خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: در آستانه صدمین روز از جنگ فرسایشی رژیم صهیونیستی و جنبش مقاومت اسلامی فلسطین، بیش از پیش احتمال باز شدن جبهه جدید در مرزهای شمالی وجود دارد. حزبالله لبنان براساس راهبرد «وحدت میدانها» و اصل «ایجاد بازدارندگی» در برابر تهدیدهای جبهه جنوبی حملههای نقطهای علیه پایگاهها، تجهیزات نظامی- لجستیکی و نیروهای صهیونیست را از روز هشتم اکتبر آغاز کرد. به دنبال اقدامات پیشدستانه مقاومت لبنان برای جلوگیری از جنگ گسترده میان بیروت- تلآویو، قریب به ۲۵۰ هزار صهیونیست امکان زندگی عادی در شمال سرزمینهای اشغالی را از دست دادند و حیات اقتصادی در این منطقه با مشکل جدی مواجه شده است.
در چنین شرایطی مقامات سیاسی و فرماندهان نظامی اسرائیل، مقاومت لبنان را نیز تهدید کردند که اگر حملههای حزب الله متوقف نشود؛ «بیروت» را به مانند «غزه» هدف حمله قرار خواهند داد. همزمان با افزایش دامنه تنشها در جنوب لبنان، ایران نسبت به گسترش دامنه بحران فلسطین و آغاز جنگ فراگیر منطقهای هشدار داده است. نظامهای تحلیلی متفاوت نسبت به وقایع جاری در مرز لبنان- فلسطین اشغالی سبب ایجاد اختلاف میان مقامات صهیونیست در خصوص «کنترل بحران» یا «جنگ همهجانبه» علیه مقاومت جنوب لبنان شده است.
معما صلح و جنگ
تعیین اولویتها برای ادامه یا توقف جنگ در جبهههای هفتگانه جنگ بدل به مساله اصلی کابینه جنگ و سایر وزرا دولت راستگرای نتانیاهو شده است. متحدان افراطی نتانیاهو معتقدند اسرائیل یکی از «ستارههای پرچم آمریکا» نیست، بلکه دارای ابتکار عمل برای اخذ تصمیمات راهبردی برای ادامه جنگ در باریکه غزه یا هر نقطه دیگری از منطقه است. به عنوان مثال ایتامار بن گویر وزیر امنیت داخلی اسرائیل در واکنش به افزایش زمزمهها در خصوص آغاز جنگ گسترده علیه اهداف مقاومت در جنوب لبنان، احتمال پیروزی اسرائیل در جنگ زمینی به حزب الله را بسیار اندک دانست.
پیش از این بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در واکنش به هلاکت یک صهیونیست در منطقه متات تهدید کرده بود که در صورت ادامه یافتن حملههای مقاومت، بیروت را به خان یونس و غزه تبدیل خواهد کرد. چهارم ژانویه ۲۰۲۴، یوآو گالانت در دیدار با آموس هاشتاین فرستاده ویژه بایدن از «پنجره محدود» توافق با حزب الله سخن گفت. گالانت شرط عدم وقوع جنگ در جبهه شمالی را عادی شدن شرایط برای بازگشت شهروندان عادی به شهرکهای صهیونیستنشین عنوان کرد. عدم قطعیت در صحبتهای مقامات صهیونیست و اختلاف نظر ایشان بر سر آغاز جنگ با لبنان، نشاندهنده موفقیت آمیز بودن سیاست «نه جنگ، نه صلح» مقاومت بوده است. حزب الله توانسته با هدایت جنگی محدود و کنترل شده با اسرائیل ضمن وارد کردن ضربات شدید نظامی- اقتصادی، این رژیم را در وضعیت ابهام برای آغاز جنگ جدیدی در لبنان قرار دهد.
جوخه ترور علیه مقاومت
با آغاز مرحله سوم عملیات «شمشیرهای آهنین» و عقبنشینی بخشی از نیروی زمینی ارتش اسرائیل از باریکه غزه، ماشین ترور اسرائیل میزان فعالیت خود علیه شخصیتهای نظامی- سیاسی مقاومت در حوزه شرق عربی را افزایش داده است. در این میان عمده تمرکز جوخه ترور اسرائیل بر روی حذف فرماندهان میدانی و کلیدی یگانهای مختلف حزب الله بوده است. پیش از آغاز ترور هدفمند فرماندهان مقاومت لبنان، صالح العاروری رئیس شاخه کرانه باختری جنبش حماس توسط رژیم صهیونیستی ترور شد. پس از این حمله تروریستی نجیب میقاتی نخست وزیر لبنان اقدام تلآویو را «جنایت جدید اسرائیل» توصیف و هدف این اقدام را کشاندن لبنان به مرحله جدیدی از رویایی عنوان کرد.
