. پس از شرفالدین، مسئولیت هدایت شیعیان لبنان بر عهده سید موسی صدر گذاشته شد. وی همراه با کار فرهنگی و فقر زدایی از جامعه مسلمانان لبنان به ایجاد تشکیلات اسلامی برای احقاق حق مسلمانان و مبازره مؤثر با صهیونیسم نیز اقدام کرد. تشکیل مجلس عالی شیعیان لبنان (حرکت المحرومین) از اقدامات مهم وی در این کشور بود.امام موسی صدر در طول ۲۰ سال اقامت خود در لبنان، تلاشهای فراوانی در جهت ارتقای کمی و کیفی رفاه شیعیان و ارتقای دین و اخلاقیات آنان انجام داد. با برنامهریزیهای وی و حمایت اکثریت جوانان شیعه لبنان، مشاغل متعددی به شکل گرفت و بسیاری از زنان و مردان در آموزشگاهها، مراکز فنی و حرفهای، کارگاهها و مدارس مشغول کار و تحصیل شدند.
در شهریور ۱۳۵۷، امام موسی صدر در پاسخ به دعوت دولت لیبی برای دیدار با معمر قذافی، رئیس جمهور و دیگر مقامات این کشور، بیروت را به مقصد طرابلس غربی ترک کرد. سفر امام موسی صدر به لیبی ضروری بود؛ زیرا اسرائیل از اجرای قطعنامه ۴۲۵ شورای امنیت و عقبنشینی از مناطق مرزی لبنان سر باز زده بود و امام موسی صدر برای مذاکره درباره اوضاع بحرانی لبنان و خطرهای تهدید کننده جنوب آن، با رهبران کشورهای عربی به سوریه، اردن، عربستان سعودی و الجزایر سفر کرد و این کشورها را به برگزاری نشست محدود سران فراخواند.سرانجام پس از پنج روز اقامت در این کشور، اعلام شد که سید موسی صدر و همراهانش یک روز پیش از آغاز مراسم سالگرد بزرگداشت به قدرت رسیدن معمر قذافی، بهطور غیر منتظره لیبی را به مقصد رم در ایتالیا ترک کردهاند حال آنکه همه اسناد، شواهد و مدارک نشان میداد که او توسط معمر قذافی جنایتکار ربوده شده است. خبر ناپدید شدن امام موسی صدر در ۹ شهریور ۱۳۵۷ اعلام شد و از آن موقع، هر سال روز نهم شهریور بیش از همیشه از او سخن گفته میشود.
به همین مناسبت بر همین اساس با شریف لک زایی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در خصوص نهادسازی و مدیریت تشکیلاتی امام موسی صدر به گفتگو پرداختیم که در ادامه تقدیم مخاطبان میشود:
*ابتدا بفرمائید امام موسی صدر چرا در بحث تشکیلات به مساله هویت و هویت یابی اهمیت میدادند؟
تفاوتی که در فعالیت امام موسی صدر با فعالیت دیگر علما و متفکران برجسته اجتماعی و سیاسی وجود دارد این است که امام موسی صدر در یک جامعه متنوع و متکثر به لحاظ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی فعالیت خود را شروع میکند. ایشان وقتی فعالیت خود را که آغاز میکند و میخواهد این فعالیتها در راه رسیدن به اهداف مشخص شده مؤثر باشد میداند که عناصر اصلی باید در جامعه وجود و حضوری پر رنگ داشته باشند تا این حضور در روابط و مناسبات اجتماعی جلوهگر شود.
این مسأله هم به جهات مختلفی اهمیت پیدا میکند از جمله این که باید به گونهای انجام شود که در چنین جامعهای بتواند موفق شود. بنابراین امام در فضایی اقدام به فعالیت میکند که برای مثال بحث شیعیان حساسیتی برای اهل سنت و دو دستگی با پیروان دیگر ادیان ایجاد نکند. در واقع امام میخواهد به گونهای عمل کند که جامعه شیعیان لبنان به لحاظ فرهنگی تقویت و رشد و ارتقا یابد و همچنین از نظر مادی جامعه به یک جامعه متعالی تبدیل شود تا همین مهم در تقویت تعاملات و مناسبات اجتماعی میان فرق مختلف موجود در لبنان کمک کند. در لبنان حدود ۱۷ طایفه زندگی میکنند که از نظر نگاه فرهنگی و دینی با یکدیگر متفاوت هستند و بنابراین فعالیت در چنین جامعهای ظرافتهای خاص خودش را دارد.
