خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: «هنری آلفرد کیسینجر» استاد دانشگاه هاروارد و دیپلمات سرشناس آمریکایی که موافقان و مخالفان بسیاری دارد، در سن ۱۰۰ سالگی در منزل خود در ایالت «کنتیکت» درگذشت.
کیسینجر یک پناهنده یهودی بود که در سال ۱۹۳۸ با خانواده خود از آلمان نازی به نیویورک آمریکا گریخت و در سال ۱۹۴۳ تابعیت این کشور را کسب کرد.
او بین سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۷ در دولتهای «ریچارد نیکسون» و «جرالد فورد» حضور داشت. کیسینجر بین سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۵ هشتمین مشاور امنیت ملی آمریکا و بین سالهای ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۷ وزیر خارجه این کشور بود.
وی در سال ۱۹۷۳، به خاطر اقداماتش برای آتشبس در ویتنام، جایزه صلح نوبل را تحت شرایطی مناقشهبرانگیز که دو نفر از اعضای کمیته به نشانه اعتراض استعفا دادند، دریافت کرد.
از مهمترین دستاوردهای کیسینجر به عنوان یکی از پیروان بارز رویکرد «سیاست واقعگرایانه» (Realpolitik) میتوان به پایان جنگ ویتنام، بهبود روابط واشنگتن با اتحاد جماهیر شوروی و چین اشاره کرد. وی برای نقشآفرینی در مذاکرات آتشبس در ویتنام که منجر به امضای توافق پاریس شد در سال ۱۹۷۳ میلادی جایزه صلح نوبل را کسب کرد؛ جایزهای که به دنبال استعفای اعتراضآمیز دو عضو کمیته صلح نوبل جنجالی شد.
پیشبرد سیاست تنشزدایی با چین
کیسینجر ۵۰ سال قبل در دهه ۷۰ میلادی زمانی که سمت وزارت خارجه آمریکا را برعهده داشت، یکی از طراحان و مجریان اصلی طرح عادیسازی روابط میان آمریکا و چین بود، بنابراین بیراه نیست اگر بگوییم بخش مهمی از نوشتهها و اظهارات کیسینجر مربوط به جایگاه چین در دنیا و تحولات آن میشود. چین و تحولاتش آنقدر برای کیسینجر مهم بودکه وی سال ۲۰۱۱ میلادی نیز کتابی با عنوان «On China» در رابطه با این کشور نوشت.
کیسینجر با دو سفرش به چین در سال ۱۹۷۱ توانست زمینه برگزاری اجلاسی بین نیکسون و «مائو تسهتونگ» رهبر حزب کمونیست چین را فراهم کند. تلاشهای دیپلماتیک کیسینجر منجر به مبادلات اقتصادی و فرهنگی بین آمریکا و چین (دیپلماسی پینگ پنگ) شد. دو کشور به ۲۳ سال مخاصمه پایان دادند و روابط بین واشنگتن و پکن برقرار شد.
هر چند عادیسازی کامل روابط آمریکا با چین تا سال ۱۹۷۹ محقق نشد اما تنشزدایی در روابط با چین و سفر نیکسون به این کشور از جمله دستاوردهای دیپلماتیک کیسینجر محسوب میشد.
تیرماه امسال نیز این استراتژیست معروف و کهنهکار حوزه سیاست خارجی آمریکا در سفری غیرمنتظره به چین، با مقامات این کشور دیدار کرد. این دیدار در حالی انجام شد که کیسینجر بارها نگرانی خود را از وقوع جنگ جهانی سوم به واسطه تنشهای مزمنی که میان واشنگتن و پکن رخ داده، اعلام کردهبود.
گرچه دیدار کیسینجر با مقامات چینی، خارج از سفرهای رسمی اعضای دولت بایدن به پکن محسوب میشد اما از نگاه ناظران در شکلگیری نوع خاصی از الگوهای بازدارندگی میان طرفین تأثیرگذار بود.
بنابراین کارشناسان، سفر اخیر کیسینجر به پکن را بازتابی از نگرانی شدید صاحبان فن در حوزه سیاست خارجی آمریکا نسبت به بازی نامتوازن، پرهزینه و خطرناک کاخ سفید در شرق آسیا قلمداد کردند.
