خبرگزاری مهر؛ گروه استانها - قاسم آل کثیر: خوزستان با دارا بودنِ چهار ثبت جهانی در فهرست آثار جهانی به عنوان یکی از استانهای مهم در زمینه میراث فرهنگی شناخته میشود تا جایی که برخی از خوزستان به عنوان بهشت باستان شناسی یاد میکنند.
ثبت جهانیِ آثار و محوطهها پیامدهای بسیاری برای هر منطقه دارد که از مراقبتهای دورهای گرفته تا تخصیص بودجه در شرایط اضطراری برای ترمیم و بازسازی و معرفی این آثار به جهانیان شامل آن میشود.
اثری که در فهرست جهانی ثبت شود به ویترینی جهانی با تماشاگرانی از سراسر دنیا تبدیل میشود. بنابراین یکی از مهمترین اتفاقات ممکن در مورد چنین اثری این است که به همه جهان معرفی میشود و تأثیر مهمی در جذب گردشگر برای کشور صاحب اثر دارد.
بررسیها نشان میدهد در سال ۲۰۱۳ در سایت یونسکو حدود یک میلیون نفر روی نام «تختجمشید» که یکی از آثار جهانی به شمار میرود، کلیک کرده بودند. طبق برآوردهای آماری ۱۰ تا ۲۰ درصد از این افراد ممکن است تخت جمشید را به عنوان مقصد نهایی سفر خود انتخاب کنند و ۲۰۰ هزار نفر برای دیدن تخت جمشید به ایران بیایند. این کلیکها در حافظه جهانی یونسکو ثبت و دلیلی میشود برای تشویق سایر افرادی که به دنبال اثری تاریخی برای بازدید هستند.
ایتالیا، فرانسه، آمریکا، آلمان، ایتالیا، چین و مکزیک رکوردار ثبت آثار جهانی هستند و این نشان میدهد که کشورهای توسعه یافته با همه داشتههای صنعتی و اقتصادی اما از ثبت آثار و میراث فرهنگی غافل نماندهاند و از آن به عنوان یکی از ظرفیتهای ویژه در زمینهی اقتصاد گردشگری بهره میبرند.
اما سوالی که برای اغلب فعالان میراث فرهنگی پیش میآید، این است که بهره ثبت جهانی برای شهرهای ایران چه بوده است؟ مثلاً ترکیه با اینکه آثار جهانی کمتری دارد اما در برابر با ایران در زمینه گردشگری قابل قیاس نیست.
همچنین دیگر کشورهای همسایه همچون عربستان سعودی که بر اساس اطلاعاتی که از سوی سازمان جهانی گردشگری منتشر شده است، این کشور اکنون بیشترین سرعت رشد گردشگری را در جهان دارد. هدف عربستان جذب سالانه ۱۰۰ میلیون گردشگر بر اساس چشمانداز ۲۰۲۳ این کشور است.
موافقان ثبت جهانی میگویند یکی از پیامدهای مثبت ثبت اثر در یونسکو در زمان وقوع زلزله بم خود را نشان داد، با توجه به ثبت جهانی ارگ بم در فهرست یونسکو، پس از وقوع زلزله مبالغ چند میلیون دلاری از طرف سازمان یونسکو برای بازسازی ارگ بم تخصیص یافت.
اما بسیاری میگویند نهاد و سازمانهای دیگر از این فرصت چه استفادهای کردند؟ مثلاً در خوزستان هنوز بسیاری از شهروندان شوشی، میراث فرهنگی و ثبت جهانی را مانعی برای توسعه شهر قلمداد میکنند. از آنجایی که شهرداری شوش هیچ الگوی عملی و مشخصی برای جذب سرمایهگذاری بخش خصوصی، خارجی و مدلهای مشارکتی ندارد به همین منظور سعی میکند تا کمکاریهای خود را بر گردنِ میراث فرهنگی بیاندازد.
