یک کارشناس بازار ارز گفت: در تئوری قدرت خرید مردم نرخ سال پایه بسیار مهم بوده و بر اساس هر سال نرخ دلار متفاوتی به دست می آید.

یحیی لطفی نیا کارشناس اقتصادی در گفت‌وگو با خبرنگار مهر با بیان این‌که با سیاست تثبیت می‌توان اقتصاد کلان را بهبود بخشید و توسط متغیرهای پولی به اقتصاد تثبیت بخشید، گفت: چیزی که امروز در بانک مرکزی ادعا می‌شود تثبیت اقتصادی با نگاه کاهش تورم، افزایش رشد اقتصادی و بهبود فضای اقتصادی است. تفاوتی بین رویکرد سیاست گذار به فرایند کلان اقتصادی ایجاد شده است که این تفاوت قابل تقدیر است.

لطفی نیا افزود: در عمل چیزی که می‌بینیم تفاوتی در اجرای این سیاست نیست، قبلاً دلار چند نرخه بود امروز هم دلار با چند نرخ معامله می‌شود، قبلاً ارزی به نام ترجیحی وجود داشت و امروز هم ارزی به نام نیما وجود دارد که به نمایندگی از ارز ترجیحی همان وظیفه را انجام می‌دهد. صادرکنندگان بخش خصوصی و دولتی با یک نرخی بالاتر که قبلاً نیما بود اما اکنون در تالار دوم بازار مبادله این اتفاق صورت گرفته است. قبلاً یک بازار غیررسمی داشتیم اکنون نیز داریم.

وی ادامه داد: در اواخر دوره قبلی بانک مرکزی نرخ توافقی وجود داشت که این نرخ توافقی بین اشخاص هنوز مورد استفاده قرار گرفته و نرخ آن نزدیک به ۴۸ هزار تومان است، قرار بود سیاست تثبیت اجرا شده و ارز تک نرخی شود اما اکنون بازار ارز ۶ نرخه است.

لطفی نیا تشریح کرد: در صورتی که اکنون در جنگ اقتصادی، تحریم‌های ناجوانمردانه، خروج سرمایه، مهاجرت، تهدید امنیت غذایی وجود دارد، تمام اینها سیاست گذار را به اجبار به سمتی می‌برد که نرخ ارز را ثابت نگه دارد، ناچارا سیاست گذار به این سمت می‌رود، نرخ ارز ثابت باشد که مردم و فعالان اقتصادی بتوانند برنامه ریزی های خوبی را برای چند ماه آینده خود داشته باشند، این نوع سیاست گذاری به منابع ارزی قابل توجه نیاز دارد که بتوان تقاضا را به خوبی پاسخ داد. کشورهای همسایه همین سیاست را اجرا کرده‌اند و با توجه به تلاطم‌های متعدد در منطقه غرب آسیا توانسته‌اند ارز خود را ثابت نگه دارند.

وی با بیان اینکه سوال اینجاست که آیا ما منابع ارزی لازم را داریم که بتوانیم ارز را ثابت نگه داریم یا خیر؟، گفت: قطعاً این جور نیست اگر منابع ارزی لازم داشتیم دلار ۴۲۰۰ و ۲۸,۵۰۰ تومان را حفظ می‌کردیم، باید سیاست‌های کنترل شدیدی ارزی را اعمال می‌کردیم، بانک مرکزی به عنوان هماهنگ کننده و مدیریت کننده همه اجزا در کنار هم قرار می‌گرفتند، ثبت سفارش به درستی انجام شده و بازگشت ارز حاصل از صادرات به درستی انجام شده تا کشور بتواند تثبیت را اجرا کند، در این نگاه باید تمام استثناها حذف شده تا بانک مرکزی بتواند سیاست تثبیت را به درستی اجرا کند، در این نگاه هم نظام ارزی کشور به دلیل نبود زیرساخت‌های لازم نتوانست تقاضا را به درستی مدیریت کند.

واقعیت این است که بازار غیررسمی به عنوان بازار لیدر یا رهبر پذیرفته شده است اما سیاست گذار تن به این بازار آزاد نداده و باید هم تن ندهد زیرا مساله درست و اصولی است، درباره نوسان بازار غیررسمی به محض اینکه طوفان الاقصی اتفاق می‌افتد قیمت ارز ۸ درصد بالاتر می‌رود و به محض اینکه خبر مثبتی می‌آید دلار بیشتر از ۵ درصد ریزش می‌کند، قطعاً این نوع بازار ارز به هیچ وجه نمی‌تواند کارا باشد.

لطفی نیا در پاسخ به این سوال که برخی می‌گویند نرخ واقعی دلار بیشتر از این نرخ بوده و بانک مرکزی در حال کشیدن فنر ارز است، گفت: نرخ ارز بنیادی مبتنی بر تئوری مختلفی است، نرخ قدرت خرید را بر اساس تورم داخلی و خارجی محاسبه می‌کنیم، دلار به نرخ‌های متفاوتی می‌رسد، مثلاً نرخ‌های ۴۰ یا ۵۰ یا نرخ‌های دیگر. اما مهم این است که باید با جامع نگری تئوری‌های ارز را بررسی کرد.

وی افزود: بعد این تئوری‌های تبیین کننده قیمت ارز نبوده و تبیین کننده رفتار ارز است و نمی‌توان برایند دقیقی از آن داشت، نکته سوم این است که چیزی که در جامعه است برابری قدرت خرید است، در این تئوری نیز سال پایه بسیار مهم است، اگر در این تئوری سال پایه را ۸۰ در نظر بگیریم یک عددی به دست می‌آید، اگر آن را سال ۹۰ در نظر بگیریم یک عددی به دست آمده و اگر هم سال ۷۲ در نظر بگیریم عدد دیگری به دست می‌آید. مثلاً اگر سال ۱۴۰۱ را بر سال مبنا به دست آوریم قیمت ارز ۳۵ هزار تومان باید باشد. این مبنا، مبنایی صحیح نیست اما قطعاً اگر جامعه به سمت یک قیمت برود و در ذهن‌ها یک عددی به دست بیاید بانک مرکزی و دولت هم تا یک جایی می‌تواند مقاومت کند و وقتی مقاومت از بین رفت می‌گویند، دیدید فنر باز هم رها شد. وقتی همه پذیرفتیم که قیمت به یک جایی برسد همه نیز خواهند پذیرفت قیمت به نقطه مشخص برسد.

لطفی نیا در پایان گفت: سیاست گذار باید نگاهی جامع درباره همه افراد جامعه داشته باشد، در شرایط تورمی قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کنند اما بانک مرکزی مسئول است که تا جایی می‌تواند ارزش بازار ارز و پول ملی را نگه دارد، البته باید در نظر داشت رابطه بین نرخ ارز، بازار ارز و تورم رابطه مارپیچی است و هر کدام افزایش پیدا کنند می‌توانند دیگری را نیز افزایش دهند و اگر بانک مرکزی تسلیم هر مرحله افزایش قیمت ارز شود فروپاشی اقتصاد رخ خواهد داد و خطرناک است.