پایان جنگ ویتنام و کسب جایزه جنجالی نوبل
هنری کیسینجر در ابتدا از هواداران سیاستی تندرو در جریان جنگ ویتنام بود. سیاستی که منجر به بمباران کامبوج از سوی آمریکا در سالهای ۱۹۶۹ و ۱۹۷۰ شد. با این حال مشاور امنیت ملی وقت آمریکا پس از آن نقشی کلیدی در تدوین سیاست معروف به «ویتنامیسازی» (Vietnamization) داشت.
مبنای این سیاست زمینهسازی برای خروج نظامیان آمریکایی از ویتنام جنوبی با حضور نیروهای ویتنام جنوبی به جای آنها بود. کیسینجر در سال ۱۹۷۲ مذاکرات صلح با «له دوک تو» سیاستمدار و نظامی ویتنام شمالی را آغاز کرد. توافق پاریس برای برقراری آتشبس و خروج نظامیان آمریکایی از ویتنام که در ژانویه ۱۹۷۳ در پاریس به امضا رسید، محصول این گفت و گوها بود.
کیسینجر برای نقشی که در مذاکرات صلح ویتنام ایفا کرده بود به همراه له دوک تو برنده جایزه صلح نوبل شد اما حاضر به پذیرش جایزه نشد.
دیدگاه کیسنیجر درباره تحولات شوروی تا بحران اوکراین
هنری کیسینجر از مدافعان تنشزدایی در روابط با اتحاد جماهیر شوروی نیز بود؛ سیاستی که زمینهساز گفت وگوهای محدودسازی جنگافزارهای راهبردی (سالت) شد. این گفتگوها در سال ۱۹۷۲ به امضای توافق «سالت -۱» بین نیکسون و «لئونید برژنف» انجامید.
همین مقوله موجب جلوگیری از چندین درگیری منطقهای و وقوع جنگ هستهای شد هرچند جان هزاران نفر را در آسیای جنوب شرقی، جنوب آفریقا در میان جزایر اقیانوس آرام و همه سرزمینهایی که چریکهای کمونیست با دولتهای جانشین قدرتهای استعماری محلی در نبرد بودند، گرفت.
در سالهای اخیر نیز سیاست تنشزدایی با مسکو در دستور کار قرار داشت به طوری که کیسینجر یکی از بازدیدکنندگان مکرر مسکو بود. وی طی دو سال گذشته به طور مداوم از یک راه حل مذاکره برای بحران اوکراین حمایت کرد. او هشدار داد که یک جنگ سرد جدید به طور بالقوه خطرناکتر از جنگ اول خواهد بود و از غرب خواست تا روسیه را در فضای اروپایی نگه دارد.
کیسینجر پیش از بحران اوکراین در مصاحبه مارس ۲۰۱۹ با «میخائیل گوسمن» معاون اول مدیر کل تاس، روسیه را کشوری بزرگ با تاریخ بزرگ خواند و اعتراف کرد که تصور نظمی بینالمللی که روسیه در آن نقش اصلی را نداشته باشد، برایش دشوار است. کیسینجر در آن زمان گفت که روسیه باید در تمام مسائل جهان حرفی برای گفتن داشته باشد و در نهایت این نقش خود را خواهد داشت.
پنجاه و ششمین وزیر خارجه آمریکا در مصاحبه با «اکونومیست» اعلام کردهبود که پیشنهادات روسیه در سال ۲۰۲۱ برای تضمینهای امنیتی میتوانست مبنایی برای گفت و گو میان مسکو و واشنگتن باشد اما دولت آمریکا آن را جدی نگرفت. او بن بست و تنش میان آمریکا و چین را تهدید اصلی برای صلح و موجودیت بشریت امروز توصیف کرد.
وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا در مصاحبهای با «وال استریت ژورنال» با بیان اینکه تلاش آمریکا برای به عضویت درآوردن اوکراین در ناتو یک اشتباه جدی بود و به جنگ کنونی منجر شد، در عین حال از عملکرد دولت «جو بایدن» در مورد اوکراین حمایت کرد.
