خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب_ الناز رحمت نژاد: اخوان المسلمین یک جنبش فراملی اسلامگرای اهل سنت است که در بسیاری از کشورهای عربی طرفدار دارد. اخوان المسلمین را میتوان بزرگترین گروه سیاسی سنی در جهان بهشمار آورد. این جنبش در سال ۱۹۲۸ میلادی (۱۳۰۷ شمسی، ۱۳۴۷ قمری) در شهر اسماعیلیه مصر به رهبری حسن البنا بنیان نهاده شد و سپس فعالیت خود را به دیگر کشورهای عربی و اسلامی گسترش داد.
سید قطب پس از حسن البنا بزرگترین نظریه پرداز و اندیشمند اخوانی به شمار می رود که در مسیر رشد و گسترش این جریان اسلامی در مصر ظهور کرد این جریان بزرگ اسلام سیاسی سنی پس از سالیان طولانی توانست در ابتدای دهه دوم قرن ۲۱ بواسطه انقلاب های که در برخی کشورهای اسلامی مانند مصر ، تونس و...اتفاق افتاد قدرت را برای چند صباحی در دست بگیرند اما عملکرد نامطلوب آنها پس از به قدرت رسیدن در مصر باعث سقوط آنها شد. اخوانی های مصر بر خلاف نگاه مثبتی که نسبت به آنها در بین برخی متفکران مسلمان داخلی وجود دارد دیگر در مصر جایگاه گذشته را ندارند و محبوبیت آنها به شدت در بین مردم مصر کاهش پیدا کرده است. برخی رسانه های مصری نیز در سال های گذشته تلاش داشتند با توجه به نامحبوب شدن اخوان در میان مردم برای بدنام کردن ایران، کشورمان را پشت پرده به قدرت رسیدن اخوان معرفی کنند برخی از این رسانه ها مدعی شده بودند که شهید قاسم سلیمانی در روزهای آخر حکومت مرسی به عنوان گردشگر وارد مصر شده تا به اخوانی ها کمک کند در قدرت باقی بمانند اما دستگاه امنیتی مصر وی را شناسایی و به سفارت ایران اعلام کرده اگر ظرف ۲۴ ساعت خاک مصر را ترک نکند، شهید سلیمانی را دستگیر خواهند کرد و شهید سلیمانی هم مجبور به ترک خاک مصر شده است. آنها حتی این موضوع را در بعضی فیلمها و سریالهای ماه رمضانی، به شکل غیر مستقیم به تصویر کشیده بودند.
اخوان المسلمین پس از تاسیس جهت رسیدن به اهدافش در زمینههای مختلف فرهنگی، نظامی و سیاسی به مبارزه پرداخت، و در این رهگذر چند بار به دست حکومت ملک فاروق منحل شد و طی آن شمار زیادی از اعضای آن دستگیر یا اعدام شدند. حامیان دولتی اصلی اخوانالمسلمین، قطر و ترکیه هستند. دولتهای بحرین، مصر، روسیه، سوریه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی آن را یک سازمان تروریستی میدانند.
مطالعه فرهنگی و اجتماعی مصر و بررسی اینتاریخ بهانه خوبی بود تا با عبدالرضا بنی علی رایزن فرهنگی سابق ایران در مصر به گفتوگو بنشینیم. در این گفتوگو به معرفی مصر، بررسی اخوان المسلمین و عوامل سقوط آن و شاخصههای دینداری در مصر پرداخته شد.
بخش اول این گفتوگو در ادامه میآید؛
*جناب بنی علی شروع صحبت، خود مصر و پیشینهاش باشد.
تاریخ و تمدن چند هزار ساله مصر، موقعیت ژئوپلیتیک و تاثیر گذاری قابل توجه این کشور در جهان اسلام و آفریقا مصر را به یکی از کشورهای مهم جهان تبدیل کرده است. مصر در شمال آفریقا واقع شده اما صحرای سینا این کشور آفریقایی را با قاره آسیا و منطقه مهم خاورمیانه مرتبط کرده است.
صحرای سینا پل ارتباطی مصر با خاورمیانه شده و به همین دلیل سرنوشت این کشور با مسائلی که در خاورمیانه جریان دارد، گره خورده است. هم مرز بودن مصر با رژیم اشغالگر قدس و فلسطین اشغالی اهمیت این کشور را دوچندان کرده است.
