به گزارش خبرگزاری مهر، عباس کشاورز شکری، یک پژوهشگر مسائل اجتماعی، طی یادداشتی با عنوان «تعارضات نقشی زنان؛ کدام نقش اصلی تر است؟» به مساله نقش زنان در خانواده پرداخت که جزئیات آن به شرح ذیل است؛
الگوی سنتی نقش زن و مرد که عبارت از مرد نان آور و زن خانه دار بود در دنیای مدرن و تحت تأثیر اقتضائات اقتصادی و فرهنگی دچار تحول و دگرگونی شده و امروزه شاهد الگوی دیگری از نقش افراد در جامعه هستیم.
در دنیای امروز با فراگیر شدن ارزشهای نظام سرمایه داری توسط امپراطوری رسانهای غرب، تأثیر و نفوذ هنجارهای نظام سنتی دیگر کمرنگ شده و زنان که تا قبل از آن نقش خانه داری را برای خود پذیرفته بودند دیگر حاضر نیستند به آن اکتفا کرده و هویت خود را در جای دیگری جستوجو میکنند.
این هویت همان چیزی است که نظام سرمایه داری با القای ارزشمندی دخالت مستقیم در تولید ثروت و فعالیت اقتصادی، آن را در بازار کار و ایفای نقشهای مردانه دوشادوش آنان ایجاد کرده است. خروج زنان از منزل به سوی بازارهای کار و اشتغال در دنیای امروز از یک سو و بقای لایههای زیرین سنت و الگوی تاریخی نقش زنان در جامعه ایران از دیگر سو باعث شده است که زنان هم مجبور به ایفای نقش و وظایف خانگی خود مانند همسری، مادری و خانه داری بوده و هم برای کسب منزلت اجتماعی خود تمایل به اشتغال در بیرون از خانه را داشته باشند و این همزمانی ایفای دو نقش و وظیفه سنگین باعث ایجاد تعارض نقشها برای آنان شده و در نتیجه اختلالات فردی، خانوادگی و گاه اجتماعی را برایشان پدیدار کرده است.
یکی از مبانی زن شناختی دین اسلام، برخورداری یکسان زن و مرد از شأن انسانی و استعداد برابر هر دو در پیمودن راههای کمال و رسیدن به قرب الهی میباشد. مبناییترین اصل در ارزش گذاری زن و مرد، اصل وحدت نوع است که حقیقتی فراتر از ملاک جنسیت است و در این مرحله تفاوتی میان جنس زن و جنس مرد وجود ندارد. آیات بسیاری در قرآن وجود دارند که به یکسان بودن شأن زن و مرد در نزد خداوند دلالت کرده و نیز الگو بودن بعضی از زنان را برای انسانها تأیید میکنند (قرآن کریم، تحریم :۱۱؛ احزاب :۳۵).
با عنایت بر این حقیقت مهم که زن و مرد در انسانیت دارای شأن و جایگاه برابر است نکته مهم و قابل تأمل در مبانی انسان شناختی دینی این است که زن و مرد در ساحت آفرینش و خلقت دارای تفاوتها و تمایزات تکوینی است که با توجه به اصل گوناگونی راههای رسیدن به کمال در میان انسانها، این تفاوتهای تکوینی نه تنها منشأ نابرابری و تبعیض بلکه نشان از حکمت و تدبیر خداوند است تا شرایطی ایجاد شود که زن و مرد هم در مسیر کمال متناسب با شرایط و ویژگیهای خاص خود طی طریق کنند و هم برای یکدیگر نقش مکمل را ایفا کنند.
شهید مطهری در این باره مینویسد: «دستگاه خلقت برای اینکه به هدف خود برسد و نوع را حفظ کند، مساله عظیم تولید نسل را به وجود آورد و نر و ماده را طالب همزیستی با یکدیگر قرار داد و برای اینکه این طرح کاملاً عملی شود و جسم و جان آنها را کاملاً به یکدیگر پیوند دهد، تفاوتهای عجیب جسمی و روحی در میان آنها قرار داده است و همین تفاوت هاست که آنها را بیشتر به یکدیگر جذب می کند» (مطهری ،۱۸۱:۱۳۸۵).
آنچه از مجموع آیات و روایات به دست میآید آن است که زن و مرد نه تنها در بعد جسمی بلکه در ابعاد احساسی، روحی، ذهنی و رفتاری نیز از هم متمایزاند (قرآن کریم، آل عمران :۳۶؛ زخرف :۳۲؛ نساء :۳۴). اگر چه از مجموع آموزههای دین مبین اسلام این گونه برداشت میشود که صبر و حیا امری فراجنسیتی و صفتی مطلوب برای همه مردان و زنان است (قرآن کریم، اعراف :۲۲؛ نحل :۱۲۶؛ زمر :۱۰؛ بقره :۱۵۵؛ مستدرک الوسایل: ج ۱۱، ص ۸۴؛ بحارالانوار: ج ۹۴، ص ۱۲۵؛ کشف الغمه: ج ۲، ص ۳۲۰؛ من لایحضره الفقیه: ج ۴، ص ۴۱۱؛ نهج البلاغه: خطبه ۱۸۳)،
در دین و فرهنگ اسلامی به دلیل وجود نگاهی نظام مند و جامع به بشر، همه ابعاد شخصیتی بشر در کنار یکدیگر مورد ارزیابی قرار میگیرند. از آنجا که هدف از خلقت انسان تنها رسیدن به قرب الهی است و این هدف صرفاً با به کار گیری استعدادها و امکانهای فردی و خانوادگی در راستای احکام و آموزههای دینی میسّر میشود، ملاک ارزش و احترام نسبت به افراد، صرفاً داشتن استعداد و یا برخورداری از حقوق بیشتر نیست بلکه کسب رضایت خدا با رعایت تقوا و عمل به تکالیفی حاصل میشود که به واسطه برخورداری از استعدادها و حقوق بر افراد واجب شده است. در آیات قرآن نیز ملاک ارزش و احترام افراد رعایت تقوای الهی ذکر شده است (قرآن کریم، حجرات :۱۳).
مطابق با دیدگاه دین مبین اسلام به مساله الگوی نقش اجتماعی زن مسلمان، اولویت نقش زنان در جامعه و خانواده بدین صورت است که نقشهای خانوادگی زنان مانند همسری، مادری و خانه داری دارای ارزش و تاکید بسیاری نسبت به ایفای نقشهای اجتماعی از جمله فعالیت اقتصادی و اشتغال بیرون از خانه است و هر نقشی که بخواهد.
این وظیفه خانگی زنان را تحت الشعاع خود قرار دهد از نگاه اسلام پسندیده و مورد تأیید نیست. در فرهنگ جامعه ایران که یک جامعه در حال گذار است کماکان این تفکیک جنسیتی نقشها رنگ خود را از دست نداده است اما نظام ارزشی مدرنیته که با خود جذب زنان به بازار کار و تشویق آنان به خروج از خانه را به دنبال دارد باعث شده است زنان در ایفای نقشهای خانگی و نقشهای اجتماعی خود دچار سرگردانی شده و به اصطلاح به تعارض نقش گرفتار شوند و این تعارض نقش فشار مضاعف روحی و روانی را برای زنان و اعضای خانواده آنها به همراه داشته است.