خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: دیروز سالگرد حادثه تلخ و جانسوز هواپیمای اوکراینی بود؛ حادثهای که بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی بار دیگر ایران را سیاهپوش کرد و اجازه نداد داغی که بر دل مردم کشور نشسته بود رو به سردی بگذارد و هنوز هم بعد از گذشت چهار سال، مثل روز اول حسرت و اندوه را به جان هر ایرانی میاندازد.
بسیاری از مردم ایران روز گذشته به روشهای مختلف یاد شهیدان این حادثه را گرامی داشتند؛ اما در تمام این چهار سال نکته محرز و واضح این بود که برخی افراد حقیقی یا حقوقی، از ماجرای تلخ هواپیمای اوکراینی استفاده سیاسی کرده و آن را به ابزار و دستاویزی برای بیان مخالفت خود با چهارچوب جمهوری اسلامی تبدیل کرده بودند؛ کسانی که برای ۱۷۶ انسان مظلوم پرواز ۷۵۲ ابراز ناراحتی میکردند اما فقط برای همین ۱۷۶ نفر، فقط برای همین پرواز.
به نظر میرسد در سالهای اخیر، تعریف و تعبیر مظلومیت نیز دچار دستهبندی شده است و برای گروهی خاص، فقط کسی مظلوم است که بتوان از خون برای مخالفت با حاکمیت بهرهبرداری سیاسی کرد؛ اما قربانی شدن مظلومی که به هر دلیلی در چهارچوب جمهوری اسلامی جای بگیرد فاقد اهمیت است و ارزش ابراز ناراحتی و تأسف ندارد.
خون کدام شهید رنگیتر است؟
به نظر میرسد همین نگاه دستهبندی باعث شد تا گروهی از کاربران فضای مجازی ضمن تسلیت سالگرد جان باختن شهدای هواپیمای اوکراینی عنوان کنند که اگر مقصد این پرواز به جای کانادا احیاناً یک شهر زیارتی مثل نجف یا کربلا یا حتی مشهد بود خیلی از آنها که ادعا میکنند به یاد جانباختگان بغض کردهاند، دیگر برایشان فرقی نداشت چه اتفاقی افتاده است.
تعدادی از آنها نیز این سوال را مطرح میکنند که چرا برای قربانیان سایر پروازهایی که در یک حادثه سقوط کردهاند خبری از این قبیل واکنشها نیست. برای مثال امروز ۱۹ دی ماه سقوط هواپیمای حامل فرمانده نیروی زمینی سپاه در حوالی ارومیه است که به واسطه آن تمامی ۱۲ سرنشین آن جان خود را از دست دادند.
سوال این است که چرا شهادت ۱۳ نفری که چهارم آبان ماه در حمله تروریستی داعش به حرم مطهر شاهچراغ در شیراز این طیف را محزون نمیکند؟ چرا هفدهم خرداد ماه هم یاد ۱۷ نفری نمیافتند که سال ۹۶ در حادثه تروریستی مجلس شورای اسلامی توسط داعش کشته شدند؟ چرا دوازدهم تیر ماه یاد ۲۹۱ نفری که سال ۶۷ در پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ با شلیک دو موشک از ناو نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا جان باختند را گرامی نمیدارند؟ برای هیچکدام از اینها استوری نمیگذارند؛ پروفایل خود را سیاه نمیکنند و ناراحت نمیشوند؛ شاید به خاطر آنکه به کار حساب و کتابهای سیاسیشان نمیآید.
این بزرگداشت نیست؛ سوءاستفاده از قربانیان است
تشخیص این گروه در حدود هفت روز گذشته از همیشه راحتتر به نظر میرسد. آنها که از جان باختن ۹۱ نفر از هموطنان در حمله تروریستی داعش در کرمان خم به ابرو نیاوردند؛ ۹۱ نفری که ۲۳ نفر از آنها کودکان و نوجوانان دانشآموز بودهاند و ۱۱ نفر از آنها کمتر از ۱۰ سال سن داشتهاند.
