خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: ادبیات کودک و نوجوان گونهای از ادبیات است که جداسازی آن از بخشهای دیگر ادبیات با سن مخاطبان آن انجام میشود. این گونه ادبی هنگامی پدید آمد که بزرگسالان متوجه شدند کودکان و نوجوانان به سبب گنجایشهای شناختی و ویژگیهای رشدی خود آمادگی پذیرش متنهای بزرگسال را ندارند و به متنهایی نیاز دارند که پاسخگوی دوره رشد و نیازهای آنها باشد.
کودکان خردسال به متنهایی آهنگین و کوتاه مانند لالاییها و ترانه - متلها و ترانههای آهنگین واکنش بیشتری نشان میدهند. هرچه گروه سنی مخاطبان بالاتر برود، آنها کمکم میتوانند داستانهایی را با واژگان بیشتر بشنوند. ویژگی دیگر ادبیات کودک و نوجوان در این است که با سطح سواد کودکان پیوند دارد. کودک نوآموز تنها میتواند متنهای ساده را بخواند و بفهمد. هرچه سواد او بیشتر میشود، متنهایی با دایره واژگانی گستردهتر را درک میکند. کودکانی که به مرز نوجوانی و پس از آن میرسند میتوانند رمانهای متناسب با نیازهای خود را مطالعه کنند.
امروزه این رمانها اغلب در قالب فانتزیها یا داستانهای علمی و تخیلی منتشر میشود. البته داستانهای واقعگرایی که بازتابدهنده احساسات و درگیریهای زیستی و اجتماعی نوجوانان در موضوعاتی مانند جدایی پدر و مادر، مرگ نزدیکان، بیماریها و عشقهای دوره نوجوانی است نیز به فراوانی منتشر میشود.
در حال حاضر بازار نشر در حوزه کودک و نوجوان بسیار متنوع و رنگارنگ است و همین امر سبب شده تا خانواده ایرانی با حضور در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران با ویترینی پر رنگ و لعاب از کتاب مواجهه شود اما به راستی کدام کتاب مناسب کودک و نوجوان است؟ این روزها آنچه که عیان است غلبه ترجمه بر تألیف در این حوزه است چراکه به دلیل عدم رعایت قانون کپی رایت و صرفه اقتصادی ناشران به دنبال کتابهای ترجمه شده هستند.
یکی دیگر از مشکلات جامعه امروز ورود ابزارآلات الکترونیک و شبکههای اجتماعی به زندگی کودکان و نوجوانان است و تقریباً میتوان گفت این نسل دیگر با کتاب غریبه هستند، به همین مناسبت میزگردی تحت عنوان «بررسی بازار نشر کودک و نوجوان» با حضور محمد مهدی سید ناصری مدیرعامل انتشارات ذکر، زهرا یعقوبی عضو هیأت مدیره انجمن ناشران کودک و نوجوان و طاهره شاه محمدی نویسنده کتاب کودکان برگزار شد.
مشروح این جلسه را در ادامه میخوانید:
* خانم شاه محمدی با توجه به اوضاع بازار نشر کودک و نوجوان در این روزها به نظر شما این حوزه چه تحولاتی را پشت سر گذاشته و الان در چه نقطهای ایستاده است؟
شاه محمدی: ادبیات مجموعهای از آثار، پدیدهها، زبان و هر چیزی که حس عاطفی را در مخاطب ایجاد کند است. یکی از کارکردهای ادبیات کودک و نوجوان ایجاد همین حس عاطفی در بچه هاست در واقع هیجانی که در وجودشان ایجاد میشود میتواند کارکرد آموزشی هم داشته باشد و منجر به ارتباط با جهان و شناخت دنیای اطرافشان شود، چون نگاه بچهها با بزرگترها فرق میکند و آن نگاه کودکانه زمانی که در قالب ادبیات بیان میشود بسیار جذاب است و دنیای تخیلی شأن را بهتر میکند از این جهت ادبیات کودک و نوجوان حائز اهمیت است. همچنین زمانی که کارکرد آموزشی این ادبیات را در نظر میگیریم در واقع ادبیات خیلی اهمیت پیدا میکند چون بسیاری از مواقع نگاه کودکان به جامعه و جهان از طریق قالبهای مختلف ادبی شکل میگیرد.
