به گزارش خبرنگار مهر، مراسم تشییع پیکر زندهیاد داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر صبح امروز ۲۶ مهر در پهنه رودکی برگزار شد.
هنرمندانی چون امیر آقایی، همایون ارشادی، بهروز افخمی، سیروس الوند، محسن امیریوسفی، فرهاد آییش، پریناز ایزدیار، گلاب آدینه، مسعود اطیابی، فرهاد اصلانی، سیروس الوند، محسن افشانی، لاله اسکندری، همایون اسعدیان، عبدالله اسکندری، دانش اقباشاوی، حبیب ایلبیگی، مرضیه برومند، رخشان بنی اعتماد، پژمان بازغی، سارا بهرامی، حامد بهداد، هانیه توسلی، حسن پورشیرازی، پارسا پیروزفر، رامبد جوان، هادی حجازی فر، شهاب حسینی، مانی حقیقی، امین حیایی، امیر جعفری، مسعود جعفری جوزانی، اسماعیل خلج، گوهر خیراندیش، رضا داوودنژاد، امیر دژاکام، احمدرضا درویش، ایرج راد، رضا رویگری، امیر جدیدی، بهرام رادان، حبیب رضایی، مسعود کیمیایی، بهمن فرمانآرا، بهزاد فراهانی، حبیب دهقان نسب، عزت الله رمضانی فر، فرامرز قریبیان، کورش سلیمانی، بهروز شعیبی، محمدرضا گلزار، نوید محمدزاده، جعفر پناهی، محمد رسولاف، محمدعلی نجفی، داریوش فرهنگ، سیف الله صمدیان، ژاله صامتی، نادر سلیمانی، مجید مجیدی، حمید نعمت الله، مهدی سلطانی سروستانی، مرجانه گلچین، مازیار میری، مسعود کرامتی، مهرداد صدیقیان، محمد کارت، پدرام شریفی، مرتضی شایسته، علی مصفا، رضا میرکریمی، جمشید گرگین، محسن کیایی، بهنوش طباطبایی، مصطفی کیایی، سام قریبیان، رهبر قنبری، ترانه علیدوستی، هادی ناییجی، آناهیتا همتی، غلامرضا موسوی، اصغر همت، بیوک میرزایی، سامان مقدم، مهران مدیری، اسدالله یکتا، محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی و … در محوطه پهنه رودکی حضور داشتند.
بخشهایی از موسیقیهای فیلم سینمایی «سنتوری» که داریوش مهرجویی آن را کارگردانی کرده بود، در محوطه پهنه رودکی پخش شد.
این مراسم در ساعت ۱۰ صبح به صورت رسمی با قرائت آیاتی چند از کلامالله مجید آغاز شد.
سپس بهرام رادان که اجرای این برنامه را به عهده داشت روی صحنه آمد و با خواندن شعری عنوان کرد که این رفتن ناباورانه بود و از حضار خواست تا به احترام زندهیاد مهرجویی بایستند.
سپس فرهاد آییش روی صحنه آمد و گفت: علی نصیریان خارج از کشور است و نتوانست در این مراسم باشد، اما پیامی را ارسال کرد.
در این پیام آمده بود: «در غرب این خبر تکان دهنده بود، در بیماری با فکر و خیالات به سر میبرم، مهرت بر دلم است. از اولین کار خلاقانه تو در کنارت بودم، افسوس که امروز در کنارت نیستم تا در آخرین سفر بدرقه در کنارت باشم و تابوتت را به دوش کشم. ای مهر فرزانه این چه روزگاری است که اشک و خون از آسمان میبارد.»
در ادامه مسعود کیمیایی روی صحنه آمد و بیان کرد: نمیتوانم هیچ چیزی بگویم درباره او و رفتنش از این جهان، نمیتوانم چیزی بگویم، درود بر همه.
سپس بهمن فرمانآرا پشت تریبون قرار گرفت و اظهار کرد: داریوش جان قرار نبود این ملاقات اینچنین باشد، ما کجا زندگی میکنیم؟ یکی از بزرگترین فیلمسازان این مملکت باید سلاخی شود؟ من و داریوش سال ۶۶ هر ۲ به ایران بازگشتیم، او به سمت فلسفه رفت و من به سمت کارگردانی سینما رفتم. با هم دوست بودیم، رفیق بودیم و روزها و شبهای زیادی را گذراندیم، هیچ نمیشود گفت. چگونه همه دوربینها کار نمیکنند وقتی دلشان بخواهد. داریوش باید تنها در کنار همسرش سلاخی شود؟ ما داریم کجا زندگی میکنیم؟ من حرف زیادی نمیزنم. دل ما شکسته است، همه چیز بد است، آیا قرار است هر هفته برای رفتن کسی اینجا جمع شویم؟ داریوش حقش بیش از اینها بود.
در ادامه علی مصفا برای خواندن پیام فریال جواهریان و صفا مهرجویی که در خارج از کشور هستند، روی صحنه آمد و این پیام را خواند:
«چطور میتوانم از همه دوستان و شیفتگان داریوش تشکر کنم؟ چگونه چنین مرگ هولناکی برای این مرد بزرگ رقم خورد؟ دلم به این خوش است که نسل جدید فیلمهایت را کشف میکنند و معنای خاصی از آن پیدا میکنند. داریوش هنرمند واقعی بود و در همه آثارش لایههای مختلفی را به نمایش میگذاشت. چند سال است مشغول نوشتن خاطرات هستم اما افسوس که این هفت ماه اخیر با داریوش قهر بودم، نمیشود اینگونه بدون خداحافظی بروی، دلم پیش موناست که چگونه یک شبه تنها شد.»
