یک فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: یک گروه سیاسی که احساس می‌کند در جامعه جایگاهی دارد و مورد قبول مردم است، باید در انتخابات شرکت کند چون به هر حال ما راهی بجز انتخابات نداریم.

خبرگزاری مهر _ گروه سیاست؛ رامین عبدالله شاهی: از فعالان اصلاح طلب و البته میانه روی کارگزارانی است که سنی از او گذشته و با روزنامه هم میهن به ادامه کنشگری‌های رسانه‌ای و سیاسی می‌پردازد. در دفتر او در زیر زمین ساختمان روزنامه هم میهن مهمانش بودیم. خودش می‌گفت به دلیل سر و صدای زیاد همکاران تحریریه، در این اتاق راحت‌تر است. اتاق کوچکی بود و همکاران تصویر بردارمان مجبور شدند برای داشتن پیش زمینه بهتر در تصاویر، کمی چیدمان دفترش را تغییر بدهند. دوستانش عصرانه‌ای برایمان آوردند که تمرکزمان بر مصاحبه فرصت خوردنش را به ما نمی‌داد موضوعی که از دیدش پنهان نماند و با اشاره به حلال بودن عصرانه ما را به صرف آن دعوت کرد.

با او در خصوص تحولات جبهه اصلاحات و کشور چند ماه قبل از انتخابات به گفتگو نشستیم. صریح سخن می‌گفت، نگران بود که سخنانش منتشر نشود و معتقد بود: هیچ حرفی را علیه و خارج از نظام نزده و نمی‌زند.

از برخی دوستان اصلاح طلبش برای عدم اراده حضور در انتخابات گله‌مند بود و می‌گفت عدم شرکت در انتخابات چه توجیهی دارد؟ نظام جمهوری اسلامی با همه انتقادها و ایرادهایش بالاخره باید بماند و اصلاح شود و راه اصلاح اگر انتخابات نیست، پس چیست؟

او معتقد بود یک جریان سیاسی نمی‌تواند بگوید که می‌خواهد کار سیاسی خود را با تظاهرات و در خیابان انجام دهد. معتقد بود چندان از اخبار کشور دور نیست اما از گزارش‌های نظارتی مجلس و کارهای انجام شده چندان با خبر نبود. در عین حال سعی می‌کرد به هر شکل ممکن دل همفکران خودش را نشکند و با همه تناقض‌ های گفتاری و رفتاری برخی از همفکرانش از آنها دفاع کند و با آنها همدل بماند.

در حالی‌که بخش‌هایی از گفتگو هم به طنز کشید از جمله آنکه متوجه شدیم گوشت سر کوچه منزل او به قیمت ارزانتری از بازار آزاد فروخته می‌شود. گفتگوی مهر با غلامحسین کرباسچی پیش روی خوانندگان ارجمند است.

* چند وقت پیش در جبهه اصلاحات انتخاباتی برگزار شد و آذر منصوری رئیس این جبهه شد. از طرفی بیشتر از حزب اتحاد ملتی‌ها اعضای هیئت رئیسه این جبهه را تشکیل دادند. یعنی از یک طرف ویترین تغییر کرد و خانم‌ها حضور بیشتری پیدا کردند که البته غیر طبیعی نیست ولی بیشتر به نظر می‌آید نوعی نمایشی باشد که تحت تأثیر اتفاقات پاییز سال گذشته شکل گرفته است؛ از طرف دیگر این شائبه وجود دارد که ابراهیم اصغرزاده، محسن امین زاده و محسن میردامادی محور تصمیم گیری‌های اخیر درون این جبهه شدند. به قول آقای قوچانی، تسخیرکنندگان سفارت دوباره تسخیر کردند.

مگر جبهه اصلاحات لانه جاسوسی بوده است؟ (همراه با خنده)

این تعابیر که شعر است و گاهی شعر و تحلیل با هم ادغام می‌شود زیرا اصلاً این دو موضوع قابل مقایسه نیست.

*اما همچنان این شائبه وجود دارد که این سه نفر همچنان لیدر اصلی و در حال خط دادن هستند. نظرتان را در مورد این تحولات و موضوعات بفرمائید.

به‌صورت کلی اینکه بگوییم سه نفری که البته قابل احترام هستند اما افراد چندان مهمی نیستند، بتوانند بقیه را هدایت‌کنند و دارای نقش محوری باشند، یک توهین به جبهه اصلاحات است. اینکه بگوییم این سه نفر به آقایان خاتمی، نبوی، نوری، تاج‌زاده و این همه آدم‌های سیاسی … که جبهه اصلاحات با آنها کار می‌کند، خط می‌دهند و روی انگشت خود می‌چرخانند، به نظرم این سخنان تخیلات است.

