به گزارش خبرگزاری مهر، اولین نشست از سلسله نشستهای «فلسطین و آینده ایران» با موضوع جایگاه فلسطین در فرهنگ جامعه معاصر ایران، توسط اندیشکده حکمروایی فرهنگی و اندیشکده مطالعات فرهنگ و توسعه در خانه اندیشه ورزان برگزار شد.
در این نشست سبحان یحیائی هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، کمیل قیدرلو مدیر اندیشکده مطالعات فرهنگ و توسعه، محمد اصغری مدیر مرکز رصد فرهنگی کشور و محمدجواد مهرپور فعال فلسطین در حوزه کودک و نوجوان حضور داشتند.
فلسطین؛ یک مساله کاملاً فرهنگی
در ابتدای اولین نشست فلسطین و آینده ایران قیدرلو گفت: باید اول این سوال را بپرسیم که واکنش متناسب مردم ما و نسبتشان با مسئله فلسطین چیست و چه ویژگیهایی دارد؟ به جز سال ۱۹۸۱ که مسئله فلسطین توانست با مردم ارتباط عاطفی برقرار کند و اسرائیل را بهعنوان طاغوت جهانی معرفی کند و امتداد فرهنگی داشته باشد، همیشه امر سیاسی بر امر فرهنگی غلبه کرد و نسبت مسئله فلسطین با جامعه ما را به هم زد. ایران جزو معدود کشورهایی است که بخشی از جامعه آن از اسرائیل حمایت میکنند. بر اساس تحلیل محتوای رسانههای فضای مجازی، ۹۵ درصد از محتوای این فضا به نفع فلسطین است. این در صورتی است که در کشور ما حمایت از اسرائیل بیش از ۵ درصد است. ما حتی اگر با معیار جهانیبودن، مسئله فلسطین را مبنای تحلیل قرار دهیم، میبایست اکثریت مطلق ما در حمایت از فلسطین باشد در حالی که در جامعه اینطور نیست و تعلقی به آرمانهایی که از سمت حاکمیت ارائه میشود وجود ندارد.
وی ادامه داد: تغییرات جامعه ایرانی در قبال جهانیشدن و ایجاد شکاف فرهنگی بین حاکمیت و اجتماع و تقابل با حاکمیت دلیل همراهی نکردن بدنه اجتماعی است. امروزه جامعه ما دو فرهنگی شده است و نزدیک ۳۰ تا ۴۰ درصد از جامعه همراستا با ارزشها و رویکرد رسمی حاکمیت نیستند. در همین خصوص وجوه نمادین را به حاکمیت پیوند زده و سعی در تقابل با آن دارد و مسئله فلسطین نیز از همین جنس است و از بعد فرهنگی صرف فراتر رفته و تبدیل به موضوع تقابلی با حاکمیت شده است.
مدیر اندیشکده مطالعات فرهنگ و توسعه افزود: حاکمیت ادلههای خود را یکپارچه نکرده تا بتواند موضع روشن خود را اعلام کند. برای همین ادله سیاسی، جامعه ما نمیتواند به صورت یکپارچه برای این کار استدلال کند و بیشتر فضا به سمت احساسات رفته و حاکمیت سعی در تهییج و برانگیختگی احساس مردم داشته است. همچنین به علت تکرار، مسئله فلسطین دستخورده شده و برانگیزانندگی خود را از دست داده است. جامعه ما دیگر درک مشترکی با فلسطین حس نمیکند این به این خاطر است که اخبار و تغییرات همیشه به مردم داده شده و همین تکرار جامعه را نسبت به این مسئله بیحس کرده است. امروز فلسطین اولین موردی است که موضع بخشی از جامعه ما که اتفاقاً حاکمیت از آنها حمایت میکند همسو با جامعه جهانی است و این دلبستگی که در بخشی از جامعه ما برای جهانیبودگی و همسویی با جامعه جهانی وجود دارد میتواند فرصت جدید برای سیاستگذاری فرهنگی در کشور ما به وجود آورد.
