نمایش «ننه خضیره» از اولین و تاثیرگذارترین تجربیات تئاتری در حوزه جنگ به حساب می‌آید که در آذر ۱۳۶۰ و در بحبوحه جنگ تحمیلی روی صحنه رفت.

خبرگزاری مهر -گروه هنر-آروین موذن‌زاده؛ تئاتر ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با سپری کردن بیش از ۴ دهه پا به قرنی تازه گذاشت؛ در این عمر سپری شده ۴۵ ساله، آثار مختلفی با موضوعاتی متنوع از دفاع مقدسی، دینی، کمدی، اجتماعی و … تولید و در سالن‌های تئاتر به صحنه رفتند. برخی از این آثار بسیار جریان ساز بودند و برخی آثار خاطره‌انگیز و پرمخاطب.

شاید خالی از لطف نباشد مروری داشته باشیم بر آثاری که طی دهه‌های ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ تولید و اجرا شدند، روندی که این آثار برای تمرین و تولید طی کردند، گروهی که در تولید و اجرای اثر حضور داشتند و دیدن تصاویر این اجراها اعم از عکس یا فیلم.

از این رو در گروه هنر تصمیم بر این شد که از آغاز سال ۱۴۰۰ با جمع‌آوری اطلاعات مختلف اجراهای ۴ دهه گذشته، مروری‌بر تولیدات تئاتر ایران در این بازه زمانی داشته باشیم که این گزارش‌ها تا نیمه سال ۱۴۰۱ ادامه یافت و بعد از وقفه‌ای چند ماهه قرار بر این است که از ابتدای سال ۱۴۰۲ این روند مجدداً ادامه پیدا کند.

از این رو در شصت و دومین گام از مرور «چهار دهه خاطرات صحنه» سراغ نمایش «حماسه ننه خُضَیره» نوشته کار گروهی (حمید مظفری، سهراب سلیمی و محمدرضا کلاهدوزان) و کارگردانی حمید مظفری (به تعبیری کار گروهی) رفته‌ایم.

فرشید ابراهیمیان، الیزا جوهری، گوهر خیراندیش، محمد اسلامی پور، احمد کازرونی، حسن مرادی، جمشید اسماعیل‌خانی، پروین ملک، مرتضی یوسف دوست، سهراب سلیمی، رضا شمس، مریم شیرازی، ترانه صادقیان، اصغر قریبیان، حمید مظفری و محمدرضا کلاهدوزان بازیگران این نمایش بودند و نقش ننه خضیره را نیز تانیا جوهری بر عهده داشت.

نمایش «حماسه ننه خُضَیره» را می‌توان اولین تجربه صحنه‌ای مربوط به جنگ ایران و عراق دانست که بر اساس داستانی واقعی و با محوریت کنش قهرمانانه یک بانوی ایرانی نوشته شده است. این اثر نمایشی بعد از اجرا در تالار رودکی (وحدت) به صورت تله‌تئاتر نیز ضبط و به تناوب از شبکه‌های اول و دوم سیما پخش شد. سال گذشته نیز فیلم کوتاهی به نویسندگی و کارگردانی سعید کریمی و با مشارکت اداره‌کل تبلیغات اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد درباره ننه خضیره ساخته شده است. متأسفانه به دلیل کمبود منابع دقیق و نبود آرشیوی ثبت شده از رخدادهای آن دوران اطلاعات اندکی از گروه اجرایی این اثر نمایشی و عکس‌های اجرا در دسترس قرار دارد و تنها می‌توان به خاطرات و مصاحبه‌های جسته و گریخته بازیگران نمایش درباره این اثر در طول سال‌های گذشته بسنده کرد.

«حماسه ننه خضیره» را می‌توان از جمله خاطره‌انگیزترین نمایش‌های ژانر جنگی که بعدها در ایران دفاع مقدس نام گرفت، به حساب آورد که روایتی مستند از ایستادگی و شجاعت زنی خوزستانی اهل سوسنگرد در برابر سربازان متجاوز بعثی را به مخاطب ارائه می‌داد. این اثر نمایشی در بحبوحه جنگ تحمیلی و در زمانی که مردم عزیزان‌شان را برای دفاع از خاک و ناموس این مملکت به جبهه‌های جنگ می‌فرستادند، تولید شد در حالی که جسارت و از خودگذشتگی ننه خضیره می‌توانست به آنها برای ادامه راه امیدواری دهد.