فعالان میراث فرهنگی شوش بر این باورند که بودجههای سالیانه شهرداری شوش بر اساس اهداف، سیاستها و استراتژیهای از قبل تعیین شده نیست و این از جمله چالشهایی است که روند کار شهردار را دشوار میکند.
آنها میگویند شهرداری شوش دچار روزمرگی بوده و هیچ بستر سخت افزاری و نرم افزاری برای مطالعات آینده پژوهی در حوزه اقتصاد شهری و گردشگری در آن فراهم نیست.
نبودِ قصههای زیگورات
احسان شیری از فعالان گردشگری خوزستان در این باره گفت: چیزی که باعث سالم ماندن یک سایت باستانی میشود قطعاً حفاظتِ مردم محلی از آن است. وقتی آگاهی عمومی از سایتها بالا رود، مردم نیز نسبت به حفاظت از آن متعهدتر میشوند. هر سایتی بنا به تاریخچه خود، یک روایت و قصه دارد.
شیری افزود: نبود قصه درباره زیگورات چغازنبیل یا هر جای دیگر یکی از خلاءها است، مثلاً قصه زیگورات را مردم محلی یا نمیدانند یا برای آنها جالب نیست اما اینکه چه کسی باید این آگاهی را بالا ببرد، محل بحث است. وقتی روایت برای مردم محلی جذاب باشد، این روایت را به مرور منتقل میکند و با این شیوه یک سایت تبدیل به محلی برای تعهد مردم میشود.
همصدایی نیست
مجید کیوانی از فعال میراث فرهنگی شهرستان ایذه است که دغدغه ثبتِ جهانی ایذه را دارد. وی در این خصوص گفت: سرانجام تلخِ ثبت جهانی در ایذه و ثبتهای جهانی فراموش شده در خوزستان در بین سال ۱۳۹۴ - ۱۳۹۸ اوج پیگیری دوستداران و دلسوزان میراث فرهنگی خوزستان و ایذه بود. هر چند در آن دوران نیز پرونده ثبت جهانی ایذه در حد برگزاری جلسات مدیران سابق شهرستانی و استانی با وعدههای توخالی رو به افول رسید.
کیوانی افزود: در ادامه زمزمههای کم فروغی از پیگیری ثبت جهانی ایذه در قرن جدید در حد گلایهمندی چند نفر از دلسوزان و فعالان میراث فرهنگی خوزستان ادامه دارد و هیچ ارادهای و تصمیمی در بین مسئولانِ رده بالای فعلی استانی و به خصوص نماینده کنونی مردم شهرستان در مجلس نبوده و نیست.
وی یادآور شد: لازم است یادی کنم از تنها مدیر و رجال سیاسیِ پیگیر برای ثبت جهانی ایذه و علاقهمند در این حوزه و در طول تاریخ سیاسی این شهرستان نماینده مجلس در دوره دهم بود. ناگفته نماند در بین اکثریت شهروندان و مسئولان شهرستانی نیز همصدایی و همگرایی برای مطالبه گری در ثبت جهانی دیده و شنیده نمیشود.
کیوانی ادامه داد: باید به آنها حق بدهیم و بیشتر آنها را درک کنیم چون مشکلات حل نشده همچون بیآبی، بیکاری، تبعیض در توزیع امکانات زیستی در طول زمان از طرف دولتها و… جز اولیتهای آنهاست و امور میراث میراث فرهنگی و ثبت جهانی در انتهای نیازمندیهایشان قرار گرفته است.