* آشنایی مردم مصر با معارف اسلامی به چه زمانی برمی گردد؟
مصر از جمله کشورهای معدودی در جهان به شمار می رود که سابقه تمدنی درخشانی داشته است زندگی در مصر از هزاران سال پیش در حاشیه رود نیل شکل گرفته و همچنان ادامه دارد این کشور قبل از اسلام گاهی توسط امپراطوری رم و گاهی توسط پادشاهی ایران تحت تصرف قرار گرفته بود. در زمان خلیفه دوم اسلام وارد این کشور شد و مورد پذیرش مصری ها قرار گرفت. شاید بتوان گفت: دوره درخشان اسلام در مصر در دوره حکومت فاطمیها که یک حکومت شیعی (شیعه اسماعیلی) بودند شکل گرفت فاطمی ها نزدیک به سیصد سال بر مصر حکومت کردند در سال های حکومت فاطمی ها، مردم مصر با معارف اهل البیت(علیهم السلام) بیش از پیش آشنا شدند و آثار مهمی مانند جامع الازهر از خود بر جای گذاشتند
* پایان دوران پادشاهی این کشور از چه زمانی بود؟
با انقلاب افسران آزاد دوران پادشاهی این کشور به پایان رسید.
پس از سقوط نظام ملکی در مصر تا امروز همواره حکومت در اختیار نظامی ها بوده؛ جز یک دوره یک ساله که محمد مرسی رییسجمهور مصر شد. پس از آنکه افسران آزاد در سال ۱۹۵۲ قدرت را در دست گرفتند ابتدا محمد نجیب یکی از افسران ارتش مصر رییسجمهور شد اما پس از یک سال استعفا داد و جمال عبدالناصر به عنوان یک شخص ملیگرا رییس جمهور مصر شد. دوران ریاست جمهوری ناصر با قضایای فلسطین و اشغال آن توسط صهیونیستها همزمان بود* با پایان این دوره رئیس جمهور انتخاب کردند؟
پس از سقوط نظام ملکی در مصر تا امروز همواره حکومت در اختیار نظامی ها بوده؛ جز یک دوره یک ساله که محمد مرسی رییسجمهور مصر شد. پس از آنکه افسران آزاد در سال ۱۹۵۲ قدرت را در دست گرفتند ابتدا محمد نجیب یکی از افسران ارتش مصر رییسجمهور شد اما پس از یک سال استعفا داد و جمال عبدالناصر به عنوان یک شخص ملیگرا رییس جمهور مصر شد. دوران ریاست جمهوری ناصر با قضایای فلسطین و اشغال آن توسط صهیونیستها همزمان بود، به همین خاطر جنگهایی بین مصر و اشغالگران صهیونیست در طول مدت ریاست جمهوری ناصر در گرفت، مصری ها در طول جنگ گاهی شکستهایی را متحمل شدند و گاهی نیز پیروزیهایی به دست آوردند، پیروزی ۶ اکتبر یکی از پیروزیها مهمی است که برای مصریها بسیار ارزشمند است بهمین خاطر بزرگترین پل داخل شهری در مصر هم به همین نام، نامگذاری شده و این روز هم روز جشن در مصر است و از ارتش تقدیر و تشکر میشود.
بعد از جمال عبدالناصر، انور سادات یکی دیگر از مجموعه افسران آزاد به ریاست جمهوری انتخاب شد. برخی از مردم مصر از سادات به عنوان سیاستمدار موفقی که توانست در کنار عملیات نظامی با سیاست، صحرای سینا را از اشغالگران پس بگیرد نام می برند. حتی برخی برای او احترام بیشتری از جمال عبدالناصر قائل اند. بعد از سادات و ترور وی توسط خالد اسلامبولی، حسنی مبارک روی کار آمد و نزدیک سی سال حکومت کرد.