اینکه اصلاحات از نبوی عبور کرد و یک خانم را در این مقام از حزب اتحاد گذاشت، یک خسران برای اصلاح طلبان است البته بنده هیچ وقت در بخش شورای جبهه اصلاحات و در آن مجموعه‌شان نبوده‌ام اما آن چیزی که هست این است که آقای بهزاد نبوی یک انسان پخته و با تجربه ۶۰ سال سابقه سیاسی و مبارزاتی است و یک فرصت مغتنمی برای این جبهه بوده است و اینکه اصلاحات از نبوی عبور کرد و یک خانم را در این مقام از حزب اتحاد گذاشت، یک خسران برای جبهه اصلاحات است.

البته بنده هیچ گونه قوم و خویشی با آقای نبوی و با خانم آذر منصوری ندارم و مشکلی با هیچکدام از این افراد ندارم، اما بالاخره تجربه‌ی یک شخصیت سیاسی که ۱۰ تا ۱۲ سال زندان قبل از انقلاب و مبارزه چریکی در آن دوران و بعد از انقلاب حضور در وزارت‌خانه‌های مختلف از جمله در دولت آقای رجایی و در مجلس را تجربه کرده است و جبهه اصلاحات شخصیتی مانند آقای نبوی را رها کرده و کسی که تازه اسمش مطرح شده را انتخاب کند، یک کار سطحی است؛ زیرا این دو شخصیت برای نمایندگی از یک مجموعه سیاسی و ارتباطات مورد نیاز آن قابل مقایسه نیستند. فرض کنید از جبهه اصلاحات برای جایی نماینده‌ای بخواهند حالا آقای نبوی با این سابقه برود و نمایندگی کند یا کسی که اسمش به تازگی در مسائل سیاسی مطرح شده است؟ حالا چه ساز و کار و استدلالی در زمان انتخابات بوده است و چون حالا گفتند زن، زندگی، آزادی، یک زن باید نماینده بشود، به‌نظر من کار خیلی سطحی است و خیلی کار پخته‌ای نیست.

* گویا آذر منصوری تنها کاندیدای انتخابات ریاست جبهه اصلاحات بوده است و در حالی که افراد دیگری نیز تمایل داشتند کاندیدا شوند اما در جبهه اصلاحات اجازه داده نشده است؟

خیلی در این‌باره اطلاعی ندارم و دنبال نمی‌کنم چون فکر نمی‌کنم بتوانند نقش مهمی در جامعه ایفا کنند.

* حضور چند نفری بانوان در جبهه اصلاحات هم مربوط به زن، زندگی آزادی می‌شود؟

دولت آقای احمدی نژاد می‌تواند سرش را از این جهت بالا بگیرد و بیاید و بگوید من به هر شکلی که بود توانستم یک خانم را وزیر کنم بله دیگر حالا اگر کسی بخواهد به مجموعه بانوان اهمیتی بدهد، در این خصوص دولت آقای احمدی نژاد می‌تواند سرش را از این جهت بالا بگیرد و بیاید و بگوید من به هر شکلی که بود توانستم یک خانم را وزیر کنم.

*آن زمان او می‌خواست سه خانم را وزیر کند که در نهایت برای یک نفر موفق شد این کار را انجام بدهد.

من نمی‌گویم اصلاح طلبان مقصر هستند اما به هر حال اگر شما در مقام قدرت به هر دلیلی نتوانید چنین حرکتی کنید و حتی در جایگاه‌های مشابه مثل نمایندگی مجلس و وزارتخانه‌ها کاری انجام ندادید و تا یک شرایطی و مقطعی فرصتی پیش آمده به نظر من چنین حرکتی یک کار سطحی بوده که انجام دادند.

* جسارتا می‌توانیم بگوییم کار پوپولیستی بوده است؟

حالا شاید برای جذب افکار عمومی بوده (با خنده)؛ آن قسمتش اتهام است اگر بخواهیم بزنیم اما به نظر من یک کار سطحی بوده که گویا مثلاً هیجانی شدند.

* گویا آقای خاتمی مخالف بوده‌اند در این زمینه اطلاعی دارید؟

نه نمی‌دانم. من هیچ صحبتی در این زمینه با آقای خاتمی نداشتم اما به نظر من کار پخته‌ای نبوده است.