از یک سده پیش ادبیات کودک در شکل مقدماتی خود شکل گرفت و روز به روز پیشرفت کرد چون در گذشته ادبیات محلی از اعراب نداشت و بچهها همان آثاری را مطالعه میکردند که بزرگترها مطالعه میکردند تا اینکه از قرن ۱۹ ادبیات به عنوان یک شاخه مجزا شکل گرفت و به آن پرداخته شد و متوجه شدیم که از طریق قالبهای مختلف ادبیات میتوانیم بازخوردهای خیلی بهتری بگیریم اینجا بود که کارکردهای ادبیات هم شناخته شد و اهمیت آن بیشتر مشخص شد.
در عصر حاضر صبحت از ادبیات کودک بسیار زیاد است و به صورت شعارگونه به این مقوله پرداخته میشود، تولیدات زیادی در این زمینه داریم و انواع مختلفی ابداع شده است تا حدی هم موفق بوده اما خیلی جاها جواب نداده است و بیشتر جنبه اقتصادی و تبلیغاتی داشته است
در عصر حاضر صبحت از ادبیات کودک بسیار زیاد است و به صورت شعارگونه به این مقوله پرداخته میشود، تولیدات زیادی در این زمینه داریم و انواع مختلفی ابداع شده است تا حدی هم موفق بوده اما خیلی جاها جواب نداده است و بیشتر جنبه اقتصادی و تبلیغاتی داشته است.
پس از کرونا و ورود بچهها به عصر دیجیتال یک مقدار کارکرد کتاب کمتر شد و کتاب به حاشیه رفت و به همین دلیل کودک و نوجوان برای کتاب بی حوصله هستند حتی در زمینه درسی هم بعد از مجازی شدن بچهها با افت تحصیلی رو به رو شدند اینجا بود که در واقع کتاب به حاشیه رفت و بچهها از فضای کتاب دور شدند و ادبیات که قرار بود ناجی کودکان باشد از کارکرد خود فاصله گرفت. در حال حاضر کتابهای زیادی تولید شده است اما اصل کتابخوانی به حاشیه رفته است و انقدر جایگزین در زندگی بچهها آمده است که خود کتابخوانی هم به حاشیه رفته است.
* آقای ناصری به عنوان مدیرعامل یک انتشارات در حوزه کودک و نوجوان به نظر شما برای آشتی کودکان با کتاب و کتابخوانی چه باید کرد؟
ناصری: یکی از مسائل مهم در حوزه ادبیات کودک و نوجوان بحث حق بر فرهنگ در نظام حقوقی و نظام حقوقی بین المللی شهروندان است؛ به این شکل که افرادی که تابع یک کشور هستند یک حقی را دارند به نام حق بر فرهنگ، اینجا تکالیف دولت هاست که بدنه فرهنگی شهروندان را تأمین کنند.
در حال حاضر یکی از مشکلات دوری بچهها از کتاب و کتابخوانی عدم تجهیز کتابخانه مدارس است که از سال ۱۳۸۰ علی رغم ارائه این طرح تا الان چشم انداز و افق آن مشخص نشده است. باید گفت اگر الان فکری به حال کودکان نکنیم آینده را از دست دادهایم چراکه کودکان امروز آینده سازان فردا هستند. بنابراین بحث حق بر فرهنگ بسیار مهم است و کشور ما توانسته این کار را انجام دهند؛ برای مثال برگزاری نمایشگاه کتاب تهران یکی از این فعالیت است که در بسیاری از کشورها اتفاق نمیافتد.
* خانم یعقوبی در بحث شرکت نکردید! به نشر شما این روزها مشکل نشر کودک و نوجوان چیست؟
یعقوبی: دوره کودکی دوره حساس و مهمی است، در این دوره بچهها آموزش میبینند، و خانوادهها به دلیل تک فرزندی برای آموزش بچهها سرمایه گذاری میکنند. به عنوان ناشر و یک مادر معتقدم روش سنتی قدیمی را برای آموزش نمیتوانیم ادامه دهیم یعنی کتابهای تعلیمی دیگر جایی در میان کودکان ندارد شاید این هم علت اصلی دوری از کتاب است. بنابراین باید یک مقدار صنعت نشر را به روز کنیم در حالی که میتوانیم با استفاده از فضای عمومی از ابزار آلات الکترونیک به عنوان یک فرصت استفاده کنیم و نشر را به روز کنیم و در کنار بازی به بچهها آموزش بدهیم.
صنعت نشر در حوزه کودک و نوجوان نیاز به یک پوست اندازی دارد و باید بهروز رسانی شود چراکه در صورت عدم این کار حذف میشود؛ در حال حاضر دوره کارکرد و تولید سنتی نیست چون مخاطب ما عوض شده است و سرعت در فضای دیجیتال بسیار بالاست در حالی که برای تولید یک کتاب خوب باید بین ۶ ماه تا یک سال فرصت بگذاریم که بتوانیم استانداردها را داشته باشد، پس اگر بخواهیم وارد این عرصه نشویم محکوم به شکست میشویم چراکه محتوا خیلی مهم است و باید بدانیم این نسل چه میخواهد و نباید آن را ندیده بگیریم.
