خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: این روزها جنگ و درگیری در میدان، یک بعد مهم دارد و آن جنگ در عرصه اطلاعرسانی و رسانهای است. وقتی نیروها در جبههها مشغول چکاندن ماشه هستند این رسانهها هستند که مأموریت خود را باز تعریف میکنند. این بازتعریف مأموریت بر اساس دستور کاری است که خود بر اساس منافع ملی کشورشان دارند یا سیاستمداران کشورها به رسانههای خود ابلاغ میکنند. شما اگر جنگهای مختلف را بررسی کنید چند موضوع درباره آنها خواهید یافت. مواضع رسانههای وابسته به دو طرف درگیری، روایتی کاملاً متفاوت و متناقض ارائه میکنند و رسانههای بیطرف هم روایت خود را.
گرچه بسیاری بر این باورند که رسانه بیطرف وجود ندارد، و بهواقع تا حدودی هم درست است؛ اما منظور صاحب این قلم از رسانههای بیطرف رسانههایی هستند که خود یا کشورشان کمترین نفع یا ضرری از نتیجه این جنگ خواهند دید که البته بسیار کم هستند. بههرحال آنچه که رسانهها از جنگها روایت میکنند همان است که تاریخ را میسازد و آنچه که در تاریخ قضاوت میشود بر اساس خوراک یا تولید محتوایی است که این روزها در میادین نبرد صورت میگیرد.
رسانهها همیشه با جنگ محدود یا درگیری رابطه خاصی داشتهاند، عمدتاً به این دلیل که هر یک از این موقعیتها به دلیل پیامدهای امنیتی آن از ارزشهای خبری اصلی و از اهمیت و علاقهمندی عمومی برخوردار است. درگیری، آدرنالین رسانه است. روزنامهنگاران آموزشدیدهاند تا به دنبال اختلافنظر بگردند، اختلافاتی که جنگ را اجتناب ناپذیر میکند.
یکی از ناظران بریتانیایی پس از جنگ جهانی اول گفت: جنگ نهتنها عرضه اخبار را ایجاد میکند، بلکه تقاضا برای آن را هم به دنبال دارد.
در طول جنگ خلیجفارس، بیست روزنامه از بیست و پنج روزنامه پرتیراژ آمریکا از افزایش تیراژ برخوردار شدند، و مخاطبان شبکه خبری سیانان. هم ده برابر افزایش پیدا کرد.
هیرام جانسون، Hiram Johnson سیاستمدار جمهوریخواه اهل کالیفرنیا که نزدیک به ۳۰ سال، از اواسط جنگ جهانی اول تا ۱۹۴۵ در سنا بود، میگوید: «حقیقت نخستین چیزی است که هنگام جنگ آسیب می بیند». او در سال ۱۹۴۵، روزی که آمریکا هیروشیما را بمباران کرد، از دنیا رفت.
سال ۱۹۲۸، یعنی قریب به صدسال پیش، قواعد پروپاگاندا توسط بارون آرتور پونسونبی Arthur Ponsonby نویسنده و سیاستمدار بریتانیایی در کتاب «دروغ در دوران جنگ» به رشتۀ تحریر درآمد.
پونسونبی در نوشتن کتاب از تجربیات خود در جنگ اول جهانی استفاده کرده بود. او نوشت: جنگها همیشه در گردوغباری از سفسطه و ناراستی در دریایی از حقایق پنهان و پذیرفته شده رخ میدهند. این گردوغبار زاییده ترس است و با ترس نیز استمرار پیدا میکند.
امروز دیگر میدانیم که حقیقت حتی پیش از جنگ قربانی میشود. اکاذیب سیاسی، دروغ، و فریبکاریهایی که پیش از جنگ ساخته میشوند و مورد استفاده قرار میگیرند زمینۀ جنگ را فراهم میآورند و اتاقهای فکر، مردان عالم سیاست، و رسانهها با کمک گرفتن از شبکۀ جهانی ارتباطاتِ حاکم در غرب، آنها را به خورد افکارعمومی میدهند.