هر تشکل و طایفه و عنصر فرهنگی که در این جامعه فعالیت میکند بر اساس یک هدف و غایتی فعالیت میکند، این هدف و غایت به نوعی در فضای اجتماعی یک حضور مؤثری پیدا میکند که به اعضای متکثر و متنوع این جامعه هویت میبخشد و باعث میشود که هر یک از تشکلها، فرقهها و مؤسسهها متمایز از دیگر مؤسسهها و تشکلها و فرقهها شود. اگر جامعهای بخواهد به لحاظ مادی و معنوی در جامعه خویش و ارتقای انسانی مؤثر باشد باید به سمت و سوی هدف خاصی حرکت کند که سید موسی صدر در این زمینه بحثهای مؤثر و مهمی دارد.
قبل از اینکه امام در لبنان اقدام به فعالیت کند و حضور داشته باشد جامعه شیعیان جامعهای بود که پستترین کارها را انجام میداد و اساساً اینکه بگوید من شیعه و از کدام فرقه هستم ابا داشت آن را مطرح کند. اما با فعالیتهایی که امام موسی صدر انجام میدهد شیعه لبنانی با افتخار میگوید من شیعه هستم
تحقق هویت به لحاظ دینی، سیاسی و قومی در یک جامعه متکثر بسیار دشوار و سخت به نظر میرسد؛ همان گونه که بیان شد امام موسی صدر از یک طرف میخواهد وضعیت شیعیان لبنان را در همه زمینهها ارتقا ببخشد مثلاً در زمینه بهداشت و درمان امام تلاش میکند تا وضعیت بهداشت و درمان جامعه لبنان بخصوص شیعیان بهبود و ارتقا یابد. در بخش سواد آموزی دانش و علم و حتی مهارتهایی که یک فرد طی یک سری آموزشها دریافت میکند، امام مدرسۀ فنی جبل عامل را تأسیس میکند و افرادی را آنجا آموزش میدهد و مهارت میبینند تا از مسیر این آموزش چرخ اقتصاد و معیشت آنان بچرخد. از طرف دیگر ضمن این فعالیتها به آن بخش هویت شیعی نیز اهمیت میدهد و فعالیتهای فرهنگی را نیز به طور ضمنی و غیر مستقیم دنبال میکند.
همه فعالیتهای امام موسی صدر در لبنان گرچه برای آن است که انسان ارتقا یابد و انسانی که در این جهان و نقطهای از کره خاکی زیست میکند یک وضعیت مطلوبی در زندگی خویش داشته باشد و در این میان شیعیان ضمن اینکه به لحاظ مادی بتوانند رشد کنند به لحاظ معنوی، سطح اخلاقی، سیاسی و فرهنگی نیز بتوانند ارتقا یابند. از این رو اینجا این هویت بارزتر میشود. برای مثال قبل از اینکه امام در لبنان اقدام به فعالیت کند و حضور داشته باشد جامعه شیعیان جامعهای بود که پستترین کارها را انجام میداد و اساساً از اینکه بگوید من شیعه هستم، ابا داشت. اما با فعالیتهایی که امام موسی صدر انجام داد شیعه لبنانی با افتخار میگوید من شیعه هستم و رهبرم امام موسی صدر است؛ زیرا قرار گرفتن در این سلک را با توجه به فعالیتهایی که امام انجام میدهد برای خود افتخار میداند. بنابراین میبینیم مسأله و بحث هویت فرهنگی، سیاسی و قومی جامعه شیعیان لبنان برای امام موسی صدر مهم است و تا اندازۀ زیادی این هویت سازی اتفاق میافتد.
امام موسی صدر حدود ۲۰ سال در لبنان حضور و فعالیت داشت و در این سالها میبینیم که تا حد زیادی اهداف ایشان محقق میشود. برای مثال در عرصه اجتماعی و احکام شخصی همه فرقههای لبنانی دارای مجلس بودند اما شیعیان از این موقعیت بی بهره بودند و فاقد مجلس بودند اما با تلاشهای امام در سال ۱۹۶۹ میلادی مجلس اعلای شیعیان شکل میگیرد و ریاست آن بر اساس نظر اکثریت اعضا به ایشان سپرده میشود و سالها این فعالیت را دارد و به صورت منسجم و تشکیلاتی و با پشتوانۀ خود شیعیان، مطالبات و مسائل شیعیان را در جامعه لبنان دنبال میکند.
به لحاظ سیاسی هم گرچه خودشان ورود مستقیم ندارند و وارد احزاب سیاسی لبنان نمیشوند اما یک سری مطالبات جدی به منظور کسب هویت شیعیان دارند مبنی بر اینکه مناسب و پستهای سیاسی که در قانون اساسی لبنان برای شیعیان منظور شده همانها بر عهده خود شیعیان گذاشته شود و آنجا به رقم اینکه ایشان نظام سیاسی سکولار و نظام سیاسی فرقه گرا را در لبنان نفی میکند ولی به دنبال این مطالبات است تا آن واقعیت بیرونی تحقق پیدا کند تا در آینده آن زمینههای آرمانی که در ذهن ایشان هست شکل بگیرد.
