خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: یک ماه از جنگ رژیم صهیونیستی علیه باریکه غزه میگذرد. تاکنون تحلیلهای مختلف و متفاوتی درباره این جنگ ارائه شد. این نوشتار در صدد تبیین این موضوع است که اساساً منازعه فلسطین- رژیم صهیونیستی و به تبع آن جنگ اخیر غزه برونداد سیاستهای بازیگران اصلی ساختار نظام بینالملل است.
یکی از مهمترین محورها در نظریههای روابط بینالملل، نقش ساختار در نظام بینالملل است. لیبرالها بر این باور هستند که ساختار نظام بینالملل محدودکننده رفتار آنارشیک دولتها و ایجاد کننده همکاری میان واحدهای این نظام است. نورئالیستها بر این باورند که ساختار نظام بینالملل مهمترین عامل تعیین کننده رفتار بازیگران است. این ساختارها هستند که بر عمل واحدها اثر گذاشته و رفتار آنها را شکل میدهند. سازهانگاران نیز بر این باور هستند که ساختار و کارگزار رابطه متقابلی دارند و متقابلاً بر هم اثر میگذارند. در خصوص رابطه رژیم صهیونیستی با ساختار نظام بینالملل میتوان دیدگاه نورئالیستها را به علل زیر کار بست.
۱. ساخت منطقه غرب آسیا؛ ماحصل سیاست قدرتهای بزرگ
منطقه غرب آسیا از جمله مناطق جهان است که هم ساختار آن و هم شمار زیادی از واحدهای آن برونداد سیاست قدرتهای بزرگ هستند. این منطقه هم واحدهای مصنوعی و هم ساخت مصنوعی دارد. دولتهای این منطقه محصول تطور تاریخی جوامع خود نیستند. این دولتها ساخته دست قدرتهای بزرگ هستند. عراق، بحرین، امارات و فلسطین از جمله این دولتها هستند. رژیم صهیونیستی نیز مصنوعیتر از همه واحدها در این منطقه است چراکه اساساً تعلقی به این منطقه ندارد، با زیستبوم سیاسی – اجتماعی این منطقه تعارض دارد. اما با مدیریت قدرتهای اصلی نظام جهانی، رژیم صهیونیستی در قلب منطقهای اسلامی تأسیس شد و حتی ستون استراتژیک بلوک غرب محسوب میشود که دائماً بحران را به درون سیستم و محیط اطراف خود پمپاژ میکند.
اعلامیه بالفور سند تأسیس رژیم اشغالگر با سیاست بریتانیا است. شبکه الجزیره در میانه جنگ اخیر غزه در گزارشی نوشت: «در دوم نوامبر سال ۱۹۱۷، وزیر خارجه وقت انگلستان، آرتور بالفور نامه و بیانیهای را نوشت که موجب وقوع فاجعهای شد که هنوز هم پس از گذشته چندین دهه ادامه دارد و به یک بحران بزرگ تبدیل شده است. بر اساس آنچه بالفور نوشت، تمایل دولت انگلیس به ایجاد یک سرزمین برای یهودیان در فلسطین مورد اشاره قرار میگرفت. بالفور تأکید کرد که دولت انگلیس تمام تلاش خود را خواهد کرد تا این ایده عملیاتی شود. در زمانی که بالفور موضعگیری مذکور را مطرح کرد، بیش از ۹۰ درصد از مردمی که در فلسطین زندگی میکردند، یهودی نبودند. این در حالی است که حدوداً ۳۱ سال بعد (زمان تشکیل رژیم اسرائیل) بسیاری از این مردم آواره شدند. در این راستا، سربازان و شبهنظامیان وابسته به صهیونیستها، هزاران فلسطینی را قتل عام کرده و در اراضی فلسطینی ایجاد وحشت کردند. در این چهارچوب، ابراز تمایل دولت انگلیس به تشکیل یک دولت و سرزمین برای یهودیان، چیزی جز آوارگی و خسارت برای ملت فلسطین به بار نیاورده است.»
