خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: دنیای سیاست و خبر بدون خبرنگار، تحلیل گر و سرمقاله نویس معنا ندارد. وقتی همه اینها در یک نفر جمع شود، شاید بتوان آن شخص را معمار خبر در یک کشور دانست. در کشورهای اسلامی خبرنگاران و روزنامه نگارانی بوده و یا وجود دارند که با جریان سازی توانستند تأثیرگذاری مثبتی در افکار عمومی داشته باشند.
آشنایی با افکار و روندهای حرفهای این افراد میتواند بسیار جذاب و تأثیرگذار باشد. در این قسمت میخواهیم از مدیرمسئول روزنامه السفیر لبنان سخن بگوییم. مردی که سوم شهریور ۱۴۰۲ قلمش را به خاک سپرد و روزنامه و وبسایتش را هم به یادگار گذاشت؛ طلال سلمان.
طلال، نماد یک زندگی لبنانی
طلال سلمان در سال ۱۹۳۸ در روستای شمسطار در استان بعلبک لبنان به دنیا آمد. پدرش ابراهیم اسعد سلمان پلیس بود و مادرش فهدة الآتات، زنی خانه دار. او در خانهای به دنیا آمد که مثل اکثر خانوادههای آن منطقه دوران لبنان فقیر بودند و پر تعداد.
پس از گذراندن درس، مانند بسیاری از همسالان خودش در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی تحت تأثیر جریان چپ گرایی بود و با گرفتن مبلغی از پدرش کار در روزنامهها را شروع کرد.
همانطور که خود او در شرح حال خود توصیف میکند، با کار به عنوان ویراستار در مجله «الحوادث» مسیر خود را آغاز نمود، سپس با خبرنگاری در روزنامه «الشرق» و پس از آن به عنوان معاون تحریریه مجله «الحوادث» کار خود را ادامه داد.
پس از چندی مسئولیت مدیر تحریریه مجله «الاحد» را به عهده گرفت و پاییز سال ۱۹۶۲ به کویت رفت تا مجله «دنیا العروبه» را تأسیس کند، مجلهای که از سوی دار النشر «دار الرای العام» کویت منتشر میشد اما این سفر به کویت بیش از شش ماه به طول نینجامید و او سپس به بیروت بازگشت تا مجله «الصیاد» را تأسیس و سپس به مجله «الحریه» رفت تا به عنوان یکی از نویسندگان اصلی آن فعالیت کند.
در سال ۱۹۶۷ با عفاف محمود الاسعد از روستای الزراریه در جنوب لبنان ازدواج کرد و دارای چهار فرزند به نامهای هنادی، ربیعه، احمد و علی بود.
بین سالهای ۱۹۶۳ و ۱۹۷۳، یعنی در عرض یک دهه، طلال سلمان بین سه مجله نقل مکان کرد: الصیاد، الاحد و الحریه. این ده سال به او اجازه داد تا با بسیاری از رازها و پیشینهها آشنا شود و تعداد زیادی از برجستهترین نویسندگان، هنرمندان، سیاستمداران و فعالان عرب را بشناسد. همه این کارنامه در سال ۱۹۷۴ به تولد روزنامه السفیر منجر شد.
تولد «السفیر»
او از معدود روزنامهنگاران عرب است که از آغاز کارش آرزو داشت مطبوعات بستری آزاد برای ابراز عقیده و میدانی برای تأیید پایبندی خود به مسائل ملی و اجتماعی باشند. زمانی که پس از ۱۸ سال مبارزه برای کلمات توانست رؤیای خود را مبنی بر تأسیس روزنامه مستقل به واقعیت تبدیل کند، تصمیم گرفت روزنامه خود را به سکوی واقعی برای مسائل عربی و آرمان فلسطین تبدیل کند.
