سادات رضوی گفت: امروز استادی که برای اکثریت مداحان باشد وجود ندارد و برخی مداحان مداحی نمی‌کنند بلکه شور خوانی و ریتم خوانی می‌کنند در حالی که شور خوانی فعلی گوشه‌ای از یک تخصص مداحی است.

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه- فاطمه علی آبادی: فرهنگ مدح و مداحی یکی از عوامل مهم در ترویج اندیشه اسلامی شیعی و تثبیت آن در طول تاریخ ایران اسلامی به شمار می‌رود و در طول تاریخ مداحان و شاعران فراوانی با استفاده از اشعار، سیره و رفتار اهل بیت (ع) را با اسلوب‌های هنری و قالب‌های جذاب پایدار و تأثیرگذار توصیف و به مخاطبان انتقال دادند. هیأت فرصتی برای پرورش انسان و انسان‌سازی است که اگر به این مقوله بها داده نشود و آموزش‌های لازم صورت نگیرد، خسارتی را در پی خواهد داشت و چون مداحان و هیأت‌های مذهبی با جمعیت قابل‌ملاحظه‌ای از افراد جامعه به‌ویژه جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند می‌توانند نقش مؤثری در تربیت آنان داشته باشند بنابراین اگر محتوایی که مداحان و هیأت‌های مذهبی به مخاطبان خود می‌دهند، غنی نباشد ممکن است تربیت دینی جوانان به‌ویژه انگیزه حضور مردم در مجالس دینی با چالش روبه‌رو شود.

در بیست و بنجمین گام با سیدعلی‌محمد سادات رضوی‌ مداح اهل بیت (ع) گفت‌وگو کردیم:

*شما از سال ۱۳۵۰ از سن ۱۴ سالگی نوحه خوانی و ستایشگری برای اهل‌بیت علیهم السلام را آغاز کردید، مرحوم پدر بزرگوار شما هم از منبری‌های خوب غرب تهران بودند، برای ما از پیشینه خانوادگی در این باب و آموخته هایتان از مرحوم پدر بفرمائید.

پدرم از اهالی شهر مقدس قم بود؛ لازم به ذکر است اصالت سادات رضوی همه به شهر مقدس قم بر می‌گردد چرا که سلسله سادات‌رضوی که نسبشان‌به موسی‌مبرقع‌فرزند بلافصل امام‌جواد می‌رسد در قم مدفون هستند. ایشان ابو زوجه ای داشتند که اهل علم و معرفت بود و پدرم به واسطه ایشان قدم به وادی روحانیت می‌گذارد. سال ۱۳۲۱ به تهران مهاجرت و زندگی خود را در منطقه سلسبیل آغاز می‌کند.

دو اخوی بنده به نام سید علی اکبر و سید علی نقی بزرگ‌تر از من هستند و هر دو در وادی ستایشگری حضور داشتند و دارند اما نه به مقداری که بنده در این عرصه فعالیت دارم. بسیاری از اموری که به رعایت آن اهتمام دارم و از سفارشات مرحوم پدرم هست مدیون برادرهای خود هستم که بیشتر پدر را درک و از محضر ایشان کسب فیض کردند.

سال ۵۰ در سن ۱۳ سالگی پدرم را از دست دادم و در کنار برادرم سید علی نقی وارد عرصه ستایشگری شدم. از همان طفولیت به خواندن علاقه داشتم و مرحوم پدرم نیز خواننده خوب و قابلی بود و از نظر صوت و صدا بسیار قوی بود؛ ایشان موسیقی را هم خوب می‌شناخت. خاطرم هست پدرم از همان طفولیت در ماه مبارک رمضان یک قرآن پول به بنده می‌داد تا بروم و اذان بگویم. گاهی نیز اشعاری می‌داد و می‌گفت این شعر مثنوی است و باید به فلان سبک خوانده شود.

وقتی به همراه برادرم به مجالس می‌رفتیم چند نوحه و شعر به من یاد داده بود و می‌گفت هر زمان که این اشعار را خواندم با من بخوان و می‌خواندم، رفته رفته در این عرصه مهارت کسب کردم. یادآور می‌شوم هنوز که هنوز است در بسیاری از مسایل از اخوی کمک می‌گیرم چرا که ایشان تحصیلات دانشگاهی و حوزوی دارد و همچنان بنده شاگرد ایشان هستم.

