خبرگزاری مهر، استانها: جایی که معلمان جوان همدانی لباس رزم میپوشند و بدون هیچ چشم داشتی در قالب گروههای جهادی پای کار می آیند شعار رنگ می بازد زیرا صحنه صحنهء خدمت بی منت و خدا پسندانه است.
پیمان ابراهیمی، جوان ۲۷ ساله همدانی و مسئول گروه جهادی شهدای فرهنگی دانشگاه فرهنگیان همدان است، او از ورود جوانان همدانی به عرصه خانه سازی و اقدامات جهادی به خبرنگار مهر با اشاره به یک خاطره چنین گفت: یک سال ماه مبارک رمضان ما به دنبال این بودیم که برنامه ریزی کنیم سال ۹۷ کجا برویم؟ که یک شب لحظه سحر دیدم یکی از بچههای مجموعه ما از اسدآباد به من زنگ زد و گفت «همین الان بزن شبکه همدان برنامه درخت آرزوها که یک دختر یتیمی به همراه مادر و خواهرش در یک وضع نامناسبی زندگی میکنند، خانه ندارند و در خانه برادرشان هستند و این دختر دو آرزو دارد. ببین آیا این امکان هست که ما برای آرزوهایش کاری بکنیم؟» که بلافاصله من برنامه را نگاه کردم و متوجه شدم آرزوهایش یکی ماشین لباسشویی و یکی خانه است و همان شب یک خیّر، ماشین لباسشویی را تقبل کرده بود و مجموعه ما هم الحمدالله ورود پیدا کرد و خانه را برایشان ساختیم.
ماجرای آجرهایی که شبانه جا به جا میشد
اما اتفاق عجیب و جذابی که پس از این ماجرا در همان روستا برای ما افتاد، این بود که یک شب ما دیدیم که آجرها از محفظههایی که بیرون ساختمان است، وارد محوطه ساختمان شده که کار ما راحت تر و سریعتر پیش برود! این موضوع برای من سوال شد و با خودم گفتم باید بمانم و ببینم چه کسی این کار را برای ما انجام میدهد؟ با صحنه عجیبی روبهرو شدم و دیدم که همین دخترخانمی که بچههای مجموعه ما برای آنها خانه ساختند، آجرها را در حد توانش دانه دانه برای ما جابهجا میکرد!
یک شب هم که بچهها حسابی از کار خسته شده بودند به آنها گفتم جمع کنید برویم میخواهم چیزی را به شما نشان بدهم و آنها را سر ساختمان بردم و بچهها صحنه کمک پنهانی این دختربچه را از دور تماشا کردند و این اولین پروژهای بود که بچهها تا موقع گچ کاری از مجموعه بیرون نرفتند.
افتتاحیهای که سبب خیر شد
از دیگر اتفاقات جذاب اردوهای جهادی هم میتوانم به پروژه ساخت یک خانه اشاره کنم که زمانی که کار ساخت تمام شد، برای دختر این خانواده هم خواستگار آمده بود و ما از مسئولان برای افتتاح خانه دعوت کرده بودیم که جهیزیه این دخترخانم هم در مراسم افتتاحیه تهیه شد.
اما اتفاق لذت بخش تر اینکه ما در ایام کرونا این خانواده را با بستههای کمک مومنانه حمایت میکردیم که سال ۱۴۰۰ متوجه شدم مادر این خانواده از پوشش کمیته امداد امام (ره) خارج شده است و این اتفاق به واسطه چرخ خیاطی بود که توسط بچههای جهادی تهیه شده بود و به همت این بانو و اخذ وام و راه اندازی کارگاه خیاطی آنها به درآمد قابل قبولی رسیده بودند که البته ما فقط واسطه بودیم.
به راستی میتوانم بگویم، اینجا عشق به حدی وسعت یافته که از بچههای مجموعه خارج از فضای اردو رهسپار روستا برای کمک به افراد میشوند.
در فضای جهادی هیچکس به دنبال این نیست که کار به نام او تمام شود فقط و فقط به نیت ولی نعمتانشان و محرومان کار میکنند و من بسیار مشاهده کردم دانشجو معلمانی که شاید چندان ارادتی به برنامههای دینی نداشتند اما واقعاً دلبسته فضای جهادی شدند و به این مسیر وارد شدهاند.
از ازدواج در مسیر جهاد تا زندگی جهاد ی یک نوزاد
مسئول گروه جهادی شهدای فرهنگی دانشگاه فرهنگیان همدان، به آثار و برکات فضای جهادی بر زندگی شخصی خویش هم اشارهای کرد و ادامه داد: سال ۹۶ در دومین سالی که وارد اردوهای جهادی شده بودم ازدواجم در این فضا رقم خورد و همسرم نیز در آن سال مسؤول جهادی خواهران بود و عهد بستیم که ادامه مسیر را با یکدیگر پیش ببریم.
وی با لبخندی بر لب ادامه میدهد: زندگی ما هم با مدیریت جهادی پیش میرود یعنی راستش را بخواهید خانه به دوشیم و برای خودمان هنوز خانهای نساختهایم. سال ۹۸ خداوند فرزند دختری به نام فاطمه به ما عطا کرده است، دخترم نیز نذر جهادی است و با ما در اردوهای جهادی حضور دارد.
ما همواره در اردوهای جهادی به بچهها توصیه میکنیم که یک ویژگی را در خود تقویت کنند و آن هم بذل همه جانبه است یعنی بتوانیم از زندگی بگذریم چرا که آن لبخند روی لب محرومان با هیچ چیز قابل مقایسه نیست و تنها چیزی که برای انسان میماند همین اعمال نیک و دعاهای خیر است.
فقط یک بار به اردوهای جهادی قدم بگذارید
ابراهیمی، سفارشی هم به دانش آموزان و فرهنگیان داشت و گفت: به دانش آموزان، فرهنگیان و همه مشتاقان توصیه میکنم فقط یک بار به اردوهای جهادی قدم بگذارند و این فضا را تجربه کنند مطمئنم وارد میدان که میشوند دلبسته این مسیر خواهند شد.
این داستان عاشقی که ما در فضای جهادی داریم را با هیچ کجای دنیا عوض نمیکنیم؛ چراکه دلبسته این فضای معنوی شدهایم و همه باید تلاش کنیم که نام نیک از خود به یادگار بگذاریم.
مسئول گروه جهادی شهدای فرهنگی دانشگاه فرهنگیان همدان، سخنان خود را با این ابیات زیبا به پایان رساند:
عاشقی دردسری بود نمیدانستیم
حاصلش خون جگری بود نمیدانستیم
پر گرفتیم ولی باز به دام افتادیم
شرط، بی بال و پری بود نمیدانستیم…