خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: سال گذشته، همین روزها بود، «کریستینا» اسلامپژوه آلمانی که برای تکمیل پژوهشی درباره «هویت اسلامی در قرن ۲۱» چند ماهی مقیم بیروت شده بود. وقتی بحثمان به هویت مردم منطقه غرب آسیا و مساله فلسطین رسید، سری تکان داد و گفت بعید میداند فلسطینیان بتوانند به «نقطه صفر تاریخ» برگردند!
پشتش به آمار و ارقامی گرم بود که نشان میداد یک ملتِ در محاصره، حریف بزرگترین ارتش منطقه و ۹۰ کلاهک هستهای آن نمیشود. کریستینا، از گزارشها و اخباری حرف میزد که نشان میداد سران جهان عرب، یکی یکی روابط خود با رژیم اشغالگر را عادیسازی میکنند و برای هیچکدام از این حکومتها «نمیارزد» که مدافع فلسطین باشند؛ چرا؟ چون این روزها «رشد تولید ناخالص داخلی» در این دنیا از هر چیزی مهمتر است!
کریستینا مطمئن بود! پشتوانه این اطمینان، آمارهایی بود که نشان میداد مساله فلسطین در «افکار عمومی مردم جهان» در حال کمرنگ شدن است. آمارهایی که نشان میداد دولتهای حامی فلسطین درگیر هزار مشکل داخلی شدهاند.
او با خونسردی قهوهاش را سر میکشید و میگفت مقاومت مردم غزه و تلاشهای حماس خودکشی است! اینها را که گفت، استاد فلسطینیالاصل دانشگاه، حرفهایش را تأیید کرد و دنباله حرف کریستینا پر از افسوس ادامه داد که «بازگشت زمینهایی که از سال ۱۹۴۸ تا امروز به مرور اشغال شدهاند، رویایی است که تحققش روی زمین غیرممکن به نظر میرسد!»
من و «رشا»، همکلاسی مسیحیام که نسل سوم آوارگان فلسطینی ساکن بیروت بود، بغض را در گلو میفشردیم و رویایی را در ذهن مرور میکردیم که بر خلاف تمام اعداد و آمار و پیشبینیها بود. آن روزها، در تمام محافل دانشگاهی و روشنفکری، ما طرفداران ایده مقاومت، متوهمانی بودیم که رویایی قشنگ در سر میپرورند، رویایی که هیچگاه واقعی نمیشود.
بهبود زخم شیرین است؛ حتی اگر از آن بترسیم!
زنگ صدای عربها وقتی که از فلسطین میگویند را میشناسم. هرگاه حرف به فلسطین میرسد، صدایشان طنین یکسانی دارد. فرقی ندارد که موافق حماس و مقاومت باشند، یا حامی عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر، یا خواستار صلح و راهکار «دو دولت». در هر سر طیف که بایستند، ضربه مهیب و هولناک اشغال و کوچ اجباری و اسارت، آوای دردآلودی میشود که گواه یک رنج تاریخی است.
انبوه فیلمها، داستانها، رمانها درباره این زخم، به خوبی نشان میدهد که تجربه تحقیرآمیز اشغال فلسطین، نه در حافظه جمعی فلسطینیان، که در حافظه جمعی عموم اعراب امری زنده است.
اشغال فلسطین، کوچانده شدن میلیونها فلسطینی، اسارت هزاران فلسطینی دیگر، تشکیل یک دولت آپارتایدی هنوز تلخترین و سیاهترین تجربه جمعی در وجدان جمعی اعراب جهان است. تحقیرهای پیدرپی به واسطه شکستهای پیدرپی در برابر اسراییل، زخمی چرکین بر حافظه تاریخی ملتهای این منطقه زده است.
اما امروز، وجدان عمومی جهان عرب، به دنبال مرهمی است که بتواند زخم استعمار را ترمیم کند و چه کسی از بهبود کهنهزخمی چرکآلود ناخشنود میشود، هرچند که از دوا و درمان بترسد یا آنقدر به آن زخم خو گرفته باشد که بهبودی را امری محال ببیند!
شکست عادیسازی، عادی شده است!
روزهایی که روابط بسیاری از کشورهای عربی مثل اردن، مراکش و امارات، با رژیم اشغالگر از عادیسازی فراتر رفته و سخن از مبادله توریست و افزایش سطح مبادلات تجاری میانشان برقرار شده است؛ روزهایی که ولیعهد عربستان به صراحت میگوید فاصله چندانی با «تطبیع» ندارد؛ از پشت دیوارها و فنسها، خبری میرسد که بیشتر به رؤیا شبیه است! رویایی دستنیافتنی که بافندگانش، به توهم متهم میشدند. رؤیای شکستن حصار فنسها و تاختن به دل دشمن اشغالگر...
