به گزارش خبرنگار مهر، چهل و ششمین قسمت از برنامه «نقد سینما» که شب گذشته چهار آذر ماه روی آنتن شبکه چهار سیما رفت، در میز نقد سینمای ایران میزبان امیرعباس ربیعی کارگردان فیلم سینمایی «ضد» و محمد صابری روزنامهنگار سینمایی بود.
امیررضا مافی میزبان برنامه در ابتدا گفت: اتفاق جالبی که این روزها با اکران فیلم «ضد» در سینماهای کشور رخ داد، دادگاهی بود که با موضوع پرداختن به جنایات سران گروهکهای منافقین برپا شد. همچنین اتفاقاتی که در توئیتر این سازمان رخ داد که نشان از زوال سازمانی بود به ویژه بعد از اتفاقات جریانات کمپ آلبانی.
در ادامه محمد صابری بیان کرد: قبل از وارد شدن به فضای فیلم «ضد» باید بگویم در چهار دهه گذشته دو جریان مدعی و پُرقدرت در سینما داشتیم که بسیار به سینما آسیب زدند و هزینهتراشی کردند؛ جریان مدعی روشنفکری که در ظاهر بر قدرت هستند و از بیرون تلاش میکنند تا دیدگاه خود را به جریان سینما اعمال و تحمیل کنند؛ دیگری جریان مدعی مصلحتاندیشی است که در قدرت هستند. در جاهایی این دو جریان همراستا میشوند.
دو جریان در آرزوی حذف فیلمسازانی شبیه امیرعباس ربیعی
وی ادامه داد: یکی از فصل مشترکهای این دو جریان و حذف فیلمسازانی از جنس امیرعباس ربیعی است. جریان اول با برچسب فیلمساز حکومتی مانع کار آنها میشوند و جریان مدعی مصلحتاندیشی هم او را دردسرساز میدانند. من پیشتر، در حضور حسین دارابی کارگردان «مصلحت» گفتم، این دو جریان به شدت علیه سینمای مسالهمحور هستند.
وی ادامه داد: من دوست دارم بسیار جدی درباره فصل مشترک این دو جریان صحبت کنم. در دفاع از فیلمسازان دغدغهمند که به رغم اینکه احساس میشود همه چیز برای آنها مهیاست، باید بگویم که آنها همزمان باید با این دو جریان بجنگند تا در سینما بمانند. اکران نشدن فیلم «لباس شخصی» شاهد این ماجراست.
تنها راه اکران «لباس شخصی» رساندن آن به دست رهبر است
در ادامه امیرعباس ربیعی درباره اکران نشدن فیلم «لباس شخصی» گفت: تنها راه اکران این اثر، رساندن فیلم به دست حضرت آقاست. فیلم درباره دستگیری حزب توده و حساسیت شخص رهبری درباره مساله چپها و حزب توده است. من تنها امیدم دیدن فیلم توسط شخص رهبری است. مشکل من برای اکران این اثر فرایند قانونی نیست، بلکه اعمال سلیقه افرادی است که قدرتی فراتر از قانون دارند.
مافی با تاکید بر اهمیت روایت تاریخ معاصر در سینما: در سینمای ایران کمتر فیلمسازانی سراغ واقعه تاریخی رفته و در آن درام گنجانده است. امیرعباس ربیعی سعی کرده این کار را انجام دهد. این فیلمساز فیلم اولش را درباره حزب توده و فیلم دومش را درباره گروهک منافقین ساخته و در فیلم سوم خود سراغ یک قهرمان ملی رفته است. صابری تاکید کرد: ما به تواتر شاهد هستیم وقتی گروه مصلحتاندیشی جلوی عرضه برخی فیلمها را گرفتند، حضرت آقا ورود کردند و مشخص شد نگاه نظام و حاکمیت به معنای حاکمیت فرهنگی، هم راستا با این مدعیان نیست.