* بحمدالله حضرتعالی از جمله معدود مداحانی هستید که تسلط بر دستگاه‌های موسیقی و ردیف‌های آوازی دارید. این یادگیری از کجا و به چه صورت و توسط چه کسی یا کسانی برای شما حاصل شد؟ مداحی با تسلط بر دستگاه‌های موسیقی و ردیف‌های آوازی چه تفاوتی با مداحیِ غیرِ آن دارد؟

پدرم موسیقی را خوب می‌دانست و در عین حال بسیار خوب می‌خواند؛ ایشان مشوق اصلی بنده در یادگیری دستگاه‌های موسیقی بود. خاطرم هست نخستین آوازی که خواندم مثنوی افشاری بود. مثنوی افشاری اصل مثنوی است. از همان دوران به موسیقی علاقمند شدم. باید بگویم دستی هم در خوشنویسی دارم.

پدرم خوشنویسی می‌کرد و جناب استاد رضا مافی که از بزرگان خوشنویسی بود در همسایگی ما بود؛ ایشان مبتکر و مبدع نقاشی خط در ایران به شمار می‌رفت. بنده به منزل این استاد بزرگ رفت و آمد داشتم. در آن دوران در دبیرستان‌ها مسابقات مختلف هنری برگزار می‌شد که یکی از آن مسابقات مسابقه خوشنویسی بود یادم هست در یک دوره بود که در سطح کشوری در حوزه خوشنویسی رتبه کشوری کسب کردم. استاد مافی مرا به استاد سید حسین میرخانی ارجاع دادند ایشان استاد ارشد انجمن خوشنویسان به شمار می‌رفت.

بعدها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مرحوم محمد رضا شجریان سال ۱۳۵۸ کلاسی را در مرکز رادیو در میدان ارک برگزار کرد و متقاضیان ابتدا در آزمون ورود شرکت کردند از میان ۲۵۰ شرکت کننده در آزمون تنها بنده پذیرفته شدم. این کلاس زیاد طول نکشید و قریب به یک سال آواز شور و دشتی را در این کلاس فرا گرفتم بعد کلاس منحل شد

زمانی که نزد استاد میرخانی رفتم از بنده پرسید غیر از خوش نویسی به چه کار دیگری اشتغال داری؟ گفتم می‌خوانم! گفت بخوان و بنده چند بیت شعر خواندم فارغ از اینکه بدانم استاد سید حسین میرخانی خود در موسیقی طول‌هایی دارد و نوازنده‌ای بی نظیر در حوزه کمانچه است. بعدها که متوجه شدم از ایشان پرسیدم چرا ساز نمی‌زنید گفت: من اولین قرآن نستعلیق را به قلم تحریر در آورده‌ام و دستی که قرآن نوشته است نباید به ساز برسد؛ ایشان بعد از نگارش قرآن کریم ساز را به صورت کامل کنار گذاشته بود. بر این اساس در میان هفته به دفتر ایشان مراجعه می‌کردم و نزد این استاد بزرگ به یادگیری خوشنویسی و موسیقی اهتمام داشتم؛ لازم به تاکید است در گذشته اساتید قبل از آموزش هنر ابتدا انسانیت و اخلاق را به شاگردان آموزش می‌دادند به گونه‌ای که اولین سرمشق خط نویسی اساتید این عبارت بود ادب آداب دارد؛ جناب میرخانی یک استاد اخلاق، تقوا و انسانیت بود. ایشان نیز نامه‌ای به مرحوم استاد اسماعیل مهرتاش نوشت و مرا به ایشان معرفی کرد.

استاد مهرتاش دو کلاس هنر پیشگی و آواز و موسیقی داشت. وقتی نزد استاد رفتم و نامه را به ایشان تقدیم کردم مرا تجلیل و تقدیر کرد و خواست چند شعر برایشان بخوانم و خواندم. سپس قرار شد دوشنبه‌ها و چهارشنبه‌ها نزد ایشان بروم. در این مرکز خواننده‌های تراز اول چون شجریان، عبدالوهاب شهیدی، هنگامه اخوان، محمد منتشری و جمال وفایی می‌آمدند و شاگرد ایشان بودند. در طول این ایام سعی کردم ردیف و آوازها را نزد این استاد فرا بگیرم و این مهم چند سال طول کشید. اگر امروز جوانان وارد این وادی نمی‌شوند به دلیل سختی مسیر و نداشتن صدای اولیه است.

بعدها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مرحوم محمد رضا شجریان سال ۱۳۵۸ کلاسی را در مرکز رادیو در میدان ارک برگزار کرد و متقاضیان ابتدا در آزمون ورود شرکت کردند از میان ۲۵۰ شرکت کننده در آزمون تنها بنده پذیرفته شدم. این کلاس زیاد طول نکشید و قریب به یک سال آواز شور و دشتی را در این کلاس فرا گرفتم بعد کلاس منحل شد.

