خبرگزاری مهر -گروه هنر-آروین مؤذنزادن-سیدامیرشایان حقیقی-فریبرز دارایی؛ یکی از جدیدترین آثاری که در عرصه سینما با موضوع حوادث دهه ۶۰ که توسط گروه منافقین رقم خورد ساخته و در حال اکران بر پرده سینماهای کشور است، فیلم «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی و محصول سازمان سینمایی سوره است.
فیلم «ضد» به نویسندگی حسین ترابنژاد و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی است که در سال ۱۴۰۰ تولید و بعد از ۲ سال در پاییز سال جاری به اکران رسید. «ضد» در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و توانست سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد را توسط نادر سلیمانی و سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه را توسط محمدرضا شجاعی از آن خود کند.
«ضد» که محصول سازمان سینمایی سوره است برای پرداختن به حوادث سیاسی و همچنین گروهک منافقین، ماجرایی عاشقانه را به موازات ماجرای سیاسی مدنظر خود، قرار داده و دنبال میکند. این فیلم با انتخاب شخصیتهایی خیالی به وقایع مستندی نظیر بمبگذاری در حزب جمهوری اسلامی میپردازد.
ربیعی فیلم سینمایی «ضد» را به عنوان دومین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی در کارنامه کاری خود به ثبت رساند؛ کارگردانی که فیلم اول او با عنوان «لباس شخصی» در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد ولی تاکنون موفق به کسب مجوز اکران نشده است.
به بهانه اکران «ضد» در سینماهای کشور، نشستی با حضور امیرعباس ربیعی و همچنین مهدی نصرتی و نادر سلیمانی از بازیگران این اثر سینمایی در خبرگزاری مهر برگزار و طی آن به موضوعات مختلف پیرامون این اثر پرداخته شد.
در بخش اول این نشست ربیعی به ارائه توضیحاتی درباره دیدگاه و علاقه خود به ساخت فیلمهای سیاسی به ویژه پروندههای سیاسی پرداخت. نادر سلیمانی نیز پرداختن به موضوع منافقین را از دغدغههای شخصی خود ذکر کرد و پیشنهاد ایفای نقشی جدی را به عنوان یکی از دلایل اصلی حضور در فیلم «ضد» عنوان کرد. مهدی نصرتی نیز که در فیلم «لباس شخصی» با ربیعی همکاری داشته است، اظهار کرد زیاد علاقهمند به بازی مستمر در فیلمهای سیاسی نیست زیرا شخصیتهای اول این نوع فیلمها جنبه ابرقهرمانی پیدا میکنند و این امر باعث کلیشهای شدن بازیگر میشود.
ربیعی بر این نکته تاکید کرد همان اندازه که روی دغدغههای خود پافشاری میکند روی سینما و هنر هم تاکید دارد و سینما را به عنوان بلندگویی برای حرفزدن نمیبیند.
این کارگردان سینما در بخش دیگری از سخنان خود با صراحت بیان کرد تهیهکنندگان و سرمایهگذاران دولتی و خصوصی بدانند که هنرمند ربات نیست که کنترلش دست فرد دیگری باشد و مدیری که پشت یک میز نشسته است و قدرت تصمیم گیری دارد باید بداند این میز، به معنای این نیست که او از همه هنرمندتر است و از همه بیشتر میفهمد که بگوید من ریلگذاری میکنم و هنرمندان روی این ریل حرکت کنند. این غلط است و در فرهنگ انقلاب اسلامی و فرهنگ دفاع مقدس تعریف مدیریت این نیست، این تعریف در نظام سرمایهداری وجود دارد. «مدیر» در تعریف جمهوری اسلامی یعنی «خادم»، جایگاه نیست. همانگونه که کارگردان نباید در کار تهیه و تولید دخالت کند، تهیهکننده هم نباید در کار هنری فیلم دخالت کند بلکه باید اعتماد داشته باشد.
این سخنان ربیعی باعث بیان دغدغههای نادر سلیمانی به عنوان بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون شد که این سخنان آغازگر بخش دوم نشست فیلم سینمایی «ضد» در خبرگزاری مهر است.
در زیر بخش دوم نشست آمده است:
نادر سلیمانی: حرفهای آقای ربیعی درباره اینکه تهیهکنندگان، سرمایهگذاران و مدیران در کار هنری دخالت نکنند نه تنها آرزوی کارگردانان بلکه آرزوی دیرینه تمام هنرمندان از جمله بازیگران، طراحان صحنه، فیلمبرداران، طراحان صدا و آهنگسازان نیز است. امیدوارم روزی به این نقطه برسیم که دیگر با من بازیگر به صورت شبانه تماس گرفته نشود که بگویند «به حرف کارگردان گوش نده و اینطور یا آنطور بازی نکن».
