خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: هفته گذشته دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در اطلاعیهای از راهاندازی سامانه «نظارت مردمی بر آثار منتشره» خبر داد. طبق این اطلاعیه دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی از عموم اهالی کتاب، پژوهشگران، کتابفروشان، کتابخوانان، والدین و گروههای ترویجی کتاب دعوت کرد ضمن مطالعه دقیق ماده چهار مصوبه اصلاحی «اهداف، سیاستها و ضوابط نشر کتاب» مصوب جلسه ۶۶۰ مورخ ۲۴/۰۱/۸۹ شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان سند بالادستی در کارشناسی کتابهای بزرگسال و کودک و نوجوان، موارد مغایر با ضوابط نشر را برای بررسی دقیقتر، برخورد و جبران در سامانه نظارت مردمی گزارش کنند.
«سامانه نظارت مردمی بر آثار منتشر شده» به نشانی ketab.samandehi.ir با اهداف زیر در دسترس گرفته است:
۱. ارتقا و توسعه سطح نظارت پسینی بر آثار منتشر شده؛
۲. نقشآفرینی بیشتر مخاطبان در پالایش و سالمسازی فضای محتوایی کشور؛
۳. کمک به شناسایی آثار حاوی مصادیق مندرج در ماده چهار مصوبه اصلاحی اهداف، سیاستها و ضوابط نشر؛
۴. رصد، شناسایی و برخورد با متخلفان در حوزه نشر؛
۵. ارتقای کیفی سطح بررسی آثار منتشره؛
۶. کمک به سرعت دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی در امر نظارت پسینی.
مصوبه ۶۶۰ چیست و چه میگوید؟
در مصوبه ۶۶۰ مواردی ذکر شده که به اعتقاد تدوینکنندگانش اگر در کتابها بیاید منجر به «سوءاستفاده و اشاعه لاابالیگری فکری و اخلال در حقوق عمومی» میشود. این موارد در بخش دین و اخلاق، سیاست، اجتماع، حقوق و فرهنگ عمومی دستهبندی میشوند و از توهین به مقدسات دین مبین اسلام و تبلیغ علیه تعالیم و اصول و مبانی آن، ترویج و تبلیغ ادیان، مذاهب و فرقههای منحرف و منسوخ و ترویج خرافات و مخدوش کردن چهره اسلام گرفته تا بیان جزئیات مراودات جنسی، کلمات رکیک و مستهجن، تبلیغ علیه قانون اساسی و انقلاب اسلامی و برانگیختن جامعه به قیام علیه نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و توهین و تمسخر زبان، فرهنگ و هویت اقوام و اقلیتهای دینی و قومی را شامل میشود.
نظارت پسینی یعنی چه؟
سوال مهمی که در اینجا وجود دارد این است که نظارت پسینی درباره کتاب یعنی چه؟ آن هم زمانی که کارشناسان وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی کتابی را پیش از انتشار خط به خط خوانده نظارت پسینی به چه معناست؟
بگذارید یک مثال سادهتر بزنیم ممکن است یک واحد صنفی خوراکی که مجوز بهداشت گرفته باشد اما به هنگام انجام کار رفتار غیر بهداشتی داشته باشد و مردم گزارش دهند اما نظارت پسینی برای مقولهای به نام کتاب که قبل از چاپ یک بار تیغ ممیزی را به جان خریده است بیشتر شبیه نظارت بر ناظر است؛ به بیان دیگر نظارت پسینی نظارت بر محتوا نیست، نظارت بر نظارت است و گویی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ناظران خود اطمینان ندارد و آیا نویسنده و ناشر از این پس با وجود این سامانه باید بابت متن کتابشان هم به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و هم کل مردم ایران پاسخگو باشند؟
یکی دیگر از سوالات مهمی که پس از راه اندازی این سامانه وجود دارد این است که اگر فرد یا افرادی موارد مغایر ضوابط نشر را در کتابی پیدا کنند تکلیف آن کتاب چیست؟ آیا مجوز کتاب لغو میشود تا آن جمله از کتاب حذف شود؟ در این میان تکلیف کتابی که قانونا با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده است چیست و پس از آنچه کسی پاسخگوی سرمایه ناشران است؟
البته در میان تمام نقدها به راه اندازی این سامانه توجه به این نکته نیز ضروری است که تعداد زیادی از کتابها هم برای اخذ مجوز، ممیزی را دور میزنند یعنی کتاب نظارت میشود اما نسخه بدون ممیزی منتشر میشود و یا اینکه ناشر برای جلب رضایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک نسخه از کتاب را با رعایت ممیزیها منتشر میکند؛ اما در نسخههای بعدی خبری از اعمال موارد ممیزی نیست و شاید بتوان خوش بین بود که این سامانه بتواند از انتشار کتابهای ممنوعه جلوگیری کند اما خب نباید نادیده گرفت که این کار راهی برای افزایش بساط کنندگان و محل فروش کتابهای ممنوعه را بگیرد چراکه با چنین فرایندی محل درآمد جیب دلالان کتاب است.