«کبری آسوپار» فعال رسانهای در گفتوگو با خبرنگار مهر درباره این موضوع میگوید: «در سالهای گذشته شاهد این ماجرا بودهایم؛ حتی اگر کمی عقبتر برویم در ماجرای ۷۵ غواص که تفحص شده بودند شاهد بودیم موجی طیفی مدعی خون این شهدا شدند که در مواقع دیگر یا بیاعتنا بودند یا حتی تفحص را زیر سوال میبردند. در واقع با جریانی مواجه هستیم که به صورت گسترده و هوشمندانه، دوقطبیسازی، دوپاره کردن و غیریتسازی در جامعه را دنبال میکند.»
او تاکید میکند: «اگر دقت کنید این طیف دست روی نقاطی میگذارد که بتواند انتقادی را متوجه حاکمیت یا نظام کند. در حقیقت در مواردی مثل ۷۵ شهید غواص که مربوط به عملیاتی بودند که ایران در آن شکست خورده بود یا در ماجرای هواپیمای اوکراینی که نهادهای مرتبط با حاکمیت به آن شلیک کرده بودند، شاهد بزرگداشت قربانیان نیستیم گرچه که ظاهر ماجرا چنین باشد؛ در واقع هدف، مطرح کردن نقد علیه حاکمیت است و اسم این اقدام سوءاستفاده از خون قربانیان است.»
آسوپار میگوید: «در هر واقعهای که ایرانی مظلومی کشته یا شهید شود متأثر میشویم. به این نگاه نمیکنیم که فرد در کدام عملیات جنگ تحمیلی شهید شده یا مربوط به کدام واقعه تروریستی است! کسی که در موشکباران ارتش بعثی شهید شده باشد با کسی که در عملیات تروریستی گروهکهایی مثل مجاهدین خلق یا جیشالعدل به شهادت رسیده باشد، تفاوتی نداشته و ندارد. اما در طیف مقابل ماجرا چیز دیگری است.»
این فعال رسانهای یادآوری میکند: «در ماجرای هواپیمای اوکراینی ابتدا که خبرش منتشر شد شاهد عزاداری عادی و معمولی بودیم؛ کشور متأثر بود اما واکنشها مثل سایر حوادثی بود که در کشور داشتیم و تفاوت خاصی نداشت؛ اما سه روز بعد زمانی که ستاد کل نیروهای مسلح بیانیه داد و اعلام کرد که شلیک پدافند باعث این حادثه شده است، تازه عزاداریها شروع شد. برای همین با یقین میتوان گفت خیلی از این افراد عزادار قربانیان حادثه نیستند بلکه دنبال سوژهای هستند که علیه حاکمیت صحبت کنند.»
او معتقد است که اگر مردم ایران قربانی سختترین ظلمها و عملیاتهای تروریستی شوند اما این طیف فکری نتوانند از طریق آن به جمهوری اسلامی انتقاد کنند هرگز به آن ورود نمیکنند و یادبودی برای قربانیان نمیگیرند.
کاپشن صورتی را مقابل لباس قرمز نگذارید!
نکته عجیب آن است که تعدادی از افراد تلاش داشتند شهدای این دو واقعه را مقابل هم قرار دهند و به نوعی میان مظلومیت آنها رقابت و تقابل ایجاد کنند. یکی از فعالان رسانهای و شبکههای اجتماعی در حساب کاربری خود در توییتر عکسی از دخترکی که در هواپیمای اوکراینی به شهادت رسید منتشر کرد و نوشت: «دختر لباس قرمز با گل سر سیاه و سفید.» او به شهادت ریحانه سلطانی نژاد دختربچه یک ساله کرمانی کنایه میزند که در روزهای اخیر به واسطه عبارت «دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی» و تصاویر شبیهسازی شده از او شناخته میشود و جان ایران را به درد آورده است، در حالی که پیش از این نسبت به اتفاق کرمان واکنشی مبنی بر تسلیت یا همدردی نشان نداده است.
آسوپار درباره این موضوع میگوید: «چه لزومی دارد برای بزرگداشت یکی از قربانیان هواپیمای اوکراینی او را در مقابل دختر کاپشن صورتی قرار بدهیم؟ روشن است که این دختر کرمانی توسط توده مردم مورد توجه قرار گرفت و به دلیل فضای خاصی که در شبکههای اجتماعی ایجاد کرد، به یک نماد از مظلومیت دهها شهید حادثه کرمان تبدیل شد. اما قیاس و تقابل میان او و شهیدی از هواپیمای اوکراینی ایجاد دوقطبی میکند.»
