خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: وقتی مداحی مورد علاقه ات پخش میشود، نمیشود که همخوانی نکنی! مثل الآنی که برای وداع با پیکر مطهر شهید علی آقا عبداللهی وارد نماز خانه دانشگاه آزاد واحد یادگار امام خمینی (ره) شهر ری شدم؛ نمیشد که زیر لب زمزمه نکنم: «سلام عزیز پر پرم، سلام عزیز برادرم، سلام مدافع حرم…» یا نخوانم: «سلام رفیق شهیدم سلام همه امیدم، برام دعا کنی شاید امام حسینمو دیدم…»
چشمم به جایگاهی که برای تابوت شهید در نظر گرفتهاند، میخورد، پایین آن چندین فانوس چیدهاند، با پارچه مشکی که دور تا دورش کشیدهاند، سیاه پوشش کردهاند و یک «یا فاطمه الزهرا» روی آن نصب شده است. روی جایگاه یعنی دقیقاً آنجایی که دور تابوت میشود را با پر پوشاندهاند.
چشمم از جایگاه شهیدان به خادم هایی که دسته دسته پر به دست دور جایگاه شهید ایستادهاند میخورد، یکی از آنها با چند دسته گل رز سرخ ایستاده، دیگری گل گلهای نرگس و رز سرخ پر پر شده در دست دارد، آن دیگری دستگاه گلاب پاش دارد و گلاب پاشی میکند و چند نفر دیگر مهمانان را راهنمایی میکنند تا بنشینند.
مادری گوشهای نماز خانه روی صندلی نشسته بود. عکس شهید آقا عبداللهی را در دست داشت و زیارتنامه شهدا را که پشت عکس چاپ شده بود، قرائت میکرد، فراز پایانی اش بود: «اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم.»
سلامی داده و از او پرسیدم: «مادر شهید هستید؟»
پاسخ داد: «بله. مادر شهید مدافع حرم محمد حسین مرادی هستم.»
نگاهی به عکس پسر شهیدش که روی گوشی چسبانده بود، کردم: «پسرتون چه سالی به سوریه اعزام شدن؟ راجع نحوه شهادتش هم برامون بگید.»
مادر شهید مرادی گفت: «پسرم ۱۸ ساله که شد همزمان با سربازی پاسدار شد. سال ۱۳۸۴ هم ازدواج کرد. سال ۱۳۹۲ سه بار به سوریه اعزام شد. آخرین باری که ۴۵ روزه رفت سوریه با اصابت تیر مستقیم گلوله به بازو و پهلو مورد مجروح شد و ۱۵ روز به کما رفت و ۲۸ آبان ۱۳۹۲ شهید شد و در مزار شهدای امامزاده علیاکبر چیذر به خاک سپرده شد.»
نگاه من به جایگاه سخنران بود تا از سخنرانی جا نمانم و نگاه این مادر به ریکوردر دست من که ضبط را قطع نکنم و ادامه بدهم. وقتی خیالش راحت شد ضبط را قطع نکردهام، گفت: «درسته پسر من سال ۱۳۹۲ تشییع و به خاک سپرده شده اما دلیل نمی شه که وقتی تشییع شهیدی می شه خونه نشین باشم و نیام مراسم، پا می شم می یام مراسم چون همه شهدا برای هدف مشترکی که دفاع از وطن و ناموس و حرم زینب (س) بود به جنگ با دشمن رفتن.»
با صدای صلوات حجت الاسلام مرتضی جلیلی مسئول نهاد رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران ضبط را قطع کرده، با مادر شهید مرادی خداحافظی میکنم و در صف اول کنار جایگاه تابوت شهید مینشینم.
حجت الاسلام جلیلی مراسم وداع با پیکر شهید آقا عبداللهی را مبارک و خواند و با آرزوی پیوستن دوستداران شهدا به قافله شهدا گفت: «به قول حاج قاسم سلیمانی کسی می تونه شهید بشه که شهیدانه زندگی کنه! من برای معرفی مقام، مرتبه، جایگاه و شأن این شهید که روزی دانشجو این دانشگاه بودن از آیات قرآن استفاده میکنم.
خداوند در آیه ۱۱۱ سوره مبارکه توبه از معامله پرسودی خبر میدهد که در یک طرف آن خدا به عنوان خریدار و در طرف دیگر آن مؤمن به عنوان فروشنده قرار دارد. خب کالایی که بین خریدار و فروشنده رد و بدل میشود، چیست؟ مؤمنین عزیزترین سرمایهای که در اختیار دارن، یعنی جان خودشون رو می یارن پای معامله، خدا هم در برابر این جان بهشت رو می ده، جایی که در آن کوچکترین غم و اندوه و سیاهی نیست؛ بلکه سراسر لذت و خوشی است.»