متأسفانه ما با فیلممان تجارت میکنیم و هنر نمیسازیم. میگویند وجه اول هر فیلم فروش است؛ این درست ولی تمام اعضای یک خانواده که شبیه به هم نیستند. یک فیلم پرفروش میشود و یک فیلم فروش بالایی ندارد اما تهیهکننده و مدیر میخواهد همه فیلمها شبیه هم و پرفروش شوند تا بتوانند به صورت مستمر فیلم بسازند.
تهیهکننده باید به کارگردان ایمان داشته باشد. آقای ربیعی به من به عنوان یک بازیگر کمدی بابت ایفای یک نقش جدی ایمان داشت و من را انتخاب کرد.
ربیعی: نتیجه اعتماد تهیهکننده به کارگردان را در فیلم «ضد» در انتخاب نادر سلیمانی به عنوان بازیگر نقش «ناصر» دیدیم. نادر سلیمانی که ۴۰ سال ایفاگر نقشهای طنز و شیرین بوده، حالا در نقش یک سرکرده کاریزماتیک، خشک و بدون حس گروهک منافقین حضور پیدا کرده است.
*انتخاب آقای سلیمانی پیشنهاد شما به عنوان کارگردان بود یا تهیهکننده فیلم؟
ربیعی: فکر میکنم پیشنهاد اولیه متعلق به آقای شفیعی تهیهکننده فیلم بود.
*انتخاب لیلا زارع پیشنهاد کدامیک از شما بود؟
سلیمانی: مگر انتخاب مناسبی نیست؟
*به لحاظ بازی با کاراکتر مقابل خود همخوانی ندارد.
سلیمانی: اگر شما بودید چه کسی را انتخاب میکردید؟
*طرح این سوال به منظور انتقاد نیست، بلکه بیشتر میخواهیم بدانیم شیوه انتخاب بازیگر چگونه بوده است. مثلاً مجید پتکی در فیلم «ضد» انتخاب بسیار خوبی بوده و در نقش خود موفق ظاهر شده است. ولی بازی لیلا زارع و حتی طراحی لباس و دیالوگگوییهای وی یکدست با سایر بازیگران نیست.
ربیعی: طبیعتاً اگر نقصی هست بر عهده من به عنوان کارگردان است. انتخاب بازیگران فیلم «ضد» با تهیهکننده به صورت تعاملی انجام شد به غیر از مهدی نصرتی که شناخته شده نبود. من از روز اول اصرار داشتم که مهدی نصرتی کاراکتر اصلی را بازی کند. در نهایت آقای شفیعی گفتند که باید اتودی از یکی از سکانسهای فیلم را ببیند. بعد ایشان یک سکانس را که روی آن مسلط شده بود، در مقابل آقای شفیعی اتود زد، ایشان پسندید و بلافاصله با مهدی نصرتی قرارداد بست.
برای انتخاب بازیگر به صورت تعاملی با آقای شفیعی گپ میزدیم و گزینهها را انتخاب میکردیم ولی تصمیم گرفتیم برای شخصیت «ناصر» به سراغ بازیگری برویم که تا به حال نقش جدی ایفا نکرده است و به نوعی یک ساختارشکنی انجام دهیم.
ما یک جلسه با آقای سلیمانی صحبت کردیم و ایشان از من پرسید که چرا من را انتخاب کردید؟ من معتقد هستم کسی که میتواند مردم را بخنداند خیلی توانا است و قطعاً میتواند نقش جدی را ایفا کند. بعد از جلسه آقای شفیعی از من پرسید که گفتوگو چگونه بود و من به ایشان گفتم آقای نادر سلیمانی مانند هندوانه در بسته ولی بازیگری بسیار توانا و با بزرگان تئاتر و سینما همکاری داشته است. ضمن اینکه آقای سلیمانی به من گفت ۴۰ سال است که دوست دارد یک نقش جدی ایفا کند.