صنعت نشر نیاز به یک پوست اندازی دارد و باید بهروز رسانی شود چراکه در صورت عدم این کار حذف میشود؛ در حال حاضر دوره کارکرد و تولید سنتی نیست چون مخاطب ما عوض شده است
* در حال حاضر در عصری زندگی میکنیم که بشر هیچ راه فراری در برابر تکنولوژی ندارد به نظر شما در عصر جدید مؤلفههای نگارش یک کتاب خوب برای کودک و نوجوان چیست؟
شاه محمدی: اول از همه نیاز سنجی مهم است، اینکه مخاطب به چه چیزی علاقه مند است. همچنین بچهها علاوه بر سلایق شخصی بسیار تحت تأثیر گروه همسالان خود هستند بنابراین موضوعات به روز که علایق بچهها را پوشش دهند خیلی مهم است. باید یک رابطه عاطفی با نوجوانان برقرار کرد و موضوعات جدیدی را از میان علایق آنها پیدا کرد؛ طبیعی است که در این زمینه خلاقیت بسیار مهم است وقتی از ابزار دیجیتال در راستای علایق نوجوانان و کودکان استفاده شود قطعاً جواب میدهد. برای مثال درباره تولید کتاب خوب میتوان به سراغ موضوعات جدید، کوتاه همراه با تصاویر جذاب استفاده کرد چراکه اگر بخواهیم مدام پند و اندرز و نصیحت گونه با بچهها صحبت کنیم جواب نمیدهد، کودک این نسل بچههایی هستند که از بدو تولد ابراز دیجیتال دیدند و هرگز دنیا را بدون ابزار دیجیتال تصور نکردند برای همین در این راستا باید با آنها همدلی کرد تا بتوانیم علایق آنها را پیدا کنیم و برای آنها کتاب تولید کنیم.
* آقای ناصری نظر شما در این رابطه چیست؟
ناصری: کودکان یک حقی دارند که حق بر شنیده شدن و دیده شدن است. من با بخش نقش دولتها کاری ندارم اما نقش نهاد خانواده در انتخاب کتابها برای کودکان مهم است، در حال حاضر بخش نوجوان ما خیلی پرطرفدار است و کتابهای ژانر وحشت در میان نوجوانان مورد اقبال است و طبق نیازسنجی ما در این سالها مخاطب از این نوع رمانها استقبال میکند. متأسفانه بیشتر کارهای ژانر وحشت به صورت ترجمه شده است و خب بسیاری از ناشران به جای تهیه اتاق ترجمه فقط به فکر کسب سرمایه هستند و والدین نیز از عدم ترجمه مناسب در این کتابها گله مند هستند و معتقدند که به ادبیات کودک و نوجوان ضربه زده است.
متأسفانه بیشتر کارهای ژانر وحشت به صورت ترجمه شده است و خب بسیاری از ناشران به جای تهیه اتاق ترجمه فقط به فکر کسب سرمایه هستند و والدین نیز از عدم ترجمه مناسب در این کتابها گله مند هستند و معتقدند که به ادبیات کودک و نوجوان ضربه زده است
* خانم یعقوبی به نظر شما چه مواردی میتواند به انتشار کتاب خوب در حوزه کودک و نوجوان کمک کنند؟
یعقوبی: به عنوان یک ناشر به نظرم باید از نوشتههای تعلیمی دوری کنیم، چراکه مخاطب ما این مبحث را نمیپسندند و کودک زمانی که کتاب را میخواند باید خلاق باشد. متأسفانه قانون کپی رایت در کشور ما رعایت نمیشود و از یک کتاب چندین ترجمه متفاوت در بازار نشر وجود دارد و بازنوشته ترجمه اول هستند و متأسفانه نظارتی در این مقوله نیست این بخش توسط دولت باید کنترل شود.
مسئله بعدی در انتشار کتاب خوب انتخاب کاغذ و فونت مناسبت است همچنین تصویرسازی و مترجم بسیار خوب نیز مهم است و اگر حمایت و پشتیبانی از صنعت نشر انجام شود میتوان امیدوار بود تولیدات خوبی در زمینه کودک و نوجوان منتشر شود.
