یک پژوهشگر حوزه مطالعات زنان طی یادداشتی به موضوع «سندرم ابرزن، تله توانمندسازی زنان» پرداخت.

به گزارش خبرگزاری مهر، زهرا میرزایی، متخصص مطالعات زنان طی یادداشتی به موضوع «سندرم ابرزن تله توانمندسازی زنان» پرداخت که جزئیات آن به شرح ذیل است؛

ابر زن مفهومی است که پس از توسعه یافتگی و جنگ‌های جهانی، زمانی که زنان در جامعه و به عنوان یک عضو فعال و کنشگر ورود کردند رایج شد.

زنان در این برهه بدون توجه به جنسیت خود باید به معیارهای دنیای مردانه پایبند باشند و توانمندی خود را به مردان اثبات کنند. اما چگونه؟ از زنان انتظار می‌رود در همه نقش‌های خانوادگی و اجتماعی و حتی ابعاد فردی، در بهترین وجه ظاهر شوند که در عمل غیرممکن است. این پدیده موجب گرفتار شدن زنان در سندرم ابر زن گشته است.

امروزه زنان تلاش می‌کنند در تمامی عرصه‌ها به الگوها و ترازهای متنوع معرفی شده نزدیک شوند. یعنی در مقام فردی به بیشترین رشد علمی و معنوی دست یابند و ارزشهای معنوی را حفظ کنند؛ در کنار آن به اصول و ارزش های خانوادگی پایبند باشند و در کنار نقش‌های خانواده‌ای که در آن متولد شده‌اند؛ در مقام همسری نیز همراه با حفظ الگوهای شرعی همراه با حفظ جذابیت‌های زنانه که البته بسیار سخت است بهترین همسر باشند؛ همچنین وظایف مادری و فرزندآوری خود را انجام دهند و در نهایت از آنجا که به میهن خود و تلاش برای آبادی آن پایبندند همواره خود را متعهد به انجام نقشی در جهت حفظ و تقویت گفتمان رشد و توسعه می‌دانند. چنین زنی که تحت تأثیر از الگوهای توسعه و فشار مدل‌های توانمندسازی است؛ باید بتواند تمام این وظایف را به خوبی انجام دهد وگرنه با احساس نارضایتی و عذاب وجدان مواجه خواهد شد.

تحمیل این چارچوب های سخت در همه ابعاد خصوصاً در زندگی مدرن کلانشهرها می‌تواند فشاری سنگین به زنان وارد کند چرا که در زندگی مدرن همراه با فراهم بودن امکانات بیشتر نسبت به مناطق سنتی‌تر و تمرکز نهادهای سیاستگذار در این فضاها، بیشترین انتظارات از افراد در جهت رشد طلب می‌شود. وجود دانشگاه‌ها و مراکز توانمندسازی و مؤسسات رشد و توسعه و فراهم بودن فرصت شغلی بیشتر و در کنار آن بالاتر بودن هزینه زندگی در این شرایط موجب می‌شود تا زنان در اصطلاح توانمندشده برای کسب حس ارزشمندی و موفق بودن احساس مسئولیت کرده و بیشترین نقش را ایفا کنند. به عبارتی دیگر برای تحقق یافتن الگوی ابرزن موفق در تمام عرصه‌ها، باید خود را مادری مسئولیت پذیر، همسری همراه و موفق و همچنین یک فعال اجتماعی و کنشگر نشان دهند.

آنچه ذکر شد به این معنی نیست که باید زنان را به عنوان نیمی مهم از جامعه، از حضور و نقش آفرینی در جامعه منع کنیم همانطور که مقام معظم رهبری می‌فرمایند، ‬ اگر حضور زنان در نهضت انقلابی ملت ایران نمی‌بود، به احتمال زیاد این انقلاب به این شکل پیروز نمی‌شد؛ یا اصلًا پیروز نمی‌شد، یا مشکلات بزرگی در سر راه آن پدید می‌آمد. بنابراین، حضور زنان مشکل‏‬ گشا بود. در جنگ هم همین‏طور بود، در مسائل دیگر از اوّل انقلاب تابه‏‬ حال هم همین‬ ‏گونه بوده است.

امروزه با اینکه نهادهای متعددی به سیاستگذاری برای خانواده و علی‌الخصوص مادران مشغولند. اما نکته مهم اینجاست که ابراز احساس خستگی و نارضایتی زنان از شرایط و احساس ناکافی بودن و درک نشدن ایشان در فضای جامعه محل توجه و تأمل است. شاید بتوان گفت که وقت آن رسیده است تا الگو و سبک زندگی زنان این مرز و بوم را تغییر داده و این آگاهی را در ایشان ایجاد کنیم که با توجه به توانمندی و استعداد شخصی خودشان و محیطی که در آن زندگی می‌کنند؛ رسالت و مسؤولیت منحصر به فرد خود را پیدا کرده و در این مسیر پیش روند. در صورت تحقق این توانمندی مهم توانسته‌ایم زنان را با حفظ نقش ویژه آنان در جامعه حمایت کرده و از گرفتاری در سندرم ابرزن که در کشورهای غربی موجب تحمل فشار مضاعف و کاهش سلامت جسم و روان آنها گشت را حفظ کنیم.