جنگ از بزرگترین بحران‌ها و درگیری‌های بشر امروز است که بُروزش بر فرهنگ و هنر هر کشوری تأثیر به‌سزایی می‌گذارد و در این میان نقش هنر نمایش در ارائه تصویری باورپذیر از جنگ که گاهی سعی در تهییج مردم و حتی سربازان در خط مقدم جبهه دارد و در مواقعی هشداردهنده و ناامیدکننده است و از آسیب‌ها و اتفاقات ناگوار می‌گوید و در موقعیت‌هایی هم تلاش دارد شور و امید را در دل مردم بکارد و از یاس و ناامیدی‌شان کم کند، بسیار تأثیرگذار است.

پایه‌های ابتدایی تئاتر مقاومت در کشور ما که بعدها تئاتر دفاع مقدس نام گرفت از دهه ۶۰ شکل گرفت. در موقعیتی که همچنان جنگ تحمیلی جریان داشت و همه اتفاقات و جریان‌ها تحت تأثیر جنگ بود تئاتر نیز این قاعده مستثنی نبود و هنرمندان تئاتر تلاش داشتند نمایش‌هایی را با مضمون جنگ برای اجرا آماده کنند. برخی از نمایش‌هایی که در دهه ۶۰ با موضوع جنگ تولید شدند، توانستند فضای متفاوتی از این موقعیت ارائه دهند و بدون پرداختن به قهرمان پروری‌های کاذب که در سینمای آن دوران جریان داشت نگاهی انسانی و زمینی به مقوله جنگ، دفاع و اتفاقات تراژیکی که در این برهه از زمان رخ می‌دهد، داشته باشند و از ایستادگی و مقاومت مردمی بگویند که برای نجات ناموس و وطن خود از هیچ خدمتی فروگذار نمی‌کنند.

«حماسه ننه خضیره» نیز در همین دوران و با همین نگاه شکل گرفت. سهراب سلیمی ایده‌پرداز و یکی از بازیگران نمایش در گفتگویی درباره نحوه شکل‌گیری طرح و داستان اولیه این نمایش گفته است: در آن زمان برادرم که فرمانده ستون‌های زرهی لشکر ۱۶ قزوین در منطقه خوزستان بود، در یکی از مرخصی‌هایش که به تهران آمده بود، مرا با قصه‌ای رویارو کرد. او از زنی به نام ننه خضیره نام برد که در زمان محاصره سوسنگرد با تعداد کمی از اهالی و بستگانش از جمله دختر و دامادش نه تنها شهر را ترک نکرده بلکه با عراقی‌ها مبارزه کرده و تا پای جان ایستادگی کرده بود. از آن پس، نام این بانوی مقاوم و شجاع در آن منطقه بر سر زبان‌ها افتاد. این نقل قول آنچنان ذهن مرا مشغول کرد که احساس کردم ارتباط دیرینه‌ای با او دارم. طولی نکشید که این خبر و داستان مقاومت ننه خضیره در ستون خبری روزنامه کیهان هم چاپ شد. با توجه به داشته‌های آن زمان خودم شروع به نوشتن طرح نمایشی از این ماجرا کردم. «حماسه ننه خضیره» اولین اثری بود که به‌عنوان یک نمایش ملی و در ارتباط با جنگ شکل گرفت، تمام انگیزه‌ها معنوی بود و هرگز مسائل مادی مطرح نبود

وی ادامه داد: آن زمان، هنرمندان وابسته به اداره تئاتر به گروه‌های مختلفی تقسیم شده بودند و من همراه دوستان دیگری از جمله حمید مظفری، مرحوم جمشید اسماعیل‌خانی، گوهر خیراندیش، تانیا جوهری، فرشید ابراهیمیان و … گروه ۵ اداره تئاتر را تشکیل داده بودیم. من طرح نمایش «حماسه ننه خضیره» را برای اجرای صحنه‌ای به گروه پیشنهاد دادم و قرار شد به صورت گروهی، نمایش برای اجرا آماده شود. بعد از شکل‌گیری نمایش، معاونت هنری وقت وزارت ارشاد از کار دیدن کرد و به قدری از دیدن کار به شوق آمد که از آن پس خودش به‌عنوان یک عامل تولید همواره همراه گروه بود و بعد از اجرا در تالار وحدت شرایط ضبط تلویزیونی کار را آماده کرد و کار بعد از ضبط چند بار از شبکه‌های اول و دوم سیما پخش شد و حتی در جشنواره‌های تلویزیونی برون‌مرزی نیز شرکت کرد. «حماسه ننه خضیره» حاصل زحمات فراوان و انگیزه و شوری بود که گروه داشت. باوری بود که با توجه به آغاز جنگ و شرایط مرزها که در کل کشور وجود داشت شکل گرفته بود و تلاش می‌کردیم اثری باشد که بتواند با مردم ارتباط برقرار کند و تأثیرگذار باشد.

