به گزارش خبرنگار مهر، دومنیکو اینجنیتو ابتدا در رشته علوم ارتباطات مشغول به تحصیل می شود. وی که از دانشجویان "اومبرتو اکو"[نویسنده شهیر ایتالیایی که به خصوص در ایران با رمان "نام گل سرخ" شهرت دارد] به شمار می رود با این نویسنده برجسته پایان نامه ای را در خصوص "عکاسی معاصر ایران" انجام می دهد و از این زمان شیفته فرهنگ ایرانی می شود. وی در ادامه تحصیلات خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی آغاز می کند.
وی در حال حاضر علاوه بر زبان مادری خود به زبانهای فارسی، فرانسوی، اسپانیایی، پرتغالی، کاتالانیایی، انگلیسی و عربی تسلط دارد و مجموعه اشعاری هم به زبان ایتالیایی درباره تجربیاتی که در ایران و پرتغال کسب کرده است، در دست چاپ دارد.
آنچه در ادامه می خوانید حاصل گفتگوی دو ساعته خبرنگار مهر با این فارسی پروژه است :
* خبرگزاری مهر : در ایتالیا چند دانشگاه دارای کرسی زبان و ادبیات فارسی وجود دارد؟
- دومنیکو اینجنیتو : چهار دانشگاه. دانشگاه ناپل، رم، ونیز و بلونیا.
* وضعیت آموزش زبان فارسی در ایتالیا چگونه است؟
- این مسئله به وضعیت دانشگاهی بستگی دارد که این رشته در آنجا ارائه می شود.
* مثلا در دانشگاه ناپل آموزش این زبان چگونه است؟
- دانشگاه ناپل اولین دانشگاهی است که به ارائه رشته زبان و ادبیات فارسی پرداخته است و در گذشته یک دوره بسیار درخشان داشته است به طوری که می توان گفت هنوز دارای بهترین و کاملترین کتابخانه تخصصی درباره ادبیات کلاسیک فارسی است ولی در حال حاضر متاسفانه استادان این دانشگاه دیگر با ایران و به خصوص ایران امروز ارتباط زیادی ندارند و متاسفانه استادانی که در این زمینه بسیار متخصص هستند و از نظر علمی کارهای بسیار مهمی انجام داده اند درحال حاضر فکر می کنند که ادبیات و خود ایران همانند یونان کلاسیک است، یعنی مثل حوزه ای که متعلق به تاریخ باستان است."
* در واقع ایران امروز را نمی شناسند؟
- بله و این بسیار بد است. به نظر من کسی که می خواهد شعر کلاسیک ایران را بشناسد و بفهمد، حتما باید ایران امروز را ببیند. من آمریکا و خاور دور را ندیده ام ولی با شناختی که از اروپا، آفریقای شمالی و خاورمیانه دارم می توانم بگویم که ایران تنها کشوری است که علاقه به شعر و ادبیات هنوز در بین مردم آن خیلی زنده است و یک بخش مهمی از هویت ایرانی همین علاقه وافر به شعر و ادبیات است. هر قوم و ملتی نسبت به اقوام و ملل دیگر یک پیشداوری فرهنگی دارد، برای مثال تمام مردم دنیا ایتالیاییها را به عنوان مردمی می شناسند که شیفته فوتبال هستند، بنابراین حتی اگر کسی در کشور ما از فوتبال خوشش نیاید بازهم می گوید که بله من فوتبال را دوست دارم. چون این هویت فرهنگی ایتالیاییها است. در مورد ایرانیها فرهنگ و هویت با شعر و ادبیات معنا پیدا می کند. در واقع هیچ کس در ایران تاکنون به من جواب نداده است که من از شعر خوشم نمی آید و این خیلی مهم است و مهم نیست که حقیقت را نگویند، مهم این است که هویت ملی خود را به درستی درک کرده است.
* شما در دانشگاه تا چه حد می توانی صحبت کردن به زبان فارسی را یاد بگیری؟
- تقریبا هیچی. در واقع ما در دانشگاه به هیچ وجه فارسی صحبت نمی کنیم. در دانشگاه از ما می خواهند که به بررسی و تحلیل کتب کهن ادبیات فارسی بپردازیم. من تا دو سال قبل که برای اولین بار به ایران آمدم اصلا نمی توانستم فارسی صحبت کنم.
* آیا منابع ایتالیایی مربوط به ادبیات فارسی در کشور شما آنقدر زیاد است که بتوانی تنها با اتکا به آنها ادبیات فارسی را بشناسی بدون اینکه فارسی صحبت کنی؟
- منابع ادبیات فارسی به زبان ایتالیایی وجود دارد اما ما می توانیم به کتابهای فارسی مراجعه کنیم، ولی تحلیل و تفسیر خود را به زبان ایتالیایی می گوییم.