این دوستدار میراث فرهنگی با بیان اینکه در این اواخر گویی پرونده ثبت جهانی ایذه در راهروهای اداره کل میراث فرهنگی خوزستان سرگردان شده بود، افزود: این پرونده هرگز به وزارت میراث فرهنگی و گردشگری نرسیده است. اگر خوشبین باشیم و تصور کنیم که از فردا پرونده ثبت جهانی ایذه به نتیجه مطلوب خود رسیده و همه جهانیان به ما تبریک گفتند و ما هم خوشحال و مغرور شدیم، چه عوایدی از این جهانی شدن نصیب ایذه، خوزستان و ایران میشود؟
کیوانی با بیان اینکه سوالات زیادی برای پس از ثبت جهانی وجود دارد، توضیح داد: آیا ثبت جهانی باعث تحول و ایجاد در زیرساختهای مدرن و تغییر در مبلمان شهریِ فعلی و توسعه مدیریت شهری میشود؟ آیا ثبت جهانی باعث ساخت هتلها، اقامتگاهها و بوم گردیهای نسبی و شاید مطلوب برای توسعه صنعت گردشگری منطقه میشود؟ باعث ساخت موزهها برای نگهداری و پاسداری از آثار منقول و غیرِمنقول میراث فرهنگی منطقه میشود؟ باعث ساخت و ارائه خدمات امنیتی، درمانی و رفاهی ویژه گردشگران و بومیان میشود؟ باعث ساختِ جادههای امن، راهآهن، فرودگاه و… برای توسعه و تقویت صنعت گردشگری در شمال شرق خوزستان میشود؟
این دوستدار میراث فرهنگی گفت: ما خوزستانیها هنوز هیچ خیری از سه اثر جهانی شوش، هفت تپه و شوشتر و این اواخر ثبت کاروانسرایی در شوشتر ندیدهایم. به جز هر از گاهی دیدن و شنیدنِ تصاویر و خبرهای دردناک که هر روز این آثارِ جهانی توسط بومیان، مدیران شهرستانی و بلاهای طبیعی در حال تخریب و تعرض تدریجیاند.
کیوانی یادآور شد: هر روز خبر میرسد برخی از اعضای شوراها، شهرداران، نمایندگان و مسئولان به بهانهی توسعه در حال تلاش برای تصرفِ حریم محوطهها، تخریب آثار و بافتهای تاریخی در این شهرستانها و حتی در تمامی شهرهای تاریخی خوزستان هستند و هیچکس پاسخگو نیست و نخواهد بود و تنها فعال میراث فرهنگی و دوستداران این حوزه بخاطر مطالبهگری به حقشان مورد مواخذه میشوند.
نیازمندفهمِ صحیح هستیم
علی بویری، سرپرست پایگاه جهانی شوش در این خصوص توضیح داد: پایگاههای میراث جهانی به عنوان یک مرکز پژوهشی و فعال در عرصه حفاظت از میراث فرهنگی باید در سطح استانداردهای جهانی همانطور که از عنوان و جایگاهش پیداست، عمل کند؛ بر این اساس یک اثر تاریخی یا محوطه و اثر شاخص طبیعی در سطح قابل قبولی مدیریت شود.
بویری افزود: بدیهی است این امر نیازمند اعتبارات و بودجه مناسب و نگاه ویژه خواهد بود. جذب نیروی انسانی و اعتبارات تا زمان تجهیز پایگاههای جهانی و طی شدن مراحل ثبت و آماده سازی محوطههای تاریخی تا حدی قابل قبول است. این در حالی است پس از ثبت جهانی گویا ماجرا به پایان میرسد و در اغلب پایگاههایی که جهانی شدند، فاقد چتر حمایتی ویژه و اختصاص منابع تأمین کننده مالی به صورت مداوم هستند تا جایی که از عهده پرداخت حقوق و مزایای کارکنان خویش برنمیآیند.
سرپرست پایگاه جهانی شوش تاکید کرد: معضل اساسی ناآشنایی بیشتر مدیران شهری با ماهیتِ میراث فرهنگی و ارزش و جایگاه آن است. کمترین فهم صحیح از حوزه میراث فرهنگی و آن هم میراث جهانی در شهرهای شوش و شوشتر که دارای محوطههای باستانی و آثار فاخر تاریخی هستند، وجود دارد.
مردم محلی و ضرورتِ مشارکت
عاطفه رشنو، رئیس پایگاه جهانی زیگورات چغازنبیل در این رابطه گفت: میراث جهانی شامل میراث فرهنگی و طبیعی است که از جمله آثار با ارزش و غیر قابل جایگزینی است که نه تنها به یک ملت و منطقه تعلق دارد بلکه به همه جهان تعلق دارد و از بین رفتن این آثار ارزشمند به واسطه فرسایش، نابودی، جنگ یا هر اتفاق دیگری در میراث همه مردم جهان مؤثر است.