آقای سلیمانی فیلمنامه را خوانده بود و در جلسه اول متوجه شدم که ایشان دقیقاً شخصیتی را که من مدنظر داشتم، فهمیده است. ایشان چیزی که تصور من بود از متن دریافت کرد بدون اینکه کلامی با ایشان در میان گذاشته باشم. بعد از پایان آن جلسه به مهدی نصرتی گفتم که نادر سلیمانی با نقش «ناصر» میدرخشد و این پیشبینی درست از آب درآمد.
سلیمانی: کسی در این ۴۰ سال به من ایمان نداشت که نقش جدی ایفا کنم. من فقط به دنبال نقش یک نبوده و نیستم بلکه نقش حتی اگر کوچک هم باشد با عشق بازی میکنم. از سوی دیگر اجازه دهید درباره لیلا زارع صحبت کنم؛ ایشان غربت عجیبی در بازیاش داشت؛ عاشقی که نمیداند پیش برود یا نرود و صحنهای از فیلم با بازی لیلا زارع من را به یاد زندگی خودم میانداخت. لیلا زارع خیلی توانا این غربت شخصیت را ایفا کرد. داستان عاشقانه «ضد» ضرباهنگی داشت که برای مخاطبانی که دوست داشتند درام عاشقانهای ببینند هم قابل توجه بود. اگر ضعفی در این خصوص وجود دارد به کارگردان یا بازیگر مربوط نیست بلکه مربوط به فیلمنامه است.
*آقای نصرتی از نظر شما شخصیت «سعید» چه در وجه عاشقانه و چه در وجه سیاسیاش شکل گرفته است؟
نصرتی: مخاطب باید درباره این موضوع نظر بدهد ولی برداشت خود من این است، «سعید» در تمام کارهایی که انجام میدهد، مبتدی است. ۲ سال پیش سمپات مجاهدین بوده ولی در حال حاضر در حزب جمهوری حضور دارد. سرگشتی «سعید» ادا نیست و واقعاً گرفتار آن است؛ این سرگشتی در وجه عاشقانه و همچنین سیاسی زندگیاش وجود دارد.
به سردرگمی «سعید» فکر کرده بودم ولی خود من هم در جای جای فیلمبرداری از شخصیت دور میشدم و سعی میکردم دوباره به آن نزدیک شوم. برای همین از امیرعباس ربیعی کمک میگرفتم و تحلیل بازیگران مقابلم را میشنیدم. کلاً در فیلم «ضد» برای ایفای نقش «سعید» حرف گوشکن شده بودم زیرا دچار تردید میشدم.
*آقای ربیعی فیلم «لباس شخصی» به عنوان اولین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی به اکران نرسید. به عنوان یک کارگردان چگونه میتوانید انگیزه ساخت و کارگردانی فیلم را در خود حفظ کنید؟ اولین تجربه شما که خیلی آن را دوست دارید، توقیف شده است و برای فیلم «ضد» هم شرایط دیگری برای اکران آن طی شد، با این شرایط چگونه به سراغ کارگردانی فیلم سوم رفتید. فیلم سوم شما هم در حالی کلید خورد که هنوز فیلم «ضد» به اکران نرسیده بود.
ربیعی: معتقدم هیچ فیلمی در قفس نمیماند و روزی «لباس شخصی» هم اکران میشود.
*ولی وقتی زمان میگذرد تأثیر فیلم و موضوع آن کمتر میشود.
ربیعی: شاید شعار تصور شود ولی زیاد نگران نیستم زیرا وقتی انسان میخواهد روی پای خود بایستد باید هزینه آن را هم بپردازد. انسان در مبارزه و تحمل، بزرگ میشود. خیلی خوشحال هستم که فیلمی انقلابی ساختم که یک فرد یا نهاد انقلابی جلوی آن را گرفته است. متهم به سفارشیسازی میشوم ولی فیلمی را که در اوج ساختم توسط نهاد دیگری توقیف میشود. خوشحال هستم که برای خوشایند یا ناخشنودی هیچ فرد یا نهادی فیلم نمیسازم و مهم این است که نه برای پول و رفع بیکاری، فیلم نمیسازم.