در ادامه مافی گفت: من درباره «لباس شخصی» متوجه شدم که افراد پیگیر چند موضوع شدند و به لحاظ تاریخی هم به فیلم اشکال گرفته بودند.
«لباس شخصی» پروانه ساخت و پروانه نمایش دارد. سازمان سینمایی هم به من گفت که اثرم رفع توقیف شده است و دوباره پروانه نمایش برای آن صادر میشود اما بعد از یک هفته اعلام کردند که الان صلاح نیست اکران شود
ربیعی درباره این موضوع اظهار کرد: جالب است بدانید که تا به حال یک نفر با من که نویسنده و کارگردان فیلم هستم، درباره این موضوع جلسه نگذاشته است و با واسطه در جریان قرار میگیرم. دوستانی که در سال ۱۳۶۱ درگیر ماجرا بودند، گفتند اگر فیلم اکران شود، فلان کار را میکنند، در حالی که من با تمام آنها مصاحبه داشتم. حتی بعد از اکران فیلم در جشنواره آنها از من تشکر کردند. به من گفته شده است که افرادی در سازمانهای امنیتی مخالف آن هستند. در حالی که همان مسئولان از من بابت ساخت فیلم تشکر کردند و گفتند پشتت هستیم.
کارگردان «لباس شخصی» ادامه داد: شخصی که در آن دوره مسئول امنیتی بود و گفت مخالف فیلم هستم، از دنیا رفته است. بعد هم به من گفتند مساله محتوایی دارد و قابل اصلاح هم نیست. هر بار یک چیز میشنوم و احساس میکنم افرادی هستند که قدرتی فراتر از قانون دارند.
ربیعی یادآور شد: «لباس شخصی» پروانه ساخت و پروانه نمایش دارد. سازمان سینمایی هم به من گفت که اثرم رفع توقیف شده است و دوباره پروانه نمایش برای آن صادر میشود اما بعد از یک هفته اعلام کردند که الان صلاح نیست اکران شود. برای همین تنها راه را شخص رهبری میدانم چراکه این موضوع دغدغه شخصی من است و تکلیفم باید با خودم مشخص شود. شخص رهبری حجت است برای من که بدانم این فیلم و حرفهایش چقدر صحیح است.
مافی در ادامه اظهار کرد: کاش مسائل در سینمای ایران به گونهای حل شود که مجبور به متوسل شدن به مقام معظم رهبری برای حل آنها نشویم.
در ادامه «نقد سینما»، صابری درباره فیلم «ضد» مطرح کرد: ویژگی عیان فیلم، بازخوانی تاریخ دهه ۶۰ است. قطعه پازلی که در دهه ۹۰ در ویترین سینمای ایران تکمیل شد، بازخوانی بخشی از تاریخ دهه ۶۰ بود. دورهای نسبت به آن دچار غفلت بودیم و الان گام به گام به آن نزدیک میشویم و هر فیلمسازی از زاویه نگاه خود به آن میپردازد. مثلاً کارگردان «ماجرای نیمروز» از یک منظر به مرصاد میپردازد اما کارگردان «اتاق گلی» از زاویه دیگری به آن نگاه میکند. این روایتها در کنار هم یک پازلی را شکل میدهند.
ربیعی: بخش دیگر سینمای تاریخی، احساس مسؤولیت نسبت به جامعه است، چون تاریخ تکرار میشود. این اتفاقها فقط در دهه ۶۰ رخ نداد؛ سال قبل شاهد اتفاق مشابهی بودیم؛ کسانی مدعی آزادی و حقوق زنان و خانواده شدند، که بزرگترین جنایتها را علیه آزادی، وطن و مردم انجام دادهاند.