*در همین زمینه اگر بخواهید به مداحان جوان توصیه برای آشنایی با دستگاه‌ها و ردیف‌ها و گوشه‌ها بکنید چه می‌فرمایید؟ چه منابع و تمرینی در این باب داریم؟

دانستن این هنر چند فایده برای شخص، هنر کشور و آیندگان دارد من توصیه می‌کنم کسانی که حتی حنجره آوازی ندارند بروند و فرا بگیرند. البته این کار به قدری دشوار است که بسیاری از جوانان از ادامه راه منصرف می‌شوند. در پای هنر باید خون جگر خورد و خوشنویسی یکی از آن هنرهاست انسان که به همین راحتی نمی‌تواند غلام حسین امیرخانی بشود. مداحان جوانی که وارد وادی مداحی شده‌اند می‌طلبد چارچوب و استخوان بندی آواز ایرانی را فرا بگیرند. اینکه بخواهند همه گوشه‌ها را یاد بگیرند کار دشواری است و همه گوشه‌ها نیز برای یک مداح کارایی ندارد. به قدری آوا و گوشه‌های متعددی در موسیقی داریم که این نیست بنده نیز به همه گوشه‌ها اشراف داشته باشم اما گوشه‌های اصولی را می‌دانم برای مثال دستگاه همایون درآمد، چکاوک، بیداد، بختیاری، چارپاره و… دارد که آنها را فرا گرفته‌ام اما شاید گوشه‌های فرعی را ندانم. خوب است که جوانان بیایند و همایون را فرا بگیرند و بدانند همایون چه نوع آواز، ردیف و گوشه‌ای است و مادر آوازهای کشورمان کدام است؟؛ این فرا گیری به خودشان کمک می‌کند.

انسان هر کاری را علمی انجام دهد خوب است. موسیقی ایران موسیقی غنی است و می‌توان گفت جز سه موسیقی برتر جهان و شاید اولی باشد. خاصیت موسیقی ایرانی آرام بخشی بوده و قدرت تفکر به انسان می‌دهد به گونه‌ای که انرژی خاص و بادوامی را به آدمی منتقل می‌کند. آیا موسیقی رپ، راک و داک چنین است؟ اینکه این نوع موسیقی‌ها وارد عرصه مداحی شده می‌توان گفت دستانی پشت پرده است تا این نوع موسیقی‌ها وارد مداحی شود.

*آیا می‌توان مداحی‌هایی که به این سبک انجام می‌شود را مداحی دانست؟

خیر.

به چنین اجرایی خوانندگی آیینی گفته می‌شود و بنده کسانی را که به این سبک می‌خوانند را مداح نمی‌دانم بلکه خواننده آیینی می‌دانم.

نوآوری خوب است و از نوآوری استقبال می‌کنیم اما این نوآوری نباید با مسایل شرعی و شئونات آل الله مغایر باشد. شأن اهل بیت بسیار بالا است این نوع سبک‌ها نباید به شأن آن بزرگواران لطمه بزند. موسیقی ایرانی بر خلاف موسیقی غربی دقیقاً به صورت عکس عمل می‌کند و فوق‌العاده آرام بخش و التیام بخش است اما موسیقی غربی التهاب آور بوده و قدرت تفکر را از انسان می‌گیرد.

*شما در مسیر روضه خوانی از محضر کدام اساتید بهره برده‌اید؟ امروز آیا مداحان ما بخصوص جوان‌ترها از محضر اساتید بهره می‌برند یا نه؟

بنده در طول این سال‌ها همواره از محضر برادر بهره بردم و خوشحال هستم چون ایشان یک مداح عامی نبود بلکه مداحی بود که علوم جدید و قدیم را فرا گرفته بود و در ادبیات و تاریخ مهارت داشت. البته از علمیت و شخصیت برخی افراد نیز بهره برده و الگو گرفته‌ام که یکی از آن شخصیت‌ها مرحوم علامه و مرحوم علی بهاری است. مرحوم علامه نمونه واقعی نوکر امام حسین بود

*مرحوم علی بهاری با شاه حسین بهاری نسبتی دارند؟

خیر. اصل بهاری معروف در اصل مرحوم علی بهاری بود و شاه‌حسین بهاری به‌همان شاه‌حسین شهرت داشتند و از فامیل بهاری کمتر استفاده می‌کردند.

*‌آیا ایشان هم منسوب به بهار همدان هستند؟

خیر. علی بهاری منسوب به طالقان است.