این دولتها، باتوجهبه محبوبیت خود، عموماً به دنبال مهار رسانههای جمعی در زمان جنگ هستند تا از طریق رسانهها شهروندان را به عدالت جنگ و کینهتوزی دشمن متقاعد کنند و رسانههای جمعی هم اغلب، اگر نگوییم همیشه، علاقهمند به شرکت در این پروژه شیطانسازی هستند.
با چنین شواهدی میتوان ادعا کرد که شرایط میدان، کار را برای روزنامهنگاران منصف در جهت ازبینبردن «مه جنگ» سختتر میکند. خبرنگار جنگ که در مکانی خاص قرار میگیرد باید گزارشهای گیجکننده از یک منطقه جغرافیایی وسیع را گردآوری کند.
در ارتباط با جنگ خلیجفارس جان سیمسون که خبرنگار بیبیسی در جنگ بود موقعیت خود را به موقعیت کسی تشبیه کرده که در یک استادیوم فوتبال در نزدیکی یکی از دروازهها نشسته و میگوید: هر وقت که بازی نزدیک به دروازهای میشود که من پشتش نشسته بودم جریان به خوبی پیش میرفت؛ اما وقتی بازی در کنار دروازه روبرو بود من تسلط کاملی به بازی نداشتم فقط از سروصدای زیادی که تماشاگرها میکردند متوجه میشدم که اتفاقی افتاده است.
رسانهها و مه جنگ در غزه
برای دههها، فلسطینیها و حامیان آنها بر این باورند که رسانههای جریان اصلی غربی به طور قابلتوجهی به نفع اسرائیل تعصب دارند. حمله غافلگیرانه حماس به اسرائیل و در نتیجه حمله نظامی اسرائیل به غزه بار دیگر این بحث را احیا کرده است.
بسیاری از تحلیلگران رسانه موافق هستند که با وجود پیشرفتهای اخیر و افزایش فضا برای صداهایی که دیدگاه فلسطینیها را منعکس میکنند، حتی در نامهای معروفی مانند بیبیسی، سوگیری وجود دارد.
«فلسطینیها مرده هستند درحالیکه اسرائیلیها کشته میشوند» این ادبیات بیبیسی از لندن است. در واقع وقتی این ادبیات بهعنوان ادبیات رسمی این بنگاه رسانهای پذیرفته میشود برای همه شبکههای آن با زبانهای مختلف چنین ابلاغیهای ارسال میشود و کشورهای هدف تحت بمباران چنین شیوه اطلاعرسانی قرار میگیرند.
سیانان، فاکس نیوز، نیویورکتایمز، و واشنگتنپست که در همگی آنها نفوذ و بعضاً مالکیت یهودیان مشهود است اخبار فلسطین را با همین خطوط فکری دنبال میکنند.
سیانان. خبر میدهد: در مرزهای شمالی اسرائیل درگیری بین اسرائیل و حزبالله بهشدت ادامه دارد.
سیانان. بدون اینکه اشاره کند که حزبالله بهتلافی شهادت چند عضو خود از سوی ارتش اسرائیل، به اراضی اشغالی موشک پرتاب کرده به "مرزهای شمالی" اسرائیل اشاره میکند تا همان ابتدا ذهن یک بیننده را به حمله از شمال منحرف کند. درحالیکه اگر بخواهیم بر اساس اصول حرفهای، خبری را تنظیم کنیم باید به "مرزهای جنوبی" لبنان اشاره کنیم که مورد تجاوز اسرائیل قرار گرفته است. این شبکه در تلاش است تا با این ادبیات اسرائیل را طرفی نشان دهد که مورد تجاوز قرار گرفته است در حالیکه آغازگر تنش در مرزهای جنوبی لبنان، ارتش رژیم اشغالگر بوده است.
توضیحات یک فرمانده ارتش اسرائیل مبنی بر اینکه کودکان فلسطینی توسط حماس سربریده شدهاند بلافاصله در شبکههای اجتماعی و رسانهها بازتاب گستردهای مییابد؛ اما شوربختانه بیشتر مواقع واقعیت آن چیزی نیست که از لنز دوربینها دیده میشود.
