به گزارش خبرگزاری مهر، ویژه برنامه «مقاومت در آینه ادبیات و دیپلماسی» به مناسبت چهارمین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی با حضور حمیدرضا آصفی، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه، سید عباس عراقچی دبیر شورای راهبردی روابط خارجی و موسی اسوار مترجم ایرانی در خانه شعر و ادبیات برگزار شد.
سید محمدحسین حجازی، مدیرعامل منطقه فرهنگی و گردشگری عباسآباد، درباره ادبیات دپیلماسی مقاومت گفت: همه از حاج قاسم به عنوان یک دیپلمات میدانی و فرمانده میدان دفاع مقدس یاد میکنند. برخی هم شاید نتوانند رابطه فضای دیپلماسی و مذاکره میدانی را درک کنند اما محور مقاومت حاج قاسم همیشه پررنگ بوده است. حاج قاسم حتی در حوزه کشورهای آمریکای لاتین نیز حضور داشته و در کنار فعالیتهای وزارت خارجه بازوی فضای دیپلماتیک و موضوع مقاومت را پیش برده است.
وی با بیان اینکه برخی معتقدند مقاومت، فضای دیپلماتیک را خدشه دار کرده است، افزود: حاج قاسم دو امر مقاومت و دیپلماسی را کنار هم نشاند تا جایی که وزارت امور خارجه در آن مقطع و بعدها شاهد نتایج خوب ثمرات مقاومت بود.
مدیرعامل منطقه فرهنگی و گردشگری عباسآباد گفت: اراضی عباسآباد سعی دارد نشستهای متفاوتی در حوزه مقاومت برگزار کند و این محافل میتواند کمک کننده ادبیات مقاومت در فضای دیپلماسی در عرصههای وسیعتر باشد.
مهمتر از شخصیت حاج قاسم مکتب اوست؛ مکتب شهید سلیمانی
در ادامه سید عباس عراقچی دبیر شورای راهبردی روابط خارجی با بیان اینکه این روزها در سالگرد شهادت سردار بزرگ شهید قاسم سلیمانی از شخصیت ارزنده او بسیار گفته شده، افزود: البته هر چه درباره این شهید گفته شود کم است چرا که شخصیت حاج قاسم بسیار عزیز بود و خصوصیات رفتاری بسیار برجستهای داشت، اما مهمتر از شخصیت او، مکتب اوست، مکتب شهید سلیمانی.
دبیر شورای راهبردی روابط خارجی گفت: همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند به شهید حاج قاسم به چشم یک فرد نگاه نکنیم، به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درسآموز نگاه کنیم. ما خاطرات خوبی از حضور سردار سلیمانی در فرماندهی سپاه قدس داریم اما مهمتر از شخصیت او مکتب حاج قاسم است، مکتب اخلاص و کار بیمنت؛ مکتب ساده زیستی و خدمتگزاری به مردم؛ مکتب شجاعت و نترسیدن از غیر خدا؛ مکتب عقل و تدبیر و خلاقیت؛ مکتب مردمداری. او در کنار مردم بود نه در کنار خطوط و جناحهای سیاسی… اما از همه مهمتر، مکتب حاج قاسم مکتب مقاومت است که به تعبیر مقام معظم رهبری منجر به احیای جبهه مقاومت در منطقه شد.
وی افزود: جنگ و دیپلماسی دو ابزار مدیریت قدرت در کشورها است که مشکلات خود را یا از طریق جنگ یا از طریق دیپلماسی حل میکنند و البته دیپلماسی هزینه کمتر و کم خطرتری نسبت به جنگ دارد بنابراین اولویت اول همه دولتها برای تنظیم روابط خود با دیگران حل و فصل اختلافات به شمار میرود. اما کدام دیپلماسی؟ دیپلماسی موفق و کارآمدی که اهداف را بهتر از جنگ و نزاع محقق میکند، چگونه است و متکی بر چیست؟ دیپلماسی نیز مانند جنگ متکی بر قدرت است. هر عمل دیپلماتیک چه مذاکره باشد یا رایزنی باید با اتکا به مؤلفههای قدرت ملی صورت بگیرد. یک بازیگر منطقهای باید توانمندیهایش در تراز منطقهای باشد تا حرف او، اراده او و سیاستهای او در منطقه پیش برود. به همین ترتیب یک بازیگر جهانی نیز باید در تراز جهانی قدرت و توانمندی داشته باشد تا به اهداف خود برسد.