ایشان مداح بسیار خوش صدایی بود و می‌توان گفت رقیب مرحوم سید جواد ذبیحی محسوب می‌شد که در هنر خوانندگی آیینی نه مشابهش بود و نه الان مشابه آن وجود دارد، کسی که در ادبیات بسیار قوی بود و خداوند صدای خاصی به ایشان عنایت کرده بود، خلاق بود و در خواندن به تمامی گوشه‌ها تسلط داشت؛ بهاری رقیب چنین فردی بود. هر دوی این بزرگواران دو قطب قوی خوانی بودند که بنده از آنها الگو می‌گرفتم.

*تفاوت نسل قدیم مداحان با امروزی‌ها را در چه مسایلی می‌بینید؟

مداحان در گذشته مانند هر فنی که انسان می‌خواست فرا بگیرد نزد استاد می‌رفت استاد دیده بودند. اساتیدی که درس اخلاق و تقوا و انسانیت را آموزش می‌دادند و بیشتر بر روی تقوا تاکید داشتند. آنان بعد از این آموزش‌ها بود که فنون و مهارت مداحی را آموزش می‌دادند. وقتی شاگرد در عرصه مداحی به یک رشد نسبی می‌رسید و استاد تشخیص می‌داد که او شایستگی خواندن دارد خود شاگرد را در مجالس معرفی می‌کرد.

روضه خوانی و برگزاری مجالس عزاداری برای امام حسین (ع) از زمان آل بویه و تیموریان رسمیت پیدا کرد و مناقبیان و مناقب خوانان به مدح اهل بیت می‌پرداختند و این مهم در گذر زمان در عصر صفویه به اوج خود می‌رسد؛ امروزه این مناقب خوانی در کشورهایی چون افغانستان و پاکستان همچنان ادامه دارد. امروز مداحی و برگزاری مجالس به این رونقی که امروز شاهد آن هستیم نبوده و به این افسارگسیختگی هم در هیچ زمانی نبود.

*دلیل این افسارگسیختگی چیست؟

دلیلش آن است که امروز آن استاد برای اکثریت وجود ندارد و برخی مداحان مداحی نمی‌کنند بلکه شور خوانی و ریتم خوانی می‌کنند در حالی که شور خوانی فعلی گوشه‌ای از یک تخصص مداحی است. در حوزه مداحی تخصص‌های مختلف وجود دارد برای مثال مرحوم شاه حسین بهاری در نوحه خوانی و چهارپایه خوانی متخصص بود و مرحوم حسن محمدی‌دولابی و احمد شمشیری و رحمت الله نجفی از قصیده خوان‌های معروف به شمار می‌رفتند. متأسفانه امروز برخی مداحان جوان نمی‌روند شعر حفظ کنند و تنها چند بیت شعر در مدح امام معصوم می‌خوانند، البته خوشحال هستیم که وارد این عرصه شده‌اند اما لازم است با اعتقاد وارد شوند نه اینکه ورودشان به جهت کسب شهرت و یا ثروت باشد.

متأسفانه امروز بعضی افراد به دلیل کسب شهرت و یا کسب درآمد وارد حوزه مداحی می‌شوند و بعضاً برای خود مدیر برنامه تعیین می‌کنند و آنها هم صحبت‌هایی می‌کنند که تأسف‌انگیز است.

*با توجه به هجمه‌هایی که دشمنان به باورهای دینی مردم دارند بفرمائید عملکرد جامعه هیأتی در افزایش تأثیر مجالس مذهبی در سلوک فردی و جمعی مردم موفق ارزیابی می‌شود؟

خود همین گسترش مداحی یک جاهایی زیر سر عوامل بیرونی بوده که با حمایت برخی سازمان‌ها و نهادهای بزرگ دنیا و اختصاص هزینه‌های هنگفت درصدد انحراف مسیر مداحی اصیل هستند. متأسفانه بعضی از دوستان، نهادها و رسانه‌ها نیز خواسته و ناخواسته به آن دامن می‌زنند و کمک می‌کنند که این اتفاق با عنوان نوآوری رخ دهد. وقتی یک مداح به یک هیأت می‌رود باید دید عملکرد و تفکر آن مداح چگونه است و اینکه باید دید او چگونه پیام اهل بیت را به گوش مجامع شیعی می‌رساند.

الحمدالله هیأت‌های ریشه دار کمتر گرفتار این معضل شده‌اند و هیأت هایی که سابقه طولانی دارند و متدینین گرداننده آن هستند همچنان اصالت خود را حفظ کرده‌اند برای همین وقتی انسان وارد این هیأت‌ها می‌شود روحانیت و معنویت را در آن هیأت به وضوح مشاهده می‌کند.