۲. جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه فلسطین با حمایت بازیگران اصلی نظام بینالملل
همانگونه که تأسیس رژیم صهیونیستی ماحصل سیاست قدرتهای بزرگ است، جنایتهای آن علیه مردم فلسطین به خصوص غزه نیز با حمایت قدرتهای بزرگ انجام میشود. در عصر نظام دوقطبی پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا مهمترین حامی رژیم صهیونیستی در مقابل کشورهای عربی و فلسطین بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز آمریکا از رژیم صهیونیستی و جنایتهای آن در مقابل گروههای مقاومت حمایت میکند. آمریکا سالانه ۴.۵ میلیارد دلار به این رژیم کمک میکند، تجهیزات نظامی مدرن را در اختیار تلآویو قرار میدهد، در مجامع بینالمللی به خصوص شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز حامی اصلی این رژیم است. در همین جنگ اخیر نیز دولت بایدن از کنگره آمریکا درخواست کرد کمک ۱۴ میلیارد دلاری به رژیم صهیونیستی را تصویب کند. علاوه بر این، آمریکا به همراه فرانسه و انگلیس به عنوان سه عضو غربی دائم در شورای امنیت همه قطعنامههای پیشنهادی برای توقف جنگ در غزه را وتو کردند. در حالی که حدود ۱۰ هزار نفر از جمله حدود ۴ هزار کودک در این جنگ به شهادت رسیدند، مقامات آمریکایی رسماً اعلام کردند که وقت آتشبس در غزه نرسیده زیرا آتشبس در شرایط کنونی به نفع جنبش حماس است. در واقع، تداوم جنگ غزه نتیجه حمایتهای بازیگران اصلی نظام بینالملل شامل آمریکا، فرانسه و انگلیس از رژیم صهیونیستی است. در همین راستا، رهبر معظم انقلاب روز ۱۰ آبان در دیدار دانشآموزان و دانشجویان با اشاره به جنگ اخیر غزه عنوان کردند: «دنیای اسلام این را فراموش نکند که در این قضیّهی مهم و تعیینکننده، آن کسی که در مقابل اسلام، در مقابل یک ملّت مسلمان، در مقابلِ فلسطینِ مظلوم ایستاد، آمریکا بود، فرانسه بود، انگلیس بود؛ این را دنیای اسلام فراموش نکند، این را بفهمند؛ در معاملاتشان، در معادلاتشان، در تحلیلهایشان فراموش نکنند این را که چه کسی ایستاده است و دارد روی این مردم مظلوم و ملّت مظلوم فشار میآورد؛ صِرف رژیم صهیونیستی نیست.»
۳. غرب، جنگ روایتها در جنگ اخیر غزه را هدایت میکند
یکی دیگر از مصادیق نقش بازیگران اصلی نظام جهانی در منازعه فلسطین- رژیم صهیونیستی، ساخت و هدایت جنگ روایتها است. بازیگران اصلی نظام جهانی که در واقع نقش اصلی را در ساختار نظام بینالملل ایفا میکنند، حماس را سازمانی تروریستی تعریف میکنند در حالی که رژیم صهیونیستی مصداق بارز تروریسم دولتی است. این بازیگران اقدام پیشدستانه حماس در طوفان الاقصی را مصداق حمله تروریستی میدانند، اما بمباران روزانه مردم غزه توسط صهیونیستها را که تاکنون حدود ۱۰ هزار شهید از جمله ۴ هزار شهید کودک داشته است، نادیده گرفته و آن را در قالب حق دفاع مشروع برای رژیم صهیونیستی دفاع میکنند. در حالی که مقاومت و انتفاضه به عنوان مهمترین ابزار مذاکره و احقاق حقوق فلسطینیها در مقابل رژیم صهیونیستی محسوب میشود، اما بازیگران غربی نظام جهانی انتفاضه و مقاومت را مصداق تروریسم تعریف میکنند. قدرتهای غربی سعی دارند در جنگ اخیر غزه جای ظالم و مظلوم را عوض کنند. قدرتهای غربی با مدیریت جنگ روایتها به نفع صهیونیستها نقش اصلی را در تداوم جنگ و بمباران غزه ایفا میکنند و یکی از دلایل اصلی طولانی شدن جنگ اخیر نیز همین موضوع است.
