به گزارش خبرنگار مهر، زندهیاد اکبر رادی یکی از نمایشنامهنویسان مطرح تئاتر ایران است که آثار وی در عرصه ادبیات نمایشی جایگاه خاصی را به خود اختصاص دادهاند.
«روزنه آبی»، «افول»، «از پشت شیشهها»، «ارثیه ایرانی»، «صیادان»، «مرگ در پاییز»، «لبخند باشکوه آقای گیل»، «در مه بخوان»، «هاملت با سالاد فصل»، «منجی در صبح نمناک»، «پلکان»، «تانگوی تخممرغ داغ»، «آهسته با گل سرخ»، «شب روی سنگفرش خیس»، «آمیزقلمدون»، «باغ شب نمای ما»، «ملودی شهر بارانی»، «خانمچه و مهتابی» و «پایینگذر سقاخانه» از جمله آثار ماندگار زندهیاد رادی در ادبیات نمیشی ایران است.
بهزاد فراهانی که خود از هنرمندان شناخته شده تئاتر، سینما، رادیو و تلویزیون ایران است، در عرصه رادیو و نمایش رادیویی به سراغ «روزنه آبی» رفته و این اثر را در قالب نمایش رادیویی تولید و اجرا کرده است.
«روزنه آبی» اولین نمایشنامه زندهیاد اکبر رادی است که در سال ۱۳۳۸ نگاشته شد. قرار بر این بود که جلال آل احمد «روزنه آبی» را منتشر کند اما چون زندهیاد رادی با تغییراتی که آل احمد در نمایشنامه مدنظر داشت موافقت نکرد، این اتفاق نیفتاد. در نهایت این اثر بعد از ۲ سال از زمان نگارش چاپ شد. داستان نمایشنامه درباره مردی مادیگرا و پدرسالار و سنتگرا و عصیان فرزندانش است.
زندهیاد رادی در «روزنه آبی» به تضاد میان سنت و مدرنیته و تضاد میان ۲ نسل پرداخته است.
علی مستعلی تنظیم این اثر را برای رادیو انجام داده است.
بازیگران نمایش رادیویی «روزنه آبی» عبارتند از: بهزاد فراهانی، شمسی صادقی، نازنین مهیمنی، بهناز بستاندوست، نورالدین جوادیان، فریدون محرابی، بهرام سرورینژاد، مهدی نمینیمقدم.
افکتور محمدرضا قبادیفر، صدابردار رضا محتشمی و تهیهکننده ژاله محمدعلی دیگر عوامل این نمایش رادیویی هستند.
در اولین قسمت «روزنه آبی» با مدت زمان ۳۱ دقیقه و ۲۲ ثانیه، «گلدانه» اهل شهر خمام و «گلعلی» در خانه پیلهآقا، اربابی در شهر رشت زندگی و با هم درباره شرایط زندگی خود صحبت میکنند. روز جمعه است و ارباب در خانه است زیرا برای نهار مهمان دارند به همین خاطر کلید مغازه را به گلعلی میدهد تا برود و به او گوشزد میکند آنقدر آب روی ماهیها بریزد که تازه به نظر برسند!
همایون حاجیزاده مهمان ارباب است. مشخص میشود ارباب با احسان پسر خود در تضاد است زیرا پسر نگاهی مدرن به زندگی دارد اما پدر فردی سنتی است و فکر میکند پسرش سربار است. احسان به تهران رفته و قرار بوده در بانک کار کند ولی طی نامههایی که به پدر مینویسد از شرایط و رفتارهای موجود در محیط پیرامون خود ابراز خستگی میکند و به پدر میگوید که قصد مهاجرت به آلمان را دارد. پدر با شنیدن محتوای نامه عصبانی شده و بر علیه پسر خود صحبت میکند.
پیلهآقا از هر دری با همایون صحبت میکند و از پسر خود گلایه و انوش فومنی همسایه خود را باعث و بانی از راه به در شدن پسر خود میداند.
از سوی دیگر دختر خانواده هم از شرایطی که در آن به سر میبرد گلهمند است و آرزو میکند شهامت احسان برادر خود را داشت و خانه را رها میکرد و میرفت و ….
با هم اولین قسمت نمایش رادیویی «روزنه آبی» را با هم بشنویم.