او در پاسخ به این نکته که برخی معتقدند حاکمیت در قبال ماجرای هواپیمای آن طور که باید و شاید گرامیداشت برگزار نکرده است متذکر میشود: «ماه گذشته سالگرد اولین حمله تروریستی به شاهچراغ بود؛ آیا رسانهها و حاکمیت کار خاصی را رقم زدند؟ سالگرد حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی یا حمله به رژه اهواز هم چطور؟ روشن است که رویکرد متفاوتی وجود ندارد؛ البته شاید عدهای معتقد باشند که برای همه اینها باید یادبود برگزار شود اما نکته این است که حاکمیت بین آنها تفاوتی قایل نشده است.»
این فعال رسانهای در ادامه بیان میکند: «در حقیقت طیفی که بین اینها تفاوت قایل میشود طیف منتقد نظام و برانداز است؛ آنها که برای قربانیان هواپیمای اوکراینی گرامیداشت میگیرند اما اگر زایران مزار سردار سلیمانی قربانی یکی از وحشیترین گروههای تروریستی شوند میگویند چون زایر قاسم سلیمانی بوده برای من ارزشی ندارد. کما اینکه در ماجرای شاهچراغ هم شاهد بودیم که خیلی راحت میگفتند اصلاً برای چه میروند زیارت؟ خب نروند! یا در حادثه منا شاهد بودیم وقتی نزدیک به ۵۰۰ نفر از ایرانیها جان خود را از دست دادند و کشور در حالت مصیبتزده قرار داشت، براندازها در فضای مجازی مینوشتند که تقصیر خودشان است که رفتهاند مکه! بنابراین رویکرد و نگاه تبعیضی در طیف مخالف نظام وجود دارد.»
مظلومیت، رقابت ندارد
آسوپار در ادامه یادآوری میکند که از طیف برانداز جز این انتظار نمیرود و میدانیم که وظیفه دشمن، دشمنی کردن است اما متذکر میشود که طیفی در داخل کشور با خط فکری براندازان همراهی میکند. آسوپار میگوید: «دیروز روزنامه هممیهن مطلبی درباره مرور وقایع سال ۹۸ منتشر کرده بود؛ سالی که پر از حوادث ناگوار بود و از وقایع آبان و شیوع کرونا گرفته تا شهادت سردار سلیمانی و ماجرای هواپیمای اوکراینی با موضوعات مختلفی مواجه بودیم. این روزنامه در این مطلب آورده بود که مهمترین حادثه در سال ۹۸ حادثه هواپیمای اوکراینی بود.»
او این موضوع را نوعی همراهی جریانهای داخلی با طیف برانداز میداند و میگوید: «نکته این است که همین طیف و تفکر معتقد است حاکمیت در مواردی با بزرگنمایی از خون مظلوم استفاده سیاسی میکند؛ اما حالا بهتر است یک بار دیگر این سوال را مطرح کنیم که چه کسانی از خون مظلوم سواستفاده میکنند. در حالی که چه بپذیریم و چه نپذیریم برخی از این وقایع سیاسی هستند و نمیشود به آن نگاه سیاسی را از آن جدا کرد. نکته مهم این است که این تفکر، برای انتقاد به نظام حاکمیت، درباره موضوعی مثل هواپیمای اوکراینی ابراز ناراحتی میکنند نه اینکه واقعاً دلسوخته قربانیان باشند. این جریان نگاه یکسانی به قربانیان وقایع مختلف ندارد و مردم را دوپاره میکند، چراکه دنبال سوءاستفاده سیاسی از اتفاقات اینچنینی است.»
روشن است که ابراز ناراحتی وظیفهای نیست که بر گردن کسی نهاده شده باشد و نمیتوان کسی را مواخذه و ملامت کرد که چرا از شهادت ریحانه کاپشن صورتی در کرمان ناراحت نشدهاید اما از فرا رسیدن چهارمین سالگرد شهادت دخترک لباس قرمز در هواپیمای اوکراینی ناراحت میشوید؟ اما خطکشی میان این دو مظلوم حتماً قابل مواخذه و قابل ملامت است. به نظر میرسد کسانی که تلاش میکنند مظلوم را در مقابل مظلوم و مردم را در مقابل مردم قرار دهند و با دستهبندی و خطکشی میان آنها، آمال سیاسی خود را بیان کنند فراموش کردهاند که مظلومیت ردهبندی و رقابت ندارد.