این کارگردان و مدرس تئاتر یادآور شد: «حماسه ننه خضیره» اولین اثری بود که به‌عنوان یک نمایش ملی و در ارتباط با جنگ شکل گرفت، تمام انگیزه‌ها معنوی بود و هرگز مسائل مادی مطرح نبود. مطلب دیگری که باید اشاره کنم اینکه نمایش به قدری انعکاس گسترده‌ای پیدا کرد که نظر بسیاری از تولیدکنندگان و تهیه‌کنندگان سینما را هم به خودش جلب کرد و اگر به صورت فیلم سینمایی درنیامد، به این دلیل است که خواسته‌های تولیدکنندگان مغایر با اهداف گروه بود و حاضر نبودیم ارزش‌های واقعی این نمایش فدای مسائل یک‌سویه تولید شود و حاصل آن نگاهی متداول از مثلاً سینمای اکشن شود. مطلوب ما سینمایی محتواگرا بود که بتواند ارزش‌های کار را بروز دهد و چون خود گروه نیز فاقد امکانات مالی تولید فیلم بود نتوانستیم به صورت مستقل این کار را انجام دهیم و در نهایت فیلمی ساخته نشد.

در این اثر نمایشی گوهر خیراندیش در نقش ننه عبدو همراه با همسرش مرحوم جمشید اسماعیل خانی به ایفای نقش می‌پرداخت. وی در گفتگویی درباره شرایط تمرین و سپس اجرای نمایش در حال و هوای آن روز جامعه گفته است: ما به دور از هیاهوی جنگ کار می‌کردیم و اساساً در آن زمان باید کارگردان به گونه‌ای کار می‌کرد که به مردم عادی بگوید زندگی عادی جریان دارد و مردم نباید خودشان را ببازند، در هنگام جنگ ما حتی در سریال‌ها هم حضور پیدا می‌کردیم. زندگی در کنار جنگ در همه جا جریان داشت و ما فکر می‌کردیم هدف ما به‌عنوان یک بازیگر این است که خدمتی بکنیم و در هر شرایطی باید به کارمان ادامه می‌دادیم و اصلاً جنگ نباید می‌توانست باعث ترک کردن کارمان شود. یکی از روزهایی که می‌خواستم سر تمرین «حماسه ننه خضیره» بروم، تهران بمباران شد و من در خیابان چرچیل آن موقع (نوفل لوشاتوی فعلی) تقریباً مطمئن بودم که زنده نمی‌مانم، ولی هرگز به این فکر نمی‌کردم که کاش نمی‌آمدم تمرین تئاتر و هنوز هم به این مسأله فکر نکرده‌ام. من عاشق این کار بودم و جنگ هم مرا به گونه‌ای تشویق می‌کرد که کارم را رها نکنم

وی در ادامه به ذکر خاطره‌ای از این تئاتر پرداخت و عنوان کرد: یکی از روزهایی که من می‌خواستم به اداره تئاتر بروم، سر تمرین «حماسه ننه خضیره»، تهران بمباران شد و من در خیابان چرچیل آن موقع (نوفل لوشاتوی فعلی) تقریباً مطمئن بودم که زنده نمی‌مانم، ولی هرگز به این فکر نمی‌کردم که کاش نمی‌آمدم تمرین تئاتر و هنوز هم به این مسأله فکر نکرده‌ام. من عاشق این کار بودم و جنگ هم مرا به گونه‌ای تشویق می‌کرد که کارم را رها نکنم تا بتوانم کاری کنم و نشان بدهم زندگی ادامه دارد.