عراقچی گفت: در نظام فعلی جهانی قدرت تک بعدی نیست و نظریه پردازان بین الملل سه نوع قدرت سخت و نظامی، نرم یا همان تأثیرگذاری و هوشمند که ترکیب قدرت سخت و نرم است، را مطرح میکنند. به عقیده من وجه دیگری از قدرت با عنوان معنایی وجود دارد که به آن کمتر پرداخته شده است که از قدرت نرم فراتر است و هدف طرف مقابل را با خود همسو میکند، توانایی جذب و اقناع دارد و این عمدتاً در قالب معنا سازی و گفتمان سازی شکل میگیرد.
این دیپلمات گفت: گفتمان عبارت از یک مجموعه فکری منسجم و منظم است که بر مبنای ارزشها، ادراکات، فرهنگ و اعتقادات یک جامعه ارائه میشود و مورد پذیرش غالب افراد جامعه است. گفتمانسازی دستوری و بخشنامهای نیست، بلکه یک فرایند اقناعسازی است. کشورهایی که در راستای اهداف خود گفتمانسازی مناسب نیز انجام میدهند با سرعت بیشتری به اهداف خود نائل میشوند. برخی از کشورها در سطح ملی، منطقهای و برخی بین المللی میتوانند گفتمان سازی کنند و کشوری که بتوان گفتمان خودش را در قالب جهانی تعریف کند راحت میتواند به اهداف خود برسد. جمهوری اسلامی هم گفتمانهای بسیاری از جمله تمدنها و از همه مهمتر مقاومت را شکل داده است.
عراقچی گفت: درست است که درباره قدرت نرم صحبت میکنیم اما نباید اهمیت قدرت سخت را فراموش کنیم. بدون برخورداری از قدرت دفاعی امکان منافع ملی وجود ندارد اما نباید اهمیت قدرت نرم را فراموش کرد که با توجه به ایدئولوژی خود میتواند به اراده خود رسید و قدرت معنایی میتواند فراتر از قدرت سخت و نرم خود حرکت کند. برای افزایش قدرت ملی حتماً باید به افزایش توانمندیهای معروف به قدرت نرم، به ویژه علم و فناوری نیز همت گماشت، اما آنچه این دو قدرت را تصاعد میبخشد و کارکرد آنها را مضاعف میکند، قدرت معنایی و گفتمانسازی است. آنچه که امروز در غزه میگذرد تقابل قدرت سخت با قدرت معنایی است و آنچه که موجب شده در سه ماه گذشته مقابل یکی از مجهزترین ارتشهای جهان بایستد توسل به قدرت معنایی مقاومت است.
وی افزود: روند شکستهای رژیم اسرائیل با مقاومت شروع شد و با عملیات طوفان الاقصی که گنبد آهنین رژیم صهیونیستی را شکست و در پی آن تعداد قابل توجهی اسیر شدند و تعدادی هم کشته شدند، قویتر شده است. ارتشی که فرماندهان آن را در اتاق خوابشان اسیر کنید، دیگر چیزی برایش نمیماند و اساساً برای همین هاست که رهبران رژیم اسراییل واکنش وحشیانه به این عملیات نشان دادند و هنوز هم به هیچ دستاورد قابل توجهی نرسیدند.
دبیر شورای راهبردی روابط خارجی گفت: غزه به هر شکلی تمام شود، مقاومت به دستاوردهای خود رسیده است. معادله قدرت بین فلسطین و اسراییل از این به بعد معادله جدیدی خواهد بود. همه این موارد را باید در چارچوب مقاومت بر مبنای مکتب مقاومت نگاه کرد و حاج قاسم کسی بود که این مکتب را طراحی و در زمین پیاده کرد که امروز شاهد آن هستیم. امروز جای حاج قاسم در منطقه خالی نیست. اکنون شهید سلیمانی حتی بیش از سردار سلیمانی در منطقه تأثیرگذار است و این تأثیر در جنگ غزه آشکارتر از آن است که کسی بتواند کتمان کند.
امروز شاهد تأثیر جبهه مقاومت در فلسطین هستیم
در ادامه حمیدرضا آصفی، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه گفت: این روزها تلویزیون پر از تصاویر مقاومت، تحولات موجود و درد و رنجهای فلسطین است در حالی که مساله فلسطین فراتر از یک مساله عربی و اسلامی است و موضوعی انسانی، اخلاقی و بشری است و این حقه بازی غرب است که موضوع مربوط به فلسطین را به مسایل دینی و مسلمانان محدود میکند. شما میتوانید مسلمان نباشید اما انسان باشید.