«لباس شخصی» یک مسیری را حتی بعد از خودش ایجاد کرده است. تمام بازیگران «لباس شخصی» تئاتری بودند و هیچ چهرهای در آن حضور نداشت ولی در تمام طول جشنواره حرف این فیلم بود. «لباس شخصی» در بخش فیلماولیهای جشنواره فیلم فجر بود ولی در سودای سیمرغ پذیرفته نشد و وقتی این اتفاق میافتد بازیگران و گروه دیده نمیشوند. در بخش فیلماولی فقط یک جایزه بهترین فیلم وجود دارد که در آن سال کار سختی هم داشتیم زیرا فیلمهای «شنای پروانه»، «روز صفر» و «پوست» هم حضور داشتند. آن فیلمها به بخش سودای سیمرغ راه پیدا کردند اما برای «لباس شخصی» این اتفاق نیفتاد. یکی از اعضای هیأت انتخاب به من گفت ما بین انتخاب فیلم «لباس شخصی» و یک فیلم که دارای یک بازیگر چهره بود، برای حضور در بخش سودای سیمرغ مردد بودیم که ترجیح بر این شد تا آن فیلم و بازیگر چهره علیرغم اینکه همه هیأت انتخاب معتقد بودند «لباس شخصی» فیلم بهتری است، در بخش سودای سیمرغ حضور پیدا کند و بازی او مورد داوری قرار بگیرد زیرا برای جشنواره مهم است که بازیگران چهره مورد داوری قرار بگیرند.
من به آن عزیز گفتم به جای اینکه از من تشکر کنید که میدان به چند بازیگر تئاتر دادم و روی پای خود ایستادهایم، به عنوان یک نقطه ضعف به این موضوع نگاه میکنید. کار هیأت انتخاب این است که ببیند فیلم خوب است یا بد. همین امر باعث شد تا همه در جشنواره از «لباس شخصی» به عنوان غایب بزرگ بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر یاد کنند.
معتقدم با مسیری که جلو آمدم، برایم باعث افتخار است کارگردانی هستم که بعد از ۴۰ سال به نادر سلیمانی اعتماد میکنم و نتیجه این اعتماد را هم دیدم. من تنها نباید به دنبال بالاکشیدن خودم از نردبان دیگران باشم بلکه وظیفهام بالاکشیدن خودم، فیلمام و ارتقای سینما است.
باید بگویم که انحصار فساد میآورد. وقتی حداکثر ۴۰ تا ۵۰ بازیگر در سینمای ایران داریم که در تمام فیلمهایی که تولید میشوند، حضور دارند، وقتی رقابتی نباشد تا بازیگر برای رسیدن به نقش زحمتی متحمل شود، وقتی دستمزد آنقدر بالا و خلاف عرف است، این روند باعث متضرر شدن سینما میشود. از این جهت است که میگویم انحصار فساد میآورد. ما باید درها را باز کنیم تا سالانه چند بازیگر با استعداد و خوب وارد سینما شوند. وقتی رقابت ایجاد شود، سینما ارتقا پیدا میکند. ادعا میکنم که برخی از دوستان و همکاران آقای نادر سلیمانی با سیمرغ گرفتن ایشان خوشحال نشدند زیرا پایههای امنیت کاریشان را متزلزل میبینند.
الان این سوال را از آقای سلیمانی دارم که بعد از فیلم «ضد» اصلاً پیشنهاد کمدی داشته یا نه؟
سلیمانی: نه، نداشتم. چند روز پیش فیلم کمدی به من پیشنهاد داده شد اما گفتم باید فکر کنم زیرا دیگر برایم سخت است.
ربیعی: سالانه ۱۰۰ دانشجوی بازیگری از دانشگاههای معتبر ما فارغالحتصیل میشوند. کدامیک از این عزیزان تبدیل به بازیگر میشوند؟ آیا همه این فارغالتحصیلان بیسواد هستند؟ بخش زیادی از اینها در کافیشاپها کار میکنند یا در اسنپ مشغول به کار و یا با عمر تلفشدهای مواجه میشوند.
من خودم در دانشگاه هنر تحصیل کردهام و دوستانی داشتم که بازیگران درخشانی بودند ولی متأسفانه یکی از آنها در میدان تجریش فلافل میفروشد زیرا انحصار اجازه ورود به عرصه بازیگری سینما را به آنها نمیدهد. یا باید در گروه فلان فرد حضور داشته باشید یا حذف میشوید. اگر انحصار را بشکنیم و اجازه ورود به این بازیگران بااستعداد را بدهیم به نفع سینما و حتی بازیگران سوپراستار هم است و دیگر نقش عادی بازی نمیشود.