خیراندیش درباره داستان نمایش که از واقعه‌ای مستند شکل گرفته، گفت: نمایش ما قصه زنی را می‌گفت که در سوسنگرد برای انتقام از کسانی که به عروس و خانواده‌اش تجاوز کرده بودند، نانی را می‌پزد و درون آن زهر می‌ریزد و عراقی‌ها مجبورش می‌کنند از نانی که پخته بخورد و او هم برای این‌که شک نکنند، اول خودش از نان می‌خورد و همراه با عراقی‌ها کشته می‌شود. این‌گونه بود که «حماسه ننه خضیره» شکل گرفت، در همان شرایط ناگوار جنگ، ما داشتیم این تئاتر را کار می‌کردیم و امیدوار بودیم جنگ به زودی تمام شود و مردم هم بسیار زیاد استقبال می‌کردند. ما نگران بودیم خیل عظیمی که برای دیدن تئاتر آمده بودند [در اثر حوادث احتمالی زمان جنگ] از طبقه دوم تالار وحدت پایین نیفتند پس زندگی برای ما ادامه داشت.

وی درباره اینکه چگونه در شرایط جنگ حاضر به اجرا شده‌اند، توضیح داد: ما می‌خواستیم بگوییم مردم ما شجاع هستند و حاضرند تا آخرین قطره خون‌شان بجنگند زیرا [نیروهای ما] بر خلاف سربازان عراقی مجبور نبودند که به جبهه بروند. آنها فقط [داوطلبانه] از آرمان‌ها و ناموس‌شان دفاع می‌کردند و ما هم می‌خواستیم به سهم خودمان بگوییم مردم ما شجاع هستند … هم بازتاب دلاوری سربازان ما در آن تئاتر هویدا بود و هم قصد داشتیم بگوییم که نیروهای عراقی آخر سر ناگزیرند ایران را ترک کنند.

حمید مظفری نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر را که در سال‌های اخیر کم‌کار شده است، می‌توان به عنوان کارگردان نمایش «حماسه ننه خضیره» معرفی کرد. البته در برخی منابع کارگردانی نمایش را کار گروهی دانسته‌اند اما مظفری در گفتگویی که با مجله سوره اندیشه درباره این نمایش داشته به تفصیل درباره این اثر نمایشی و نقشی که هر کدام از اعضای گروه در روی صحنه رفتن و شکل‌گیری آن داشته‌اند، صحبت کرده است.

وی درباره نمایش «حماسه ننه خضیره» گفته است: این نمایش در آذر سال ۶۰ در تالار رودکی به صحنه رفت و مدتی بعد برای تلویزیون ضبط و از شبکه‌های اول و دوم سیما پخش شد. آن زمان ۲ شبکه بیشتر نبود و هر ۲ به فاصله سه روز در ایام نوروز این کار را پخش کردند. ضبط و تولید این کار در شبکه دو انجام شد که روز سوم فروردین آن را پخش کردند و جمعه پنجم فروردین هم شبکه یک این کار را به جای فیلم سینمایی پخش کرد. زمستان ۶۰ این کار ضبط شد و فروردین ۶۱ آن را پخش کردند.

وی در پاسخ به اینکه آیا این نمایش پخش مجدد هم داشته است، عنوان کرد: خیر دیگر تکرار نشد که خود داستان‌ها دارد و خواسته شد که به دست فراموشی سپرده شود. البته بگویم تلویزیون این کار را برای شرکت در جشنواره بین‌المللی تولیدات تلویزیونی در یکی از کشورهای غربی که دقیقاً نمی‌دانم کجا بود انتخاب کرد و برنده جایزه هم شد و بعد در جشنواره دیگری در کشور سوریه هم شرکت کرد که البته ما از این اتفاق‌ها بی‌خبر بودیم و به طور تصادفی در یکی از برنامه‌های ایام دهه فجر آقایی که از پیشرفت تولیدات تلویزیونی در آن سال‌ها صحبت می‌کرد به دریافت جایزه برای «حماسه ننه خضیره» از آن جشنواره اشاره کرد و ما آنجا آگاه شدیم ولی کسی ما را که تولیدکننده این کار بودیم در جریان قرار نداد.