* از بهار عربی بگوید. در بهار عربی گروههای اسلام گرا پیش رو بودند یا مردم؟
بیداری اسلامی که در تونس و مصر و برخی کشورهای عربی اتفاق افتاد در میان عرب ها به بهار عربی معروف است. مصریها به خاطر فشارهای اقتصادی و فساد نظام حاکم بر مصر خواستار تغییراتی در سیستم و نظام حاکم بودند مبارک میخواست پسر خود را به عنوان رئیس جمهور بعدی مصر به قدرت برساند و مردم مخالف این موضوع بودند آنها میخواستند وضعیت اقتصادی تغییر پیدا کند و مردم از لحاظ معیشت وضعیت بهتری داشته باشند، به همین دلیل مردم انقلاب کردند. در این انقلاب گروههای اسلام گرا پیشرو نبودند حتی جریاناتی مانند اخوان المسلمین بعد از شروع حرکت مردم، به این جریان پیوستند.
پس از سقوط مبارک و فراهم شدن زمینه انتخابات ریاستجمهوری در مصر بین اسلام گرایان به رهبری اخوان و باقیماندههای نظام سابق رقابتی در گرفت و اخوانی ها توانستند در این رقابت پیروز شوند و مرسی بر صندلی ریاستجمهوری مصر تکیه زد. در اینجا لازم است بگوییم که از نظر بنده اخوانی ها مصر آنگونه که برخی کارشناسان کشورمان در حوزه مصر و اخوان معتقدند دارای پایگاه اجتماعی قوی در مصر نیستند در مدتی که در مصر بودم مقالات، مصاحبهها و نوشتههای بسیاری در باره اخوان خواندم البته بیشتر آنها ضد اخوان بود.
معتقدم برای پی بردن به جایگاه مردمی و اجتماعی اخوان می توان با مراجعه به انتخابات ۲۰۱۲ریاست جمهوری مصر و تحلیل آرایی که به صندوق ریخته شد یک تصویر اجمالی بدست آورد. در انتخابات ۲۰۱۲ ابتدا قرار بود از طرف اخوان «خیرت شاطر» نامزد ریاست جمهوری شود اما شورای انتخابات مصر، صلاحیت او را رد کرد و اخوانی ها به ناچار محمد مُرسی را به عنوان نامزد اخوان برای ریاست جمهوری معرفی کردند. اخوانیها در دور اول انتخابات با برخی احزاب ائتلاف کردند و به رقابت با باقی ماندگان نظام سابق برخواستند در این مرحله مرسی بیش از ۲۴٪ و احمد شفیق به عنوان بازمانده نظام سابق ۲۳٪ از آرا را کسب کردند و به دور دوم رفتند. البته باید توجه داشت که اندکی بیش از ۵۱٪ از واجدان شرایط رای دادن به پای صندوق رفتند.
بنابر این اخوانیها در بهترین حالت ۱۲٪ آرای مردم مصر را کسب کرده بودند. اگر بخواهیم شرایط آن روز مصر را به تصویر بکشیم باید بگوییم مردم مصر در یک فضای انقلابی و هیجانی که حاکم بر جامعه مصر بود به پای صندوق رای رفتند. و گروه اسلامی اخوان که سابقه نزدیک به صد سال کار تشکیلاتی داشت در چنین شرایطی وارد رقابت ریاست جمهوری شده و تمام ظرفیت و امکانات خود را بسیج کرده بود تا در انتخابات پیروز شود و کرسی ریاست جمهوری را تصاحب کند.با بررسی و تحلیل آرا می توان گفت که پایگاه مردمی اخوان در بهترین حالت در مصر نزدیک به ۱۲٪ بوده است.
* چرا مخالفان اخوان اینگروه را جریان قدرت طلب و دورو معرفی میکردند؟
در مدتی که در مصر حضور داشتم با افرادی از طیف های مختلف دیدار کردم، تقرییا همه آنها از اخوانی ها ناراحت و گله مند بودند و سران آنها را قدرتطلب و خود محور و دو رو توصیف میکردند که تصمیمات شان بر اساس مصالح و منافع گروه خودشان است. گروه های اسلامی و ملی که در انتخابات ریاست جمهوری با اخوان ائتلاف کرده بودند آنها بعد از انتخاب مرسی و به بازی گرفته نشدن در موضوع اداره حکومت به تدریج از این گروه فاصله گرفتند. مخالفان اخوان به این نتیجه رسیده بودند که اخوان یک جریان قدرت طلب است و زمانیکه به حکومت رسید قدرت را به نفع گروه خودش مصادره کرد و هیچ یک از هم پیمانانش را در اداره حکومت به بازی نگرفت.