نکته قابل تأمل دیگر این است که نظارت مردمی میتواند تعداد موافقان و مخالفان یک کتاب و وزن طیفهای مدعی این حوزه را مشخص کند و مردم نیز در فرآیند کتاب خوانی فعال و در این حوزه به بلوغ مطالبه گری می رسند؛ اما آیا این سامانه میتواند به شکلی نظارت داشته باشد که میزان تحصیلات و دغدغه مندی افراد را ارزیابی کند؟ و یا اینکه آیا نظارتی بر این سامانه وجود دارد که افراد از روی سو نیت و یا از میدان بدر کردن رقبای خود اعمال نظر شخصی نکنند؟
البته نباید فراموش کرد که طیف وسیعی از جامعه ما را نخبگان تشکیل میدهند و سابق بر این چنین نظارتی در قالب یک انجمن انجام می شده است، اینکه مردم بتوانند درباره یک کتاب نظر بدهند کار بسیار پسندیدهای است اما درخواست انجام چنین کاری از عموم مردم کمی بی سلیقگی است چراکه میشد از مشارکت مردمی بهتر و بیشتر استفاده کرد، مثلاً برای انتخاب بهترین کتاب رمان و یا برای گروه موضوعی خاصی که در بازر نیست و خیلی سناریوهای دیگر.
اگرچه یاسر احمدوند معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در رشته توئیتهایی کما بیش به برخی از این سوالات پاسخ داده اما هنوز هم راه اندازی سامانه نظارت مردمی بر آثار منتشره محل بحث اهالی صنعت نشر است و این روزها تبدیل به علامت سوال بزرگی شده.
در حال حاضر کمتر کسی است که مشکلات نشر کاغذی و سرمایه گذاری در آن را نداند، اگرچه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وعده جشن خودکفایی کاغذ تا پایان سال جاری را داده اما هزینه چاپ، انبار، عرضه، بیمه و غیره همچنان باقی است. سوال این است که با چنین فرایند و سامانهای آیا باز هم ناشران حاضر به کار در صنعت نشر هستند؟ و یا اینکه آیا ناشران حاضرند بر اساس نظارت پسینی کتابی را جمع کنند؟ در نهایت نیز هزینه جمع آوری کتابی که قبلاً ممیزی شده، مجوز گرفته و اعلام وصول شده و ضرر ناشر را چه کسی تأمین میکند و یا شاید هم به اعتقاد بسیاری از فعالان صنعت نشر قرار است ضربان قلب چاپ کتاب کندتر و متوقف شود.
این میان تکلیف کتابهایی که با شمارگان ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نسخه منتشر میشوند چه میشود و آیا صرف این همه هزینه از طرف ناشران برای کتابهایی با این تعداد نسخه قابل تحمل است یا خیر؟