به گزارش خبرگزاری مهر، محمدرضا محمدی نجات، پژوهشگر مسائل اجتماعی طی یادداشتی به موضوع تصویر زن مسلمان در رسانههای غربی پرداخت که جزئیات ان به شرح ذیل است.
وسایل ارتباط جمعی در وجهه عمومی، نظامی برای ارتباط و انتقال نمادها و پیامها به عموم مردم تعریف میشود و سه کاربرد عمده آن را «سرگرم کردن»، «آگاهی بخشی به عموم مردم» و «همگرا کردن» در یک نظام از پیش تعیین شده ایی از ارزشها و باورها و نمادهای رفتار اجتماعی برمی شمرند.
این تعابیر برای پدیدهای که مبدأ و غایت خود را در هویت غربی، به ظهور و ثبوت رسانده است، کاملاً برازنده میکند؛ بی آنکه حامل بار ارزشی خاصی باشد. از سوی دیگر هر فردی بر اساس مدل ارزشی خود امکان استفاده کارآمد از رسانههای فراگیر را محقق میسازد. امروزه وسایل ارتباط جمعی تنها محدود به ارائه اطلاعات لازم برای زندگی در جامعه ای متجدد و فرامدرن نیست، بلکه در بعد وسیعتر اهمیت و عدم اهمیت و مطلوبیت یا نامطلوب بودن پدیدهها را تعیین میکند. حتی آداب معاشرت و نحوه پوشش ما را نیز مشخص میکند.
امروزه رسانهها نه تنها در خدمت قدرت هستند، بلکه خود منشأ قدرت به شمار میروند. آنچه که در بررسی کارکرد رسانهها شایان توجه است، به کارگیری مکانیزم ارتباط رسانهها با منبع قدرت است. به عبارتی سادهتر وقتی از عملکرد رسانههای غربی سخن میگوئیم، باید آن را در کلیتی از نظام سیاسی، اجتماعی و فرهنگی غرب مورد بررسی قرار دهیم. واقعیت این است که اگر پدیده یا امری در غرب، دشمن پنداشته شود، رسانههای غربی تصویری کینه توزانه، مخدوش و منحرف از آن ارائه میکنند و این امر ناگزیر محسوب میشود. یکی از اصول تمدن تکنولوژیک غرب، مطالبات نفسانی است، بنابراین تصویر زن مسلمان در رسانههای غربی را نمیتوان جدا از تصویر اسلام (به عنوان دینی که تعالیم آن کاملاً برخلاف عمود خیمه تمدن جدید یعنی نفسانیت میباشد) به تماشا نشست.
ارائه تصویر مخدوش از اسلام، قلب ماهیت مفاهیم دینی، تلقی متحجرانه، فناتیک، ستیزه جو و بنیادگرا از اسلام از جمله پیش پا افتادهترین شگردهایی است که رسانههای غربی در جهت مقابله با اسلام به کار گرفتهاند. در غرب نوعی اتفاق نظر روی اسلام وجود دارد و آن اینکه اسلام سپر بلای هر چیزی است که اتفاقاً در ساختهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جدید جهان، مطلوب ما نیست.
از دید دست راستیهای [غرب]، اسلام نمایشگر توحش و بربریت است. از دید چپیها اسلام، نوعی دین سالاری و حکومت دینی قرون وسطایی است و برای افراد میانی نیز اسلام نوعی بیگانگی نامطبوع است. هرچند در تمام این جبههها، نوعی توافق کلی وجود دارد که همگان چیز کمی راجع به اسلام میدانند، اما چیز زیادی هم برای تأیید و تصدیق ما در آن کشورها وجود ندارد.
و این نکته آخر را رسانههای غربی به خوبی دریافتهاند و تلاش گستردهای را برای بمباران اطلاعاتی مخاطبان خود با استفاده از حجم انبوه شواهد و قرائن به کار میبندند. در این میان زنان مسلمان به عنوان نیمی از اعضا متشکله جامعه مسلمانان و انسانهایی که با حضور خویش اسلام را فریاد میکنند و نفس حضورشان تبلیغ درخور و قابل توجهی برای اسلام است، زیر ذرهبین رسانههای غربی قرار گرفتهاند.
زنان مسلمان به عنوان حلقه اصلی نهاد خانواده و دارای نقش فعال در جوامع اسلامی، مورد آماج تحقیرهای زهرآگین و مسموم رسانههای غربی قرار دارند. رسانههای غربی با به کارگیری شیوهها و شگردهای متعدد و متنوع تصاویر دلخواه از نقش و جایگاه حقیقی زن در جوامع اسلامی نشان میدهند. آنها با طرح ادعاهای حقوق بشر، علیرغم جایگاه رفیع و متعالی زن در اسلام، تصویر موجودی اسیر، دربند و محاصره شده توسط سلایق و قوانین مردسالارانه ارائه میدهند و بدون توجه به جایگاه تنزل یافته و شخصیت حقیر شمرده شده زن غربی و جدایی او از کانون خانواده، زن مسلمان را به سوی این تنزل ترغیب و تشویق میکنند.
از سوی دیگر رسانههای غربی بدون انعکاس عمق فاجعه به وقوع پیوسته برای زن غربی که با وعدههای دل فریب مجبور به انکار واقعیتهای زندگی خود شده و در رؤیای شیرین تبلیغات آزادی و رفاه به سرمیبرد، تصویری سراب گونه از زن غربی برای زن مسلمان ترسیم میکنند. ولی غرب چه چیزی جزء توهم شخصیت، برده داری نوین جنسی و تحقیر هویت و منزلت زن به ارمغان آورده است؟! گماردن زنان به شغلهای پست ظاهراً جزء انسانیترین و ارزشمندترین شغلهایی است که امروزه میتوان برای زن غربی سراغ گرفت. امروزه در فرهنگ غرب واژههایی وجود دارد که یا مختص جنس زن هستند یا به طور عام به زنان اختصاص دارند. مانند کلمه «نظافتچی» که مختص زنان است و یا کلمه «منشی» که به ندرت به مردان اطلاق میشود.
رسانههای غربی کارکرد دوگانهای در مورد زنان اعمال میکنند. از یکسو ارزش های دینی و الهی زن مسلمان را به تمسخر میگیرند و آن را عامل سرکوب و حصر و در بند بودن آن معرفی میکنند و از سویی دیگر با چشم فرو بستن بر عمق فاجعهای که زن غربی را در بر گرفته است، سرابی بهشت گونه از وضعیت زنان در غرب ارائه میدهند. تصویر کینه توزانه رسانههای غربی از زن مسلمان، ناشی از ترس و وحشت آنان از نقش فعال زنان در نظامدهی جامعه اسلامی است. قطعاً احساس خطر غرب از ناحیه مسلمانان به زمینههای ارزشی نقش تربیتی زنان باز میگردد، به طوری که نوک پیکان حمله غرب به سمت این قلب پاک و روحانی نشانه رفته است.
آنچه که مورد هجوم رسانههای غربی میباشد، دقیقاً همین فطرت بی آلایش زنان مسلمان است که به واسطه حفظ ارزشهای متعالی دینی، همچون دژی مستحکم در برابر [ظلم [ارزشهای سخیف و نفسانی غرب قد علم کرده و با نفس حضور خود، علیه آن اعلام جنگ میکند.