مسئول نهاد رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران با صدایی گفت خودتان را به کمتر از بهشت نفروشید و پرسید: «راه ورود به این معامله چیست؟» به جمعیت نگاهی کرد و جواب داد: «کسانی که در راه خدا مقاتله میکنند، دشمنان را می کشند میتوانند به این معامله وارد شوند. در همه کتب آسمانی به این معامله اشاره شده و وعده خدا حق است. با وفاتر از خدا سراغ دارید؟ خدا به وعدهای که بده عمل می کنه، شهید کسی است که وارد این معامله شده، جانش رو که بهترین داراییش هست آورده پای کار»
وی آیه ۱۶۹ سوره آل عمران را قرائت کرد: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» و گفت: «فکر نکنید شهید کشته شده! شهید حیات داره، در ظاهر شهید با کسی که از دنیا رفته فرقی نداره، هر دو مثل هم هستن، نمی بینن، نمی شنون، شهید زنده ست، چه حیاتی دارد شهید؟ عدهای گفتهاند معنی این زنده بودن نیکنامی است و برخی آوردهاند شهید هم مثل بقیه آدمهایی که فوت میشوند از این دنیا به آن دنیا میرود، قرآن خودش پاسخ میدهد: «حیات داشتن شهید اثر داشتن آن است. شهید حیات وجودی دارد» چنانچه مقام معظم رهبری فرمودند: «از شهید سلیمانی بیشتر از حاج قاسم سلیمانی میترسند.»
حجت الاسلام جلیلی پرسش «چرا شهدا را به دانشگاهها میآورند، مگر دانشگاهها قبرستان است؟» را مطرح کرد و پاسخ داد: «کسانی را به دانشگاه میآوریم که دارای بالاترین درجات حیات و زندگی هستند. میآوریم تا دانشگاه رنگ و بوی حیات و زندگی شهدا را بگیرد. شهید وارد معامله با خدا شده و خدا بهشت، بهترین نعمتش رو به شهید داده، اما در روایت داریم شهید آرزو می کنه برگرده به این دنیا، چرا؟ وقتی افراد از دنیا می رن با توجه به درجاتی که دارند افرادی برای قبض روح سراغشون می یان. بعضی انسانها را خود خدا قبض روح خواهد می کنه. اینها شهدا هستن. خدا بی واسطه شهدا رو قبض روح می کنه. موقع قبض روح چنان لذتی به شهدا دست می ده که می خوان دوباره تجربه کنن.»
مسئول نهاد رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران با نگاهی به در ورودی نمازخانه که تابوت شهید علی آقا عبداللهی که پرچم ایران روی آن کشیده شده است روی دوش مردها میآید، کرده و گفت: «امروز ما مهمان شهیدی هستیم که از چنین جایگاه، شأن و مرتبهای برخوردار است. خداوند او را بدون واسطه قبض روح کرده و در بهشت جای دارد. شهدا را دست نیافتنی نکنیم. شاید حاج قاسم شدن برای بعضیها دست نیافتنی باشد اما شهید آقا عبداللهی شدن برای خیلیها دست یافتنی است. او در همین دانشگاه قدم می زده و درس می خوانده. امروز در کنار این شهید با خدا عهد ببندیم مثل شهدا معامله کنیم و به این جایگاه برسیم.»
با وارد شدن تابوت شهید و قرار گرفتن در جایگاه، مرد و زن دور تابوت حلقه میزنند. یکی از خادمها گلهای پر پر شده را می پاشد. گلاب پاش گلاب میزند. مداح هم میخواند: «کجایید ای شهیدان خدایی، بلاجویان دشت کربلایی، کجایید ای سبک روحان عاشق، پرندهتر ز مرغان هوایی…»
محمد آقا عبداللهی پدر شهید رو به جوانان گفت: «علی فرزند آخر ما بود و خدا بعد سه تا دختر بهمون داد. می شه مثل علی زندگی کرد. علی نماز اول وقت می خوند. خمس مالش رو میداد، حتی آخرین خمسش رو پرداخت کرده بود و رسیدش دست نماینده ولی فقیه در سپاه انصار بود که بعد شهادت داد به من.»
از لنز دوربین به تابوت شهید خیره میشوم. صحبتهای حجت الاسلام جلیلی یادم میآید و رو به شهید آقا عبداللهی می گویم: «خدا به میت عاشق میگوید شهید.»