* برخی جریانات اصلاحات نگاه تندی نسبت به انتخابات دارند. در ایام هر انتخاباتی بحث نظارت استصوابی را مطرح و بعد نتیجه گیری می‌کنند که حضور ما در انتخابات بی‌فایده است که البته این روش همیشگی آنها در هر انتخاباتی بوده است؛ حالا برای انتخابات مجلس بهانه جدیدی هم پیدا کردند و آن اغتشاشات سال گذشته است و به جای تلاش برای رفع مشکلات مردم می‌گویند مردم ناامید هستند و در انتخابات شرکت نمی‌کنند و …، شما این را می‌پذیرید که این یک روش و تاکتیک است که دیگر فایده‌ای ندارد و با توجه به واقعیت‌های میدانی که مشاهده می‌کنند آنها را ادامه می‌دهند؟

ایجاد این روحیه و این جهت‌گیری بیشتر معلول حرکت نظام است، چون وزارت کشور، شورای نگهبان و قانون مجلس به گونه‌ای با هم تنظیم می‌شوند که کسی غیر از افرادی که مد نظر خودشان است و صالح می‌دانند در انتخابات فرصتی پیدا نکند. مخصوصاً این قانون جدیدی که تصویب شده و گفتند تا این تاریخ پیش ثبت نام انجام دهید. در حالی که هنوز در جریانات سیاسی رایزنی‌های انتخاباتی آغاز نشده بود. این در واقع یک هشداری است برای مجموعه که بعدش به همین منوال است. البته نمی‌شود درباره عملکرد شورای نگهبان قضاوت کرد چون شورای نگهبان در هر دوره‌ای برخوردهای متفاوتی داشته است، یعنی بعضی دوره‌ها سخت‌گیری‌ها بیشتر بوده بعضی دوره کمتر بوده است.

البته نمی‌شود درباره عملکرد شورای نگهبان، قضاوت کرد چون شورای نگهبان در هر دوره‌ای برخوردهای متفاوتی داشته است، یعنی بعضی دوره‌ها سخت‌گیری‌ها بیشتر بوده بعضی دوره کمتر بوده است از آن طرف من در برخی جلسات از دوستان اصلاح‌طلب سوالی را پرسیدم؛ ما اگر انتخابات را هم کنار بگذاریم چه باید بکنیم؟ یا باید از کار سیاست کناره‌گیری کنیم یا باید به یک شیوه‌ای حرف خودمان را بزنیم. اگر بخواهیم متوسل به تظاهرات و خیابان شویم که این کار سیاسی نمی‌شود. حالا یک وقت تظاهرات موردی پیش می‌آید، اتفاقی می‌افتد و مردم به هیجان می‌افتند که بحث آن جدا است ولی یک جریان سیاسی که نمی‌تواند بگوید که من می‌خواهم همه کار سیاسی خود را با تظاهرات و در خیابان انجام دهم!

*و با صندوق قهر کند؟

بله؛ در واقع تمام همت جمهوری اسلامی و حتی از قبل آن از زمان مشروطه تا حالا این بوده است که ما کاری کنیم که در کشور انتخابات باشد و برگزار شود. حالا کاری ندارم انتخابات را عده‌ای در دست بگیرند و بخش‌هایی مانند شورای نگهبان سخت گیری‌های بی مورد انجام دهند و دستگاه‌های امنیتی دخالت بکنند، که اینها کار غلطی است و ما آن‌را قبول نداریم؛ ولی از آن طرف هم به‌طور کلی نباید کاری کنیم که کلاً مفهوم انتخابات در کشور از بین برود و پیچ و مهره انتخابات را نباید شل کنیم. در هر شرایطی به‌نظر من اگر کسی معتقد باشد نظام جمهوری اسلامی با همه انتقادها و ایرادهایش بالاخره باید اصلاح شود، راه اصلاح اگر انتخابات نیست پس چیست؟ اینکه بگوییم این دوره در انتخابات شرکت نمی‌کنید پس بعدها انتخابات ریاست جمهوری را چه کار می‌کنید؟ اگر ما اینقدر به مجموعه بد بین هستیم باید انتخابات ریاست جمهوری و حتی کار سیاسی را هم باید کلاً رها کنیم. اصلاً جبهه اصلاحات خیلی شیرین است این جبهه اصلاحات در دوره قبل تشکیل شد برای اینکه گروه‌های سیاسی را برای انتخابات هماهنگ کند تاریخچه آن را نگاه کنید و نامه‌ای که نوشتند و به وزارت کشور مراجعه کردند، اشاره داشتند که این گروه برای امر انتخابات تشکیل شده است بعد تصمیم گرفتند که در انتخابات شرکت نکنند و بعداً آن را هم ادامه دادند.

راه اصلاح اگر انتخابات نیست پس چیست؟ اینکه بگوییم این دوره در انتخابات شرکت نمی‌کنید پس بعدها انتخابات ریاست جمهوری را چه کار می‌کنید *این یک پارادوکس است دیگر!