تنها به فاصله چند روز یعنی در روز پنجشنبه چهارم ژانویه پهپادهای رژیم با هدف قرار دادن محل استقرار حسین یزبک در شهرک الناقوره وی را با همراه چند تن دیگر از رزمندگان حزب الله به شهادت رساندند. چهار روز بعد در حملهای مشابه به ماشین یکی از فرماندهان ارشد نیروهای رضوان، حسن الطویل به مقام شهادت رسید. روز سهشنبه نهم ژانویه برخی رسانهها از ترور حسین برجی فرمانده یگان پهپادی حزب الله خبر دهند. پس از انتشار این خبر مقاومت اسلامی لبنان با انتشار بیانهای ضمن رد این ادعا اسرائیلی اعلام کرد که فرمانده یگان پهپادی حزب الله مورد سو قصد قرار نگرفته است.
ترورهای اسرائیل از نظر تاکتیکی اقدامی قهرآمیز برای تضعیف واحدهای فرماندهی دشمن، پیش از آغاز جنگ فراگیر ارزیابی میشود. با این حال بررسی این روند از دریچه «عقل راهبردی» میتواند اقدامی جهت افزایش قدرت چانه زنی اسرائیل در پای میز مذاکرات سیاسی باشد. عدم تحقق اهداف سهگانه اسرائیل در باریکه غزه و تداوم عملیات گروههای مقاومت در شرق مدیترانه و شمال اقیانوس هند سبب شده است تا تلآویو در موضع ضعف قرار بگیرد. در چنین صحنه آرایی صهیونیستها قصد دارند به وسیله ترور فرماندهان حزب الله برگی برای چانه زنی در مذاکرات بورل- هاشتاین در بیروت و تلآویو داشته باشند.
بورل- هاشتاین بر مدار میانجیگری
پر رنگ شدن ایده «حمله پیشدستانه» به حزب الله همزمان با افزایش سطح تنشها در جبهه شمالی سبب شده است بروکسل و واشنگتن برای مهار تنشها در غرب آسیا اقدام به اعزام جوزف بورل و آموس هاشتاین به لبنان و سرزمینهای اشغالی کنند. براساس اخبار منتشر شده در رسانهها این دو «میانجی» قرار است تا از طریق مذاکره با تمام بازیگران مؤثر در سپهر سیاسی لبنان و رژیم صهیونیستی جلوی وقوع جنگی بزرگ را با استفاده از کارت «دیپلماسی» بگیرند. در نگاه غرب وقوع جنگ گسترده میان لبنان و اسرائیل نه تنها هیچ برندهای ندارد بلکه زمینه برای گسترش دامنه بحران به سایر نقاط منطقه را فراهم خواهد کرد.
بهره سخن
حمله هفتم اکتبر سبب از بین رفتن امنیت روانی ساکنان رژیم صهیونیستی و خدشهدار شدن اعتبار نهادهای نظامی- امنیتی در سرزمینهای اشغالی شده است. پیش از عملیات طوفان الاقصی افکار عمومی اسرائیل بیشترین اعتماد را به ارتش و نهادهای امنیتی داشت؛ با این حال این حس اعتماد در جریان حمله هدفمند و دقیق گردانهای عزالدین القسام فرو ریخت. برخی کارشناسان مسائل منطقه معتقدند بنیامین نتانیاهو و اعضای کابینه جنگ ممکن است برای بازیابی اعتبار از دست رفته، نقطه کانونی بحران را تغییر دهند.
به عبارت دیگر پس از عقب نشینی نیروی زمینی اسرائیل از باریکه غزه و کاهش حملات هوایی رژیم در این منطقه، احتمال تشدید درگیریها در جبهه شمال و حتی آغاز جنگ گسترده علیه دولت- ملت لبنان وجود دارد. حملههای روزانه حزب الله به پایگاهها، محل تجمع نظامیان صهیونیست، ایستگاههای جاسوسی و اخیراً شهرکهای صهیونیست نشین سبب خالی شدن بخش مرزی شمال فلسطین اشغالی و وارد شدن خسارت شدید مالی- روانی به تلآویو شده است. در چنین شرایطی برخی تحلیلگران معتقدند ممکن است نتانیاهو برای «بقا در قدرت» و ترمیم آسیب پذیری در برابر محور مقاومت، علاوه بر ترور فرماندهان میدانی حزبالله، گزینه حمله همهجانبه به لبنان را نیز بررسی کند. البته سید حسن نصرالله دراین خصوص به صهیونیستها هشدار داد که اگر بخواهند وارد جنگی فراگیر با حزبالله بشوند قطعاً نتیجهای جز پشیمانی برایشان حاصل نخواهد شد.