این روش اخوانی ها در اداره حکومت مصر در نهایت باعث تنها ماندن آنها و سقوط شان شد.
از جمله موضوعات دیگری که می توان با اشاره به آن به جایگاه نازل اجتماعی اخوان در مصر پی برد موضوع مرگ مرسی در دادگاه است وقتی مرسی در دادگاه سکته کرد و از دنیا رفت، این جریان اسلامی با قدمت تقریبا صدساله، از جمع کردن مردم و برگزاری اعتراضات عاجز بود در حالیکه انتظار میرفت آنها بتوانند با بسیج نیروهای خود حداقل در چند شهر بزرگ، اعتراضاتی به حکومت مستقر داشته باشند، اما اینطور نشد.
البته از این نکته نباید غفلت کرد که نظام سیسی نظامی است که به شدت اخوانیها را سرکوب میکند.
*جایگاه اخوان المسلمین در مصر چه طور بود؟
بین اسلام گرایان به رهبری جریان اخوان و جریان باقیماندههای نظام سابق رقابت به وجود آمد. اخوان آنگونه که در ایران به آن نگاه میشود و به عنوان یک جریان دارای پایگاه اجتماعی قوی در مصر در نظر گرفته میشود، نیست. در مدتی که در مصر بودم در خصوص اخوان مقالات، مصاحبهها و نوشتههای بسیاری ضد اخوان وجود داشت. برای پی بردن به جایگاه اخوان، لازم است نگاهی به انتخابات ریاست جمهوری مصر بعد از سقوط مبارک داشته باشیم.
در این انتخابات، قرار بود خیرت شاطر از اخوان کاندیدای ریاست جمهوری شود که شورای انتخابات مصر، وی را رد کرد و محمد مُرسی عیسی العیاط به عنوان نماینده اخوان انتخاب شد، وقتی مرسی انتخاب شد، طرفهای مقابل کاندیداهایی معرفی کردند، اخوانیها در دور اول با برخی از جریانها ائتلاف کردند، انتخابات بین مرسی و احمد شفیق به عنوان بازمانده نظام سابق، به دور دوم کشیده شد.
در آن زمان، شرایط مصر، یک شرایط انقلابی و هیجانی حاکم بر جامعه بود، جریان اسلامی که بیش از صد سال قدمت دارد وارد رقابت سیاسی شد و تمام نیروهای خود را جمع کرد تا در انتخابات بتواند پیروز شود و کرسی ریاست جمهوری را تصاحب کند. آرا مرسی در این دوره بیست و سه الی چهار درصد بود، اولاً شرکت کنندگان در انتخابات، در حدود ۵۰ درصد بودند یعنی نصفی از رأی دهندگان شرکت نکرده بودند، از این نصف رأی دهندگان، مرسی ۲۳ درصد رأی آورده بود، یعنی به تعبیری نماینده اخوان ۱۲ درصد آرا را به خود اختصاص داده بود. وقتی انقلابی صورت میگیرد، دورهای از احساسات و هیجانات بر مردم آن کشور قالب میشود، لذا آن ۱۲ درصد هم به طور کامل به اخوان تعلق نداشته است، شاید بتوان گفت ده درصد آرا به اخوان متعلق بود، بنابراین جایگاه اجتماعی جریان اخوان در مصر ۱۰ درصد کل جمعیت این کشور بود.