* در حال حاضر در ایران دوره های آموزش زبان فارسی به خارجی ها را می گذرانی. این دوره های آموزشی را در چه سطحی می بینی؟
- بسیار خوب و عالی است و دوره های بسیار مفیدی برگزار می شود. مثلا در کلاسهایی که در حال حاضر در موسسه دهخدای دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار می شود، ما با استادان رابطه بسیار خوبی داریم و به راحتی می توانیم عقاید خود را در مورد موضوعات مختلف مورد مطالعه بیان کنیم و کاملا معلوم است که این استادان تا چه حد عاشق کار خود هستند. در واقع این اولین فرصت برای من بوده است تا به خوبی بتوانم هم زبان و هم ادبیات فارسی را یاد بگیرم.
* این دوره ها چند روز در هفته برگزار می شود؟
- هر روز به جز روزهای پنجشنبه و جمعه. یک روز در هفته هم در خود دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران کلاس داریم.
* پایان نامه دوره دکتری شما به بررسی کدام حوزه ادبیات اختصاص دارد؟
- بررسی ادبیات فارسی کلاسیک دوره تیموریان و به خصوص حافظ و اینکه چگونه شهرت حافظ شکل گرفت و چگونه شعرای دوره تیموریان از شعر حافظ استقبال کردند. اما در کل به بررسی شعر این دوره از شاه نعمت ا... ولی تا جامی می پردازم. من در این پایان نامه به تاثیرگذاری شعر حافظ در شعر قرن نهم پرداخته ام اما در قدم اول مقایسه ای را میان شعر حافظ، سعدی، عبید زاکانی، سلمان ساوجی و خواجوی کرمانی انجام می دهم و بعد شعرای پیرو حافظ در قرن نهم را بررسی می کنم.
* چه تفاوتی میان شعر حافظ و سعدی می بینی؟
- سعدی به نسبت حافظ عقلگراتر است، سعدی از نظر ظاهری مستندتر حرف می زند ولی اگر به شعر حافظ نزدیکتر شویم، متوجه می شویم که سبک حافظ بسیار عمیقتر و پیچیده تر از سعدی است. در واقع شعر حافظ ظاهرا بسیار روان است ولی هنگامی که از جنبه های علوم بلاغت، ایجاز و بیان به بررسی شعر حافظ می پردازیم، مشاهده می کنیم که بسیار پیچیده است و می توان گفت که سعدی بیشتر با غزلیات عاشقانه مشغول است، درحالی که حافظ همیشه به دنبال یک هویت الهی می گردد و ارتباطی که میان عالم الهی و دنیوی است و تناقضی را که میان این دو عالم وجود دارد به خوبی نشان دهد و این نتاقض را به شیوه ای نشان می دهد که به نظر می رسد در حضور انسان هر دو طرف اولوهیت و عالم ماده وجود دارد و نمی توان گفت که شعر حافظ فقط یکی از این دو جنبه را دربر می گیرد. در واقع هنگامی که یک بیان عرفانی را نشان می دهد این بیان می تواند یک انعکاس دنیوی باشد و هنگامی که به بیان یک حالت دنیوی می پردازد، شاید در کنارش یک بیان الهی مدنظر باشد.
* می توانی یک نمونه شعر حافظ را که چنین خصوصیتی دارد مثال بزنی؟
- مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم / طایر قدسم و از دام جهان برخیزم . اما به نظرم شگفت انگیزترین بیت حافظ این بیت است: گرچه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش / تا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم
* شعر نو ایران را تا چه حد تاثیرپذیر از شعر کلاسیک می دانی؟
- این نکته که شعر اروپایی در شعر نو ایران تاثیرگذار بوده است انکارناپذیر است، اما در این حال نمی توان گفت که شعر کلاسیک ایرانی بر شعر نو اثری نگذاشته است، برای مثال در شعر سهراب سپهری به راحتی می توان سبک هندی و اصفهانی را پیدا کرد.
* به عنوان یک غیرایرانی که دانش آموخته زبان و ادبیات فارسی است، خط و الفبای فارسی را تا چه حد برای دانش آموختگان غیرایرانی دشوار می دانی؟ به خصوص برای کسانی که مثل شما از خط لاتین که از چپ به راست نوشته می شود، استفاده می کنند.
- در ابتدا بسیار دشوار است، اما بعد بسیار زیبا می شود. در واقع خط فارسی و عربی (از خطهای آرامی) تنها یک خط الفبایی نیستند. به طوری که از جنبه های زیبا شناختی، خط فارسی نه تنها در معنا بلکه در ظاهر هم بسیار زیبا است. در حقیقت هنگامی که کلمات در کنار هم قرار می گیرند نه تنها معنا را شکل می دهند، بلکه از اتحاد خود یک شکل زیبا هم بوجود می آورند و نکته بسیار جالب در خط فارسی این است که در این خط مصوتهای کوتاه (واکه های کوتاه) نوشته نمی شود و این مسئله می تواند به فن شعر در بکارگیری از ابهام و ایهام کمک کند. مثلا دو واژه "گل" [gol] و "گل " [gel] در خط فارسی به یک شکل نوشته می شود و بنابراین شاعر می تواند از این دو واژه در ابهام شعری استفاده کند و یا این دو واژه را در کنار هم بیاورد. مثلا در این بیت سعدی: "بگفتا من گلی ناچیز بودم/ ولیکن مدتی با گل نشستم"، این نکته کاملا نمایان است.