یعنی اگر مفهوم تشکیل یک جبهه برای انتخابات است برای اینکه طبق قانون احزاب هم ما جبهه‌های سیاسی را در زمان انتخابات تشکیل می‌دهیم و گروه‌هایی که می‌خواهند امر انتخابات را پیش ببرند با هم یک جبهه تشکیل می‌دهند تا با هم هماهنگ باشند. این گروه جبهه اصلاحات هم برای همین تشکیل شده است حالا می‌خواهد بگوید در انتخابات شرکت نمی‌کنیم و اصلاً این چگونه توجیه دارد؟

* آیا این دوقطبی‌سازی و برای گرفتن امتیاز نیست؟ عده‌ای از اصلاح طلب‌ها گفتند نمی‌خواهیم در انتخابات شرکت نمی‌کنیم و عده‌ای هم می‌گویند حالا فعلاً پیش ثبت نام‌ها را انجام دهیم تا بعداً ببینیم چه می‌شود؟

من نمی‌دانم، به هر حال من نیت خوانی که نمی‌توانم انجام دهم.

اگر ما احساس کنیم که مردم در انتخابات علاقه‌ای به شرکت ندارند به دلیل عملکرد مجموعه‌ای که هست که الان وجود دارد یا مجموعه قبلی که بوده است ولی به هر حال ما راهی بجز انتخابات نداریم به‌نظر من این یک موضوع انفعالی است و یک گروه سیاسی که احساس می‌کند در جامعه دارای جایگاهی بوده و برای مردم قابل احترام است و مورد قبول مردم قرار دارد، باید در انتخابات فعال باشند؛ البته یک وقت شرایط جامعه به گونه‌ای است که مردم از اصولگرایان و اصلاح طلب‌ها عبور کرده‌اند مانند همان شعار اصولگرا اصلاح طلب دیگر تمام ماجرا که مطرح شد لذا اگر آقایان فکر می‌کنند که ماجرا تمام شده است پس دیگر کار سیاسی معنا ندارد. اما اگر بنا باشد کار سیاسی انجام شود پس فضای انتخابات فضای کار سیاسی است. اگر ما احساس کنیم که مردم در انتخابات علاقه‌ای به شرکت ندارند به دلیل عملکرد مجموعه‌ای که هست که الان وجود دارد یا مجموعه قبلی که بوده است ولی به هر حال ما راهی بجز انتخابات نداریم.

* منظورتان دولت روحانی و دو سال اخیر دولت جدید است؟

بله به هرحال دوره دوم آقای روحانی بیشتر مورد انتقاد حتی اصلاح‌طلب‌ها بود و عملکرد منفعلی داشت مخصوصاً بعد از بر هم خوردن برجام که شرایط اقتصادی هم بهم ریخت و در این دولت هم تکلیفش روشن است.

*یکی از اصلاح طلب‌ها گفته است که حتی اگر ما برنده انتخابات هم نشویم با صندوق قهر نمی‌کنیم، بلکه می آییم که حرفمان را بزنیم.

بله اصلاً فضای انتخابات همین مسائل است. همان‌ها که می‌گویند عملکرد نظام و حکومت در انتخابات خوب نیست فضای گفتگوی آن در همین انتخابات است و باید بیایند بگویند چرا این افراد را رد کرده‌اند. از طرفی هنوز که کسی نه رد و نه تأیید شده است و شاید هم مجموعه نظام هم در مجموع به این نتیجه رسیده باشد که این حکومت و مجلس و سطح نمایندگان یکدستی که الان در مجلس وجود دارند، مورد رضایتشان نباشد.

همین الان آقایان وزارت کشور می‌گویند که وقتی را که در این شش ماه از مرحله پیش ثبت نام‌ها گذاشتیم برای این است که بیشتر کاندیداها، را بررسی کنیم.

*بحث فنی و بررسی بهتر استعلام‌هاست.

معلوم است که از استعلام‌هایی که الان در این مجلس و در این نمایندگانش که انتخاب شدند اشکالاتی است و می‌خواهند که تحقیقات بیشتری را داشته باشند.

* دوستان وزارت کشور می‌گویند اصلاً مرحله پیش ثبت نام‌ها در خصوص بررسی صلاحیت‌ها نیست چون به وقتش شورای نگهبان آنها را بررسی خواهد کرد، بلکه این مرحله تا مرحله ثبت نام اصلی یک کمکی است برای آنکه در آن ۲۰ روز معروف مدارک تحصیلی، تابعیت و مسائلی از این دست دیگر بررسی نشود و فقط صلاحیت آنها بررسی شود.