وی با بیان سه رویداد اتفاق افتاده در تصدی دکتر ولایتی در وزارت امور خارجه افزود: در سال ۱۳۷۰ آقای ولایتی در فرانکفورت ناچار به توقف شد و در آن سفر مرحوم محتشمیپور نماینده وقت مجلس که از سفر به تونس و الجزایر و لیبی برمیگشتند، با آقای ولایتی رو در رو میشوند و میگویند با یاسر عرفات دیدار کرده و مأیوس بوده چراکه آمریکا و شوروی توافق کردند بیتالمقدس در دست اسراییل باقی بماند و در کرانه باختری به آنها خودمختاری دهند.
این دیپلمات ادامه داد: ۱۴ مرداد ۱۳۷۰ و دو ماه بعد از آن دیدار، فارق قدومی (رییس بخش سیاسی سازمان آزادی بخش فلسطین) به ایران میآید و میگوید اسراییل بیتالمقدس را میخواهد و در شهریور ۱۳۷۰ آقای ولایتی به الجزایر میروند و اخضر ابراهیمی (وزیر خارجه پیشین الجزایر) میگوید طبیعت فلسطین مرده است و شهرها کاملاً یهودی شدهاند و اگر یک روز صبح چشم باز کردیم و دیگر فلسطینی نبود، زیاد تعجب نکنید. این وضعیت و تصور مقامات کشورها در بیش از ۳۰ سال گذشته بود که همه روحیهشان را از دست داده بودند اما الان که فلسطین را میبینیم هنوز در اوج است.
آصفی گفت: ۳۰ سال پیش فکر میکردند چیزی از فلسطین باقی نمانده است اما الان حماس در کمتر از ۴۰۰ کیلومتر بیش از سه ماه است که مقاومت میکند و امروز میفهمید که جبهه مقاومت چه اثری داشته است. در این اتفاقات اگر تلاش و اعتماد به نفس کسانی چون سردار سلیمانی نبود این هدف به دست نمیآمد و باید گفت که فلسطین از خطر نابودی و محو شدن این چنین حفظ شده است.
وی افزود: امروز میبینیم فلسطین در اوج است و شاهد تأثیر جبهه مقاومت در فلسطین هستیم. جبههای که بعد از انقلاب اسلامی به وجود آمد. حیفم میآید از مقاومت صحبت شود اما از حسین شیخ الاسلام که آن زمان در وزارت خارجه معروف به سمبل مقاومت بود، یاد نکنیم. همچنین اگر تلاش سردار سلیمانی نبود، جبهه مقاومت به این صورت شکل نمیگرفت چرا که فلسطین از خطر نابودی و محو شدن این چنین قدرتمند شده است.
این دیپلمات با بیان اینکه روند تحولات در فلسطین، غرب و آمریکا را شگفت زده کرده است، افزود: همانطور که آقای عراقچی مطرح کرد، دیپلماسی وقتی کارکرد دارد که قدرت پشت آن است و زمانی قدرت خواهید داشت که اعتماد به نفس داشته باشید. کشور و دولتی که اعتماد به نفس ندارد حتماً قدرت ندارد و سردار شهید سلیمانی اعتماد به نفس خوبی در گروههای مختلف از جمله سوریه، لبنان و یمن به وجود آورد. به گمان من در دپیلماسی مقاومت هیچ چیز مؤثرتر از اعتماد به نفس نیست.
آصفی گفت: طولانی شدن جنگ فلسطین دلایل متفاوتی دارد که یکی از این دلایل آن است که رژیم صهیونیستی نمیداند بعد از غزه باید چه کند و تصوری برای آینده ندارد و این بسیار دشوار است که به عنوان دولت مرد جایی قدم بگذاری که ندانی چه میشود.
شعرای فلسطین از نظر خلاقیت ادبی، هنری کمتر از دیگران نبودند
در ادامه موسی اسوار عضو پیوسته فرهنگستان ادب فارسی به تاریخچه کوتاهی از مهاجرت یهودیان به فلسطین اشاره کرد و گفت: از قرن ۱۹ قانون اصلاحات ارضی تحت سلطه عثمانی سبب شد رهبر قبیلهای حاکم کنار برود و شهرنشینان ثروتمند مالک زمین شوند. ۹ سال بعد قانون دیگری تصویب شده که به خارجیها اجازه مالکیت در فلسطین را میداد و ما شاهد شروع نخستین موج مهاجرت یهودیها به فلسطین بودیم. از سال ۱۸۶۷ که قانون تملک اراضی تصویب شد، جمعیت یهودیان ۸۰ هزار نفر یعنی یک دهم جمعیت فلسطین بود. در ۱۹۴۷ استعمار انگلیس اعلام کرد که فلسطین را به سازمان ملل واگذار میکند و همین امر شروع کننده فاجعه اسراییل شد. این تاریخ نشان میدهد که مردم این سرزمین با سیاست درگیر بودند.