فیلم «ضد» در طرح مضامین، به روز است
وی ادامه داد: کاری که امیرعباس ربیعی در فیلم «ضد» انجام داد، در همین راستا اتفاق مبارکی است. نکتهای که نگاه ربیعی را ویژهتر میکند، این است که فقط درگیر روایت تاریخ نشده و به شدت در مضامین مطرح شده، به روز است. شاید یک تاریخپژوه آن را فیلم هیجانآوری نداند، اما فیلم برای مخاطب امروز زنده است.
مافی اظهار کرد: ما در سینمای ایران کمتر فیلمسازانی داشتیم که به سراغ واقعه تاریخی بروند و در دل آن درام بگنجانند. امیرعباس ربیعی سعی کرده است این کار را انجام دهد. یکی از نکات جالب کار این فیلمساز این است که فیلم اولش را درباره حزب توده و فیلم دومش را درباره گروهک منافقین ساخته اما در فیلم سوم خود به سراغ یک قهرمان ملی رفته است.
ربیعی: من معتقدم کسی مانند استاد فرشچیان، نقاش نشده تا تابلوی عصر عاشورا بکشد او نقاش شده است، چون عاشق هنر است و حال جهان خود را میکشد. اگر وی ایدئولوژی دیگری داشت، باز نقاش میشد و جهان خود را در آثار دیگرش خلق میکرد
در ادامه، ربیعی مطرح کرد: من معتقدم کسی مانند استاد فرشچیان، نقاش نشده تا تابلوی عصر عاشورا را بکشد او نقاش شده است، چون عاشق هنر است و حال جهان خود را میکشد. اگر وی ایدئولوژی دیگری داشت، باز نقاش میشد و جهان خود را در آثار دیگری خلق میکرد.
وی یادآور شد: من به سراغ سینما نیامدهام که دغدغههایم را به زبان سینما بگویم، اولویت اول من به عنوان یک هنرمند، عشقم به سینماست. من سینما را به ماهُوَ سینما دوست دارم اما، معتقدم هنرمند اگر به غیر از دغدغهاش را کار کند، نمیتواند اثر هنری خلق کند و دستش برای مخاطب رو میشود. من وقتی در این جهان وارد شدم، مسالهام موضوعات فیلمهایم است.
کارگردان «ضد» گفت: معتقدم از لحاظ سینمایی تنوع ژانر نداریم، در حالی که به لحاظ موقعیت تاریخ معاصر، چه پیش از انقلاب چه پس از انقلاب، پُر از سوژههایی هستیم که هرکدام میتواند یک ژانر سینمایی را تحت تأثیر قرار دهد. به عنوان مثال ما در دهه ۶۰ رئیسجمهور مملکتمان ترور شده و چند ماه قبل رئیس جمهور دیگری فرار کرده، چند روز بعد رئیس دیوان عالی قضائی کشور به همراه بخشی از نمایندگان مجلس و وزرا ترور شدها ند و پس از آن به جنگ تحمیلی میرسیم.
در ادامه «نقد سینما»، ربیعی مطرح کرد: این در حالی است که آمریکا با چندین روایت و زاویه دید از ترور کندی حرف میزند و فیلم میسازد. یا کشورهایی که چنین سیر تحولی ندارند اما با تخیل فیلم میسازند. تاریخ معاصر ما بزرگترین آوردهاش برای سینما تنوع ژانری است.
وی یادآور شد: بخش دیگر سینمای تاریخی، احساس مسئولیت نسبت به جامعه است، چرا که تاریخ تکرار میشود. ما در فیلم «ضد» تقابل سازمان با تفکر مبتنی بر مکتب امام خمینی (ره) و شهید بهشتی را میبینیم. این اتفاق فقط در دهه ۶۰ رخ نداد، سال قبل ما در کشور شاهد اتفاق مشابهی بودیم؛ کسانی مدعی آزادی و حقوق زنان و خانواده شدند که بزرگترین جنایات را علیه آزادی، وطنشان و مردم انجام دادهاند.