ببینید خود آقایان در مصاحبه‌ها گفتند ما فرصت بیشتری برای صلاحیت‌ها می‌خواهیم و پیش ثبت‌نام‌ها به ما فرصتی بیشتری می‌دهد تا بررسی دقیق‌تری از صلاحیت‌ها داشته باشیم. نمی‌خواهم منفی گویی کنم اما مثلاً نماینده‌ای به مجلس رفته است که دکترای ادعاییش اعتبار نداشته است یا سایر مدارک در بخش‌های دیگر او، به هر صورت این اظهار نظرها در خصوص این مشکلات انجام شده است.

مجازات قبل از اقدام یعنی آنکه قبل از اینکه کسی رد صلاحیت شود که اتفاقاً شاید این کار انجام نگیرد، درست نیست انجام شود؛ چون بالاخره ما در برخورد شورای نگهبان و مجموعه نظام یک نوساناتی را در این ۳۰ الی ۴۰ ساله داشته‌ایم. یعنی دوره‌های بوده است که کسانی برای مجلس تأیید صلاحیت نشدند ولی حتی برای ریاست جمهوری احراز صلاحیت شدند یا شخصی برای یک دوره مجلس برای یک شهرستانی تأیید صلاحیت نشده است ولی در دوره بعد و برای یک حوزه انتخابیه دیگر صلاحیتش تأیید شده است. نمی‌خواهم اسم بیاورم اما از این گونه موارد داشتیم.

بالاخره مجموعه شورای نگهبان و دستگاه‌های امنیتی جهت‌گیری دارند و من هم با این نوع رد صلاحیت‌ها مخالف هستم و فکر می‌کنم باید خیلی بازتر از این برخورد شود و به این معنایی که این همه آدم شناخته شده را بگوییم صلاحیت ندارند، نباشد زیرا پس چه کسی صلاحیت دارد؟ آیا آنهایی که فقط ما قبول داریم؟ اما بالاخره تأیید صلاحیت‌ها تابع جوی است. مجموع شرایط کشور هم به گونه‌ای است که همه در این موضوع اذعان دارند که از نظر سیاسی شرایط مناسبی در کشور وجود ندارد و کارنامه درخشانی را از این مجموعه یکدست نمی‌توانیم ارائه دهیم، بنا بر این باید به گونه‌ای عمل شود که همه نیروها کمک کنند شاید شورای نگهبان و مسئولان وزارت کشور هم به این نتیجه برسند که لازم است مشارکت عمومی بالا باشد و ما امیدواریم و دعا می‌کنیم اینگونه شود. هرچند عده‌ای نگران مشارکت بالا هستند تا رای‌های آنها خدشه دار نشود. اما رهبری و مسئولان گفتند که باید انتخابات با مشارکت بالا باشد.

*به رهبری اشاره فرمودید. امسال رهبری خیلی زودتر از انتخابات‌های پیشین درباره این رویداد صحبت کردند و چهار شاخص را مطرح کردند.

اما کسی گوش نداد.

* برای اولین بار رهبری بحث رقابت را به صورت مستقل از مشارکت و البته در کنار آن موضوع سلامت و امنیت انتخابات را مطرح کردند. در گذر زمان این تأکیدات ایشان را داشتیم مثلاً در سال ۱۳۹۲ رهبری آمدند از رأی مردم به عنوان حق الناس یاد کردند و این شاخص را مطرح فرمودند و برخلاف تصور برخی گروه‌ها، حسن روحانی انتخاب شد لذا آیا شما فکر نمی‌کنید که نباید پیش داوری کرد؟

می‌بینند که ایشان یک فرمایشاتی می‌کنند و از این طرف مجلس و دولت و شورای نگهبان کار خودشان را می‌کنند. ما نمی‌توانیم بپذیریم یک مجموعه‌ای به نام جبهه نیروهای انقلابی اینقدر در کشور قوی هست که رهبری فرمایشی را بکنند، اما اینها هم «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً» کار خودشان را بکنند لذا از این جهت شبهه ایجاد می‌شود.

* آماری از پیش ثبت نام کنندگان حزب کارگزاران دارید؟

خیر من در حزب نیستم.

*حالا آمار میدانی و شنیده‌ها از دوستان را عرض می‌کنم که در پیش ثبت نام‌ها به‌صورت فعال شرکت کرده و ثبت نام کرده‌اند؟

نمی دانم اینها را باید از آقای مرعشی سوال کنید.

*به نظرتان حزب کارگزاران اگر با اصلاح طلبان به توافق نرسید لیست مستقل خواهد داد؟

نمی‌دانم.

