خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «مجسمه» نوشته اصغر مددی به تازگی توسط انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در چاپ هفتم وارد بازار نشر شده است.
یکی از وجوه زندگی بشر در طول تاریخ، حیات اجتماعی و برقراری نظم و امنیت و اداره صحیح امور جامعه بوده است. همین امر او را به سوی تشکیل حکومت تشویق کرده است. بشر از ابتدای هبوط حضرت آدم (ع) گونههای مختلفی را برای حکومت تجربه کرده است: حکومتهای الهی، حکومتهای پادشاهی، حکومت ای دموکراتیک و… اما آنچه که با نگاه به تاریخ به دست میآید، غلبه حکومتهای پادشاهی در اقصی نقاط جهان است. هنوز هم در کشورهای مدعی تمدن این نظام دیده میشود.
حکومت پادشاهی، حکومتی است که یک نفر تمام منابع کشور را در اختیار میگیرد و هر طور که بخواهد با جان و مال مردم رفتار میکند. شاه صاحب کشور است و همه مردم رعیت او. پس از انقلاب کبیر فرانسه، بسیاری از حکومتهای پادشاهی یا مجبور به پذیرش مجلس شوا شدند یا برای ظاهر سازی تن به مشروطه دادند.
در تاریخ اسلام هم جز در دوره کوتاهی، حکومت به گونه پادشاهی اداره شد. در کشور ما نیز آن گونه که برخی مدعی هستند_ از ۲۵۰۰ سال پیش حکومت پادشاهی وجود داشته است. پادشاهان که خود را مالک کشور و ملت میدانستند، مطلق العنان به تاراج ثروتهای کشور میپرداختند و با راه انداختن جنگهای خانمان سوز، هزینههای جانی و مالی آ «را بر دوش مردم میانداختند. هر از چندگاهی نیز وقتی که پادشاه به شخص یا گروهی سو ظن پیدا میکرد، از کشتههای آنها پشته میساخت.
کتاب «مجسمه» در هفت فصل با عناوینی از جمله ولایت یا سلطنت، میراث دربار، قهوه قجری، دوران خزان، کلاه پهلوی، فصل قیام و دشمنی ۲۲۰ ساله به بررسی بیانات مقام معظم رهبری درباره حکومت پهلوی، فسادهای آن و وابستگی به غرب در آن زمان پرداخته است.
نگاهی به بیانات رهبری درباره حکومت پهلوی و فسادهای آن
مقام معظم رهبری در این کتاب در بخشی با عنوان «سلطنت؛ نقطه مقابل امامت در حکومت اسلامی» میفرمایند:
امامت، یعنی دستگاهی که عزت خدایی را برای مردم به وجود میآورد. علم و معرفت به مردم میدهد. رفق و مدارا را میان آنها ترویج میکند؛ ابهت اسلام و مسلمین را در مقابل دشمن حفظ میکند؛ اما سلطنت و حکومتهای جائرانه، نقطه مقابل آن است. امروز در بسیاری از کشورهای دنیا اسم زمامداران پادشاه نیست، اما در واقع پادشاهند.
اسمشان سلطان نیست و ظواهر دموکراسی هم در آنجاها جاری است. امادر باطن، همان سلطنت است؛ یعنی رفتار تعندآمیز با مردم و رفتار ذلت آمیز یا هر قدرتی که بالاسر آنها باشد! حتی شما میبینید که در یک کشور بزرگ و مقتدر، رؤسای سیاسی آنها باز به نوبه خود مقهور و اسیر دست صاحبان کمپانیها، مراکز شبکه ای پنهان جهانی، مراکز مافیایی و مراکز صهیونیستی هستند. مجبورند طبق میل دل آنها حرف بزنند و موضع گیری کنند؛ برای اینکه آنها نرنجند. این سلطنت است. وقتی که در رأس، ذلبت و زبونی وجود داشت، در قاعده و بدنه هم ذلت و زبونی وجود خواهد داشت. امام حسین علیه این قیام کرد.