در پیام صفا مهرجویی نیز چنین آمده بود:
«دنیا نه تنها یک هنرمند بزرگ که یک پدر خوب را از دست داد، امیدوار بودم بار دیگر او را در آغوش بگیرم و از رمان آخری که خواندم، برایش بگویم اما دنیا جور دیگری رقم خورد. یاد پدرم در خاطر بیشمار ایرانی و غیر ایرانی در سراسر دنیا زنده خواهد ماند؛ هم از طریق آثارش هم از زندگی شریفش. از صمیم دل قدردان هممیهنان هستم که در این لحظات اندوهناک به ما قوت بخشیدند به ویژه از هنرمندان که این گردهمایی را در غیاب من برای پدرم تدارک دیدند.»
سپس پیام کیانوش عیاری خوانده شد. در این پیام آمده بود:
«او متبحرترین ترسیم کننده زندگی بود. او در فیلمهای پیچیده خود هم چنین ویژگی داشت. او با بینش و دانش خود میتوانست روایت مطلوبی از زندگی داشته باشد بدون اینکه آن را زندگی کرده باشد و اما این جنایت هولناک معمایی است که به زودی ابعاد آن روشن میشود.»
محسن امیریوسفی رئیس کانون کارگردانان نیز روی صحنه آمد و گفت: قتل این کارگردان و وحیده محمدیفر همسرش را تسلیت میگویم. بعد از مرگ غمانگیز کیومرث پوراحمد شاهد مرگ فجیع این ۲ هستیم.
سپس پیام کانون کارگردانان قرائت شد.
در ادامه مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما عنوان کرد: نمیدانم چه بگویم. قرار بود متنی نوشته شود و دوستان ما دیروز در خانه سینما جمع بودند تا من به عنوان مدیرعامل بدبخت خانه سینما بخوانم اما هیچ کلماتی نمیتوانست این درد بزرگ و این فقدان فجیع را توصیف کند. من مجبور شدم بیایم و صحبت کنم، نمیدانم چه بگویم. قاصرم از گفتن عظمت دردی که خانه سینما به دوش میکشد. خانه سینما الان عزادار است اما باید به هم تسلیت بگوییم، ما کارگردان درخشان و تأثیرگذاری را از دست دادیم، او با «دایره مینا» باعث شد سازمان انتقال خون احداث شود؛ این تأثیر هنرمند است.
وی ادامه داد: دکتر اقبال وزیر وقت چند سالی مانع پخش فیلم شد، پخش «گاو» هم ممنوع بود اما همین «گاو» توانست در سینمای بالنده ایران را روی جهان باز کند. تا هنرمندان زنده هستند به آنها برسید، بذر پوراحمد، مهرجویی، پسیانی در دل این هنرمندان جوان هست، بگذارید کار کنند. آنها دلسوز این مملکت هستند، آنها جوان هستند، آستانه درد هنرمندان پایین و سیاستمداران بالا است. ما همه در این سرزمین ماندیم چون اینجا را دوست داریم، با ما خوب باشید ما حتی در کنار شما با اسرائیل هم میجنگیم. به همه تسلیت میگویم.
سپس پیام مریم مهرجویی که در این مراسم حضور نداشت و در خارج از کشور بود قرائت شد. در این پیام آمده بود:
«از طرف خودم و برادرم از همه تشکر میکنم. از همه هنرمندانی که با پدرم همکاری داشتند تشکر میکنم. از همه دوستدارانش هم سپاسگزارم. عشق و محبت همه را حس میکنم، از تمام مردم ایران که در این مدت به ما پیام دادهاند و درگیر این ماجرا شدهاند، سپاسگزارم. همه ما در یک شوک بزرگ هستیم. همه ما شیفته داریوش مهرجویی بودیم، از طرف خودم میتوانم بگویم که پدرم به قول حمید هامون تخته شلنگ میانداخت ولی با همه این کارها و ژستها و ادا و اطوارها قلبش ساده و بی شیله و پیله بود. به خاطر همین قلب و آن قدرتی که داشت، بیان آن لحظات معجزه آفرین زندگی سخت است. در همه بالا پایینها فقط نور آن قلبش را میدیدم که ما را به جلو میبرد.»
مونا مهرجویی فرزند کوچک مهرجویی هم گفت: نمیدانم چه بگویم. از همه تشکر میکنم که حضور پیدا کردهاند. تنها احساسی که دارم این است که پدر و مادرم کنارم ایستادهاند، شانههایم را گرفتهاند و از من میخواهند بایستم. میدانم کنارم هستند. به قول پدرم قاتلان میان ما هستند، امیدوارم بتوانیم هر چه سریعتر آنها را پیدا کنیم.
در پایان پیکر این هنرمند و وحیده محمدیفر بر دوش هنرمندان و دوستدارانش به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا بدرقه شد.