چرا برخی کیسینجر را جنایتکار جنگی میدانند؟
اطلاعات منتشر شده در آمریکا نشان میدهد که در سال ۱۹۷۶، علیرغم تشخیص واشنگتن مبنی بر وجود خطر درگیری مستقیم با مسکو در صورت وقوع جنگ داخلی آنگولا، کیسینجر از عملیات نظامی علیه کوبا به عنوان پاسخی به حمایت نظامی هاوانا از دولت مرکزی حمایت کرد؛ این تجاوزگری آمریکا باعث شد تا برخی از فعالان حقوق بشر، کیسینجر را به ارتکاب جنایات جنگی متهم کنند.
«نیک تِرس» نویسنده مشهور آمریکایی در زمینه جنگ ویتنام، در وبسایت «اینترسپت» آمار و شواهدی گزارش نشده از حملات آمریکا در دوران وزارت خارجه کیسینجر ارائه دادهاست که طی آن صدها غیرنظامی کامبوجی کشته یا زخمی شدند.
در این گزارش آمدهاست: بن کی یرنان، مدیر سابق برنامه مطالعات نسلکشی در دانشگاه یل و یکی از برجستهترین مقامات در کارزار هوایی ایالات متحده در کامبوج، کیسینجر را مسئول کشته شدن ۱۵ هزار غیرنظامی در حملات در کامبوج و به عبارتی شش برابر بیشتر از جان باختگان غیرنظامی آمریکا در حملات هوایی ۱۱ سپتامبر میداند. این شمار از جانباختگان، مسائلی را برای کارشناسان مطرح کردهاست که مستلزم تلاش مجدد برای پاسخگو کردن او در قبال جنایات جنگیاش است.
این گزارشات اعم از حملات عمدی در داخل کامبوج و حملات اتفاقی نیروهای آمریکایی در مرز ویتنام جنوبی، به ندرت از طریق کانالهای نظامی گزارش میشد و عمدتاً در تاریخ گم شدهاند.
پروندههای ارتش و مصاحبه با بازماندگان کامبوجی، پرسنل نظامی آمریکایی، افراد مورد اعتماد کیسینجر و کارشناسان نشان میدهد که معافیت از مجازات از کاخ سفید به سربازان آمریکایی در میدان تسری یافت. مجموع مصاحبهها و اسناد حاکی از عدم توجه همیشگی به زندگی مردم کامبوج است.
کیسینجر که معمار اصلی سیاست جنگی آمریکا در جنوب شرقی آسیا بود و تقریباً به جایگاهی هم ردیف رئیس جمهور در چنین موضوعاتی دست پیدا کرد، به مدت چندین دهه از سوالات مربوط به بمباران کامبوج طفره رفت و نیمی از عمر خود را صرف طفره رفتن از بیان واقعیت درباره نقش خود در کشتار آنجا کرد.
از نگه ناظران، کیسینجر و نیکسون مسئول حملاتی بودند که صدها هزار کامبوجی را کشته، زخمی یا آواره و زمینه را برای نسلکشی اعضای حزب کمونیست کامبوج فراهم کردند. کیسینجر و دستیارانش مکرر سربازان ویتنام شمالی و چریکهای ویتنام جنوبی را که از این کشور به عنوان پایگاه و مرکز تدارکات استفاده میکردند، مقصر جنگ آمریکا در کامبوج میدانستند در حالی که به دخالت آمریکا توجهی نداشتند.
چندین دهه بعد، بازماندگان هنوز دلیل مورد حمله قرار گرفتن، معلول یا کشته شدن بسیاری از عزیزان خود را نمیدانند. آنها نمیدانند رنج آنها عمدتاً بخاطر مردی به نام هنری کیسینجر و نقشههای شکست خورده او برای دستیابی به «پایان شرافتمندانه جنگ در ویتنام» است که این وعده را به دلیل گسترش، تشدید و طولانی کردن این جنگ به نیکسون داده بود.
در مجموع، نقاط تاریک کارنامه هنری کیسینجر که منتقدان وی به آنها اشاره میکنند، کم و بیش محصول اتخاذ رویکرد «سیاست واقعگرایانه» در دیپلماسی است. منتقدان هنری کیسینجر حمایت او از سرنگونی دولت سالوادور آلنده در شیلی، بمباران کامبوج و به رسمیت شناختن اشغال تیمور شرقی از سوی اندونزی را در کارنامه وی نکوهش میکنند.