رسانههای بزرگ جهان عرب از طیفهای سیاسی مختلف مثل الجزیره، تی آر تی عربی، المیادین، العربیه و … خبر نفوذ زمینی حماس به داخل اراضی اشغالی را در صدر اخبار خود قرار دادند. خیلی زود فضای مجازی کاربران عرب، پر شده بود از واکنشهای حیرتزده و تحسینآمیز. آنها بیاعتنا به عملیات روانی و پروپاگاندای اسراییل و مدافعانش که تلاش میکردند حماس را تروریست بخوانند، عملیات «طوفانالاقصی» را افتخارآفرین و شجاعانه توصیف میکردند.
بسیاری از واکنشها بر زنده بودن مقاومت به عنوان تنها راهحل این بحران تاریخی تاکید داشتند. کاربری الجزائری در واکنش به این خبر نوشت که «این خبر همانند خبر پیروزی انقلاب الجزائر سهمگین و خوشحالکننده است!»
یک کاربر عراقی در واکنش به عکس شادی جوانان و نوجوانان غزه بر روی تانکهای اسراییلی نوشت که «این تصاویر مثل یک خواب شیرین است.»
کاربر دیگری با اشاره به تجربیات تلخ اعراب در سالهای گذشته نوشت: «صهیونیستها نشان دادند زبانی جز زبان زور و مقاومت نمیفهمند.»
برخی نیز در انتقاد به سیاست عادیسازی حکام عرب، نوشتند: «این حرکت نشان داد که مسلمانان همچنان بر سر قضیه فلسطین متحد هستند و این تنها برخی دولتها هستند که روابط با اسراییل عادیسازی میکنند. اما این نقشه از پیشتر شکست خورده است چرا که مردم با فلسطین هستند.»
گروه دیگری نیز با انتشار متنهایی اعلام کردند که تلاش برخی از دولتها برای عادی سازی روابط نمیتواند نگاه مردم به رژیم اشغالگر را تغییر دهد: «عادیسازی روابط حکومتها یک چیز است و خواست ملتها چیز دیگری، و اگر بعد از این اتفاق بخواهی هر دو را با هم یکی کنی، یا جاهل هستی یا قصد فتنهانگیزی داری!»
پیامی به دوستان رقیق القلب...
همزمان با انتشار پروپاگاندای اسراییلی از جانب رسانههای استعماری عربی چون «بیبیسی عربی» و گسترش «فیکنیوز» درباره طوفانالاقصی، کاربران عربی در فضای مجازی دست به کار شدند و جنایات اسراییل در چند دهه گذشته را به مخاطبان خود یادآوری کردند.
«رواد الامین» گرافیست لبنانی در واکنشی سریع، در مطالب متواری نوشت: «خطاب به دوستان رقیقالقلب! ۸۰ سال کجا بودید؟» او در محتوایی که تولید کرد، کشتارها و جنایات اسراییل از جمله کشتار روستای «طنطوره» در سال ۱۹۴۸، قتل عام «دیر یاسین» و «یافا» در همان سال و نیز حملات دائمی به نوار غزه در سالهای گذشته را یادآور شد.
همچنین در واکنشی طعنه آمیز و با طراحی گرافیکی، استانداردهای دوگانه غرب در واکنش به وقایع اخیر را به مخاطبان خود نشان داد. بنابراین میتوان این طور گفت که طوفانالاقصی باعث یادآوری جنایات اسراییل در طول ۸۰ سال اشغالگری، بار دیگر مورد توجه گسترده قرار گرفت.
«مش طالعین» … ما بیرون نمیرویم!
با شدت گرفتن حملات ارتش رژیم صهیونیستی به نوار غزه و آغاز عملیات نسلکشی و پاکسازی نژادی نوار غزه، کاربران ساکن غزه با هشتگ «#مش_طالعین» به معنای «ما بیرون نمیرویم» بر ماندن خود در نوار غزه اصرار و تاکید کردند.
در شرایطی که امکان حضور روزنامهنگاران و خبرنگاران در نوار غزه میسر نیست، کاربران ساکن نوار غزه با گزارش لحظه به لحظه از وقایع داخل منطقه محاصره شده، مسئولیت اطلاعرسانی سریع را بر عهده گرفتهاند و حساب فضای مجازیشان تبدیل به روزنههایی برای درز اخبار دست اول شده است.
کاربری از ساکنان اردوگاههای نوار غزه نوشته است: «ای مردم، از امروز دائماً تلاش میشود ما را از داخل اردوگاه به سمت جنوب حرکت دهند. ما آنچه که برای اجدادمان رخ داد را تکرار نمیکنیم و هرگز نمیرویم!»