طلال سلمان پس از سالها تجربه مطبوعاتی و رسانهای روزنامه «السفیر» را در ۲۶ مارس ۱۹۷۴ تأسیس نمود و از سال ۱۹۷۶ تا سال ۲۰۱۵ عضو شورای سندیکای مطبوعات لبنان بود.
او در ۲۶ مارس ۱۹۷۴ روزنامه مستقل السفیر را با شعار: «جریدة لبنان فی الوطن العربی وجریدة الوطن العربی فی لبنان»، و «صوت الذین لا صوت لهم»؛ «روزنامه لبنان در جهان عرب و روزنامه الوطن العربی در لبنان» و همچنین شعار «صدای بی صداها» تأسیس و پرونده آن را آغاز کرد.
شماره اول که ۵ اسفند ۱۳۵۳ منتشر شد که شامل مصاحبه با یاسر عرفات هم بود که نشان از جایگاه فلسطین در نگاه طلال سلمان دارد.
طلال و سختیهای لبنان
اما خیلی زود طلال با سختیهای لبنان روبرو شد. جنگ لبنان که در ۱۳ آوریل ۱۹۷۵ آغاز شد، السفیر را مجبور کرد که از همان لحظه اول به عنوان یک «مبارز» متولد شود. برخی از روزنامه نگاران آن در روز اسلحه و شبها خودکار حمل میکردند. در بحبوحه نبردهای متحرک در لبنان در آن زمان که در بیروت و قلب تجاری آن متمرکز بود، موقعیت سیاسی سفیر با دو چیز متمایز بود: رد کامل جنگ داخلی و دوری از نیروهای سیاسی جناح تندرو که وحشیانه عمل میکردند، سیاستهایی که منجر به وقوع جنگ شد. اما در جنگ داخلی، مانع از همدلی «السفیر» با برنامه جنبش ملی لبنان و ایستادن در کنار مقاومت فلسطین نشد.
در جریان حمله اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲، روزنامه السفیر تنها روزنامه لبنانی بود که انتشار خود را متوقف نکرد و عناوین روزانه آن به عنوان راه استواری در این شهر بر دیوارهای بیروت بازنویسی میشد. در آن زمان به خاطر تیترهایش معروف بود: بیروت تحترق ولا ترفع الأعلام البیضاء، بیروت می سوزد، اما پرچمهای سفید برافراشته نمیشوند. روزنامهای که در کنار تیتر اصلی، یکی از مشهورترین کاریکاتورهای ناجی العلی هم در آن منتشر شد:
او سالها سرمقالهای در روزنامه السفیر نوشت که توانست در لبنان و جهان عرب جایی برای خود بیابد و مرجعی برای تحلیل و درک آنچه در لبنان و جهان عرب میگذرد برای بسیاری شد. او همچنین با بسیاری از رهبران و رهبران عرب دیدار کرد. برخی از کسانی که با او کار میکردند میگویند که او «یکی از آخرین افرادی بود که شبانه دفتر روزنامهها را ترک میکرد» تا مطمئن شود همه چیز خوب پیش میرود.
در ۱۴ ژوئیه ۱۹۸۴، در سحرگاهان در مقابل خانه خود در رأس بیروت مورد سوءقصد قرار گرفت که زخمهایی بر روی صورت و سینه او باقی ماند. قبل از آن تلاشهایی برای بمب گذاری در خانه او و همچنین انفجاری در چاپخانه السفیر در ۱ نوامبر ۱۹۸۰ صورت گرفت.
ادارات لبنان بارها «السفیر» را به حالت تعلیق درآوردند و از انتشار آن جلوگیری کردند که آخرین آن در ۱۲ مه ۱۹۹۳ در زمان نخست وزیری رفیق حریری بود که پس از تعلیق آن به دادگاه انتشارات ارجاع شد. با این اقدام به مدت هفت روز متوالی، «السفیر» حتی یک روز هم دست از انتشار برنداشت و با نام مجله «بیروت المساعه» (با حروف کوچک) با عبارت «ال سفیر» متوقف نشد.