شاید مهمترین بحثها و اقداماتی که امام درباره مسأله هویت و هویتیابی انجام داده است میتوان به تأسیس بعضی از تشکلها و نهادهای غیر دولتی و مؤسسات آموزشی اشاره کرد و حتی در بخش نظامی جنبش امل تأسیس شد که همه در راستای ارتقای هویت شیعه و انسان لبنانی و حراست از سرزمین لبنان و کلیت لبنان است. امام صدر در این سالها فعالیتهای مهمی انجام دادند و اگر به صورت اجباری ناپدید نمیشدند این فعالیتها اوج میگرفت و با هم افزایی که میتوانست با انقلاب اسلامی داشته باشد تحقق اهداف انسانی و دینی ایشان سرعت میگرفت.
* ایشان برای عبور از فردیت و رسیدن به جماعت به منظور خدمت رسانی به مردم چه کرد؟
بحث تشکل و تشکیلات و تأسیس مؤسسات خیریه و آموزشی در سطوح مختلف توسط امام موسی صدر در لبنان به وجود آمد و شکل گرفت که بخش مهمی از حیات اجتماعی، سیاسی، دینی و فرهنگی صدر را در لبنان تشکیل میدهد. شاید به نوعی این هویتیابی را در مسیر تأسیس مؤسسهها و نهادها و تشکیلات پیگیری میکرد؛ بنابراین مهمترین نکتهای که در اینجا پدید میآید ایجاد یک هم افزایی میان نیروهای مختلف و امکانات گوناگون و ظرفیتهایی است که در جامعه لبنان وجود دارد. در اینجا بهره گیری از همه ظرفیتها و امکانات، تجمیع همه نیروها و هم افزایی استفاده از امکانات و ابزارها در صورتی ممکن خواهد بود که تحت قواعدی در بیاید. مهمترین شرطی که این وضعیت را ارتقا میبخشد ایجاد مؤسسات و نهادها و تشکیلاتی است که امام از طریق آنها برای عبور از فردیت و رسیدن به جماعت اقدام میکند.
اتفاقی که اینجا رقم میخورد این است که وقتی انسان فارغ از مؤسسات، تشکیلات و نهادها هست به یک معنا آزادتر است ولی وقتی وارد این تشکیلات میشود باید به گونهای عمل کند و حرکت داشته باشد که در جهت اهداف تعیین شده در این تشکیلات و مؤسسات باشد و حرکتش در تشکیلات بروز و ظهور مثبت داشته باشد. از این رو اگر در جهت خلاف آن حرکت کند جماعت و تشکل و مؤسسهای شکل نمیگیرد و قدرتی برای حرکتهای مهم خلق نمیشود. به همین منظور مهمترین نکته در اینجا آن هدفی است که باید دنبال شود. موسی صدر در قالب این مؤسسات و تشکیلاتی که شکل میدهد هدف اصلی خود را خدمت به انسان و انسان محروم لبنان تنظیم میکند. از این رو ورود به هر تشکلی شاید در ظاهر به عنوان از دست دادن بخشی از آزادی انسان باشد اما در نهایت با تنجه به این که به تعبیر ایشان دست خدا با جماعت است امکان موفقیت بیشتری وجود دارد.
از این رو بر اساس مبانی نظری، تشکیلات باید به یک التزامهای نظری دست یابد و به یک سری التزامهای عملی تن بدهد و آنها را رعایت کند و محدودیتهای فعالیت یک تشکل را بپذیرد. برای همین این مسیر یک مسیری است که خدمت به هم نوع، مردم و ارتقای انسان در این تشکیلات میتواند این فردیت را به یک وضعیت متفاوتی که جماعت است تبدیل کند. در این جمع، فرد از بین نمیرود اما در عین حال که فرد وجود دارد کارها و اقدامات بر اساس مبانی نظری و هم افزایی ایجاد و انجام میشود و با توجه به تقسیم کار و نظمی که وجود دارد این حرکت میتواند یک حرکت نظاممند تلقی شود و در آن هدف اصل خدمت به انسان باشد. البته امام در این بحثها آگاهانه وارد مباحث فلسفی اصالت فرد و جمع نمیشود و معتقد است که نه فرد اصیل است و نه قائل به اصالت جمع است و تأکید دارد که بر اساس آن اهدافی که داریم باید به صورت نظام مند حرکت کنیم تا مسیر سعادت انسان طی شود. بر این اساس کسی که خودش را مذهبی میداند ایمان خود را خارج از جمع نمیداند و امام ایمان و دینداری را در بخش عمدهای خدمت به انسان بیان میکند و این مهم میتواند تفسیر متفاوتی را در جامعه به وجود بیاورد.