قیدرلو گفت: وقتی فلسطین نماد حاکمیت شده است، عدهای یا بیقید و شرط از آن حمایت میکنند و عدهای دیگر دقیقاً با آن مخالفت میکنند. ما موفق نبودهایم که امتداد فرهنگی مسئله فلسطین را بعد از انقلاب در میان مردم نگه داریم. نظام تکرار هم به بیحس شدن مردم انجامیده است. فلسطین یک ویژگی دارد که سایر مناطق ندارد. فلسطین در ادبیات ما بوده است. مسئله فلسطین تنها سیاسی و نظامی نیست بلکه مسئله فلسطین کاملاً فرهنگی است. در ایران این مسئله مرتبط با اسلام بوده ولی در جوامع عرب فلسطین مسئلهای عربی یا مارکسیستی است. اینها بافتهایی است که فلسطین را متمایز از سایر کشورهایی مثل میانمار میکند، زیرا جامعه ما احساس اولیه نسبت به آن داشتهاست. همچنین اولین باری است که نسل جدید امکان کنش همراه با جامعه جهانی دارد و این به نفع جمهوری اسلامی است، موفقیت یا شکست آن در امتداد ایران است.
آکادمی نمیتواند آزادانه حرف بزند
در ادامه این نشست یحیایی گفت: مهمترین نکته این است که ما بفهمیم مسئله فلسطین در جامعه ما چگونه درک میشود. آیا مسئله فلسطین برای ما یک مسئله انسانی است و ما نگرانیم که ظلمی در دنیا اتفاق میافتد. اگر اینطور است آیا اگر روسیه مهدکودکی در اوکراین بزند باز هم صدای تظلم خواهی ما بلند خواهد شد؟ صورتبندی مواجهه ما از فلسطین با کدام کلانروایت انجام میشود؟ اگر مسئله اسلامی است و برای پاره تن اسلام است، پس چرا برای یک میلیون آدم مسلمانی که در سینکیانگ توسط چین به زندان و شکنجه ضد انسانی برده میشوند دردمان نمیآید؟ چون دولت برادر چین است؟ ظلمی که در فلسطین هست کاملاً مشهود است اما چه اتفاقی برای جامعه ایرانی افتاده که بخش قابل توجهی از آنها در توئیتر، این ظلم را نادیده گرفته و از اسرائیل حمایت میکند؟ چرا چون کلانروایت ما یکدست نیست و مخدوش است و مصلحت آن را از یکپارچگی درآورده است.
وی ادامه داد: حالا چرا اسرائیل برای ما مسئله است؟ آیا دولت نامشروع است؟ بله چون سرزمین نداشته و ارکان دولت و ملت را نداشته است. حالا اسرائیل تنها دولت غاصب سرزمین است؟ چرا در آفریقای جنوبی کسی حرف نمیزند. چرا اسرائیل الان مسئله شده است؟ برای همین مخدوش بودن روایت حاکمیت است که جامعه ما همدلی نمیکند. زیرا کلانروایت محکوم کردن اسرائیل سویه ایدئولوژیک دارد و هرچیزی که بخواهد محکوم میکند و چیزی که نخواهد را اصلاً نمیبیند.
هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: در سطح هستیشناسی، مسئله فلسطین متمایز نیست. آکادمی ما هنوز نمیتواند آزادانه حرف بزند. چرا موضع نمیگیرند؟ چون آنقدر بدنامی از موضع گرفتن ایجاد شده که اگر کسی موضع بگیرد میگویند تو حکومتی هستی. روشنفکر در جامعه ایرانی چون حاکمیت چیزی را بد میداند، او در نقطه مقابل حکومت آنرا خوب میداند و این نشان از شکاف بین دولت و ملت دارد. هرکس فلسطین را ببیند قطعاً دردش میگیرد، اما چرا نمیگوید؟ چرا هنرمند شما چیزی نمیگوید؟ نکته این است که مسئله فلسطین برای مردم اصالت ندارد و صرفاً مردم به چشم یک راهبرد حاکمیتی به آن مینگرند.
اصغری یکی دیگر از سخنرانان این نشست گفت: عدم آمادگی مردم ما برای مسئله فلسطین را باید تبارشناسی کرد. مهمترین مسئله این است که ما فاقد یک حافظه تاریخی با فلسطین هستیم و بر خلاف برخی ملتها که مسجدالاقصی برایشان حس دارد اما در جامعه ما احساسی برانگیخته نمیشود. نکته بعدی باید به عربستیزی و سنیستیزی در جامعه اشاره کرد. همچنین آریاییگرایی که در زمان پهلوی اول با یهودستیزی پیوند خورده و در مرحله دوم با یهودستایی گره میخورد نیز علت دیگر است. به نظرم باید مسئله را در جدایی انسان از مسئله فلسطین در جامعه بررسی کرد. تصویری که حتی غرب دارد، یک خاک مقدس است و انسان درون آن را جدا میکند. بعد از دهه ۷۰ در جامعه ما اسرائیل مسئله میشود و انسان فلسطینی از روایت ما حذف میشود. روایت مبتنی بر انسان از ذهن ما حذف شده و در هر دو سویه خاک است که اهمیت دارد یا میخواهیم برویم خاک را بگیریم یا اینکه خودشان خاکشان را فروختهاند و اینجا انسان فلسطینی از یاد رفته است. حتی در آثار هنری مثل موسیقی و نقاشی ما از سال ۶۰ به بعد به مرور انسان دارد حذف میشود و عاملیت انسان را حذف شده است.