* ممکن است کارگزارانی‌ها مثلاً با اطرافیان آقای لاریجانی یا حزب اعتدال و توسعه ائتلاف کنند؟

الان برای پاسخ به این موضوع زود است معتقدم از مجموع کسانی که ثبت نام کردند و انتخاب شدند ممکن است نیروهایی باشند که توان کاری، تخصصی و تحصیلات، صلاحیت‌های خوبی برای مجلس داشته باشند و به لحاظ سیاسی هم انسان‌های معقولی باشند. اگر کسانی که در صحنه سیاسی هستند احساس کنند که همچنین نیروهایی در تهران و شهرستان‌ها هست من گمان می‌کنم که نیروهای دلسوز یک فکری بکنند که بالاخره از این وضعیتی که این مجلس امروز ما دارد، کمی فاصله بگیریم.

در جایی دیگری هم گفتم که دلم می‌خواهد یک نفر از طرف این مجلس بیاید و گزارشی بدهد و بگوید که خروجی این مجلس با همه سر و صدا چه بوده است یعنی چه کار مهمی کرده است؟ به‌صورت متداول هر سال بودجه و چند سال یک بار قانون برنامه را می‌دهند که خیلی هم مجلس نمی‌تواند در آن دست ببرد و آنها را تغییرات اساسی بدهد، چون میزان پول و هزینه و حقوقی که باید بدهند مشخص است لذا کارشان این است حالا کلمه‌ای را از قانون عوض کنند و راه روستایی را مثلاً در کهگیلویه بویراحمد بگویند بسازید و در تبریز نسازند! این کارها که برای کشور نماینده انقلابی نمی‌خواهد. (می خندد) نماینده انقلابی باید از خودش یک خروجی و کارنامه‌ای بدهد. با آنکه خیلی از محیط اخبار بی‌خبر نیستم ولی هرچه فکر کردم این مجلس در این مدت با این همه که گفتند ما جهاد گر و انقلابی هستیم، چه کرده است؟

در حال حاضر همه در حال اشکال گرفتن از بسیاری از ساز و کارهای اصولی کشور هستند. در سازمان‌دهی وزارت‌خانه‌ها، در کار وزارت‌خانه‌ها، نوع فعالیت بخش دولتی، بخش خصوصی و بخش‌های خصولتی، شرکت‌های دولتی و بودجه‌های شرکت‌های دولتی موضوعاتی است. گاهی اوقات وقتی که محاسبه می‌کنند سود چند شرکت دولتی معادل کل بودجه است ولی دولت کسر بودجه دارد، چون آن سودها در حساب شرکت‌ها می‌ماند لذا باید دید این شرکت‌ها کجا بوده و چگونه است؟

*دوره آقای روحانی هم اینگونه بود که شرکت‌های شبه دولتی به‌وجود آمده بودند و آمدند.

من به دوره کسی کاری ندارم. این مجلس و آن مجلس فرقی نمی‌کند ولی اینکه ما بگوییم حالا یک پستی داریم و باید بیاییم و کاری بکنیم، اما یک وقت ما ادعا داریم و این مجلس ادعا دارد در حالی که ما نباید انقلاب و اسلام و جهاد را لوث کنیم. اینکه بگویند ما انقلابی آمدیم و می‌خواهیم کن فیکون کنیم و بعد هیچ کاری نکنیم، موضوع لوث می‌شود. حال کسی می‌گوید این لایحه را تصویب کن تا حقوق کارمندان را بدهیم و آنها هم مأمور هستند که حقوق کارمندان را بدهند و بیشتر از این هم ادعا ندارد. لایکلف الله نفساً الا وسعها. خداوند کسی را جز به اندازه‌ی توانش مکلّف نمی‌سازد و مأمور هم معذور است، اما یک وقت کسی می‌آید با بوق و کرنا جهاد و انقلابی بودن را مطرح می‌کند و مردم می‌گویند این جهاد و انقلاب را که گفتید چه شد؟ من به این اشکال دارم. وقتی نماینده‌ای می‌آید و بدون ادعا برای آب و برق و گاز روستاهای منطقه خود کاری می‌کند و سهمیه‌ای از کار عمرانی برای منطقه خود می‌برد ولی وقتی کسی می‌آید ادعای خیلی بزرگی می‌کند آن ادعای بزرگ، بزرگترین ضربه را به همه از جمله به انقلاب و کشور و نظام می‌زند.

* یعنی شما می‌فرمایید به عنوان مثال سازوکارهای اقتصادی و ساختارهای ما باید تغییر می‌کرده و انجام نشده است مثلاً بخش شبه دولتی‌ها باید اصلاح می‌شده و نشده است؟

بله زمانی که شما می‌گوئید ما می‌خواهیم اصلاح ساختاری انجام دهیم همان حرفی که رئیس مجلس گفت ما می‌خواهیم اصلاح ساختاری انجام دهیم یعنی باید یک تحولی در زندگی مردم رخ دهد. الان می‌گوئیم اینقدر نفت می‌فروشیم ولی می‌رویم گوشت بخریم کیلویی ۵۰۰، ۶۰۰ و ۷۰۰ هزار تومان است. حالا اگر جایی گوشت دولتی باشد با کلی استخوان و چربی کیلویی ۳۵۰ هزار تومان می‌شود.