*چرا اخوان را جریان منافق قدرت طلب معرفی میکردند؟
اکثر کسانی که با آنها دیدار داشتم، همه از دست اخوان مینالیدند و اخوان را جریان منافق قدرتطلب معرفی میکردند که هر جا مصالح و منافعش حکم میکند به همان سمت برمیگردد. اکثر مردم، اخوان را یک جریان قدرت طلب میدانستند که زمانی هم که به قدرت رسید هیچکدام از طرفهای دیگر را به بازی نگرفت و خودش میخواست یکهتازی کند. خودخواهی و تک قطبی بودن از دلایل سقوط اخوان بود، بنابراین اخوانیها در مصر و میان مردم جایگاه والایی ندارند. وقتی مرسی در دادگاه سکته کرد و از دنیا رفت، این جریان اسلامی با قدمت صدساله، از جمع کردن حتی ۵۰۰ نفر عاجز بود خودخواهی و تک قطبی بودن از دلایل سقوط اخوان بود، بنابراین اخوانیها در مصر و میان مردم جایگاه والایی ندارند. وقتی مرسی در دادگاه سکته کرد و از دنیا رفت، این جریان اسلامی با قدمت صدساله، از جمع کردن حتی ۵۰۰ نفر عاجز بود، انتظار میرفت بتوانند با بسیج نیروهای خود در چند شهر، اعتراضاتی به حکومت داشته باشند، اما اینطور نشد.
قبول داریم نظام سیسی نظامی است که به شدت اخوانیها را سرکوب میکند اما با تمام اینها نمیتوان قبول کرد که یک جریان ریشهدار انقلابی، بعد از مرگ مرسی نتواند هیچ گونه اعتراضاتی در سطح جامعه مصر ساماندهی کند و این نشان میدهد جایگاه اخوان جایگاه قوی نبوده و نیست.
* اخوان در حال حاضر چه جایگاهی در مصر دارد؟
اخوانیها پس از یک دوره کوتاه ناموفق در حکومت داری و بعد از آنکه مرسی از قدرت کنار زده شد به تدریج جایگاه خود را در میان مردم مصر از دست دادند و اندک جوانانی که جذب این سازمان میشدند از آن فاصله گرفتند. اخوانی ها خارج نشین نیز پس از مرسی دچار انشقاق و چند دستگی شدند یک گروه از آنها به سرکردگی ابراهیم منیر در لندن حضور پیدا کردند و گروه دیگر به رهبری محمد کمال در ترکیه هستند. جریان لندن نشین در سال های اخیر به دنبال آن بود به نحوی با حکومت سیسی آشتی کند تا بتواند دوباره در مصر فعالیت کند از تقریبا یک سال و نیم پیش آقای سیسی پروژه گفتوگوهای ملی را راه اندازی کرد، و اخوانی ها نیز تلاش کردند وارد این گفتوگوها شوند اما سیسی موافقت نکرد، آنها حتی حاضر شدند امتیازاتی بدهند از جمله اینکه فعالیت سیاسی نداشته باشند اما باز هم سیسی موافقت نکرد که اخوانی ها وارد گفتگوهای ملی شوند.
* چرا رسانههای مصری در عرصههای مختلف تلاش کردند ایران را با اخوان مرتبط کنند؟
طی یک دهه اخیر رسانه های مصری مطالب ضد اخوانی زیادی منتشر کردند و قوانینی در مجلس مصر تصویب شد که اخوانی ها را یک گروه تروریستی معرفی می کرد عملکرد یکساله اخوان در راس حکومت و تبلیغات یک دهه اخیر حکومت کنونی ضد اخوان در مصر باعث شده که امروزه اخوان در نزد بسیاری از مردم مصر گروهی منفور به شمار آید. با توجه به این موضوع برخی رسانه های مصری برای بدنام کردن ج.ا.ایران، در سال های گذشته تلاش داشتند نشان دهند ایران پشت پرده به قدرت رسیدن اخوان قرار دارد. برخی روزنامه ها مدعی بودند در روزهای آخر حکومت مرسی شهید قاسم سلیمانی به عنوان گردشگر وارد مصر شده بود که دستگاه امنیتی وی را شناسایی کرده و به سفارت ایران اعلام کردند اگر ظرف ۲۴ ساعت خاک مصر را ترک نکند، شهید سلیمانی را دستگیر خواهند کرد و شهید سلیمانی هم مجبور به ترک خاک مصر شده است، این موضوع را حتی در بعضی فیلمها و سریالهای ماه رمضانی، به شکل غیر مستقیم به تصویر کشیدند با اینکه ترکیه و قطر بیشترین حمایت را از اخوانیها داشتند، حتی اردوغان تا چندی پیش حکومت سیسی را به رسمیت نمی شناخت و از سیسی بعنوان کوتاگر نام می برد اما کمتر میبینیم که رسانههای مصری به ارتباط بین اخوان و ترکیه اشاره کنند بلکه آنها سعی میکردند ایران را حامی اصلی اخوانی های مصر معرفی کنند بهعنوان مثال در یک صحنه از سریال ماه رمضانی الاختیار۱، یک افسر ارتش مصر که اخوانی بوده و در حال انجام اقدامات تروریستی علیه حکومت است نشان داده می شود که در دیدار با یکی از رهبران اخوان موضوع الگو گیری از انقلاب اسلامی ایران و رهبری خمینی سخن به زبان می آورد. از اینگونه موارد در فیلمها و سریالها در سالیان گذشته زیاد بوده و برخی مطبوعات مصر نیز از این سریالها استفاده میکردند تا ایران را یکی از عوامل به قدرت رسیدن اخوان و حامی اصلی آن معرفی کنند.