* آقای ناصری یکی دیگر از مشکلاتی که ناشران با آن دست و پنجه نرم میکنند گرانی کاغذ است و خب ناشران از کیفیت کاغذ ایرانی برای تولید کتابهای کودک و نوجوان گله مند هستند به نظر شما برای کاهش این مشکلات چه باید کرد؟
ناصری: یک مثال معرف وجود دارد که میگوید ناشر طلا را تبدیل به مس میکند، ما با کاغذ کتاب چاپی میکنیم و بعد برای آن بازاریابی میکنیم در حالی که میتوانیم از همان ابتدا این میزان کاغذ را به فروش برسانیم.
متأسفانه در این عصر شمارگان کتابها بسیار پایین آمده است. مقوله تألیف نیز یکی از دغدغههای رهبری است اما این مسئله نیازمند حمایت است؛ چراکه بحث کپی رایت موهبتها و بدیهایی دارد. برای مثال ناشر ایرانی میتواند به آثار کشورهای دیگر دست پیدا کند و آن را منتشر کند اما اگر بخواهیم کار تألیف انجام دهیم آن هم زمانی که حمایتی شکل نمیگیرد ما با نویسنده و تصویرگر وارد چالش میشویم خب طبیعی است که ترجمه صرفه اقتصادی دارد و طبیعی است که به سراغ آن میرود.
نکته دوم اینکه بدنه فرهنگی نقش مهمی در مقوله حمایت از ناشران دارد بنابراین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نهاد کتابخانه های عمومی کشور و خانه کتاب و ادبیات همگی در این زمینه نقش مهمی دارند.
یعقوبی: ادبیات کودک بخش مهم و حساسی است در واقع هرچه بر روی کودکی صرف کنیم نتیجه آن را میبینیم و عرصه ادبیات کودک خیلی جای کار دارد و بازخورد و برگشت هم دارد تا جایی که میدانیم برای این گروه سنی سرمایه گذاری صورت میگیرد به همین دلیل در انتشار کتاب برای این گروه سنی باید دقت کنیم و خب نمیتوانیم برای این گروه سنی کتابی با کاغذ بی کیفیت عرضه کنیم. ما باید کودک را تشویق کنیم که ابزار آلات الکترونیک را کمتر استفاده کند و به سمت کتابخوانی برود بنابراین باید کالای باکیفیتی در اختیارش قرار دهیم.
درباره کتابهای تألیفی نیز باید بگوییم طبق آمار خانه کتاب کتابهای تألیفی بیشتر از ترجمه است اما در بازار ترجمه بیشتر دیده میشود و به دلیل اینکه در این زمینه کتاب سازی شکل گرفته است تناقض در بازار دیده میشود.
درباره کتابهای تألیفی نیز باید بگوییم طبق آمار خانه کتاب کتابهای تألیفی بیشتر از ترجمه است اما در بازار ترجمه بیشتر دیده میشود و به دلیل اینکه در این زمینه کتاب سازی شکل گرفته است تناقض در بازار دیده میشود * به نظر شما خانواده باید از کجا بداند چه کتابی برای فرزندان خود خریداری کند؟
یعقوبی: این مسئله نیازمند آموزش است وقتی که خانواده به نمایشگاه میآید با یک ویترین خوش رنگ و لعاب مواجهه میشود و در لحظه تصمیم میگیرد که چه کتابی بخرد البته در نمایشگاه اخیر شاهد دغدغه مند تر شدن خانوادهها و مخاطبان بودیم این خیلی اتفاق خوبی بود ولی باز هم کافی نیست و سایتهای معرفی کتاب و مروجان خیلی تأثیر خوبی دارند، چون خانوادهها واقعاً در این مقوله سرمایه گذاری میکنند که فرزندان شأن دانش و آگاهی کسب کنند به همین دلیل است که میگوئیم ادبیات کودک ظرفیت بسیار زیادی دارد و باید بستر آن فراهم شود تا به نقطه مناسبی برسد.
شاه محمدی: به عنوان نویسنده وقتی به ناشران مراجعه میکنم رغبت ناشران به کتابهای تألیفی بسیار کم است چون بازار برای کتابهای ترجمه است. بنابراین من به عنوان نویسنده انگیزه ام را از دست میدهم چراکه زمانی که خلاقیتم با شکست مواجهه میشود من به عنوان نویسنده از خلاقیت برمی دارم و به سراغ ترجمه میروم و سعی میکنم در آن راه کار کنم. ادبیات کودک با توجه به پیشینه خود هنوز بخشهای بکری دارد و جای کار دارد چراکه همانها میتوانند فانتزی شوند و ارائه شوند و برای بچهها جذابیت داشته باشند.