۴. ناکامی نظام جهانی در ایجاد صلح برای فلسطینیها
موضوع دیگر این است که نظام جهانی و بازیگران اصلی آن مسئول اصلی ایجاد صلح در منازعه فلسطین- رژیم صهیونیستی هستند، اما جنایت صهیونیستها علیه غزه نشان داد که این نظام در ایجاد صلح موفقیتی نداشته است. در واقع، طوفان الاقصی نتیجه خیانت بازیگران جهانی به فلسطین و قرار گرفتن آنها در کنار رژیم اشغالگر قدس است. تنها در ۵ سال اخیر، آمریکا معامله قرن را رونمایی کرد عادیسازی روابط را به نفع صهیونیستها پیش برد، از جنایت اخیر علیه غزه نیز حمایت تمام قد کرده است. اظهارات باراک اوباما درباره فاجعه کنونی در غزه از اسنادی است که ناکامی بازیگران جهانی در ایجاد صلح را ثابت میکند. رئیس جمهور اسبق آمریکا در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) نوشت: «باید اعتراف کرد دست هیچ کس پاک نیست و همه ما تا حدی نقش داریم. من با خودم فکر میکنم که در دوران ریاست جمهوریام چه کاری میتوانستم انجام دهد تا صلح را پیش ببرم؟ اگرچه تلاش کردم، اما این تلاشها به نتیجه نرسید. این درگیریها پس از دههها شکست در دستیابی به صلح پایدار اتفاق میافتد.» نتیجه ناکامی در تحقق صلح برای فلسطینیها و حمایت از جنایت صهیونیستها، فاجعهای است که صهیونیستها اکنون در غزه مظلوم رقم زدهاند، فاجعهای که اوباما درباره آن گفت: «تصاویر خانوادههای اندوهزده و بیرون کشیدن اجساد از زیر آوار، یک بیداری اخلاقی بر همه ما تحمیل میکند.» از نظام جهانی با ساختار و ارزشهای ادعایی غربی نمیتوان انتظار بیداری اخلاقی در قبال فاجعه غزه داشت.
نتیجه
تردیدی نیست رژیم صهیونیستی فرزند نامشروع استعمار غرب در منطقه غرب آسیا و در قلب جهان اسلام است. از بالفور در سال ۱۹۱۷ تاکنون، رژیم صهیونیستی تحت حمایت همهجانبه بازیگران اصلی نظام جهانی قرار دارد و در بلوک غرب تعریف میشود. رژیم صهیونیستی در همه جنگها با کشورهای عربی و با مقاومت فلسطین و لبنان تحت حمایت غرب قرار داشت. این رژیم جنگ اخیر غزه را نیز با حمایت همهجانبه قدرتهای غربی پیش میبرد. در حالی که آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد رسماً اعلام میکند که از حمله به بیمارستانها، اردوگاهها و مناطق مسکونی غزه وحشتزده شده است، اما هیچ قطعنامهای در شورای امنیت علیه رژیم صهیونیستی و برای توقف جنگ تصویب نمیشود چراکه قدرتهای غربی آن را وتو میکنند و معتقد هستند وقت آتشبس فرا نرسیده است. با توجه به همین شواهد است که رهبر معظم انقلاب، آمریکا را شریک جرم و جنایت صهیونیستها میدانند. سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان نیز در سخنان خود جنگ و جنایت صهیونیستها علیه مردم مظلوم غزه را ناشی از ساختار نظام بینالملل و نقش حمایتی قدرتهای غربی از رژیم صهیونیستی عنوان کرد. به نظر میرسد تا زمانی که بازیگران غربی نظام جهانی به حمایت از صهیونیستها ادامه دهند، نسلکشی مردم غزه نیز ادامه خواهد داشت.