مصادره السفیر
قلم طلال درطی دهههای ۷۰، ۸۰ میلادی در کنار انتقال مواضع و سخنش بسیار گیرا و مخاطب پسند بود. با مواضعی که طلال سلمان به طرز درخشانی تدوین میکرد، کلمه روزنامه در سوریه، لبنان و اردوگاههای فلسطینی به معنای "السفیر" درآمد. اگر مردی در دمشق به پسرش میگفت: برو روزنامه را برای ما بخر منظور از روزنامه در اینجا «السفیر» بود و نه چیز دیگری. یا یک فلسطینی در لبنان از پسر خردسالش میپرسید: روزنامه را با خودت آوردی؟ منظور در اینجا «السفیر» بود و همه از صفحه آخر شروع به خواندن السفیر میکردند، جایی که کاریکاتورهای ناجی العلی هر روز برای مردم منتشر میشد.
یکی از اقدامات طلال که بسیار مورد توجه قرار گرفت، اقدام بی پروای او در مقابل یکی از رهبران محبوب آن دوران مصر و جهان عرب یعنی انور سادات بود. «السفیر» در رد سفر انور سادات، رئیس جمهور مصر به بیت المقدس در ۱۹ نوامبر ۱۹۷۷ در صفحه اول آن در اولین روز این دیدار با تیتر «سقوط با غاصب»، به استقبال سادات رفت و هنگام ترور سادات توسط خالد اسلامبولی هم تیتر زد: «إعدام السادات».
یکی از برجستهترین رویدادهای زندگی حرفهای و شخصی طلال ملاقات او با رئیس جمهور مصر جمال عبدالناصر در دمشق در اوایل سال ۱۹۵۸ بود، زمانی که عبدالناصر در پایتخت دمشق به عنوان رئیس جمهور به خاطر یک توافق بین مصر، سوریه و لیبی رئیس اتحادیه جماهیر عربی مورد پذیرایی قرار گرفت. او به دمشق رفته بود تا هم به جمال تبریک بگوید هم یکی از مصاحبههای تاریخی اش را ثبت کند. عکس او در کنار رئیس جمهور عبدالناصر همچنان در تالار ابراهیم عامر در طبقه چهارم ساختمان «سفیر» نصب است.
یکی دیگر از مواضع ماندگار طلال، حمایت از انقلاب الجزایر ۱۹۶۲ است آن هم دورانی که هنوز السفیر نبود، متهم شدن او به سازماندهی کودتاهای نظامی در لبنان بواسطه مواضعش در خصوص الجزائر باعث شد از سوی فرانسویها بازداشت شود و پس از نزدیک به ۲۰ روز تحقیقات و بازداشت مداوم از زندان آزاد شد. با این حال، آنچه او را تا حد زیادی آزار داد عدم حمایت برخی از همکاران روزنامهنگارش بهویژه ریاض طاها بود.
در آن فضای ناامیدکننده در سال ۱۹۶۲، بنیانگذار خانه افکار عمومی کویت که روزنامه افکار عمومی را منتشر میکرد، عبدالعزیز المسائد، به لبنان آمد و پیشنهاد کرد برای انتشار مجله دنیا العروبه به کویت سفر کند. او این پیشنهاد را به یک شرط پذیرفت که ابتدا به الجزایر سفر کند تا جشنهای قریب الوقوع استقلال را ببیند و در افتتاحیه مجلس مؤسسان ملی در سپتامبر ۱۹۶۲ شرکت کند. او در الجزایر با اولین رئیس جمهور الجزایر مستقل احمد بن بله ملاقات کرد.