*یعنی هیأت هایی که از سبک‌های جدید پیروی می‌کنند این معنویات و تأثیرگذاری ها وجود ندارد؟

آن معنویات به آن صورت خودش وجود ندارد اما نمی‌توان گفت تأثیرگذاری هم ندارد. گاهی اوقات نیز تأثیرگذاری به خواندن و نوع سخنرانی واعظ بستگی ندارد بلکه فضا و افرادی هم که در این مجالس شرکت می‌کنند مهم است گاهی اوقات افراد شرکت کننده در هیأت زیاد هستند و تنها هیاهو در این هیأت غالب است و هیچ بصیرت افزایی در آن رخ نمی‌دهد. امروز دست‌های پشت پرده زیادی هستند که می‌خواهند هیأت دیگر آن اثرگذاری خود را نداشته باشد و برای تحقق آن هزینه هم می‌کنند.

*منزلت اجتماعی مداحان در نظر عموم چگونه است؟

باز باید به جامعه برگردیم و تفکراتی که در جامعه حاکم است دقت شود متأسفانه انحطاط و تشتت در بین جامعه گسترش یافته است و دیدگاه‌ها، تفکرات و نگرش‌های مختلف در جامعه گسترش یافته است. در بسیاری از مواقع مردم مداحان را مورد احترام و تکریم قرار می‌دهند اما به جرأت می‌توانم بگویم که هنوز جامعه ما حسینی است و مردم به نوکران امام حسین احترام می‌گذارند.

*برای رفع این آسیب و آسیب‌های موجود دیگر در فضای مجالس دینی ما چه راهکارهایی به ذهن شما می‌رسد؟

در این زمینه وظیفه مداح و گوینده بسیار سخت است. مداحان باید ارتباط خوبی با جامعه داشته باشند تا بتوانند اثر گذار و هدایت‌گر باشند. محبت کردن و در جمع مردم بودن یکی از راه‌های اثر گذاری است. تعامل بیشتر با جوانان و عدم مقابله با آنان یکی از سیاست‌های جامعه مداحان بوده که بسیار اثرگذار و ثمر بخش است.

* آیا دستگاه‌های متولی امر در این زمینه خوب عمل کرده‌اند؟

متأسفانه هیچ وقت به موازی هم حرکت کردن ثمر بخش نمی‌شود اگر این مأموریت تنها برای یک سازمان خاص بود بهتر می‌شد نتیجه گرفت.

*در زمانه پرآشوب و پرحادثه‌ای زندگی می‌کنیم، آدمِ بیدار و آدم دردمند و هوشیار هم به حکم وظیفه دینی و انسانی خود نمی‌تواند نسبت به این مسایل بی تفاوت باشد. مسایل جهان اسلام، اوضاع غزه و فلسطین، شهادت فرماندهان جبهه مقاومت، حادثه تروریستی کرمان و… سوال این است که در این میانه وظیفه و کنش یک مداح چیست و به چه صورت باید باشد؟

روایت است کسی که شبی را صبح کند و به فکر همسایه خود نباشد مسلمان نیست؛ جوامع اسلامی نیز به هم مرتبط هستند و ربطی ندارد مسلمانان همسایه ایران باشند و یا در آن سوی جهان باشند بنابراین انسان نمی‌تواند نسبت به بحث غزه و فلسطین بی خیال باشد و موضع‌گیری نکند؛ در حال حاضر موضع‌گیری مداحان در قبال این مسایل بهتر است و خصوصاً اگر بخواهیم انصاف داشته باشیم موضع‌گیری جوانان بسیار بهتر است.

*در دیدار مداحان با رهبر معظم انقلاب هم هرساله شما حضور دارید. از پیشینه این دیدارها و سیر تحول و تکامل آن، فواید و محسنات و احیاناً نواقص آن برای ما بفرمائید.

مهمترین جنبه این جلسات رهنمودهای آقا است. خاطرم هست سال اولی که این جلسه آغاز شد در نهاد ریاست جمهوری با حضور ۴۰ مداح بود.

* جلسات به چه شکل بود؟

به همین صورت امروزی بود که تعدادی از مداحان بعد از ارائه گزارش به مداحی می‌پرداختند.

*‌اگر بعد از عمری نوکری فردای قیامت نزد حضرت سیدالشهدا علیه السلام مشرف شدید از ایشان چه می‌خواهید و چه عرض می‌کنید؟

اگر این دیدار در دنیا باشد خواهم گفت ما را گرفتید رهایمان نکنید و اما اگر در عالم قیامت باشم خواهم گفت نوکر خوبی برایتان نبودم آبروی مرا بخرید و اجازه ندهید نزد دشمنان شما شرمنده باشم.