به گزارش خبرنگار مهر، تیر ماه همین امسال بود که خبر رسید رسول صدرعاملی قصد ساخت فیلمی اقتباسی در قالب همکاری با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را دارد.
این کارگردان باسابقه درباره این همکاری برمبنای کتاب «زیبا صدایم کن» نوشته فرهاد حسنزاده گفته بود: «بسیار خوشحالم که فرصتی فراهم شد تا بتوانم با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همکاری داشته باشم. من این کتاب را خواندم و بسیار آن را دوست داشتم و از آنجایی که همواره در آثارم به سمت هویتبخشی پیش رفتهام، فکر میکنم این قصه نیز این قابلیت را داراست و میتوان از آن در این زمینه استفاده کرد.»
صدرعاملی در سالهای اخیر در قامت تهیهکننده با فیلمسازان فیلماولی همراه شده و ۲ فیلم «شنای پروانه» به کارگردانی محمد کارت و «جنگل پرتقال» به کارگردانی آرمان خوانساریان را به جشنواره فجر رساند که هر ۲ از آثار مورد توجه منتقدان بودند.
«سال دوم دانشکده من» آخرین فیلم رسول صدرعاملی در مقام کارگردان است که در سال ۹۶ در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد.
پروژه تازه این کارگردان که با اقتباس از کتاب «زیبا صدایم کن» نوشته فرهاد حسنزاده در مسیر تولید قرار گرفته است، یکی از چهار پروژهای بود که پیشتر در طرح ناتمام بنیاد سینمایی فارابی برای حمایت از سینمای اقتباسی در سال ۹۹ تعریف شده بود اما با عقبنشینی فارابی از این طرح، سه پروژه دیگر بلاتکلیف رها شد و پرونده تولید این پروژه هم روی میز کانون پرورش فکری قرار گرفت.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم در مسیر احیای حضور خود در چرخه تولید سینمای ایران، بعد از فیلم «یدو» و «در آغوش درخت» احتمالاً انگیزه بالایی برای همکاری با فیلمسازی همچون رسول صدرعاملی برای پروژه تازه خود دارد.
فیلم اقتباسی از رمان «زیبا صدایم کن» که هنوز عنوان رسمی آن مشخص نشده است در صورتی که به مرحله تولید برسد، میتواند یکی از پروژههای کنجکاویبرانگیز حاضر در جشنواره فیلم فجر چهل و دوم باشد و رسول صدرعاملی هم در کنار بهروز افخمی که با فیلم «صبح اعدام» برای حضور در این رویداد دورخیز کرده است، تبدیل به نمایندگان نسل دوم فیلمسازان بعد از انقلاب در جشنواره امسال شوند.
برمبنای پیگیری خبرنگار مهر، رسول صدرعاملی همچنان در حال بازنویسی نهایی فیلمنامه است و هنوز این پروژه به مرحله تولید نرسیده است. از این منظر تا به امروز امکان رونمایی فیلم در جشنواره پیش رو، بعید به نظر میرسد.
کتاب «زیبا صدایم کن» درباره دختر پانزده سالهای است که در مؤسسهای زیر نظر بهزیستی زندگی میکند. مادر معتادش ازدواج کرده و پدرش به سبب بیماری روانی در آسایشگاه بیماران روانی بستری است. زیبا در روز تولدش به پدر کمک میکند تا از آسایشگاه فرار کند. پدر موتور یکی از کارکنان آسایشگاه را می دزدد تا با هم به گردش بروند و تولد زیبا را جشن بگیرند. زیبا به زودی از همدستی با پدرش پشیمان میشود. پدر تعادل روانی ندارد هر لحظه به حالی درمیآید؛ گاهی خوب است و گاهی بد و گاهی دچار جنون و گاهی دچار توهم میشود. سرانجام زیبا با همکاری نیروی بیمارستان پدر را به آنجا برمیگرداند و تولدش را با کسانی که در کنارشان امنیت دارد، جشن میگیرد.
کتاب «زیبا صدایم کن» اثر فرهاد حسن زاده به ۲ زبان انگلیسی و ترکی استانبولی ترجمه شده است.