خبرگزاری مهر، گروه استانها - نصرالله شفیعی*: نیمه اول سال ۱۳۵۹ سه اتفاق مهم برای براندازی جمهوری اسلامی رخ داد؛
۱. قطع رابطه ایران و آمریکا و تحریم ایران از سوی جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا در ۲۰ فروردین ماه.
۲. حمله نظامی آمریکا در طبس در پنجم اردیبهشت برای انجام کودتا و آزادسازی ۵۳ گروگان آمریکایی. در این اتفاق هیچکدام از مسئولان بلندپایه ایران از چنین کودتایی اطلاع نداشتند و تنها خدا بود که لشکریان خود را که همان باد و شن بودند برای نجات ایران اسلامی فرستاد و با انهدام تعدادی بالگرد و تجهیزات نظامی این حمله به شکست انجامید.
۳. جنگ همه جانبه رژیم بعث عراق علیه ایران اسلامی در ۳۱ شهریور از زمین و هوا و دریا.
هر کدام از این دو حمله با این حجم اگر علیه کشور دیگری غیر از ایران رخ میداد به احتمال زیاد سقوط میکرد.
برای آنکه به اهمیت مقاومت مردم ایران در برابر تجاوز رژیم بعث پی ببریم به بخشی از وضعیت کشور در هنگام آغاز جنگ تحمیلی اشاره میشود؛
۱. نوپایی نظام جمهوری اسلامی و عدم استقرار و ساماندهی تمامی دستگاههای اجرایی و نهادهای انقلابی.
۲. درگیریهای داخلی توسط گروهکهای تجزیه طلب و محارب و ترور مردم و شخصیتها.
۳. آشفتگی ارتش، با توجه به پیروزی انقلاب اسلامی عدهای از فرماندهان ارتش شاهنشاهی از کشور فرار کرده بودند، عدهای دستگیر شده بودند و عدهای نیز بازنشست شده بودند. هنوز ارتش به انسجام درونی لازم نرسیده بود.
۴. عدم همراهی رئیس جمهور وقت و فرمانده کل قوا ابوالحسن بنی صدر با سیاستهای اصولی و کلان نظام و بالاتر از این عدم همراهی با حاکمیت و مزدوری برای بیگانگان. این را در مواضعش در برابر تجاوز رژیم بعث کاملاً میتوان دریافت.
۵. نوپایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و عدم سازماندهی کامل و حتی نداشتن نیروی کافی برای یک چنین جنگ بزرگ و طولانی مدت.
۶. آغاز شکل گیری بسیج مستضعفین، به طوری که آموزش نیروهای مردمی در این سازمان تازه شروع شده بود.
همه این شرایط به ظاهر اقتضا میکرد که ایران در همان روزهای اول جنگ شکست بخورد و پرچم تسلیم را بالا ببرد. همان طور که صدام در ابتدای جنگ گفت پس از سه روز، جشن پیروزی را در تهران برگزار خواهیم کرد.
با این وضعیت چگونه شد که ورق برگشت و شرایط عوض شد و ایران پیروز میدان شد. برای پاسخ به این چرایی باید تمام دوران جنگ را ورق زد تا به راز این مسئله پی برد که از این نوشتار خارج است. رهبری و فرماندهی امام خمینی و روحیه ایثارگری و شهادت طلبی مردم دو رمز مهم این پیروزی بود.
هشت سال مقدس تجربه گرانقدری از مقاومت و عزت را برای ملت ایران ورق زد که در تاریخ مانندی برای آن نمیتوان پیدا کرد. دفاع مقدس دستاوردهای بزرگی داشت که به برخی از آنها اشاره میشود:
۱. مانور مقاومت و شکست ناپذیری ملت ایران.
۲. فراگیر شدن فرهنگ انقلاب اسلامی در سراسر کشور.
۳. رویش نسل جدیدی که در مکتب دفاع مقدس تربیت شدند. حالات عرفانی و اخلاقی این نسل را کسانی میتوانند بفهمند که دورانی را در جبهههای جنگ در کنار رزمندگان سپری کرده باشند.
۴. ظهور استعدادها و نبوغ هایی که اگر جنگ نمیشد امکان این شکوفاییها وجود نداشت. ظهور و بروز شخصیتهایی مثل سردار سلیمانی و بسیاری از فرماندهان جنگ تنها در سایه دفاع مقدس امکان پذیر بود.
۵. پیشرفت نظامی ایران و دستیابی به جایگاه برتر نظامی محصول هشت سال مقدس است.
۶. دفاع مقدس به نحوی به دنیا فهماند که ملت ایران در جنگ سخت شکست ناپذیر است و در نتیجه هر امیدی را برای حمله مجدد به ایران از سوی قدرتهای زورگو ناامید ساخت.
۷. انقلاب اسلامی با وجود شهدای جنگ تحمیلی و مجموعه بزرگ ایثارگران دارای پشتوانهای عمیق و معنوی شد که تداوم و شکست ناپذیری آن را صدچندان کرد.
۸. ادبیات پایداری و تولید صدها کتاب فاخر و فیلم و دیگر آثار فرهنگی و هنری از دستاوردهای بی نظیر و ذی قیمت جنگ تحمیلی است که این گنج بزرگ همچنان در حال جوشش و رویش است.
۹. گسترش فرهنگ مقاومت در بسیاری از کشورها و مردم جهان، به الگو گیری از مقاومت هشت سال دفاع مقدس بر می گردد.
با این سرمایه بزرگی که دفاع مقدس برای ایران اسلامی به ارمغان گذاشته وظیفه ما است که با تمام توان حافظ دستاوردهای این افتخار بزرگ باشیم. بدانیم که دفاع مقدس جزئی از هویت جدانشدنی ملت ایران برای همیشه تاریخ شده است و هیچ عاملی نباید در گذر زمان جایگاه آن را کمرنگ کند.
*استاد دانشگاه و فعال فرهنگی، سیاسی و اجتماعی