رهبری در بخش دیگری از این کتاب با عنوان «از بین رفتن باورهای نیروبخش در جامعه» میفرمایند:
در رابطه با فرهنگ کشورهای تحت سلطه، اولین کاری که سلطه گران میکنند_ که از قدیم مرسوم بوده است_ این است که فرهنگ این کشورها را؛ زبانشان، ارزشهایشان، سنتها و ایمانشان را با تحقیر، با فشار، با زور و در مواقعی به زور شمشیر و درآوردن چشم_ که در تاریخ مواردی از آن را داریم_ نابود میکردند و نمیگذاشتند که مردم به زبان خودشان تکلم کنند؛ برای اینکه زبان وارداتی را قبول کنند. وقتی انگلیسیها به شبه قاره هند آمدند، زبان فارسی را که زبان دیوانی رایج بود، نگذاشتند پابرجا بماند و با گلوله و با فشار گفتند که حق ندارید فارسی حر بزنید؛ فارسی را منسوخ کردند؛ انگلیسی را به جایش آوردند. در دوره حکومت سیاه پهلویها هم باورهای مذهبی و عمومی و نیروبخش به جامعه، ایمان و اعتقادات را از مردم به تدریج بیرون کشاندند و غیرت زدایی و ایمان زدایی کردند.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از این کتاب با عنوان «همت طاغوت در دور کردن جامعه از علم» فرمودند:
ارزش معلم، به جهت نشان دادن ارزش علم است. اگر همه آفرینش به معلم درود میفرستند، برای این است که معلم، علم رادر اختیار متعلم میگذارد. این در حقیقت به معنای ارزش دادن به معلومات است. سالهای متمادی است که سعی میشود علم از محیط جامعه دور گردد. روزگاری این طور نبود. نمیگویم در گذشتههای دور، همه مردم عالم بودند؛ نه، بی سوادی زیاد بود، علم کم بود؛ اما در محیط اهل معرفت، شوق به علم، روزافزون بود. علم را برای خود علم میخواستند. سالهای متمادی سعی کردند این فرهنگ را در جامعه ما عوض کنند. علم، تبدیل به یک وسیله شد و علم آموزشی وسیلهای برای پر کردن شکم! این ارزش علم را کم میکند. اگر جامعهای نسبت به علم حساسیت داشته باشد، هنگامی که با کشورها و ملتهای دیگر هم ارتباط برقرار کرد، اول سع میکند علم آنها را بگیرد. فرمانروایان ایران در سالهای پیش و در دورانهای گذشته، کاری کردند که وقتی موضوع تبادل بین کشور ما و کشورهای دیگر به وجود آمد، به جای اینکه ما معلومات و فرهنگ عظیم خودمان را در معرض دید مردم عالم قرار دهیم_ خیلی چیزها داریم که میتوانیم به دیگران بیاموزیم_و به جای اینکه ما هم از بیگانگان علمشان را یاد بگیریم، این طور شد که ما به آنها _ فرض بفرمایید_ مصنوعات دستی مان را دادیم تا در نمایشگاه هایشان آویزان کنند یا نفتمام را دادیم تا کارخانه هایشان را به کار بیاندازند و خودمان هم منتظر نشستیم که آنها فرهنگ فاسدشان را به ما بدهند! کسانی که پیشروان ارتباط فرهنگی ایران با غرب بودند، نگفتند «هر ایرانی باید علم غرب را تا آنجا ک میتواند یاد بگیرد.» اگر این را میگفتند، خوب بود. ما از این استقبال میکنیم. ما الان هم میگوئیم: دنیا پیشرفتهایی در معلومات دارد. ما را دویست سیصد سال عقب نگه داشتند و نگذاشتند ترقی کنیم. ماباید خودمان را به آنها برسانیم و معلومات آنها را یاد بگیریم. پیشروان مذکور، این را نگفتند. گفتند: «ایران باید از لحاظ ظاهر و باطن و لباس و شکل و صورت و اخلاق، فرهنگی مآب شود!» اخلاق آنها را بگیرد، لباس آنها را بگیرد، وضع زندگی آنها را بگیرد و ارتباطات ناسالم آنها را بیاموزد! این را گفتند و نتیجه اش همان شد که در اواخر دوران منحوس پادشاهی دیدیم کسانی هم که بودند و یادشان هست، دیدند و هنوز هم آثار و ته نشین ها و رسوبهایی تا امروز دارد.