ادم المحرک (Adam Elmahrek) خبرنگار تحقیقی لسآنجلس تایمز در پستی در "ایکس" در واکنش به بریده شدن سر کودکان اسرائیلی توسط حماس مینویسد: به نظر میرسد تنها منبع "بریده شدن سر نوزادان توسط حماس" ارتش اسرائیل باشد که به انتشار دروغ و اطلاعات نادرست شهره است ادم المحرک (Adam Elmahrek) خبرنگار تحقیقی لسآنجلس تایمز در پستی در "ایکس" در واکنش به بریده شدن سر کودکان اسرائیلی توسط حماس مینویسد: به نظر میرسد تنها منبع "بریده شدن سر نوزادان توسط حماس" ارتش اسرائیل باشد که به انتشار دروغ و اطلاعات نادرست شهره است.
وی خطاب به همکاران خبرنگار خود مینویسد: خبرنگاران! این] همان ["مه جنگ" است. انواع ادعاها را خواهید دید. اطلاعات تأیید نشده و هیجانانگیز را تقویت نکنید.
در واقع بریدن سر کودکان اسرائیلی فیکنیوزی رندانه بود. سردبیر اتحادیه برنامههای اروپایی، درباره پساحقیقت مینویسد: دروغ را در رسانههای اجتماعی پخش کن، خبرنگاران «بر اساس گزارشها» آن را تکرار کنند. وقتی بهاندازه کافی پخش شد، آن را تکذیب کن.!
شاید بتوان گفت که بر همین اساس بود که اسرائیل بعداً این را رد و اعلام کرد که سندی درباره بریده شدن سر کودکان یهودی توسط حماس در دست ندارد!
در همین رابطه است که حضرت آیتالله خامنهای هم در مراسم روز سهشنبه (۱۸ مهر) در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح با اشاره به تلاش اسرائیل برای مظلومنمایی در جنگ اخیر و کمک رسانهها برای القای این مظلومیت در افکار عمومی جهانیان، گفت: این دشمن خبیث و ظالم، حالا که سیلی را خورده، سیاست مظلومنمایی در پیش گرفته، دیگران هم کمکش میکنند؛ رسانههای دنیای استکبار کمکش میکنند، برای اینکه نشان بدهند این مظلوم است. البتّه این هم یک محاسبهٔ غلط است که حالا بعد خواهم گفت؛ این مظلومنمایی، صددرصد خلاف واقع و دروغ است."
سفسطهٔ حق دفاع مشروع
«حق دفاع اسرائیل» در برابر «تروریسم» فلسطین از دیگر تحریفات خطرناکی است که در رسانههای غربی از آنها مدام سخن گفته میشود.
روز یکشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۲ کتی نیومن، خبرنگار "کانال ۴" در انگلیس، بلافاصله پس از مصاحبه با یک سیاستمدار اسرائیلی از حزب لیکود، با حسام زوملوت سفیر فلسطین در انگلیس صحبت کرد. اولین سؤالی که نیومن از زوملوت پرسید این بود که آیا او اقدامات حماس را محکوم خواهد کرد یا خیر. فرستاده فتح از پاسخ به این سوال خودداری کرد و توضیح داد: روند کار شما این است که همیشه وسواس به سرزنش قربانی، اشغال شده، مستعمره شده، محاصره شده داشته باشید، درحالیکه ندیدم در اولین سوال از او [سیاستمدار لیکود] بخواهید که… کشتار یک خانواده کامل را محکوم کند.
سؤالی که نیومن پرسید، سؤالی است که اغلب در رسانههای غربی از فلسطینیها پرسیده میشود. درگذشته، با کشتهشدن صدها فلسطینی در حملات هوایی اسرائیل، رسانههای غربی به موشک پرانی حماس تمرکز میکردند حتی زمانی که هیچکس کشته نشده بود.
