به گزارش خبرگزاری مهر، زینب مواصلی، پژوهشگر اجتماعی طی یادداشتی با عنوان «عدالت جنسیتی در اسلام» اظهار داشت: احکام مساوی و متفاوت شریعت در تعیین وظایف و حقوق هر یک از دو جنس، با نظر به وضعیت جسمانی و روانی آنها و در راستای تحقق هویت انسانی و الهی آنان تشریع شده و عدالت جنسیتی را رقم زده است.
هویت جنسیتی زن و مرد و نقشهای جنسیتی آنها در اسلام، شاخصهها و ویژگیهایی دارد که نشان دهنده عدالت جنسیتی است. این شاخصها بیانگر ربطی است که بین هویت انسانی و مشترک زن و مرد و جنسیت طبیعی متفاوت آنها با جنسیت اجتماعی وجود دارد. به عبارت دیگر، شاخصهای عدالت جنسیتی تنها ناظر به تساوی یا تفاوت زن و مرد در هویت جنسیتی و اجتماعی آنها نیست؛ بلکه آن را به مثابه نتیجهای تلقی میکند که از درون اشتراک زن و مرد در هویت انسانی و تفاوتشان در جنسیت طبیعی بر میخیزد. برخی از شاخصهای عدالت جنسیتی به شرح زیر است:
تساوی در ارزشها
از دیدگاه اسلامی زن و مرد به جهت داشتن هویت انسانی مشترک و از جهت ارزشی، ترجیحی بر یکدیگر مگر به سبب تقوی ندارند، لذا هیچ یک از نقشهای اجتماعی آنها به دلیل جنسیت نمیتواند منجر به ارزش برتر و پست تر شود. رویکردی که نقش زنان را بی ارزش تر از مردان بداند، عدالت در هویت جنسی را مخدوش میکند. مردان بر زنان برتری ارزشی ندارند، مواردی که مردان توانمندتر از زنان یا زنان برتر از مردان باشند، این برتری ارزشی نیست؛ بلکه توانمندی در انجام کار است، لذا در روایات اسلامی فضیلت حسن شوهرداری زن با ثواب جهاد مرد برابری میکند.
تناسب جنسیت با نقشها
یکی از شاخصههای عدالت جنسیتی تناسب و توازن نقشها با جنسیت است. جنسیت همانند بلوغ، عقل و قدرت، یکی از پایههای استعداد و توانمندیها است که قوانین طبیعت آن را الزام میکند. نظریههای فمینیستی که نقش جنسیت را نادیده میگیرند، در واقع بر خلاف جریان طبیعت و آفرینش گام بر میدارند؛ اما از دیدگاه اسلام، باورها، ارزشها و هنجارهایی که سازنده نقشهای جنسیتی است، با جنسیت متفاوت زن و مرد تناسب دارد. مثالهای زیادی در این باره وجود دارد که تناسب نقشها با جنسیت را نشان میدهد.
نقش مادری نقشی جنسیتی است که مناسب با تحمل پذیری بالای مادر، ویژگیهای عاطفی خاص او و شرایط ویژه کودک است، به طوری که چنین نقشی از مردان برنمی آید؛ لذا حق حضانت مادر نسبت به فرزند به نفع مادر و فرزند است و در عین حال تمایزی جنسیتی محسوب میشود. کارهای سخت که نیازمند نیروی طاقت فرسای جسمانی است از قبیل جنگ، مناسب جنس زن نیست. لذا در روایت نبوی آمده است که جهاد زن حسن شوهرداری است.
از سویی دیگر وقتی مسئولیت تأمین معاش خانواده بر دوش مرد خانه گذاشته شده، عدالت جنسیتی اقتضا دارد که جامعه اشتغال مردان را در اولویت نخست قرار دهد و بیکاری زن و مرد را به یک درجه اعتبار نکند. البته قاعده فوق مثل همه قواعد اجتماعی دیگر قابل استثنا است، مثل موردی که زن به دلیل عدم سرپرست نان آور خانه باشد.
تقارن اخلاق و حقوق
از دیگر شاخصههای عدالت جنسیتی در اسلام، این است که حقوق و تکالیف نباید زمینه ظلم اخلاقی را فراهم کند؛ زیرا زن و مرد حق رشد اخلاقی و معنوی را در جامعه و خانواده دارند، لذا احکام حقوقی و نقشهای زن و مرد باید با اخلاق تقارن داشته باشد. تعیین بسیاری از رفتارهای اجتماعی و تقسیم کار در حوزههای مختلف بین زن و مرد باید معطوف به اهداف و معیارهای اخلاقی باشد، در غیر این صورت ستمی اخلاقی روا داشته میشود. به عنوان مثال، نقشهایی که اجرا آن عفاف زنان را مخدوش میکند یا مقارن با لوازمی باشد که به حیثیت اخلاقی زن آسیب برساند، شاخص عدالت جنسیتی را ندارند.
عدم تبعیض در مزایا
با مفروض گرفتن شاخصهای سابق، در مواردی که زنان نقشهایی اجتماعی یا مسؤلیت هایی را بر عهده دارند، با دارا بودن شرایط لازم و همسان با مردان، برابری مزایا و دستمزدشان شاخص دیگری در عدالت جنسیتی است. در بسیاری از جوامع و حتی در جامعه ما، گاه به بهانه جنسیت، دستمزد زنان کمتر از مردان است؛ اسلام چنین نگاه تبعیض آمیزی را به رسمیت نمیشناسد. بنابراین عدالت جنسیتی مقتضی تفاوت و تفکیک نقشها، وظایف و حقوق اجتماعی زن و مرد بر اساس شاخصهایی است که به برخی از آنها اشاره شد. این تفاوت، زن و مرد را از جهت اهمیت اجتماعی به دو دسته اصلی و ثانوی تقسیم نمیکند؛ تا مایه رفعت یکی و تنزل دیگری باشد. همچنین تفاوت جسمی، جنسیتی و ویژگیهای روحی و روانی زن و مرد قابل انکار نیست، بسیاری از این تفاوتها در بین خود زنان یا مردان نسبت به یکدیگر وجود دارد، ولی در اندیشه اسلامی چنین تفاوتهایی به معنی تناسب زنان به طبیعت و نزدیک بودن مردان به فرهنگ نیست.