به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی گروه سینمایی «هنر و تجربه»، نشست نقد و بررسی فیلم «خاطرات بندباز» به تهیهکنندگی سمیرا برادری و کارگردانی حامد رجبی با حضور کارگردان، بازیگران فیلم و محسن آزرم منتقد سینما شب گذشته شنبه ۱۱ آذر در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.
در ابتدای این جلسه محسن آزرم منتقد سینما با بیان اینکه سینمای ایران بعد از انقلاب سینمای اجتماعی را باب کرده است، گفت: سینمای اجتماعی از جمله غلطهای رایج است که متاسفانه برخی منتقدان سینمایی ایران به اشتباه از روی هم نوشتند در حالیکه اساساً سینما در ذات خودش اجتماعی است.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از فیلمها، آثار نقد اجتماعی هستند افزود: این فیلمها موضع اجتماعی دارند و قرار است جرقهای را در ذهن مخاطبشان روشن کنند؛ آثار «برادران داردن» نمونه بارز آن است. به طور مثال فیلم «رزتا» که یکی آثار آنها است در سینما باقی نماند و این فیلم باعث شد تا قانونی برای کودکانی که زیر سن قانونی کار میکردند تصویب بشود و نامش را قانون رزتا گذاشتند.
این منتقد سینما با اشاره به اینکه ما در ایران فیلمسازانی را داریم که دغدغه نقد اجتماعی دارند، گفت: آنچه که درباره سینمای اجتماعی گفته میشود اشاره به فیلمسازانی دارد که حرفی برای گفتن دارند اما کمتر فیلمسازانی هستند که بخواهند از داستان اولیه خود فراتر بروند و نقد کنند.
آزرم ادامه داد: فیلم «خاطرات بندباز» مانند اثر قبلی سازندهاش «پریدن از ارتفاع کم» مسالهای است که خود فیلمساز دارد و اثر را با یک نگاه انتقادی میسازد و این همان چیزی است که کارگردانی را وادار به ساخت فیلم نقد اجتماعی میکند.
حامد رجبی کارگردان فیلم «خاطرات بندباز» عنوان کرد: ایده فیلم از واژه «شاپینگ سوسیالیستی» که توسط مراد فرهادپور مطرح شد در ذهنم شکل گرفت، البته این فیلم درباره آن واژه نیست اما محرک اصلی آن بود. چندباری فیلمنامه را بازنویسی کردیم تا در نهایت به همین که شما تماشایش کردید، رسیدیم.
وی ادامه داد: فیلمسازی برای من خودآگاه نیست اما میدانستم که در فیلم نیاز به یک سکون و آرامش داریم و این مساله در طول ساخت فیلم رعایت شد اما این بدان معنا نیست که بدون هیچ چیز از قبل تعیین نشدهای سر صحنه برویم و یک ایده کلی داشتم اما هرگز و تا لحظه فیلمبرداری کامل آن را نمیبندم و امکان تغییر وجود دارد. من فیلمی را دوست دارم که کنشگری اجتماعی در آن وجود داشته باشد و اگر فیلمی میسازیم باید تبدیل به یک کنش شود و این کنشمندی ابتدا باید برای خود من باشد البته منظورم از کنشمندی یک کار فکری است. اینکه خود فیلم یک نگاهی را منتقل کند.
فرزاد موتمن کارگردان سینما که در این فیلم به عنوان بازیگر حضور پیدا کرده بود درباره حضورش در این فیلم به عنوان بازیگر گفت: در همین اول جلسه باید اعلام کنم که بازیگر نیستم و قرار نیست این کار را ادامه بدهم، قبل از این فیلم پیشنهادهایی برای بازی داشتم ولی همیشه آن را رد کردم. درباره بازی در این کار باید بگویم حامد رجبی را سالها است که میشناسم و آثارش را دنبال میکردم و زمانی که پیشنهاد بازی در فیلمش را به من دادند، سمیرا برادری تهیهکننده کار گفت فیلمنامه را بخوان و بعد جواب بده. زمانیکه فیلمنامه را خواندم احساس کردم که کاراکتر پدر طوری نوشته شده است که میتواند بازیگر حرفهای نداشته باشد همین نکته باعث شد که در این فیلم بازی کنم.
وی ادامه داد: این وسوسه همیشه با من بود که کاری که خودم به عنوان کارگردان با بازیگران انجام میدهم یک بار خودم تجربه کنم و به همین دلیل پذیرفتم و از تجربهای که کردم راضیام.
فرزاد موتمن با بیان اینکه در مرحله پیشتولید کار، چندین بار دورخوانی داشتهایم، توضیح داد: شخصیتی که بازی میکردم، بسیار مینیمال بود و برای بازی سعی کردم که بفهمم حامد رجبی از این کاراکتر چه چیزی میخواهد، مینیمال بودن فضای فیلم همان چیزی است که مرا برای بازی در کار ترغیب کرد.
موتمن با اشاره به مباحثی همچون سینمای اجتماعی گفت: آنچه که به اسم درام اجتماعی در سینمای ایران نام برده میشود ژانری است در سینما که در ایران اختراع شده است و پشتوانه سینمایی ندارد برای آنکه سینمای ما شبیه سینمای جاهای دیگر نباشد.
وی ادامه داد: برای من در سینما تخیل همیشه جذاب است آنچه برای من در فیلم «خاطرات بندباز» مهم بود مینیمال بودن داستان و ساختار فیلم بود. داستان دختری که وارد قصه میشود و تفکرات قدیمی یک پدر و دختر را برهم میریزد و تغییر میدهد.
میرسعید مولویان بازیگر اثر نیز درباره حضورش توضیح داد: قبل از این کار فیلم «پریدن از ارتفاع کم» حامد رجبی را دیده بودم در آن اثر او لحظات ساده را خیلی تاثیرگذار به تصویر کشیده بود به همین دلیل احساس کردم که اگر در این فیلم حضور داشته باشم به خاطر جزییات مدرنی که در پردازش کاراکتر دارد، بازیگر خوششانسی هستم که توانسته این فیلم را در کارنامه کاریاش داشته باشد.
میرسعید مولویان اشاره کرد: زمانیکه فیلمنامه این کار را میخواندم، فیلمنامه کار جزییاتی داشت که برایم بسیار جالب بود و اینطور نیست که فیلم به خودی خود جلو رفته باشد. بار اول که فیلمنامه را خواندم آنقدر برخی از نکاتش برایم سنگین بود در مسیر رسیدن به دفتر حامد رجبی بار دیگر نیز خواندم تا زمانیکه با او حرف میزنم بفهمم علت آن مکثها و سکوتها چیست، البته که در این فیلم همهچیز بسیار تعاملی بوده است.