مظفری با اشاره به اینکه نسخه ویدئویی از این کار در اختیار ندارد درباره شکل‌گیری نمایش گفت: این داستان ریشه در یک خبر واقعی دارد که ما در یکی از روزنامه‌ها خواندیم. در یکی از روستاهای سوسنگرد زنی به نام ننه خضیره زندگی می‌کرد که عراقی‌ها بعد از ورود به خاک ایران منزل او را در آن روستا محل استقرار خود قرار می‌دهند و او را مجبور می‌کنند تا برای‌شان کار کند و یک شب دختر او را هتک می‌کنند که ما در نمایش دختر را به عروس تبدیل کردیم. تجاوز به خاک و ناموس ننه خضیره را به خشم می‌آورد و تصمیم می‌گیرد آنها را از بین ببرد. برای این کار هنگام پختن نان در آن مرگ موش می‌ریزد و عراقی‌ها که متوجه رفتار غیر معمول او شده‌اند او را مجبور می‌کنند تا اول خودش از آن نان بخورد و بعد آنها. ننه خضیره این کار را می‌کند و آنها نیز از آن نان می‌خورند و همگی از جمله ننه خضیره کشته می‌شوند.

وی درباره چگونگی نگارش نمایشنامه عنوان کرد: طراح قصه و خبر در دل گروه آقای سهراب سلیمی بود. در اداره تئاتر گروهی تشکیل شده بود که نامی نداشت ولی از آنجا که پنجمین گروه شکل گرفته در آنجا بودیم به گروه شماره ۵ شناخته شدیم و قرار شد کار به شکل گروهی انجام شود. روی موضوع و طرح پیشنهادی فکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم که این بهترین است. بنا شد آقای سلیمی طرح گسترده‌تری برای این قصه بنویسند. این کار انجام شد و قرار شد شخصیت‌ها و قصه کامل‌تر در دل گروه شکل بگیرد ما نیز با تحقیق و آگاهی از مسائل موجود جنگ از جمله حضور ستون پنجم و خائنان و افراد سودجو که به دنبال منافع مالی خود بودند و آنانی که مسائل قومی را مطرح می‌کردند خصوصاً مساله اعراب که مورد سواستفاده عراقی‌ها بود و تبلیغ این در جنوب که شما عرب هستید و عراقی‌ها برادر شما هستند، باید از آنها حمایت کنید نه از ایران، شخصیت‌های مختلف را نوشتیم. از جمله شخصیت شیخ عثمان مغازه‌دار که در کار قاچاق کالاست و یکی از عوامل دست پایین مزدورهای عراقی است … تا اینکه شکنجه یکی از دوستان هم محلی خود به نام حمدان را که پاسدار است، می‌بیند و دچار تردید می‌شود و می‌فهمد که اشتباه کرده است و نزد ننه خضیره برمی‌گردد. می‌توان گفت نمایش «ننه خضیره» حاصل سه مرحله است. اول اندیشه گروهی، دوم کار آقای کرم رضایی که حاصل نظرات جمع و بحث‌های گروهی بود و قصه اصلی را می‌نوشتند و البته نظرات خودشان را هم مطرح می‌کردند و سوم کاری که من انجام دادم از جمله نوشتن اشعار و دیالوگ نویسی که بخشی تغییر کرد و برخی همان نوشته‌های آقای کرم رضایی است و در نهایت متن از اول بازنویسی شد

این هنرمند درباره اینکه نمایشنامه توسط چه کسی نوشته شده، عنوان کرد: بعد از اینکه قصه را تعریف کردیم و کم کم شخصیت‌های مختلف شکل گرفت و رابطه بین افراد و شخصیت‌ها تعریف شد، قرار شد آقای کرم‌رضایی که عضو گروه شماره ۵ بود نتیجه هر جلسه را به صورت متن بنویسند و در جلسه بعد خوانده شود. اگر تصویب می‌شد که می‌ماند و اگر نه تغییر می‌کرد. این کار تا پایان نگارش نمایشنامه اولیه انجام شد و در دل آن تغییرات صورت می‌گرفت. اما متن نهایی که خوانده شد گروه از آن استقبال نکرد و پیشنهادهای جدیدی مطرح شد ولی آقای کرم‌رضایی حاضر به تغییرات در متن نشدند با اینکه بسیار زحمت کشیدند و کار خلاقه زیادی انجام دادند ولی چون اختلاف سلیقه‌ها زیاد شد ایشان گروه را ترک کردند. قرار شد متن از اول بازنویسی شود. برای این کار سه نفر انتخاب شدند مرحوم اسماعیل‌خانی خود من و یک نفر دیگر، ما سه نفر صحبت کردیم و بعد از شنیدن نظرات قرار شد خود من کار را از اول بازنویسی کنم و این کار انجام شد. می‌توان گفت نمایش «ننه خضیره» حاصل سه مرحله است. اول اندیشه گروهی، دوم کار آقای کرم‌رضایی که حاصل نظرات جمع و بحث‌های گروهی بود و قصه اصلی را می‌نوشتند و البته نظرات خودشان را هم مطرح می‌کردند و سوم کاری که من انجام دادم از جمله نوشتن اشعار و دیالوگ‌نویسی که بخشی تغییر کرد و برخی همان نوشته‌های آقای کرم‌رضایی است و در نهایت متن از اول بازنویسی شد.