وی اضافه کرد: بخشهایی از این میراث بخاطر ویژگیهای استثنایی دارای ارزشهای برجسته جهانی هستند و با همان ارزشهای جهانی دسته بندی و در فهرست آثار جهانی به ثبت میرسند و شاخصه محافظت از خطراتی که به صورت روز افزون آنها را تهدید میکند، به دست میآورند.
رشنو با بیان اینکه در سال ۱۹۷۲ کنوانسیونی به نام کنوانسیون میراث جهانی ذیلِ یونسکو و سازمان ملل متحد تأسیس شد، افزود: در این کنوانسیون کمیته و صندوق میراث جهانی پیش بینی شد که از سال ۱۹۷۶ فعالیتشان را شروع کردند. در سال ۱۹۷۹ جامعه بینالمللی مفهوم توسعه پایدار را هم پذیرفت و محافظت و حفاظت میراث فرهنگی و طبیعی را جز ارکانی دانست که به توسعه پایدار کمک میکند. هدف کنوانسیون ۱۹۷۲ شناسایی، محافظت حفاظت و معرفی میراث فرهنگی جهانی و انتقالش به نسلهای آینده بود که خیلی از کشورها به این کنوانسیون پیوستند.
وی توضیح داد: کشورهای عضو کنوانسیون جهانی وظایف و مسئولیتهایی دارند که باید عهدهدار این مسؤولیت باشند. یکی از وظایف، شناسایی، حفاظت و محافظت است و تصویب سیاستهای کلی که به میراث جهانی نقش فعالی در زندگی ببخشد. البته کشورهای عضو یونسکو پولی دریافت نمیکنند و بر اساس ماده ۱۶ کنوانسیون باید مبلغی به عنوان عضویت پرداخت کنند و به برنامههای جذب کمک مالی نیز یاری دهند.
رشنو گفت: ما وظیفه و تعهد داریم مردم را از خطراتی که میراث را تهدید میکند، مطلع کنیم و به آنها با آموزش، آگاهی بیشتری بدهیم. یکی از مهمترین وظایف میراث جهانی و کشورهای وابسته به کنوانسیون ۱۹۷۲ علاوه بر اطمینان از حفاظت مناسب از میراث جهانی نیز افزایش آگاهی، مشارکت و پشتیبانی عموم از آثار جهانی از طریق ارتباط صحیح است. این میراث جهانی باید به مثابه مرکز آموزشی قوی در تمام سطوح پیرامونش برگزار و اهمیت نگهداری خودش را دائم به جوامع پیرامونی و ذینفعان یادآوری کند و تقویت جوامع پیرامونی جز ضروریات به شمار میرود.
رئیس پایگاه جهانی زیگورات چغازنبیل توضیح داد: ثبت جهانی روی هویت و همبستگی ملی مؤثر است و آگاهی نسبت به میراث جهانی و ارزآوری اقتصادیاش میتواند در توسعه پایدار اقتصادی مردم پیرامون مؤثر باشد که این اتفاق فعلاً در سرزمین ما انجام نشده و برای همین است که مردم با میراث جهانی زاویه میگیرند. اثری که در فهرستِ آثار جهانی قرار میگیرد به عنوان یکی از مقاصد گردشگری معرفی و میتواند به خودی خود به سفرهی نان تبدیل شود و پتانسیلی است که میتواند به مردم پیرامون بهره برساند.