آن امکانات و بهرهمندی هایی که یک سری از انسانها از آن برخوردار هستند وقتی در اختیار کسانی قرار میگیرد که آن افراد به آن امکانات نیازمند هستند در اصل آنان را با داشتههای خود شریک میکنند. از این جهت امام میفرمایند فرد قبل از آن که به آن شخص نیازمند کمک کند به خودش و در سطح کلان به سلامت جامعۀ و ارتقای جامعه خودش کمک کرده است. برای مثال زمانی که به یک نیازمند کمک میشود دیگر آن شخص اقدام به دزدی نمیکند و جامعه از سرقت و آسیب در امان میماند. بنابراین این اقدام باعث میشود جامعه از فردیت محض خارج و در جماعت ذوب شود و در اندیشه جمع و جماعت باشد و بتواند به ارتقای جامعه فکر کند.
*نداشتن صداقت چرا زمینه ساز فروپاشی تشکل است؟
امام صدر در زمینه صداقت مباحث مهمی را مطرح کردند. هر جامعه، تشکل، نهاد و مؤسسهای بخواهد پایدار باشد و فعالیتهایش استمرار و تداوم یابد نیازمند وجود عناصر و مؤلفههای مختلفی است که بتواند این گروه، تشکل و جامعه را منسجم نگاه دارد و از آسیبهایی که ممکن است به آن برسد محافظت کند. یک بخش مهمی از آن به مباحث نظری بر میگردد که شامل مباحث هستی شناسی، انسان شناسی، فرجام شناسی و غیره میشود که در اینجا باید دریافتهای مشترکی داشته باشند و کمترین تفاوت را آنجا اینجا کند و تفاوتهای عمدهای در میان نباشد. از لحاظ نظری و مبانی نظری نیز باید یک سری مسائل وجود داشته باشد اما جدای از آن موفقیت عملی این مسأله نیز در گرو وجود عناصری است که در اقدامات تشکل و جامعه و افرادی که در فضای مشترکی زیست میکنند معنا میبخشد. از این رو هر مؤلفهای که به فروپاشی این جامعه و تشکل و مؤسسه و نهاد ختم شود ممنوع است در اینجا است که امام بحث صداقت را دروازه کار تشکیلاتی و جمعی و تداوم فعالیت میداند.
البته صدر در بحثهای خودشان الزاماتی را نیز برای کار جمعی و تعاملات و ارتباطات اجتماعی در نظر میگیرد که مسأله صداقت در صدر آن است. ایشان فرمودند من به سه دلیل در جامعه لبنان محبوب شدم. ایشان یکی از عناصر سهگانه موفقیت و محبوبیت خویش را صداقت بیان میکند میگوید صداقتِ تا حد ممکن با همه افراد؛ این مسأله به انسجام اجتماعی کمک میکند و مانع فروپاشی جامعه، تشکل، مؤسسه و نهاد میشود. وجود و فقدان صداقت میتواند اثرات به شدت متفاوتی را در جامعه ایجاد کند.
*زمانی که امام موسی صدر جنبش محرومان را تشکیل داد آیا مختص شیعه بود؟
ایشان در بحثهایی که دارند اشاره میکنند که این جنبش گرچه خاستگاه شیعی و اسلامی دارد ولی هرگز به معنای آن نیست که منحصر به شیعیان باشد بلکه این جنبش منحصر به محرومان است و میخواهد محرومان جامعه لبنان را تقویت کرده و وضعیت و شرایط آنان را فارغ از مذهب و دین آنان متحول کند. در اساسنامه جنبش محرومان که سال ۱۹۷۷ در کنگره این جنبش تدوین و منتشر شده، در بخش هدف اشاره به این مهم دارد که این جنبش یک جنبش انسانی و مردمی است که ساختن انسان کامل را بر اساس ارزشها و به دور از موانع و قیودی که در مسیر سعادت آدمی وجود دارد و همچنین ساختن جامعه انسانی کامل را دنبال میکند و همه جامعه انسانی لبنان را در بر میگیرد.
یکی از نقدهای امام به دولت لبنان یا بر نظام سیاسی فرقه گرای موجود لبنان نیز همین است و اعتقاد دارد که دولت باید مبتنی بر قواعد و قوانین ملی و شایستگی فعالیت کند و نباید دولت، دولت اشخاص یا فرقهها باشد و به گونهای باید حرکت کند که بتواند محرومیت را از بین ببرد. امام صدر در فرمایشاتی که در تبیین جنبش محرومان دارند خصلت فرقهگرایانه جنبش را نفی میکنند اگر چه خاستگاه آن را یک فرقه خاصی که شیعه است، میداند اما گستره و شمولیت آن این است که همه محرومان را باید در بر بگیرد و بتواند زندگی آنها را متحول و دچار تغییر کند و تعالی دهد.