از فلسطینیها، حتی آنهایی که به حماس وابسته نیستند، خواسته میشود که جنایات ادعایی انجام شده توسط فلسطینیان دیگر را محکوم کنند، درحالیکه از سیاستمداری که عضو حزب حاکم اسرائیل است خواسته نمیشود که جنایات انجام شده توسط اسرائیل را محکوم کند.
اتهام دیگری که به رسانههای غربی درباره اسرائیل و فلسطین وارد میشود این است که آنها کانتکستی (متن) را که برای درک منازعه حیاتی است حذف میکنند. زمانی که جورج اورول، پروپاگاندا را بهعنوان یک کلیت موردبحث قرار میدهد، آن را به ساعتی تشبیه میکند که شروع به کار میکند و از کار میافتد. برای بسیاری از رسانههای غربی، لحظه حمله حماس زمانی است که ساعت شروع بکار میکند.
منتقدان میگویند این موضوع تبدیل به تنها کانون توجه رسانهها میشود و به زبان ساده حماس را بهعنوان تنها آنتاگونیست معرفی میکنند.
پس از حمله، گاردین تیتر "وحشیگری جنایتکارانه حماس" و اکونومیست هم "حماس تشنهبهخون، حمله میکند" را برای سرستونهای خود انتخاب میکنند.
استفاده از چنین زبانی چه مناسب باشد بیانگر یک حقیقت است و آن این است که رسانههای غربی هرگز از آن برای توصیف جنایات اسرائیل با ابعاد مشابه یا حتی بدتر استفاده نمیکنند. این رسانههای غربی هرگز کشتار هزاران غیرنظامی از سوی اسرائیل در غزه را بهعنوان «تجاوز خونین اسرائیلی» یا «حمله خونین اسرائیل» توصیف نمیکنند.
پویایی انحرافی که رسانههای غربی به تصویر میکشند این است که وقتی اسرائیل خانهها، بیمارستانها، و مدارس غزه را بمباران میکند، «حق دفاع از خود» را دارد، اما هرگونه اقدام خشونتآمیز توسط یک فلسطینی «تروریسم» است.
کلمه "تروریست" به بهانه اینکه حماس غیرنظامیان را هدف قرار میدهد، توسط رسانهها و سیاستمداران منحصراً برای اشاره به حماس استفاده میشود؛ اما زمانی که مشخص شود اسرائیل عمداً غیرنظامیان غزه را هدف قرار داده هرگز در مورد اسرائیل از این واژهها استفاده نمیشود.
فرجام کلام
صهیونیستها هنوز بر سفره پایانناپذیر هولوکاست نشستهاند و همچنان با مظلومنمایی از این خوان گسترده که به دست غرب چیده و تزئین شده ارتزاق و اقدامات خود را توجیه میکنند.
شکل گیری رژیم صهیونیستی و ماجراهای پس از آن شاید برای اهالی خاورمیانه پدیدهای جدید باشد؛ اما برای اروپاییها روندی آشناست، اروپاییهایی که سرزمینهای آمریکا، کانادا، استرالیا، و… را به همین روش تصرف کردند. تصرف سرزمینها، نسلکشی بومیان، وضع قوانین سخت، و ازپادرآوردن بومیان از شگردهای کهنه آنها درعینحال یک سیاست پذیرفته شده و مشروع از نگاه آنان است.
لذا وقتی با غرب درباره جعل یک کشور در قلب سرزمینهای اسلامی سخن میگوئیم این مفهوم برای آنها چندان غریب نیست چرا که بر اساس آموزههای اجتماعی، آنها خود را ملتهایی میدانند که میتوانند در به اصطلاح "باغ خود برای جنگل دنیا" تصمیم بگیرند و بر همین اساس بود که اقدام به جعل اسرائیل کردند و آن را با یک دروغ بزرگ یعنی "هولوکاست" بالوپر دادند و به رسانههای خود مأموریت دادند تا آن را در گوش ملتها بنوازند و امروز هم به همین رسانهها مأموریت میدهند تا باز هم با همان دروغها به ادامه حیات سیاسی آن رژیم کمک کنند.