*سر کوچه شما گوشت ارزان‌تر می‌دهند؟ (با خنده)

بله فروشگاهی هست و بیشتر مشتریانش هم کارگران شهرداری هستند. وقتی سر ظهر می‌روم بیشتر آن گوشت‌ها تمام شده است که نشان می‌دهد فشار روی مردم است. فکر کنم این حرفهایم را پخش نمی‌کنید ولی هیچ حرف من علیه نظام نیست و خارج از چارچوب‌های نظام هم نیست. شما هم همه را پخش کنید که حداقل اگر من راجع به انتخابات حرف زدم و نقد هم کردم از این طرف هم نگویند بنده عامل حکومت هستم پس همه را پخش کنید.

*انشالله

* درباره خانم فائزه هاشمی رفسنجانی یک بار شما گفته بودید که او زیاد حرف می‌زند و به حرف‌هایش هم فکر نمی‌کند، جدیداً موضع گیری‌هایی کردند و تحریم انتخابات را مطرح کرده است. او و تیپ‌هایی مانند او که اینقدر مواضع و کنش‌های رادیکال دارند، به نظر شما مواضع اینگونه این افراد به صلاح کشور است؟

کلاً رادیکالیزم به صلاح کشور نیست کلاً رادیکالیزم به صلاح کشور نیست ولی آنها عکس‌العمل است. یعنی وقتی افرادی در حکومت هستند یا کنار آن قرار دارند مانند آقای خاتمی که یک اظهار نظری کرده است. بعد یک روزنامه‌ای که وابسته به حکومت است به اسم سخنگوی نظام خیلی جاها شناخته می‌شود که البته اینگونه نیست، ایشان را متهم می‌کند و از بحث وابستگی و «جورج سورس» عبور می‌کند و برایش اعلام ارتداد می‌کند. وقتی که این‌گونه حرکات در این طرف هست به هرحال یک سری آدم‌های احساسی و پر انرژی هم آن طرف هستند و مجبور هستند که پاسخی بدهند. به نظرم کل رادیکالیزمی که شماها این طرف از آن تعریف می‌کنید و آن طرف ممکن است ما از آن تعریف کنیم، این به ضرر کشور است و به جایی هم نمی‌رسد. حالا بعضی‌ها عکس العمل است برخی هم متقابل است.

* اما مواضع آقای خاتمی نیز تند شده و بیانیه‌های او از آقای موسوی هم عبور کرده به حدی که این شائبه وجود دارد که گویا خاتمی کپی برابر با اصل تاج زاده عمل می‌کند.

بله آقای خاتمی هم هر چه حرف معقول و معتدل می‌زند، مشاهده می‌کند که تأثیری ندارد. ایشان چند مورد در همین جریانات ناآرامی‌ها حرف زدند و در ظاهر و علنی و غیر علنی حرف زد و مواضعی را اعلام کرد. به هر حال وقتی که یک کسی صحبتی را مطرح می‌کند و می بیند گوش داده نمی‌شود مجبور می‌شود، داد بزند.

*تأثیری دارد؟

خیر

*اینگونه راهکارها راه‌هایی است که فایده‌ای ندارد.

گویا شما هم مانند ما از تأثیر گذاری مأیوس هستید؟ (با خنده)

*خیر اینگونه نیست مواضع رادیکال مطرح شده خاتمی را نقد می‌کنم. به عنوان مثال تاج زاده در کلاب هاوس علناً از حذف ولایت فقیه به عنوان مهم‌ترین رکن کشور سخن گفت. اینگونه مواضع غیر واقع‌بینانه است و مشکلی را حل نمی‌کند.

اینکه او را زندان کردند مشکل را حل می‌کند؟

*پاسخگوی این امر بخش قضائی کشور است که حتماً برایش پاسخی دارند.

این هم آقای تاج زاده باید پاسخ بدهد.

*به‌نظر خاتمی نباید از مواضع قبلی خود عبور کند. موافقید؟ نمی‌خواهم بگویم پدر اما او در نقش برادر بزرگ‌تر اصلاحات است؟ خیلی از گروه‌های مختلف اعم از میانه رو و تند رو را تحت پوشش قرار می‌دهد ولی گویا خاتمی مصادره یک جریان خاص شده است؟

بیشترین ناسزا و توهین را مجاهدین خلق، ضد انقلاب‌ها و سلطنت طلب‌ها به او نسبت دادند. حتی در جریانات اخیر به عنوان اینکه شما کنار نظام هستید و آقای خاتمی را به‌عنوان رئیس جمهور سابق داخل این نظام می‌دانند و آنهایی که می‌خواهند این نظام نباشد، می‌گویند، حضور آقای خاتمی حتی در زمان ریاست جمهوری باعث تداوم این نظام شده است. واقعیت هم همین است هر اصلاحی عمر نظام و هر مجموعه‌ای را افزایش می‌دهد. جالب است با همان الحانی که از آن طرف به او توهین می‌شود، این طرف هم دشمنان اصولگرای افراطی ایشان در برخی رسانه‌ها لحن‌های بدتر از آن را به کار می‌برند.