وی ادامه داد: امروز جامعه ما به دلیل آنکه هیچ واکنش و فعالیتی نمیبیند پس حسی هم نمیگیرد. کنش رو به جلو در کشور ما تعریف نمیشود برای همین در ایران احساسی برای مسئله فلسطین برانگیخته نمیشود. حتی جامعه دانشگاهی ما به صورت کنشمند دنبال حل مسئله عینی فلسطین نیست، مثلاً برای مشکل تصفیه آب راه حل بدهید یا مشکل تأمین و خودکفایی برق فلسطین را حل کنید. همچنین از دهه ۷۰ با ایجاد اختلال میان ما و دیگر کشورهای اسلامی، اسرائیل مسئله شد و فلسطین از یاد رفت. ما اسرائیل را در قامت یک دشمن منطقهای طرح کردهایم و دیگر غده سرطانی نیست که باید نابود شود بلکه یک دشمن منطقهای است که باید کنترل شود. با این تغییر فلسطین تنها درگاهی برای کنترل رقیب است. در لایه مردمی احیای انسان فلسطینی راه حل مسئله است و در لایه سیاستگذارانه اغتشاش در مواجهه با مسئله، فلسطین را برای ما حساس نمیکند.
مدیر مرکز رصد فرهنگی کشور افزود: میخواهم از چالشهای ما در مسئله فلسطین بین نوجوانان و جوانان بحث کنم. چیزی که بیشتر در رابطه با فلسطین در نسل آینده دیده میشود، نگاه به من چه است. مثلاً اینها که زمینشان را فروختهاند دیگه! چیزی که در آینده جامعه ما میگذرد اتفافات امروز بچههای دبیرستان ماست. خطرناکتر از کسانی که دفاع از اسرائیل میکنند نگاه بیتفاوتی نسبت به قضیه است. چالش دیگر ما کمبود اطلاعات درست است. همه مواردی مانند خودشان زمین را فروختهاند، بابت این است که اطلاعات درست ندادهایم و تصویر مغشوش است. بحث دیگر در میان چالشهای ما نگاه احساسی به مسئله فلسطین و قدس است. این تمرکز بر موضوع احساسی چند نتیجه دارد: یک اینکه این احساسسازی عادی شده و عادیانگاری میشود. از طرف دیگر اینها چند سال است دارند میجنگند چرا هنوز چیزی نشده است. ما یا به صورت احساسی وارد شدهایم یا اطلاعاتمان ناقص است و چیزی که خودمان را بلد نبودیم، میخواستیم به بقیه بفهمانیم. موضوع دیگر لحن و واکنش متفاوت حاکمیت نسبت به مسئلههاست. مثلاً اول عملیات شیرینی پخش میکنید اما از فردایش وامصیبتا میگوئید و این رفتار متناقض است. نکته اخر این که همه چیز از کانال حاکمیت عبور کرده است و مردم هیچ نقشی نداشتهاند. اگر حضوری هم در راهپیمایی هست به خاطر حساسیت مسئله نیست بلکه به خاطر احساس وظیفه قشر انقلابی در قبال حاکمیت است.
اصغری گفت: از ۲۰۱۵ تحولی که در فلسطین اتفاق افتاده است درک نشده است. در ۲۰۲۱ و در جریان انتفاضهای که شکل گرفت مرکز مطالعات فلسطین لندن ۳ جلد کتاب درباره ابعاد فرهنگی، رسانهای، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مسئله منتشر کرد. ما در آکادمیهای ایرانی اندازه یک کاغذ پاره محتوا درباره فلسطین نداریم. آکادمین ما هنوز هم دور از مسئله است. نتایج ۳۰ پیمایش جهانی درباره فلسطین بیان میدارد که هرچقدر مردم از اینستاگرام، توئیتر و فیسبوک استفاده میکنند، بیشتر حامی فلسطین هستند. ما هنوز مسئله فلسطین را حتی در میان دانشگاهها و روشنفکرانمان درست نمیشناسیم.