کاربر دیگری نوشت: «ما اینجا نشستهایم و حتی اگر خانههایمان روی سرمان ویران شوند از زمینمان دست نمیکشیم و بار دیگر سرزمینمان را ترک نمیکنیم.»
کاربر دیگری با اشاره به آوارگی فلسطینیان در روز نکبت نوشت: «آنان که در روز نکبت خانههایشان را ترک کردند، هرگز برنگشتند. رمز پیروزی ما در تمسک جستن به خانهها و زمینهایمان است. ای مردم، بدانید که جنوب (غزه) امنتر از شمال آن نیست. اشغالگران میخواهند ما مهاجرت کنیم؛ اینکه زیر آتششان در حال دفاع بمیریم بهتر از آن است که در سرزمین دیگری در ذلت و بدبختی بمیریم.»
کاربر دیگری از قول خانوادهاش که ساکن باریکه غزه هستند نوشت: «با خانوادهام در غزه صحبت کردم. پدرم نمیپذیرد که از غزه خارج شوند. گفتند حتی اگر اشغالگران انتهای خیابان باشند از جایشان جُم نمیخورند. خانواده من و هزاران خانواده دیگر تن به تخلیه خانهها نمیدهند.»
علیه روایت رسمی
با بحرانیتر شدن اوضاع، اینفلوئنسرها و بلاگرهای عرب و فلسطینی که پیش از این وقایع عمدتاً محتوای سرگرمکننده برای مخاطبان خود منتشر میکردند، با تولید شبانهروزی محتوا برای حمایت فلسطین، علیه روایت رسمی و پروپاگاندای اسراییلی برخاستهاند. همچنین کنشگران فلسطینی با حضور در رسانههای جریان اصلی به عنوان تکصدای حامی فلسطین در این رسانهها به محکومیت جنایتها توسط رژیم اشغالگر و بیان حقایق پرداختند.
صفحه کاربری «صبحی» با بیش از یک میلیون دنبالکننده یکی از حسابهای مجازی است که روزانه در حمایت از فلسطین محتوا تولید میکند. «محمد الکرد» کنشگر فلسطینی ساکن قدس شریف نیز با حضور در برنامههای تحلیلی در شبکههای انگلیسی زبان چون «سیانان» و «بیبیسی» به عنوان یکی از تنها صداهای حامی فلسطین در این رسانهها به حمایت از مقاومت غزه میپردازد.
فشار بر حکومتها، حضور در خیابانها
از دیگر شگفتیهای عملیات طوفانالاقصی و در پی آن حملات بیوقفه رژیم اشغالگر به غزه، واکنش بسیار گسترده کشورهای عربی بود که شاید تصور میشد به علت عادیسازی روابط دولتهایشان با رژیم صهیونیستی، به آرمان قدس بی اعتنا شدهاند. اردن و مصر از جمله این کشورها هستند؛ کشورهایی که گرچه میزبان جمعیت انبوهی از آوارگان و بیجاشدگان فلسطینی در درون مرزهای خود هستند، اما دولتهایشان سالهاست روابط خود را با رژیم اسراییل عادی کردهاند.
سکوت و انفعال مردم این دو کشور به علت داشتن مرز مشترک با سرزمینهای اشغالی، برای اشغالگران اهمیتی حیاتی داشته و دارد. اما این بار، اتفاق بی سابقهای رخ داد که تعجب عموم تحلیلگران و صاحبنظران را برانگیخت. تظاهرات انبوه و پرشمار مردم مصر و اردن به نفع فلسطین در کنار فعالیتهای گسترده مجازی، باعث فشار بیسابقهای به دولتهای آنها شد تا برای ارسال کمک به غزه اقدام کنند و سیاستهای دولت کودتایی سیسی را در این حمله همهجانبه به غزه، تحت تأثیر قرار دهند. همچنین شهر «رباط» مراکش، که حکومتش یکی از نخستین حکومتهای عربی بود که رابطه با اسراییل را عادیسازی کرد، یکی از انبوهترین تجمعات انسانی در حمایت از مردم غزه به خود دید.
کاربران مصری با اشتراک گذاشتن تصاویر کامیونهای ارسالی کمک به غزه، یکدیگر را به مشارکت دعوت کردند و خواستار اقدام سیسی برای رایزنی با رژیم اشغالگر برای بازگشایی گذرگاه «رفح» و اجازه ورود کمکهای مردمی به داخل مناطق محاصره شده، شدند. کاربر اردنی با انتشار فیلم تظاهرات از شهر «رباط» نوشت: «ما مردم مغرب، چیزی به نام اسراییل نمیشناسیم. سلام بر فلسطین و لعنت بر حاکمان عرب که چیزی برایشان مهم نیست. درود بر ملت عرب.»