خبرگزاری مهر - گروه بین الملل: «مره باکر» دختر فلسطینی و یکی از افرادی است که جمعه گذشته در جریان عملیات تبادل اسرا از زندانهای رژیم صهیونیستی آزاد شد. او در هنگام بازداشت دختر نوجوان ۱۶ سالهای بود که به مدرسه میرفت، اما در روز ۱۲ اکتبر سال ۲۰۱۵ و در حالی که از مدرسه باز میگشت، پلیس رژیم صهیونیستی ۱۴ گلوله به سمت وی شلیک کرد که باعث شد استخوانهای دست چپ او تا کتف خرد شود و اعصاب دستش از بین برود.
مره در آن زمان به این علت واهی که چاقو به همراه دارد، متهم به تلاش برای انجام عملیات ضد نظامیان رژیم صهیونیستی شد و در حالی که تنها ۱۶ سال سن داشت، به هشت و نیم سال زندان متهم شد.
پایگاه شبکه خبری الجزیره مصاحبهای را با این دختر آزاده فلسطینی انجام داده است. او جوانی آرمانگرا است که میخواهد تحصیلات خود را در یکی از دانشگاههای خارج از کشور در رشته حقوق به اتمام برساند تا بتواند از موضوع اسرای زن فلسطینی در محافل بینالمللی دفاع کرده و آن را در دادگاههای بینالمللی مطرح کند.
او در تشریح شرایط و زمان بازداشت خود میگوید که در آن زمان دختری بوده که در دبیرستان و در رشته ادبیات تحصیل میکرده و اطلاع زیادی از حوادث اطراف خود نداشته است، اما ۸ سالی که در زندانهای اسرائیل گذرانده، شخصیت او را متحول کرده و او بسیار قویتر و صبورتر از قبل شده و احساس میکند به خدا نزدیکتر است. او میگوید: در زندان همیشه این جمله را با خودم تکرار میکردم: کسی که خدا با او باشد، چه کسی میتواند با او دشمنی کند؟ و به این ترتیب سختیها را برای خود آسان میکردم و مطمئن بودم که خداوند مرا در سختیها رها نمیکند. در زندان تجربههای زیادی در خصوص نحوه تعامل با اقشار مختلف جامعه و شخصیتهای متفاوت پیدا کردهام.
باکر روزها و ماههای اول بازداشت خود را بسیار سخت توصیف کرده و میگوید: به علت جراحتی که داشتم، ۲۲ روز در بیمارستان بستری بودم و دو عمل جراحی روی من انجام شد، اما بدون اینکه دوره درمان من تکمیل شود و در حالی که هنوز نیاز به یک عمل جراحی برای بهبود آسیب دیدگیهای اعصاب دستم داشتم، من را از بیمارستان مرخص کرده و به زندان عسقلان منتقل کردند. ۱۸ روز در آنجا بودم و بعد به زندان الرملة رفتم. دو هفته نیز در آنجا ماندم و سپس من را به زندان شارون بردند. در طول این مدت هیچکس پیگیر جراحتهای من نشد و پانسمان دست من را عوض نکردند و حتی بخیههای آن را نکشیدند. من مجبور بودم همه این کارها را خودم و بدون کمک دیگران و بدون کمک گرفتن از خانواده انجام دهم.
این دختر فلسطینی در خصوص مراقبتهای پزشکی از دست خود میگوید که در زندان الرملة نزد دکتر رفته تا فیزیوتراپی انجام دهد، اما دکتر به او گفته بود که دستش فلج شده و دیگر بهبود پیدا نخواهد کرد. با این وجود او تمرینهای دست را یاد گرفته و در طول مدت زندان همواره آنها را انجام داده است. وی میگوید: وقتی به زندان شارون منتقل شدم لینا الجربونی نماینده اسیران زن من را قانع کرد که برای فیزیوتراپی بروم. دکتر میگفت که من برای بهبود به یک سال فیزیوتراپی نیاز دارم، اما من این کار را نکردم و ۶ ماه بعد از اینکه تمرینهای خودم را انجام دادم، موفق شدم دستم را تکان دهم.
وی که در زندان دامون به عنوان نماینده اسیران انتخاب شده بود، در این رابطه میگوید: اسیران زن مرا به نمایندگی از خودشان انتخاب کردند، نمیخواهم از خودم تعریف کنم ولی من شخصیت قوی دارم و با همه با احترام و صداقت برخورد میکنم. این موضوع باعث شده بود اسیران به من اطمینان پیدا کنند، لذا مرا به عنوان نماینده خودشان انتخاب کردند و من در این مدت از هیچیک از حقوق آنها کوتاه نیامدم.
مره باکر در مورد مسئولیتهای نماینده زنان اسیر میگوید که حمایت از اسیران زن به ویژه اسیران امنیتی اولین وظیفه نماینده است. هرگز اتفاق نیفتاد که یکی از اسیران بدون همراهی من به نزد دکتر برود، من این را از نمایندگان سابق یاد گرفته بودم، چرا که نیروهای اطلاعاتی اسرائیل وقتی یک اسیر زن را تنها میدیدند، شروع به پرسیدن سوالهای متعدد از او میکردند تا بتوانند اطلاعات جمعآوری کنند.
ساماندهی و جابجایی اسیران در اتاقها از دیگر مسئولیتهای نماینده بود. علاوه بر اینکه نماینده باید مشکلات به وجود آمده بین اسرا را نیز حل میکرد.
وی میافزاید که تمام اسیران زن میدانند که نمیتوانند با گفتگو مطالبات خود را محقق کنند، چرا که مدیریت زندانها تنها زبان اعتراض را متوجه میشود. ما برای اعتراض راهکارهای مختلفی داشتیم، از جمله غذا نمیخوردیم یا برای شمارش اسرا حاضر نمیشدیم یا اینکه در محوطه زندان تجمع میکردیم تا بدانند که اعتراض داریم و باید به مطالبات ما رسیدگی شود.
مره باکر که دو بار به سلول انفرادی افتاده است، میگوید بار دوم بعد از هفتم اکتبر این اتفاق افتاد و سلول من جای بسیار بدی بود و ۴ دوربین مراقب من بودند که یکی از آنها در سرویس بهداشتی نصب شده بود. آب سرویس بهداشتی همیشه به کف سلول میریخت و من ۲۰ روز نتوانستم نماز بخوانم. زندانبانان حریم خصوصی من را رعایت نمیکردند و به من فحشهای بسیار رکیک میگفتند. وقتی از علت سلول انفرادی سوال کردم، به من گفتند که تمامی نمایندگان اسیران به علت جنگ به سلول انفرادی افتادهاند.
این دختر اسیر فلسطینی که تحصیلات دبیرستان خود را در زندان پشت سر گذاشته، میخواهد در رشته حقوق تحصیل کند تا بتواند از اسرای فلسطین در دادگاههای بینالمللی دفاع کند، چرا که آنها با تجاوزهای متعددی مواجه میشوند. او میگوید: من امیدوارم بتوانم تحصیلات دانشگاهی خود را در خارج از فلسطین پشت سر بگذارم.
وی که از آزادی خود بسیار خوشحال است، اما از اینکه در قبال این آزادی خون بسیاری از فلسطینیها ریخته شده، ابراز تأسف میکند و میگوید که طبعاً در قبال این اتفاق خوشحال نیست. او میگوید در سلول انفرادی از هیچ چیز خبر نداشته، اما وقتی از آن خارج شده، متوجه شده که هزینه این آزادی بسیار زیاد بوده است.