مبنای فکری مقام معظم رهبری آزادی است
اصغر مددی تدوینگر کتاب «مجسمه» در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این کتاب گفت: پیش از شروع این کار دغدغه مقایسه دوران قبل از پیروزی انقلاب و پس از آن با توجه به بیانات مقام معظم رهبری وجود داشت و باید شرایط قبل از انقلاب برای اذهان عمومی شفاف سازی میشد تا نتیجه انقلاب را بهتر بدانند، از طرفی چندین سال بود که این مسئله را دنبال میکردیم و پس از ارائه طرح توسط انتشارات انقلاب اسلامی، جمع آوری بیانات رهبری در خصوص موضوعات مختلف شروع شد. یکی از موضوعات هم بررسی بیانات ایشان درباره پهلوی به طور خاص و به طور عام درباره دوران شاهنشاهیهای مختلفی که ایران پشت سر گذاشته است بود و به این ترتیب شکل گرفت و در حال حاضر نیز دو فصل جدید به کتاب اضافه شده است.
وی درباره نگاه رهبری به حقارت حکومت پهلوی و ژن ما نمیتوانیم و وابستگی به غرب در این کتاب افزود: به اعتقاد من نگاه رهبری به حقارت حکومت پهلوی و ژن ما نمیتوانیم و وابستگی به غرب نقطه اوج کتاب است و میتوان گفت مهمترین بار معنایی کتاب از بیانات رهبری را این بخش به دوش میکشد چراکه در آن دوران بارزترین ویژگی که باعث فرار از شرایط شده است وابستگی در ساحتهای مختلف است که حکومت پهلوی داشته است. مقام معظم رهبری در سخنان متعددی تلاش کردند که این معنا به ذهنها منتقل شود که بهره مندی از چنین حکومتی مساوی با عدم آزادی، استقلال، تسلط بیگانه در بخشهای مختلف است.
نویسنده کتاب «مجسمه» در ادامه افزود: فساد در دستگاههای اقتصادی، اخلاقی، مالی در حکومت پهلوی از جمله دیگر موضوعاتی است که مقام معظم رهبری درباره آن بیاناتی داشتند که در این کتاب از آنها نیز استفاده شده است
مددی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه مقام معظم رهبری به ذلت و ضعف حکومت پهلوی به عنوان میراث قاجار چه نگاهی دارند؟ گفت: به طور کلی ایشان سلاطین را وابسته و شروع این مسئله را به قاجار متصل میدانند؛ در کتاب نیز با فصل مشترکی به مفاسد قاجار و پهلوی پرداخته شده است. در واقع ضعف حکومتی مسئلهای است که گسترش پیدا کرده است و مقام معظم رهبری نیز در دیدار اخیر با دانش آموزان این ضعف را برگرفته از دوران قاجار میدانند. یکی دیگر از مواردی که در این کتاب به آن اشاره شده، بیانات مقام معظم رهبری و نگاه ایشان به شاه و حکومت سلطنت محور است که اساساً مخالف آن هستند و سلطنت و شاهنشاهی را مساله بدی میدانند و حتی چرایی مخالفت اسلام با این مساله را بیان کردند.
نویسنده کتاب «مجسمه» گفت: مقام معظم رهبری بیاناتی درباره آزادی و مبانی اسلام در آزادی دارند. اساساً مبنای فکری ایشان بحث آزادی است که از پشتوانهای مبنای فکری مردم سالاری ایشان است؛ اما آنچه که سبب عدم تاب آوری آزادی خواهان در زمان پهلوی شده است تابع بحث وابستگی بوده است که در عرصهها و زمانهای مختلف وجود داشته است. آنچه عیان است، این است که در دوران حکومت پهلوی، وابستگی در عرصههای مختلف به شدت زیاد بوده و منابع، نوامیس، توان خودباوری، قوت مالی همگی به تاراج برده میشدند؛ در این بخشها نیز رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمایشات متعددی دارند که بسیار جالب است.
وی در پایان گفت: این کتاب پیش از این با نام «شب ظلمانی» عرضه شده بود. اما با اضافه شدن دو فصل جدید به این کتاب نام کتاب را به مجسمه تغییر دادیم. چون حکومت پهلوی دورانی خشک و بی تحرک بوده و از این حیث مشابه با مجسمه است. نکته قابل بیان دیگر درباره این کتاب، این است که ادبیات رهبری طوری است که جوانان هم میتوانند با این کتاب ارتباط برقرار کنند.