خبرگزاری مهر؛ گروه مجله - فاطمه برزویی: کشورمان میزبان بیش از یک درصد کل مهاجران دنیاست. این تعداد حتی از بسیاری کشورهای مطرح مهاجرپذیر دنیا مثل سوئد، اتریش یا هلند هم بیشتر است. این پدیده از جنبههای گوناگونی در نظام حکمرانی کشور آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته و این بیتوجهی باعث ایجاد مشکلات پیچیدهای شده است. گاهی شاهد موج رسانهای گروههای مهاجر ستیز هستیم و از طرف دیگر مهاجران هم با انبوهی از مسائل به ظاهر پیچیده و غیر قابل حل روبرو هستند. «مجله مهر» که موضوع مهاجران افغانستانی را در پرونده «همسایه همخانه» بررسی میکند، گزارشی را از نشست «بررسی وضعیت اشتغال زنان مهاجر افغانستانی در ایران» تهیه کرده است. این نشست روز گذشته به همت انجمن دیاران، در خانه اندیشهورزان برگزار شده بود.
«سیمین کاظمی» پژوهشگر مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، معتقد است آنچه به عنوان «مهاجر ستیزی» یا به طور مشخص «افغان ستیزی» در جامعه مشاهده میشود، یک جنبش تودهای شبه فاشیستی است. کاظمی گفت: «مراکز علمی و دانشگاهی هم درباره این مسأله سکوت کردهاند. این سکوت نگران کننده است، چرا که ممکن است این سکوت، به منزله رضایت و همراهی با آنان تعبیر شود. وظیفه ما این است که به دنبال علت این پدیده بگردیم. در واقع فاشیسم محصول بحران اقتصادی و فروپاشی همبستگی در جامعه است که بیشتر در طبقه متوسط شکل میگیرد؛ کسانی که گذشته را از دست رفته و آینده را مبهم و غبار آلود میبینند.»
او توضیح داد که در این شرایط، ایجاد فضای دو قطبی رواج پیدا میکند؛ برای مثال اینکه بین ما و آنها تفاوت میگذارند. این فضا باعث میشود ویژگیهای منفی مهاجران را در بین عموم مردم مطرح کنند و ویژگیهای مثبتشان نادیده گرفته شود.«یک اهریمن سازی از مهاجران شکل میگیرد و کار به واکنشهای خشونتآمیز میرسد. وضعیتی که ما در برخی شهرها با آن رو به رو هستیم محصول یک چنین فرایندی است. باید به این سوال فکر کنیم که چه کسانی از این جریان شبه فاشیستی بهره میبرند؟»
تصویری از مهاجران زن در افکار عمومی وجود ندارد
این پژوهشگر درباره وضعیت اشتغال زنان مهاجر توضیح داد: «مساله اشتغال زن در ایران مسألهای حل نشده است. نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران حدوداً ۱۴ درصد است و این آمار شامل کسانی است که هم مشغول به کار و هم جویای کار هستند. تقسیم کار جنسیتی و خانه نشینی زنان مهاجر با توجه به سیاستهای فعلی افزایش یافته است. بخشی از زنان، چه مهاجر و چه ایرانی، در اقتصاد غیر رسمی مشغول به کار هستند. اقتصاد غیر رسمی چند ویژگی دارد مانند ناپایداری، دستمزد کمتر و منزلت پایینتر.»
او افزود: «افغانها عمدتاً به دو شکل به ایران مهاجرت کردهاند. یا فقط مردانشان برای پیدا کردن کار وارد ایران شدهاند و یا به صورت خانوادگی برای گریز از جنگ و فقدان امنیت به ایران مهاجرت کردهاند. افکار عمومی بیشتر شکل اول مهاجرت را در ذهن دارد. یعنی کسانی که به صورت انفرادی و برای پیدا کردن کار وارد ایران شدهاند. کمتر کسی به مهاجرت زنان افغانستانی فکر میکند. بخشی از زنان افغانستانی کنار خانهداری و بچهداری، کارهایی بسیار وقت گیر تحت عنوان کار در منزل و با درآمدهای بسیار ناچیز انجام میدهند.»