* در گذشته رهبر انقلاب کتاب سید قطب را ترجمه کرده و از او به عنوان متفکر و اندیشمند تجلیل کردهاند. این روزها اخوان چنینچهرهایی دارد؟
عدهای گمان میکنند اخوان را باید با همان عینک گذشته نگاه کرد، در حالی که این نوع نگرش اشتباه است، اخوان امروز را باید با عینک امروز نگریست. اخوان در مصر سقوط کرده و جایگاهی ندارد و متفکرین و اندیشمندان جدید ندارد، اخوان به یک جریان سیاسی که از لحاظ دولتی و حکومتی و مردمی جایگاهی ندارد، تبدیل شده است.
* شاخصههای دینداری مردم مصر چیست؟
شاخصههای دینداری در مصر را میتوانیم در موضوعات مختلف ببینیم. مصری به شعائر دینی پایبند هستند. نماز خیلی برایشان اهمیت دارد؛ همه اشخاص و تیپها نمازخوان هستند. شما در مصر گاهی میبینید که یک مأمور امنیتی مقابل سفارت با همان کت و شلوار در پیاده رو جلوی سفارت مشغول نمازخواندن است، یک سرباز یا درجه داری که نگهبان منطقهای است همانجا در محل خدمتش مشغول نماز است، تعداد مساجد در مصر بسیار زیاد است؛ هم مساجدی که مانند کشور ما فقط مسجد است و هم مساجدی که به آنها زاویه میگویند، زیر آپارتمانها سالنی است که صیغه مسجد خوانده شده و نمازخانه است. اذان در پنج وقت پخش میشود و مردم در نماز جماعت شرکت میکنند. نماز جمعه بسیار پر اهمیت است و فرق آن با کشور ما این است که در آنجا نماز جمعه در یک مکان برگزار نمیشود و در اکثر مساجد نماز جمعه برگزار میشود و مردم از کودک گرفته تا پیرمرد در نماز جمعه حاضر میشوند.
* از ماه رمضانهای مصر بگویید. در یکی از شبکههای موبایلی، کلیپ تبلیغاتی پخش میشد که برای رمضان شعر میگفت. در آنفیلمها و کلیپها دور هم جمع میشدند و از کشورهای دیگر برمی گردند و شادی میکنند.
مردم مصر به نمازهای شبهای ماه رمضان، نمازهای تراویح بسیار مقید هستند، در دوران کرونا با اینکه وزارت اوقاف جماعت را به جهت کرونا ممنوع کرده بود عدهای مخفیانه نماز تراویح را میخواندند. پاساژهای بزرگ مصر همگی دارای نمازخانه شیک و مرتب هستند و جالب این است که در همان پاساژها، نماز جمعه هم برگزار میشود و کارگران و صاحبان مغازهها در نماز جمعه شرکت میکنند که نشان دهنده اهمیت نماز در بین مردم این کشور است.
ماه رمضان در مصر مانند بسیاری از کشورهای عربی بسیار مورد توجه مردم قرار دارد و مردم قبل از فرا رسیدن ماه رمضان، کوچهها و خیابانها با پرچمها تزئین میشود، تنقلات مختلف میگیرند و شور و شوق زیادی برای ورود به ماه رمضان دارند.