صابری در ادامه عنوان کرد: زاویه نگاه امیرعباس ربیعی در فیلم «ضد» کاملاً مشهود است. جهت نگاه او بسیار امروزی است و صرفاً روایت یک قصه تاریخی نیست. یک ای کاش در این فیلم است، اینکه در عین نگاه بهروز و دغدغهمند، باید نسبت واقعی این کاراکترها با تاریخ بیان میشد. مشخصاً تصویر اعضای گروهک منافقین در فیلم با بازی درخشان نادر سلیمانی، بناست مابهازای تاریخی را در فیلم روایت کند. روایت فیلم به گونهای است که تصمیمهای گروهک در فیلم، برای مخاطب تکاندهنده نیست.
مسعود رجوی یک بیمار بود
امیرعباس ربیعی کارگردان فیلم «ضد» عنوان کرد: سازمان منافقین به شدت تلاش میکند خود را یک گروه ایدئولوژیست معرفی کند، در حالی که این سازمان باید از لحاظ روانشناختی بررسی شود. مسعود رجوی یک بیمار بود که با شهوت قدرتطلبی همهچیز را زیر پا میگذاشت. آنها اعضا را مانند اسیرانی در دست دارند و اجازه هیچگونه امور شخصی را به آنها نمیدهند، به گونهای که آنها حتی باید خوابشان را هم تعریف کنند. این موضوع تنها برای بعد از انقلاب نیست و مسعود رجوی قبل از انقلاب هم با ساواک همکاری میکرد تا به جایگاه مورد نظرش برسد.
کارگردان «لباس شخصی»: شخصی که در آن دوره مسؤول امنیتی بود، و گفت مخالف فیلم هستم، از دنیا رفته است. به من گفتند مساله محتوایی دارد و قابل اصلاح هم نیست. هر بار یک چیز میشنوم و احساس میکنم افرادی هستند که قدرتی فراتر از قانون دارند.
امیررضا مافی یادآور شد: رهبری رجوی برای سازمان مجاهدین به گونهای است که خود را مبدا تفکر و پایان تاریخ هم میداند. آنها داعیهدار آزادی هستند که بیشترین آسیب را به آزادی زدند.
صابری عنوان کرد: اعضای سازمان در دهه ۶۰، دچار مسخشدگی میشوند. شخصیت لیندا کیانی در فیلم دچار مسخشدگی نشده، این حالت اعضا باید در فیلم نمایان میبود. یا حتی کاراکتر «سعید» به جای مسخشدگی و اجرای دستورات مدام با خود رفتوبرگشت دارد.
مافی اظهار کرد: دریافت من از فیلم یک روایت عاشقانه است. این فیلم نشان داد که ایدئولوژی بیمار چگونه میتواند آدمها را مسخ و حتی از عشق دور کند. من فیلم را عاشقانهای میدانم در دل تاریخ.
کارگردان «ضد» بیان کرد: شخصیتی که لیندا کیانی آن را بازی کرد، نماینده بخشی از افرادی است که درگیر این فرقه ضاله شدند. انسان دارای فطرت است و بخشی از این آدمها در برابر مسخ و ضدانسان شدن مقاومت کردند، بخشی هم که نتوانستند مقاومت کنند به مرور یا مسخ شدند یا وا دادند. ما سیری از جداشدگان سازمان در دهه ۶۰ را داریم که سازمان هر جور شده است، آنها را نگه میداشت اما بسیاری از افراد هم تلف شدند. منافقین شهید بهشتی را در رسانههایشان دیکتاتور میخوانند و انسانهایی که رسانه را درست نشناسند، این حرفها را باور میکنند و تبدیل به آدمهای مسخ شدهای میشوند که اهل گفتوگو نیستند.
ربیعی مطرح کرد: فیلم «ضد» به مخاطب میگوید هر کسی هستی و هر فکری که داری، اگر خلاف آزادی بیان و اندیشه باشی، باید گفتوگو کنیم. یعنی کسی اگر تحلیل و زیربنا دارد، باید اهل گفتوگو باشد.