سلیمانی: حرفی که آقای ربیعی زد، داغی است روی سینهام. فیلم کوتاهی ساختم و یک بازیگر در آن به ایفای نقش پرداخته است که دکترای بازیگری تئاتر دارد. این خانم در تئاتری که کار میکردیم ۱۵ نقش را بازی کرد. روزی که آخرین پلان فیلم من ساخته شد به همسر من گفت دیگر مشکل ذهنی ندارد زیرا آنچه را در شرافت بازیگری میخواست به دست آورد. این دختر چهره ندارد اما سواد دارد و مؤلف چندین کتاب است، وقتی به عنوان بازیگر به دوستان معرفی میکنم او را نمیپذیرند.
وقتی فیلم کوتاه من ساخته شد، تمام دوستانی که میگفتند او بازیگر نیست بخش بازی او را تحسین میکنند. به فلان بازیگر مرد یا زن سینما میگویند برای نقش مورد نظر دستی به سر و روی خود نزند ولی میبینیم که توجهی نمیکند. این دختر هیچ تغییری در چهره خود ایجاد نکرده و چنان بازی میکند که تحسینبرانگیز است.
مثلاً من نقش پسری عاشقپیشه را نمیتوانم ایفا کنم زیرا به لحاظ سنی و چهره، مناسب آن نقش نیستم ولی برخی بازیگران که چهرهشان برای فلان نقش مناسب نیست و نباید نقش را به او بدهند، به دلیل مناسبات غیرحرفهای و تغییراتی که در چهره خود ایجاد میکنند، آن نقش را ایفا میکنند.
تئاتریهای ما در گل خاک خوابیدهاند، کنار خیابان نشستهاند و غصه میخورند. این چیزی است که نادر سلیمانی و نصرالله رادش تجربه کردند. آخرین روزهای دانشگاه بود و من و نصرالله رادش گریه میکردیم که الان چه کار کنیم؟ با خود میگفتیم که الان مدرک دانشگاه را گرفتیم، بگذاریم در کوزه آبش را بخوریم؟ در بین دوستان همدانشگاهی نویسندههایی را میشناسم که چون معروف نیستند کسی به آنها نگاه نمیکند. سینمایی که در آن نادر سلیمانی از جوانی تا پیری فقط در نقشهای مشابه بازی کند، سینمای درستی نیست. باید جوانان وارد سینما شوند و ریشه هنر اینگونه رشد میکند. یوسف تیموری وقتی وارد بازیگری شد همه ما حمایتاش کردیم.
زندهیاد رکنالدین خسروی کارگردان مطرح تئاتر ایران روزی به ما گفت که در هنر باید بزرگترها در کنار جوانترها قرار بگیرند و از آنها حمایت کنند. من از بازی مهدی نصرتی نکات مختلفی یاد میگیرم. من نقشهای سختی را ایفا کردم که باید بابت آنها جایزه میگرفتم ولی نشد. خدا در سن ۵۶ سالگی فرصت جایزه گرفتن را به من داد پس او را شکر میکنم و قدرش را میدانم زیرا معتقد هستم خدا هر وقت بخواهد و صلاح بداند اتفاق میافتد.
من از جوانان و پیشکسوتان بسیاری از جمله مهدی نصرتی، امیرعباس ربیعی، رکنالدین خسروی، حمید سمندریان، اکبر زنجانپور و … آموختم. برای من بازی در هر فیلمی یک زایش و تولد است.
*برای کار آخرتان رویکردتان در خصوص گروه بازیگران چگونه است؟
ربیعی: همه بازیگران تئاتری هستند.
*برای کار سوم هم از بازیگران «لباس شخصی» و «ضد» استفاده کردهاید؟
ربیعی: آقایان سلیمانی و نصرتی در فیلم سوم بنده حضور ندارند ولی برخی از بازیگرانی که در این آثار با هم همکاری داشتیم در کار جدید نیز حضور دارند.
*وضعیت ساخت فیلم سوم شما چگونه است؟
ربیعی: فیلم «احمد» به زلزله بم و نقش شهید احمد کاظمی به عنوان فرمانده نیروی هوایی سپاه در امدادرسانی به زلزلهزدگان، میپردازد. «احمد» خیلی متفاوت از «لباس شخصی» و «ضد» است.
*در گفتوگویی خواندیم که تم سیاسی در «احمد» کمتر است در حالیکه شما گفتید دغدغهتان ساخت فیلمهای سیاسی است.
ربیعی: موضوع اجتماعی است ولی به هر حال بیربط به سیاست نیست. فرایند «لباس شخصی» برای «احمد» هم طی شده است. خودم فیلمنامه را نوشتهام، تهیهکننده، طراح صحنه و فیلمبردار هم از گروه «لباس شخصی» هستند.