به گزارش خبرنگار مهر، نادر فوقانی از عکاسان شناخته شده و قدیمی سینما و تلویزیون ایران به مناسبت درگذشت نادر شبانیآذر از عکاسان پیشکسوت پرتره، یادداشتی را در تجلیل از مقام هنری این هنرمند فقید نوشته که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.
در یادداشت نادر فوقانی آمده است:
«از دورانی که جوانکی بودم و به طور اتفاقی قدم به عرصه هنر گذاشتم چهل سال می گذرد. چهل سالی که سراسر با تلاطم و چالش روبرو بوده ام و با گذشتن از خیلی از این موانع تجارب خوبی را کسب کردم و اگر امروز فریم هایم چه در سینما و چه در شاخه های مختلف عکاسی مخاطب دارند بابت همین تجارب و صبر و تحمل ها بوده است.
بارها در جاهای مختلف برای هنرجویان و علاقه مندان به هنر گفته ام که یک هنرمند در هر رشته ای باید در بطن جامعه خود قرار بگیرد و با همین مردم کوچه و بازار مصاحبت و زندگی کند تا با روحیه و تربیت و منش آدم های دور و برش بیشتر آشنا شود؛ چرا که این مهم صد در صد در خلق یک اثر خلاق و هنری پر مخاطب به کارش می آید.
یک اثر هنری می باید رخنه در قلب مردم کند تا به جماعت عاشق آرامش و نشاط و یا تفکر را هدیه کند. اینجا یک هنرمند می تواند لبخند بزند و راضی باشد چون به رسالت هنر رسیده و برای داشتن یک جامعه پویا گامی برداشته است. وقتی شما با این نگاه، بین مردم خودت فعالیت داری، کم کم آدم ها را می شناسی؛ اما دسته ای هستند که به هیچ عنوان سیگنال هایشان هم راستای شما نیست و با نگاهی طلبکارانه و شاید کاسب کارانه دنبال حساب کتاب های دو ریالی زندگی هستند. در این حالت کاملا تکلیف ما با آنان روشن است.
نقطه مقابل آدم هایی داریم که در جاده انسانیت گام برداشته اند و به راحتی با یک لبخند گرم و نگاهی مهربان که گویی سال ها تو را می شناسند، با بیان یک جمله زیبا و پر انرژی که روزت را می سازند؛ انسان هایی که با وجود تنگناهای مادی دل بزرگ و چشم سیر دارند. یکی از این انسان های والا و بی ادعا هنرمند عکاس نادر شبانی آذر بود که متاسفانه طی روزهای گذشته در سکوت خبری دار فانی را وداع گفت.
حدود سی و اندی سال از دوستی و آشنایی ما می گذرد. هم کلام که می شدیم او از مشکلات قدیم ظهور و چاپ و عکسبرداری آتلیه می گفت و من از مشکلات عکاسی فیلم و سینما که در نهایت به یک نقطه مشترک می رسیدیم. نقطه ای به نام عشق و انتخاب که صبر و تحمل را ساده تر می کرد.
تجارب ایشان از تاریک خانه های نَمور مرا به سوی خاطرات اولین ظهور فیلم با تشتک و چاپ عکس های سیاه و سفید و حتی رنگی سوق می داد. من به راحتی بوی داروهای ظهور و ثبوت را حس می کردم.
نادر شبانی آذر معروف به «عمو نادر» با قامتی بلند و سبیل های پرپشت و البته نگاه نافذ هنرمندی شیرین سخن و گم گشته در گذشته های دور و نزدیک بود که در عکاسخانه قدیمی به نام «شیما» در خیابان وزرا از جوانی تا بازنشستگی مشغول فعالیت بود و این مُهری است بر سَند عاطفی بودن این هنرمند ارزنده عرصه عکاسی. شاید هم او جوانی از دست رفته اش را در بایگانی نگاتیوهای عکاسخانه جستجو می کرد. به قول خودش کلی نگاتیو های شیشه ای داشت که امروز این نگاتیوها جزو عتیقه های این هنر محسوب می شود.
سال ۱۳۷۹ برای عکاسی و ثبت یک فریم از اکتورهای مطرح آن زمان در جشن دنیای تصویر مرحوم علی معلم دعوت شدم. فکر کردم اگر با دوربین قطع بزرگ شش در نه عکاسی کنم از لحاظ کیفیت و ماندگاری بهتر باشد. بنابراین با عمو نادر در میان گذاشتم و ایشان با فراخ دل استقبال کرد و گفت نهار آبگوشت بار گذاشتم بیا و دوربین را با هر لنزی که دوست داری تحویل بگیر.
وارد عکاسخانه که شدم صدای شنیدن قیچی کردن حاشیه عکس ها زیر کاتر مسحورم کرد. عمو نادر آنچنان لذتی از برش ها می برد که این لذت را با انرژی با من تقسیم می کرد. بعد از گذشت سال ها امروز و بعد از شنیدن این واقعه اسفناک اولین موضوعی که به یادش افتادم همان روز بود که با قلب بزرگ ایشان دوربین و کلی لنز را تحویل گرفتم.
در هر برهه از زمان می توان با یک کار اثرگذار و صحیح روح آدم ها را به تسخیر در آورد. مهربانی یک خصلت مشترک و قابل فهم بین همه مردم است و عمو نادر هنرمندی بی ادعا، دلسوز، مخلص، با صفا، دارای تفکر و دوست داشتنی بود که در این دوره وانفسا می باید قدر و منزلت این چنین انسان های کمیابی را دانست.
من یقین دارم عمو نادر شبانی جایش عالی است. روحش شاد و یاد و مقامش ارزنده باد.»
نادر شبانی آذر معروف به «عمو نادر» از عکاسان پیشکسوت عرصه پرتره روز سه شنبه بیست و هشتم شهریور ماه در سن هفتاد و سه سالگی دارفانی را وداع گفت.
نادر شبانی را که عکاسان به دلیل کسوت هنریاش «عمو نادر» خطاب میکردند، متولد اول فروردین ۱۳۲۹ تهران بود که اواخر شهریور برای یک عمل جراحی ساده در بیمارستان بستری شد، اما هنگام عمل سکته کرد و پس از انتقال به بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان با سکته دوم دچار بیهوشی شد.
این هنرمند ارزنده عرصه عکاسی پس از چند روز کما، سرانجام در ظهر سهشنبه ۲۸ شهریور دار فانی را وداع و در قطعه ۶۹ بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.