در این دنیای مدرن خیلی از مواقع میتوان جذابیتهایی را از ادبیات بیرون کشید و به مخاطب ارائه کرد اما خب انقدر اقبال به ترجمه بیشتر است ناشران به سمت تألیف نمیروند و اقبال به قصهها کم شده است. نویسندهها نیز افول کردند و نسل جدید هنوز نتوانسته در تألیف دست ببرد برای مثال در مجلات رشد اصلاً کیفیت موضوعی و محتوایی وجود ندارد.
* به نظر شما میتوان ژانرهای مختلف برای مثال وحشت را با فرهنگی ایرانی به صورت سفارشی به نویسندگان داد تا بتوانیم تألیف داشته باشیم؟
شاه محمدی: نشدنی نیست اما به سادگی نیست و شاید نتواند بازار را جذب کند چون کار سختی است اگر آموزش هم نداشته باشد بازخورد خوبی ندارد
ناصری: به نظر من باید چرایی را برای مخاطب ایجاد کنیم و به مخاطب بگوییم این کتاب را به این دلیل بخوانید، متأسفانه در این اثر ناشران به دنبال تبلیغات نیستند و فقط بر روی بحث فروش تمرکز دارند بنابراین به د لیل ضعف اقتصاد نشر به این فکر نمیکنند که در کنار فروش باید به چرایی آن هم تاکید کنند ما اگر نتوانیم کتاب را برای کودک و نوجوان نهادینه کنیم کتاب محکوم به حذف از طرف نسلهای آینده است.
ما اگر نتوانیم کتاب را برای کودک و نوجوان نهادینه کنیم کتاب محکوم به حذف از طرف نسلهای آینده است
* رسانه تا چه اندازه میتواند در معرفی تولیدات ناشران کمک کند؟
یعقوبی: ناشران در حال حاضر باید تبلیغات خوبی داشته باشند و خب تا زمانی که ناشران به شیوه سنتی کار کنند نیازی به تبلیغات احساس نمیکنند این در حالی است که با بهروز شدن صنعت نشر ناشران باید فعالیتهای متفاوت خود را بر ای مخاطب معرفی کنند.
شاه محمدی: به نظر من هم ناشران باید رسانه را جدی بگیرند و از این ابزار استفاده کنند تا دیده شوند حتی پدر و مادران نیز با همین معرفیها در رسانهها کتاب را برای فرزندان خود انتخاب میکنند و باور کنند رسانهای که از آن اطلاعات میگیرند یک مسئله کاربردی است.
* به نظر شما چه راه حلی برای آشتی کودک و نوجوان با کتاب و کتابخوانی در پیش داریم؟
شاه محمدی: اولین چیزی که به ذهنم میرسد این است که ما باید اول پدر و مادران را کتابخوان کنیم، پدر و مادر اولین الگوهای کتابخوانی برای فرزندان هستند، اگر کتاب جزئی از سبد خرید پدر و مادر نباشد کودک نمیتواند کتابخوان شود، این در حالی است که اگر کودک و نوجوان ما بخشی از وقت خود را همراه والدین صرف ورق زدن کتاب کنند دیگر نمیتوان آنها را از کتاب جدا کنند بنابراین فرهنگسازی باید از خانواده شکل بگیرد.
مدرسه نیز به عنوان دومین اجتماعی که کودک و نوجوان در آن حضور دارد باید به روز شود، برای مثال در مدارس و سیستم آموزش و پرورش آگاهی معلمان باید به قدری باشد که کودک به مقوله کتابخوانی جذب شود متأسفانه کتابخوانی در مدارس ما جایگاهی ندارد و خب نمیتوان انتظار داشت که این گروه با کتاب آشتی کنند.
ناصری: ما نیازمند یک گفتگوی همگانی هستیم که ارکان بدنه فرهنگی به یک تعریف برسد چراکه این کار به نتیجه میرسد برای مثال صدا و سیما میتواند مخاطب را به سمت کتابخوانی ترقیب کند. ناشران، نویسندگان و بدنه فرهنگی باید در این شرایط سواد مالی دیجیتالی و فرهنگی و رسانهای خود را بالا ببرند این مسئله به روز نشدن در تمامی بخشهای اجتماعی و فرهنگی تأثیر دارد پس بالا بردن سواد رسانه مهم است و اگر در بخش فرهنگی این اتفاق نیفتد مخاطب نمیداند چه چیزی نیاز دارد و مترجم نیز نمیداند چطور ترجمه کند؛ اگر شما هرچقدر هم ناشر، مترجم و نویسنده خوبی باشید سواد بالایی نداشته باشید محکوم به حذف هستید پس نقش ناشران بسیار مهم است.