رشنو افزود: ما باید در کنار اثر جهانی استانداردترین زیرساختها ازجمله جادهها، مراکز تفریحی، مراکز زندگی را داشته باشیم و برای همه اینها طرح و برنامه است ولی چون در بخش معرفی، تفسیر، ارائه و آگاهی بخشی در این سالها ضعیف عمل کردیم، مردم عادی فکر میکنند میراث جهانی به معنای عنصر بازدارنده زندگی آنها را مختل کرده است. مسئولان شهری باید با میراث فرهنگی به صورت موازی با خرد جمعی برای توسعه پایدار فرهنگی گردشگری تصمیماتی جدی بگیرند و یکدیگر را همراهی کنند و هیچ سوگیری شخصی در این طراحیها وجود نداشته باشد و من در این سالها این مساله مهم را ندیدم.
وی تاکید کرد: مسئولان اغلب سلیقهای رفتار میکنند و چون مطالعهی کارآمد و بهروز ندارند و هزاران بار مسئولان برنامهریز در حوزه سیاستهای شهری، سیاسی – امنیتی و اعتبارات اصلاً متوجه ارزش، قدرت و اهمیت میراث جهانی نمیشوند. آگاهی بخشی باید برای مسئولان شهری و استانی در دستور کار قرار گیرد و اطلاعات اولیه را درباره توسعه پایدار بدانند و به صورت مشارکتی و کارآمد به میراث جهانی توجه کنند. ما باید با کشورها در صلح باشیم که با مردم کشورهای خارج تردد داشته و از اینترنت پرسرعت استفاده کنیم و جشنوارههای ملی و محلی را گره بزنیم.
وی گفت: چغازنبیل هم اکنون در منطقهای واقع شده که میتواند نقش محوری در منطقه داشته باشد و گره اقتصادی بگشاید. ظرفیت رودخانه، جنگل و دیگر ظرفیتهای پیرامونی، اراضی ملی و سیستم کشاورزی و… میتواند به توسعه این منطقه کمک کند.
شهرداری در تقابل با میراث
علی محمد چهارمحالی، عضو شورای فنی میراث فرهنگی خوزستان گفت: همه کشورها علاقهمند هستند که آثار خود را در سطح جهانی مطرح کنند. مانیتورینگهای ادواری، پایش و حفاظت مستمر و… از پیامدهای ثبت جهانی است و آثار شاخص جهانی در زمینه گردشگری میتوانند به رونق زیادی برسند.
چهارمحالی افزود: دولتها متعهد میشوند برای آثارشان تأمین اعتبار کنند. موضوعِ اعتبارات را باید در کشورمان جستوجو کرد. پروندهی آثار جهانی به ۶۰ کشور جهان ترجمه و معرفی میشود و حرکت گردشگر به این سمت زیاد میشود و حضور گردشگر به طبع رونق اقتصادی را به دنبال خواهد داشت.
وی توضیح داد: اما اعتبارات در اندازهای که باید باشد، نیست و از طرفی شهرداریها در تقابل با میراث هستند و قوانین خود را دارند. اگر کمی چشمپوشی کنیم، شهرداری وسطِ آثار جهانی برجسازی میکند. از طرفی حریمی که میراث فرهنگی به عنوان حریمِ آثار مشخص میکند برای دولت قانون نیست. این مسئله لازم است از سوی حقوقی وزارت میراث فرهنگی پیگیری شود.
ادبیاتِ مشترک نداریم
اما آثار جهانی پس از ثبت چه سرنوشتی خواهند داشت؟ مسئلهای که برای بسیاری از دوستداران میراث فرهنگی تبدیل به دغدغهای جدی شده است. اغلب بر این باور هستند که ثبت آثار جهانی هم نتوانسته که مسئولانِ میراث فرهنگیِ استان خوزستان و حتی دیگر متولیانِ استان را نسبت به ارزش و تاثیراتِ میراث فرهنگی بر توسعهی پایدار گردشگری را آگاه و همراه کند.
از سویی دیگر متولیان میراث فرهنگی میگویند که مدیران و سیاست گذارانِ شهری و استانی در برنامههای اعتباری و تصمیماتِ کلان، توجهی به قدرت و اهمیت میراث فرهنگی نمیدهند. گرهای که سالها باز نشده و گویا دو طرف، ادبیات مشترکی با یکدیگر ندارند.