۹۰ درصد مهاجران اتباع در ایران اهل افغانستاناند
در ادامه نشست «فاطمه سادات موسوی»، کارشناس حقوق، که خود از مهاجران افغانستانی است صحبتهای خود را این گونه شروع کرد: «با اینکه گروهی از مهاجران به کشور خود بازگشتهاند اما در حال تجربه یک روند صعودی حضور آنها در ایران هستیم. با توجه به آماری که به دست آمده است ۹۰ درصد مهاجران خارجی در ایران اهل افغانستان هستند که از این ۹۰ درصد ۴۱ درصد آنان را زنان تشکیل میدهند. با توجه به حضور نیم قرنی اتباع افغان در ایران، با نسل سوم و چهارم مهاجران رو به رو هستیم و مهمترین مساله درباره حضور این افراد، مسأله «ادغام اجتماعی» آنها در جامعه ایران است؛ اینکه چگونه توانستهاند با جامعه میزبان ارتباط بگیرند و در آن حل شوند. یکی از مظاهر این ادغام، «حقوق شهروندی» است. مهاجران تا چه اندازه توانستهاند به حقوق شهروندی خود برسند؟ مهمترین حقوق شهروندی معیشت و جایگاه اجتماعی افراد است.»
به گفته او درباره وضعیت اشتغال زنان مهاجر، خلأ آمار و اطلاعات وجود دارد و گزارشی درباره اشتغال زنان مهاجر افغانستانی در ایران تهیه نشده است.
فقط به خاطر افغانستانی بودنم اخراج کردند
در ادامه نشست یکی از مهاجران افغانستانی که زنی جوان بود، گفت: «به عنوان یک دختر افغانستانی که ۳۵ سال است در ایران زندگی میکنم، از بند کشی موزائیک گرفته تا پرستاری بیماران سرطانی، نقاشی ساختمان و تمام مشاغل سخت را انجام دادهام. در این سالها برخی میگفتند تو جای یک ایرانی را پر کردهای، ولی اشاره نمیکردند که توانایی بالایی دارم و میتوانم کارها را به خوبی پیش ببرم. از کار فنی و برقی سر در میآورم و کار تولید با دستگاهها را بلدم. من را فقط به خاطر افغانستانی بودنم اخراج میکردند.»
او ادامه داد: «آقای اداره کار، بیا به من مجوز کار بده! ده سال از اصفهان به تهران و از تهران به اصفهان رفتهام که بتوانم در کاشان یک مجوز کار بگیرم. حدود ١۵ سال است که یک کارت کارگری دارم. من اولین دختر افغانستانی هستم که کارت کارگری گرفتهام. دو سال پیش کارت آمایش و کارت کارگریام را باطل کردند. حدود یازده ماه است اداره کار من را دست به سر میکند. وزیر دستور داده که کارهایم درست شود، اما هنوز که هنوز است ادارات دولتی کارم را راه نمیاندازند. یک کارمند میگوید استعلام بگیرم خبرتان میکنم و دیگر خبری نمیشود. شاه میبخشد، ولی وزیر نمیبخشد. پدرم سرطان دارد و مادرم از کار افتاده است. پنج تا خواهر و برادر دیگر دارم که دو نفر از آنها معلول هستند و من تنها منبع درآمد آن خانواده هستم. باید دقیقاً چه کار کنم تا بتوانم روزی حلال برای خودم و خانوادهام دربیاورم؟»
موسوی در ادامه حرفهای این زن، نمونههای دیگری را با خواندن پیامهایی که به او دادهاند، بازگو کرد: «سلام، من در حال حاضر در حال آموزش در حرفه مراقبتهای پوستی هستم، ولی اتحادیه آرایشگرها به تازگی اعلام کرده است که اتباع اجازه کار در سالنهای زیبایی ندارند و حتی دوستانم را که مشغول بودند اخراج کردهاند.» نمونه دیگری میآورد: «من متولد ایران و فارغالتحصیل رشته مهندسی هستم و چند وقتی است وارد بازار کار شدهام. شرکتی که در آن کار میکنم همکار مرد افغانستانی هم دارم. در مشهد تعداد کمی از خانمها کارت کار گرفتهاند. متولد اینجا هستم و تحصیلات آکادمیک هم دارم، اما حقوق کمی میدهند و بیمه هم نمیکنند.»
قانون اشتغال مهاجران؛ ناقص و گیجکننده!
موسوی از زنانه شدن پدیده مهاجرت میگوید: «عدهای معتقدند که مهاجرت پدیدهای مردانه است؛ اما آمارهای سازمان ملل که به تازگی منتشر شده است حرف دیگری میزند. مهاجرت در سالهای اخیر شکلی زنانه به خود گرفته است. موج اول مهاجرت زمان قدرت گرفتن دوباره طالبان صورت گرفت. بیشتر مهاجران، زنان و دخترانی بودند که میدانستند در افغانستان از کار و تحصیل منع شدهاند.»