وی با بیان اینکه ادبیات فلسطین قبل از شکل گیری این مسائل مطلقاً سیاسی نبوده است، افزود: با اعزام مبلغان مسیحی به لبنان و حمله فرانسه به مصر، یک نهضت علمی فرهنگی و ادبی پا گرفت و در نیمه قرن ۱۹ با ورود مطبوعات، مردم با ادبیات مغرب زمین آشنا شدند. با انتشار مطبوعات و گسترش نهضت چاپ کتاب، مردم با ادبیات جدید آشنا شدند و دورههای نئوکلاسیسم شروع شد و مردم با انواع ادبی تازه آشنا شدند که فلسطین هم مانند جهان عرب متأثر از این امر بود. در دهه ۵۰ میلادی تحولات بنیادینی در جهان عرب صورت گرفت. با ملی کردن کانال سوئز و حمله فرانسه و اسراییل به مصر، موج ملی بالا گرفت و پس از آن انقلاب عراق صورت گرفت، با استقلال الجرایز، جنبش فتح در کویت، اولین عملیات چریکی در فلسطین با عبور از مرزهای سوریه و اردن انجام شد. این حرکات باعث نوعی بیداری در جهان عرب شد و روی ادبیات اثر گذاشت.
این مترجم ادامه داد: قبل از سال ۱۹۴۸ میلادی شاعران و نویسندگانی با مضامین اجتماعی در جامعه عرب داشتیم و بعد از آن روحیه مقاومت در ادبیات آشکار شد. سه شاعر معروف عرب در حوزه مقاومت ابراهیم طوقان، عبدالرحیم محمود و عبدالکریم الکرمی بودند که برای آنان سرزمین حکم مادری دارد. در دهه ۵۰ در شعر، داستان و رمان چهرههای بارزی از جمله جبراً ابراهیم جبراً ظهور پیدا کردند. در حوزه ادبیات داستانی هم افرادی از جمله سمیره عزام، محمود سیف الدین الایرانی را داشتیم. اصولاً یک فرد فلسطینی حتی اگر هم نخواهد با موضوع مقاومت درگیر است حتی اگر خارج از فلسطین زندگی کند به همین دلیل تمام مضامین در ادبیات این ملت ناشی از مقاومت است. دهه ۶۰ با آغاز جنبش چریکی ادبیات مقاومت به اوج خود رسید بود و این مقاومت دیگر به شاعران فلسطینی اختصاص نداشت. به جز الجزایر مضمون ادبیات ناظر به فاجعه فلسطین بود. البته در ۱۹۴۷ شعر نو عربی یازده سال پس از انتشار افسانه نیما در عراق به وجود آمد که از بحث مقاومت جداست.
اسوار گفت: شعرای فلسطین از نظر خلاقیت ادبی، هنری در این حرکت نوگرایی کمتر از دیگران نبودند و شایستگی خود را به اثبات رساندند. معمولاً شعرای فلسطین را به دو قسمت داخل و شتات (شعرای خارج از فلسطین) تقسیم میکنند.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش از محمود درویش، سمیح القاسم و توفیق زیاد نام برد که جزو شاعران و نویسندگان احزاب سیاسی فلسطین بودند که در برههای زندانی هم شدند.
این مترجم گفت: غسان کنفانی یکی دیگر از نویسندگان و منتقدان ادبی و سیاسی بود که اسوار از آن نام برد و گفت: این نویسنده شهرت جهانی دارد و آنقدر مؤثر بود که اسراییل گروهی را برای ترور او به فلسطین اعزام کرد و آن را در ۳۶ سالگی به شهادت رساندند. در دهه ۷۰ میلادی نیز شاهد پیشرفت خوبی در حوزه ادبیات هستیم و محمود درویش جوایز جهانی مطرحی را از آن خود میکند و نام او در دانشنامههای جهانی مدخل میشود. صحبت درباره ادبیات عرب مفصل است که با توجه به زمان محدود این برنامه نمیتوان آن را بسط داد.