سلمان در دوران حرفهای گری اش با شخصیتها و رهبران مختلفی دیدار کرد. افرادی مانند امام خمینی (ره)، یاسر عرفات، معمر قذافی، جمال عبدالناصر، صدام حسین، حافظ اسد، سید حسن نصرالله و … بخشی از آنهاست. رابطه نزدیک با محمود درویش، ناجی العلی و سعدالله وانس موجب شده بود السفیر به محل امنی برای هنرمندان فلسطینی و عرب تبدیل شود.
گفتنی است مواضع طلال پس از اتفاقات بیداری اسلامی، موجب شد دوستان راستینش با او وفادارتر بمانند و بسیاری از همراهان و دوستان و همکارانش از او دلخور شوند. او علی رغم انتقاداتی به حکومت بشار اسد، اما اتفاقات سوریه را انقلاب نمیدانست و حامی مقاومت در سوریه و عراق باقی ماند. او همواره از مقاومت فلسطین و جمهوری اسلامی ایران در مقابل اتهامات و حملات دفاع نمود.
تعطیلی سفیر و بازگشت به «علی الطریق»
در نهایت طلال سلمان در ۴ دسامبر ۲۰۱۷ داوطلبانه و آنچه خودش میگوید به دلیل مشکلات اقتصادی، تغییر رجوع از روزنامهها به شبکههای اجتماعی و دلخوری از فضای سیاسی بسته لبنان، شمع روزنامه «السفیر» را خاموش کرد و با انتشار سرمقاله «۴۳ سال پیش» به عنوان آخرین سرمقاله السفیر، مهربانانه ترین و عاطفی ترین خداحافظی را با خوانندگان السفیر انجام داد و در بخشی از آن نوشت: «ما حق داریم نفس خود را تازه کنیم و به طور خلاصه و صمیمانه بگویم: متشکرم».
آخرین یادداشت: با سرمایه داری، آینده تاریک است!
از ژانویه ۲۰۱۷ تا پایان سال ۲۰۲۲، طلال سلمان به نوشتن سرمقالههای «علی الطریق» در وب سایتی که به نام خودش بود، ادامه داد و به عنوان بستری برای ارتباط با کسانی بود که ۴۳ سال سرمقالههای وی را در روزنامه السفیر پیگیری میکردند. شمع این سایت نیز با درگذشت طلال سلمان بار دیگر در سوم شهریور ۱۴۰۲ برای همیشه خاموش شد.
آخرین یادداشت طلال در سپتامبر ۲۰۲۳ با عنوان «ما، سرمایه داری و انقلاب» منتشر شد:
«سرمایه داری انسانیت را در مقابل یک گزینه قرار میدهد که بربریت و وحشیگری است و گزینه دیگر یعنی همکاری را هم اجازه نمیدهد. او هر کاری که میتوانست برای جلوگیری از گزینه دوم انجام داد. او اصرار داشت که رقابت و جنگیدن ماهیت انسان است و این یعنی سرمایه داری موازی با این طبیعت است یا بیانگر آن است… و هر همکاری انسانی! دور شدن از طبیعت است. ساده لوحی طمع سرمایه داری حد و مرزی نمیشناسد… اندیشیدن به آینده، کاری است که توسط دانشگاهیان در مراکزی انجام میشود که توسط طبقه بالا یا دولت تحت کنترل آن تأمین میشود. آنچه در رسانهها منتشر میشود یا آنچه که «شبکه های اجتماعی» نامیده میشود، پخش تفکر طبقه بالاست. روایتی آگاهانه و انقلابی جز از عدهای معدود، به ویژه برخی دانشگاهیان و روشنفکران با مناصب خارج از نظام (سرمایه داری) وجود ندارد. بنابراین، آینده تاریک به نظر میرسد. سرمایه داری به غارت کار و کارگر، و به طور کلی فقرا و تخریب محیط زیست و با راه انداختن جنگها نه تنها برای مصرف مردم، بلکه برای مصرف (گرفتن) آگاهی آنها ادامه خواهد داد.»
محسن فائضی؛ کارشناس مسائل منطقه