* به نظر شما ایران چگونه کشوری است؟
- بستگی دارد منظورتان کدام قسمت ایران باشد. من خودم یزد را بسیار دوست دارم و اولین بار دو سال قبل که به ایران آمدم موفق شدم سفر یک روزه ای به یزد داشته باشم و سال گذشته هم بار دیگر به آنجا رفتم و باید بگویم که شهر شگفت انگیزی است.
* چه ویژگی را می توانی به عنوان مهمترین ویژگی ایرانیها ذکر کنی؟
- اینکه در کنار شعر به مذهب هم عشق می ورزند. در واقع نکته ای که من از معنای مذهب در ایران فهمیدم این بود که حتی کسانی که ادعا می کنند مذهبی نیستند باز به خدا ایمان قلبی دارند و همواره نوری در چشمشان متجلی است که نشان می دهد به یک ایده آل برتر ازلی که در آسمان است و محافظ آنها است ایمان دارند و این چیزی است که در غرب اصلا معنایی ندارد. در غرب مردم دو دسته هستند: یا به خدا ایمان ندارند و یک زندگی کاملا مادی گرایانه دارند و یا مذهبی هستند و هر یکشنبه به کلیسا می روند و نماز می خوانند، اما به دلیل غربزدگی نمی توانند خدا را در کلیسا پیدا کنند. این درحالی است که در ایران اینگونه نیست. چیزی که من از مذهب در ایران فهمیدم این است که ایمان به خدا "مهربان بودن" را به همراه دارد. من سال گذشته محرم در ایران بودم و در مراسم عاشورا شرکت کردم و حتی سینه زدم و این برایم بسیار دلنشین بود و همین طور به مشهد رفتم و در حرم امام رضا (ع) بسیار گریستم. در آنجا احساسی قلبی را پیدا کردم که در تمام عمرم مشابه آن را تجربه نکرده بودم.
* روزی مسلمان می شوی؟
- اگر از نظر عقلانی بخواهم این جواب را بدهم باید بگویم به اسلام کاملا ایمان دارم ولی اینکه بخواهم به طور رسمی دینم را عوض کنم فکر می کنم باید به یک درک عمیق تر و یقین کامل برسم و آن وقت یک روز از خواب بیدار شوم و بگویم امروز روزی است که می توانم دینم را عوض کنم.
* آیا این درست است که بسیاری از غربیها از ایران شناخت خوبی ندارند و تحت تاثیر رسانه های خود هستند؟ مثلا تصورشان از ایران همان تصوری است که از بن لادن دارند؟
- [با خنده] من حتی قبل از اینکه به ایران بیایم این را می دانستم ولی بقیه اروپایی ها نمی دانند، وقتی صحبت ایران می شود خیلی ها می گویند: آیا ایران (Iran) همان عراق (Iraq) است؟!
* به نظر می رسد شما با ایران تا حد قابل قبولی آشنا باشی. آیا تبلیغاتی را که رسانه های غربی برضد ایران می کنند، قبول داری؟
- به هیچ وجه. به نظر من هیچ خبرنگار اروپایی حق ندارد تا زمانی که هویت و فرهنگ ایرانی را نشناخته باشد، در مورد این کشور قضاوت کند. حتی خبرنگارانی که برای تهیه یک گزارش یکی دو هفته را در ایران می گذرانند هم نمی توانند چیزی از هویت ایرانی را درک کنند. درحقیقت اگر یک اروپایی شش ماه یا یکسال در ایران زندگی کند، تازه می تواند ادعا کند که در حد بسیار جزئی و محدودی رگه هایی از هویت ایرانی را درک کرده است. بنابراین درست نیست که صرفا با شناخت ساختار کلی سیاسی جامعه ایرانی در مورد آن پیشداوری و قضاوت کرد. شما در کشورتان حق رای دارید و در انتخابات شرکت کرده اید، ما فقط یک خارجی هستیم که در کشور شما مهمانیم، به چه حقی می توانیم در مورد مسائل سیاسی داخلی کشور شما اظهار نظر کنیم.
* پایان نامه خود را به چه زبانی ارائه می کنی؟
- بخشی از پایان نامه من به زبان ایتالیایی و بخش دیگری از آن به زبان فرانسوی است. در حقیقت قصد من این است که پس از بازگشت به کشورم تلاش کنم آن ایران حقیقی را که واقعا وجود دارد به هموطنانم معرفی کنم و نه آن ایرانی را که رسانه های غربی به تصویر می کشند.
..................................................
گفتگو از هداء عربشاهی