رستورانها در این ماه تعطیل نیستند اما کمتر کسی وارد رستوران میشود و به ماه رمضان بی اعتنایی و بی احترامی کند، در خیابان روزه خواری وجود ندارد، خانهها را مانند عید نوروز ما، قبل از ماه رمضان تمیز میکنند، تنقلات می خرند، شبها معمولاً تا سحر بیدارند رستورانها در این ماه تعطیل نیستند اما کمتر کسی وارد رستوران میشود و به ماه رمضان بی اعتنایی و بی احترامی کند، در خیابان روزه خواری وجود ندارد، خانهها را مانند عید نوروز ما، قبل از ماه رمضان تمیز میکنند، تنقلات می خرند، شبها معمولاً تا سحر بیدارند و سریالهای رمضانی مورد توجه قرار میگیرد. بیش از بیست یا سی سریال برای این ایام تولید میشود.
* در مصر امروز مثل ایران در ماه مبارک محفل انس با قرآن برگزار میشود؟
مردم مصر اهل قرآن هستند و این کشور قاریان زیادی دارد، صبح که بیدار میشوید و وارد هر مغازهای میشوید صوت قرآن پخش میشود، رستوران یا سوپرمارکت یا مغازه پوشاک یا تاکسی فرقی نمیکند صوت قرآن پخش میشود، از کودکی بچهها را برای یادگیری و حفظ قرآن میفرستند و قرآن بین مردم اهمیت دارد.
مسابقات مختلف قرآنی در طول سال از سوی وزارت اوقاف و الازهر برگزار میشود، در سالهای اخیر سعی شده در کنار حفظ و قرائت موضوع تفسیر و ترجمه قرآن مورد نظر قرار دهند، شخصیتهای دینی معتقدند که یک سری از افراط گریها و عضویت در داعش به این دلیل است که با معارف قرآنی به شکل صحیح آشنا نشدهاند، لذا در سالهای اخیر برای کسب رتبههای برتر، حتماً باید با تفسیر قرآن نیز آشنا باشد. مسابقات خانوادگی قرآن، ابتکاری بود که انجام دادند، خانوادههایی که در آنها چند نفر حافظ قرآن هستند به صورت خانوادگی مسابقه میدهند و از خانواده برتر تقدیر میشود.
*وضعیت حجاب در مصر چگونه است؟
حجاب اجباری نیست و حکومت هیچ گونه مصوبه و قانونی برای اجبار حجاب ندارد ولی در مصر کمتر خانم بی حجاب میبینید، البته حجاب در اهل سنت لباس و روسری است که کامل موها را میپوشاند. به نظرم ۸۰ یا ۸۵ درصد خانمها باحجاب اند، باحجابها هم چند دسته هستند؛ یک دسته با پوشیه هستند، یک دسته با بلوز و شلوار و روسری کاملاً پوشیده و دسته دیگر دستهای هستند که مانتوهای بلند میپوشند، بی حجابها هم معمولاً عفیف هستند.
*با توجه به اینکه هیچ گونه مصوبه و قانونی برای اجبار حجاب در مصر نیست، آیا باز هم حجاب مورد چالش قرار میگیرد؟
حجاب در این کشور هم مورد چالش قرار میگیرد؛ چرا که سکولارها آزاد هستند، یک سال و نیم پیش، مقابل یک دانشگاه پسری از دختری که بی حجاب بود خواستگاری کرده بود و او جواب رد داده بود، پسر او را با چاقو کشت، بعد از آن عکس العمل های زیادی در میان نخبگان و اصحاب رسانه در مصر مشاهده شد، از جمله یکی از شیوخ الازهر توییتی زد و قتل آن دختر را به موضوع نداشتن حجاب ربط داد و تعبیر اهانت آمیزی به کار برد که در نتیجه افراد مختلف از جمله سکولارها وارد میدان شدند و برخی شیوخ الازهر واکنش نشان دادند و گفتند حجاب برای همسران پیامبر بوده و برای همه خانمها نبوده، و همینطور نظرات مختلف در روزنامهها بیان شد و در نهایت الازهر بیانیه داد که از نگاه الازهر حجاب یک امر واجب دینی است و باید خانمها پایبند به حجاب باشند اما حجاب حکومتی ندارد.
ادامه دارد…