او با توجه به اینکه در ایران، ما درباره اشتغال مهاجران قوانین زیادی نداریم توضیح داد: «در قانون فصلی داریم با عنوان «اشتغال اتباع بیگانه» و یک آئین نامه اجرایی هم درباره ورود اتباع بیگانه داریم. تصور نکنید که در این قانون به شکلی گسترده درباره اشتغال مهاجران صحبت شده است، خیر. صرفاً یک بند آمده که اگر شما فلان کار دولتی را انجام دهی، مجازات میشوی. در «ماده ۱۲۰ تا ۱۲۹» که مبحث سوم از قانون کار میشود، مخاطب، اتباع بیگانه است. آن هم گفته است اتباع بیگانه ضمن رعایت دو شرط حق کار کردن دارند. اولین شرط اینکه با حق کار وارد ایران شوند و دومین شرط هم اینکه با هر شرایطی مانند پناهندگی، کارت کار و… برای شروع کار پروانه کار بگیرند. همین پروانه گرفتن هم چند شرط جدا دارد: تحصیلات بالا، وجود نداشتن مشابه ایرانی، بالا بودن اطلاعات و تخصص و در آخر جایگزینی فرد ایرانی برای نفر بعد از خود.»
چه کسی به تو گفت درس بخوانی؟ برو خیاطی کن!
این کارشناس حقوقی جزئیات بیشتری از صدور کارت اشتغال مهاجران بیان کرد: «تمامی این موارد که چه کسی کارت کار بگیرد یا نگیرد را نهادی از سوی وزارت کار تحت عنوان «هیأت فنی اشتغال» تعیین میکند. اعضای آن هیأت را ما نمیدانیم چه کسانی هستند. در قانون کار محدودیتی درباره زنان افغانستانی نداریم و قانون میگوید «اتباع بیگانه» و یک کلمه عام را به کار برده است؛ اما در سال ۱۳۹۲ چهار گروه شغلی مجاز برای مهاجران که در آنها میتوانند مشغول به کار شوند مشخص شد؛ کورهپز خانه، کارهای ساختمانی، کارهای کشاورزی و گروهی به عنوان «سایر» که مشاغلی مانند سوزاندن و امحاء زباله، کارگر بازیافت و مواد شیمیایی، کارگر تخلیه و بارگیری را شامل میشود. عملاً اینها کارهایی نیستند که زنان بتوانند انجام دهند. خواه یا ناخواه زنان در این بخش حذف شده و نمیتوانند با این عنوانهای شغلی کارت کار بگیرند. در اسفند ۱۴۰۱ طرح تعیین وضعیت شغلی مردان افغانستانی آغاز شد و اینجا هم تاکید بر مردان افغانستانی است. در نتیجه قانونی یا دستورالعملی که در آن ممنوعیت اعطای مجوز کار به زنان افغانستانی و مهاجر باشد را نمیبینیم.»
در ادامه نشست صدای ضبط شدهای پخش شد: «سال قبل کارت اشتغالی را با ضرب و زور گرفتم و بابت گرفتن آن هم مشکلی نداشتم. روند طبیعی این بود که در شورا، با تأیید دو سه نفر کارتم را میگرفتم؛ اما امسال این قانون برداشته شد و برای گرفتن و تمدید کارتم به اداره اتباع، استانداری قم و اداره کار دائماً مراجعه کردهام و میکنم اما کاری از پیش نمیرود. برای اداره کار صرفاً مهم این است که شما خانمی مطلقه باشی که سرپرستی خانواده را برعهده دارد. یا برادر مجرد نداشته باشی و پدرت بالای ۶۰ سال سن داشته باشد. اگر غیر از اینها باشد شما حق اشتغال نداری. کار به جایی رسید که گفتند کی به تو گفت درس بخوانی؟ برو خیاطی کن!»
مشاغل غیررسمی؛ بستری علیه زنان!
موسوی بعد از پخش صدای ضبط شده ادامه میدهد: «وقتی شما به عنوان یک زن فارغالتحصیل شده یا متخصص در یک هنر و رشته به اداره کار یا دفتر کفالت مراجعه میکنید، آنجا با شرایط و شرطهای عجیب و غریبی که کاملاً شفاهی است و هیچ کجا نوشته نشده روبهرو میشوید. بین بیمه شدگان اتباع زیر نظر سازمان تأمین اجتماعی در سال ۱۴۰۰، ۳۱۵۳۹ آنها مرد و ۸۴۸۸ نفر آنها زن هستند. این اختلاف و تفاوت فاحش بین زنان و مردان در اینجا هم کاملاً مشهود است. به طور کلی بازار و اقتصاد ایران، بازاری مردانه است. با وجود تمام این محدودیتها، شرایط برای زنان ایرانی بسیار بهتر است و قوانینی مانند «ممنوعیت کارهای سخت» و «مرخصی برای بارداری» برای حمایت از آنها وجود دارد.»