این بازیگر و کارگردان با سابقه تئاتر در ادامه یادآور شد: کار نهایی مورد تصویب گروه قرار گرفت و تمرین آغاز شد. ما یک حامی خوب هم داشتیم؛ آقای هوشنگ توکلی که سرپرست اداره تئاتر بود و چون گروه ما فعال بود از ما حمایت کرد و آقای مهدی کلهر را برای دیدن تمرین‌های نهایی دعوت کرد. آقای مهدی کلهر معاون هنری وزیر ارشاد بود که بسیار به ما کمک کرد و نباید نقش ایشان را در اجرای این کار نادیده گرفت.

مظفری درباره اینکه کارگردانی نمایش را چه کسی بر عهده داشته است، گفت: اساس نگاه گروهی بود و قرار شد به اتفاق یک نفر دیگر این کار را انجام دهیم به این صورت که یک روز من این کار را کارگردانی کنم و روز بعد ایشان ولی تئاتر در عمل یک کارگردان بیشتر ندارد و باید حرف آخر را یک نفر بزند. پس به تدریج بر اساس اعتمادی که گروه در زمینه رهبری به من پیدا کرده بود بیشتر بار کار به دوش من افتاد. قرار بود این کار در سالن تالار فارابی خیابان سی تیر اجرا شود و کار ساخت دکور هم شروع شده بود ولی آقای کلهر که کار را دیدند، گفتند این کار باید در تالار رودکی (وحدت فعلی) اجرا شود و ما را به تالار رودکی منتقل کردند و دکور بر اساس تالار رودکی ساخته شد و بعد تغییراتی کرد.

کارگردان نمایش «بیتوس بیچاره» در پاسخ به اینکه آیا مسئولیت نهایی کار با او بوده، توضیح داد: شاید بعضی از دوستان شریک در آن کار زیاد از این حرف خوشتان نیاید. من تا به حال این را در جایی نگفته بودم ولی اگر از آنها نیز سوال شود چون آدم‌های بی‌انصافی نیستند می‌پذیرند که من نقش اساسی در این کار داشتم البته این کار به خاطر تجربیات گروهی یک کار واقعاً استثنایی بود و دیگر هیچ وقت تکرار نشد. عشق و علاقه وافری که پشت این جریان بود باعث شکل‌گیری کار شد.

بازیگر سریال «پهلوانان نمی‌میرند» درباره کم بودن مدت زمان اجرا و میزان استقبال از نمایش عنوان کرد: طبق آمار روزانه فروش که نزد من موجود است حدود ۲ هفته از ۱۹ آذر سال ۶۰ با بلیت‌های ۵ و ۱۰ تومانی [نمایش اجرا شد]. ما برای اجرای شب اول از هنرمندان اداره تئاتر دعوت کردیم که بیایند، تعداد زیادی آمدند و ما را مورد لطف و تشویق خود قرار دادند و ایرادات کار را هم گفتند که بسیار مفید بود. اجرای عموم که آغاز شد مصادف شد با اولین مراسم برگزاری هفته وحدت و سالن رودکی مورد نیاز بود و بعد از آن مراسم بود که نام تالار به وحدت تغییر پیدا کرد. بعد از اتمام مراسم هفته وحدت، مسئولان آن زمان تالار از ما خواستند تا اجرا را ادامه دهیم، از آنها خواستیم تسویه حساب مالی تا آن زمان را که مبلغی حدود ۳۰,۰۰۰ تومان بود انجام دهند و شرایط خودمان را برای ادامه کار مطرح کردیم که آنها قبول نکردند و به راحتی از کار گذشتند و کار دیگر اجرا نشد. آنها می‌خواستند ما بدون دریافت وجهی اجرا کنیم. بعد از آن مسئولان هم عوض شدند و گرایش‌های خاص خود را داشتند که برای ما تازگی داشت.

برچسب‌ها