به گزارش خبرگزاری مهر، پنجاه و چهارمین جلسه از درسگفتارهای شاهنامه با حضور یوسفعلی میرشکاک شاعر و پژوهشگر ادبی توسط دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری در سالن سلمان هراتی حوزه هنری برگزار شد.
در این جلسه میر شکاک گفت: در فرهنگ و ادبیات مشرق زمین بهویژه درایران، همواره پدراست که پسر را میکشد و سنت مدام علیه نوآوری و نوگرایی آمادگی دفاعی و بر زمین زدن و نابود کردن او را دارد. این جریان را نه تنها در داستان رستم و سهراب بلکه در ماجرای گشتاسب و اسفندیار هم داریم و گشتاسب به دنبال پیدا کردن راهی برای سر به نیست کردن اسفندیاراست.
وی ادامه داد: داستان رستم و سهراب یکی از مهمترین کهنالگوهای ایرانی است. رستم و سهراب از نگاه فردوسی، نظیرهای در برابر ادیپ شهریار سوفوکل است منتهی در ادیپ، پسر ناخودآگاه پدر را با هدف رسیدن به میراث و نه فقط مادینه میکشد اما در داستان فردوسی، پدر است که پسر را میکشد.
این شاعر و پژوهشگر ادبی افزود: فردوسی راهی برای همتافت کردن هویت دینی و مذهبی خود با اساطیر قبل از اسلام پیدا کرده است. معتقدم که فردوسی «هومر» را اجمالا میشناخته و آگاهی اجمالی نیز از اساطیر هند باستان چون «مهابهاراتا» داشته و گرنه چهطور با این دقت توانسته جاهایی ازاسطورهها را حذف کرده تا آنها را متمایل به مذهب خود تشیع کند بدون اینکه صدمهای بر پیکره اصلی آن اساطیر وارد شود.
وی گفت: فردوسی با استفاده از وزن و قافیه و نحوه چینش عبارت معنای دیگری به واژهها میدهد. هر واژهای را به هر معنایی که مدنظرش هست به کار میبرد و به این نتیجه رسیدهام که الگوی اصلیاش قرآن بوده است. این بشر در هر موقعیتی، هر واژهای را که بخواهد به کار میبرد و پی میبریم که ازآن موقعیت هم فراتر میرود و ماجرا بحث دیگری است.