به گزارش خبرنگار مهر، فرهاد قائمیان از بازیگران شناخته شده سینما و تلویزیون با انتشار متنی ضمن استقبال از اقدام ارزشمند سازمان زیباسازی شهرداری تهران در پاسداشت سینمای دفاع مقدس به طرح نکات دیگری درباره این فعالیت فرهنگی پرداخت.
در یادداشت فرهاد قائمیان آمده است:
«این روزها، به واسطه فرارسیدن هفته دفاع مقدس حال و هوای ایران، رنگ و بویی دیگر دارد. برای نسلی که خاطرات سالهای طولانی جنگ را در ذهن دارد، آنچه بر مردم ایران رفت، دلاوریهای مردان و زنان این سرزمین و شهادت بسیاری از جوانان برومند و زنان و کودکان بیگناه، بخشی از تاریخ است که رنگ خون گرفته و از یاد نمیرود. برای نسل امروز و زنان و مردان آینده هم، این بخش از تاریخ، ماندگار و درخشان است.
شهرداری تهران در اقدامی پسندیده، تعدادی از تصاویر فیلمهای سینمای دفاع را در قالب بیلبورد در مناطق مختلف شهر، نصب کرده است. این حرکت فرهنگی، هم جذاب است و هم ادای دین به تلاش سینماگرانی که بخش مهمی از همان برگهای زرین تاریخ را ثبت تصویری کرده و برای دیگران به یادگار گذاشتهاند. آیا میتوان این تلاش موثر و ماندگار را نادیده گرفت و نفی کرد؟ آیا سهم سینمای ایران در نگهداری یادبودهای آن دوران از یاد میرود؟
اما با دیدن این بیلبوردها یک سوال در ذهن بیننده، ایجاد میشود. سهم همه سینماگران به عدالت رعایت شده؟ آیا آنهایی که این ایده را طراحی و اجرا کردهاند، تاریخ سینمای دفاع مقدس را میدانند و بر آن واقفند؟ اگر آگاهی و عشق به این سینما و فیلمهای ارزشمندش وجود دارد چرا نام رسول ملاقلیپور از قلم افتاده است؟ آیا میشود نام او را از تاریخ سینمای دفاع مقدس پاک کرد؟ میتوان فراموش کرد که پرفروشترین فیلم دفاع مقدس در سال ۶۸ را او ساخته و «افق» فیلمسازان بسیاری را تحت تاثیر قرار داده؟ میشود از یاد برد که نوآوریهای روایتی در «سفر به چزابه» و «هیوا» برای نخستین بار در سینمای ایران توسط رسول ملاقلیپور تجربه شد؟
آیا تاثیر او بر سینماگران پس از خود را میتوان انکار کرد؟ فصلهای جنگی فیلمهای «هیوا»، «مزرعه پدری» و «قارچ سمی» پس از رسول، در این سینما تکرار شد؟ او تنها سینماگر شاخص و بزرگ سینمای دفاع مقدس است که در اوج بالندگی و شکوفایی از بین ما رفت و داغش همیشه بر دل دوستداران سینمای ایران باقیست، پس اختصاص یک بیلبورد به او، به یکی از پرشمار فیلمهایش، پاسداشت تلاش مردی صادق و خالص بود که سینما را زندگی میکرد. مردی که در ایام زندگی، فعالیت حرفهای و حتی در بهترین روزهای کاری خود، مظلوم بود و به آنچه شایستهاش بود نرسید.
آنچه به یاد دوستان در سازمان زیباسازی شهرداری تهران آوردم، گلایه بازیگر تعدادی از فیلمهای رسول ملاقلیپور نیست. شاید این دوستان بگویند، در منطقهای بنری از یکی از فیلمهای رسول، نصب شده که البته دیده نشدنشان مشخص میکند، چقدر تعداد این بیلبورد یا بنرها اندک بوده است. کارنامه رسول ملاقلیپور بازیهای درخشان و دیالوگ ماندگار کم ندارد و بهترینهای سینمای ایران با او همکاری کردهاند. جای این فیلمها و دیالوگها در این بیلبوردها خالیست. حتی می شد تصویری از بیلبوردها را به عکسی از این فیلمساز شاخص، اختصاص داد. همانطور که جای آثار احمدرضا درویش، احمد مرادپور و عزیزالله حمیدنژاد خالیست.
به عنوان دوستدار سینمای دفاع مقدس و بازیگر خوش اقبالی که فرصت همکاری با تعدادی از بهترین کارگردانهای این سینما را داشته، بر خود واجب دانستم در این روزها که عطر و بوی رشادت و حماسه دارد، به مردی ادای دین کنم که تاثیرگذارترین قابهای این حماسه را برایمان ترسیم کرد. مردی که فقدان ناباورانه اش، شور و خون را از سینمای دفاع مقدس گرفت. یادش گرامی»