او با تاکید بر اینکه ایران فقط در یک اساسنامه بینالمللی در حوزه بحث مهاجرت پیوسته میگوید: «با نگاهی بر قوانین بینالمللی متوجه میشویم که ایران فقط به مقاولهنامه شماره ۷۹ که شامل حوادث بعد از کار میشود پیوسته است؛ یعنی برای مثال وقتی برای یک کارگر مهاجر اتفاقی بیفتد، نباید بین مهاجر و شهروند تبعیضی وجود داشته باشد. اساسنامه سازمان بین الملل میگوید هیچ تبعیضی نباید بین مهاجر زن و مرد باشد اما این طور نیست. این شرایط باعث به وجود آمدن مشاغل غیر رسمی میشود که قانون در آنها جایی ندارد، چرا که هیچ تعهد و مسئولیتی بین کارگر و کارفرما نیست و این اتفاق بستری برای بهرهکشی و ظلم علیه زنان است.»
این کارشناس حقوقی با اشاره با اینکه در نسل دوم و سوم استعدادهای زیادی نهفته است، گفت: «درصد بالایی از آنها در ایران به دنیا آمدهاند و همین جا هم در حال تحصیل هستند. طبیعی است که با توجه به وضعیت کنونی، دغدغه ورود به بازار کار را داشته باشند اما ظرفیت و پتانسیلهای مختلفی بین دانشجویان و مهاجران نسل دوم و سوم در زنان و دختران افغان داریم.»
واقعاً چه اتفاقی دارد میافتد؟
موسوی درباره طرحی که برای ساماندهی اتباع تصویب شد ولی تغییری صورت نگرفت توضیح داد: «مسئولان بالاخره سال ۱۳۹۷ دست به اصلاح قوانین زدند. در این سال یک طرح کلی اولیه مطرح شد که کلیات آن آبان ۱۴۰۱ تصویب شد. هدف این بود مدیریت اتباع خارج، سازماندهی شود. سوال اینجاست این ساماندهی چگونه اتفاق میافتد؟ دو سال اخیر تعداد زیادی از مهاجران برای مسائل اقتصادی وارد ایران میشوند و نسل دوم و سوم در ایران زندگی کردهاند، قطعاً میخواهند همین جا کار کنند و زندگی خود را ادامه دهند؛ اما در این طرح کلاً یک بند درباره اشتغال اتباع داریم که میگوید: «اتباع خارجی برای درخواست اشتغال باید از یک مؤسسه خصوصی دعوتنامه بگیرند.» و هیچ جزئیات دیگری نیامده است. فکر میکنم این بند یک کپی از قانونهای اروپایی بدون داشتن پیشزمینه ذهنی باشد.»
او ادامه میدهد: «چندین نوع اقامت مثل سه ساله، هفت ساله، ده ساله و دائم برای یک نوع افراد خاص در این طرح وجود دارد. در شرایط دریافت این اقامتها گفته شده که «داشتن شغلی رسمی» یا «مجوز کار معتبر در مشاغل تعیین شده» برای سرپرست خانواده اتباع خارجی است و عملاً اشتغال زنان را که نیمی از جمعیت مهاجران را تشکیل میدهد را از قانون حذف کردهاند. تقاطع جنسیت، سنت و تبعیضهای چندگانه، مهاجرت را با محدودیتها و ممنوعیتهایی حتی برای مردان و پسرانش هم تبدیل کرده است. تمام این محدودیتها برای یک زن بسیار بیشتر میشود.»
موسوی این کارشناس حقوقی صحبتهای خود را این گونه به پایان میرساند: «میخواهم صحبتهایم را با یک سوال تمام میکنم. عدم شفافیت در بروکراسی اداری ناشی از چیست و واقعاً چه اتفاقی دارد میافتد؟ جز اینکه قانونهای کنونی مهاجران در ایران، باعث افزایش کار غیر رسمی و نیروی کار ارزان شده که ممکن است در اثر آن بستر فساد رانت و دلالی به وجود بیاید. نباید بگذاریم سلب آزادی اتفاق بیفتد.»