شما حساب کنید وقتی یک کسی بگوید هم وقتی که از دو طرف نسبت به ایشان چنین مواضعی اتخاذ شود، و وقتی ایشان می‌گوید: «من موافق براندازی این نظام و نبودن نظام جمهوری اسلامی نیستم. حتی حاضر به نبودن این قانون اساسی نیستم. البته برای اصلاح قانون اساسی ممکن است اشکالاتی بر آن داشته باشم اما به دنبال نفی آن نیستم»، لذا او در عین حال باید بگوید که نظرات و حرف‌هایم چیست اینکه بگوید من در کنار نظام هستم و معتقد به اصلاحات هستم. بنظرم این تندی که از دو طرف علیه ایشان می‌شود باید آدم آن‌را منصفانه در نظر بگیرد.

* یعنی شما می‌گوئید او توسط گروه‌های تند اصلاحات مصادره نشده است؟

به هرحال خاتمی تحت تأثیر همه نیروها قرار دارد منتهی انسان است و وقتی کسی با شما حرف بزند و شما گوش نکنید با شما بلند صحبت می‌کند به هرحال خاتمی تحت تأثیر همه نیروها قرار دارد منتهی انسان است و وقتی کسی با شما حرف بزند و شما گوش نکنید با شما بلند صحبت می‌کند. آیا غیر از این است؟ این دیگر پخ تگی و غیر پختگی ندارد چون هر آدمی می‌خواهد حرفش را بزند بعد هم ایشان مدت‌ها طرف خطابش مردم بودند و لحن صحبتش با مردم مشخص بود ولی در حال حاضر خطاب سخنانش به مسئولان است و ممکن است در این شرایط بگویند افراطی شده است. وقتی که به مردم می‌گویند معقول باشید می‌گویند عالی است، ولی وقتی که به مسئولان می‌گوید درست عمل کنید تا وضعیت بدتر نشود، می‌گویند که تندرو شده و از نظام خارج شده است.

*پس باید به سعید نور محمدی سخنگوی حزب ندای ایرانیان حق داد که گفته است از سال ۷۵ تا الان کوچک‌ترین تغییری در ذهن و اراده حاکمان بر جبهه اصلاحات صورت نگرفته است. او اعتقاد دارد، این نسل اصلاح طلب خسته است و وارد پیری شده است.

آقای نورمحمدی انسان با شعوری است و شما بریده حرف او را می‌گوئید و انشاالله منظور او خوب بوده است.

*منبعش را خواستید برایتان می‌آوریم.

نه من نمی‌دانم اصلاً چه گفته است.

*نکته‌ای اگر جامانده بفرمائید.

مطلب خاصی به نظرم نمی‌آید فقط می‌خواهم بگویم شما به عنوان یک رسانه‌ای که تا حدودی سابقه‌تان خوب بوده است و گویا مدیر عامل جدید مهر تغییر کرده است حرمت رسانه را به عنوان اینکه حداقل یکی دو رسانه‌ای که نه اصلاح طلب است و نه وابسته حفظ کنید زیرا باید اعتماد مردم را رسانه حفظ کند و متأسفانه رسانه‌های ما آن‌را حفظ نکردند. صدا و سیما که هیچ و رسانه‌هایی که کمی معتدل بودند، توجه کنند که اگر بخواهند نظام جمهوری اسلامی را تقویت کنند راهش این است که رسانه قابل اعتمادی برای مردم باقی بمانند. به هر حال مردم نارضایتی‌های فراوانی دارند و هر چقدر هم ما انتقاد کنیم باز آنها به خاطر نارضایتی‌ها و گرفتاری‌هایشان آن طرف قضیه را در نظر می‌گیرند لذا نباید رسانه‌ها را کلاً در کشور از خاصیت بیندازیم تا همه مراجعات مردم به رسانه‌هایی باشد که در داخل کشور نیستند و طبیعتاً لحنشان با اینجا متفاوت است. اشکالی ندارد خبرگزاری بودجه از دولت بگیرد اما دولت را درست و حسابی نقد کند. نقدی اصولی و غیر شعاری و اشکالات و نواقص را ببینیم.