خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: پس از آنکه رژیم صهیونیستی در واکنش به حملات غافلگیرانه حماس در ۷ اکتبر وارد نبرد با فلسطین شد تا کنون و پس از گذشت بیش از سه ماه از جنگ سه مرحله مختلف را میتوان از یکدیگر تفکیک کرد. در مرحله نخست اسرائیل با تمرکز بر شمال نوار غزه و حملات هوایی شدید سعی در آن داشت تا اهداف خود را در مدت کوتاهی محقق سازد. با عملینشدن این امر، ارتش رژیم صهیونیستی وارد دومین فاز شده و تصور میکرد حملات زمینی گسترده و نفوذ به جنوب نوار غزه تا خانیونس به منزله فشاری شدید بر نیروهای مقاومت و زمینهساز تسلیم آنها خواهد بود.
محاسبات تلآویو بار دیگر اشتباه از آب درآمد و اکنون مقامات این رژیم سخن از ورود اسرائیل به مرحله سوم جنگ میگویند. این مرحله که دررابطهبا زمان و جزئیات دقیق آن هیچ توضیحی داده نشده به بیان بنی گانتس گذر از بمباران سنگین به بمباران هدفمند بوده و به مدت طولانیتری ادامه خواهد داشت. به گفته مقامات رژیم، ارتش در این مرحله با تغییر تاکتیک انواع مختلفی از عملیات ویژه را به کار خواهد گرفت. هدف نیز کاهش تلفات و تحقق اهداف با کمترین هزینه است.
اما آنچه در این مرحله بیش از همه اهمیت دارد، کاهش حضور نیروهای اسراییلی در نوار غزه و تبدیل میدان جنگ بهنوعی کمربند ایمن یا منطقه حائل است که بسیاری آن را یک عقبنشینی تمامعیار برای اسراییل میدانند. چنین اقدامی به نظر میرسد به منزله نوعی تجدید قوا و بازتنظیم نقشه نبرد برای تلآویو و البته در نتیجهٔ شکست در مراحل پیشین رخداده باشد.
اسراییل به دنبال تحقق چه اهدافی است؟
از نخستین روز جنگ، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسراییل دو هدف کلیدی را از شروع جنگ علیه فلسطین اعلام کرد؛ نخست آزادسازی گروگانهای اسراییلی و دوم «نابودسازی» حماس بهعنوان واقعیت ناخوشایند فلسطین. تداوم جنگ در ماههای اخیر نیز علاوه بر آنکه باهدف بازگرداندن وجهه اسراییل پس از شکست مفتضحانه ۷ اکتبر در جریان است، تنها راهی است که نتانیاهو بهوسیله آن میتواند قبول ناکامی در تحقق اهداف تعیین شده را تا حد ممکن به تعویق بیندازد.
اکنون اسراییل بهاستثنای تبادل اسرایی که با تلاش قطر و مصر صورت گرفت، نه بهوسیله جنگ و نه با مذاکره موفق به انجام اقدامی مؤثر برای آزادسازی اسرای باقیمانده نشده است. دیگر هدف اعلامی نیز در شرایطی حتی نزدیک به تحقق قرار ندارد، تا کنون بیش از ۲۲ هزار فلسطینی که بیشتر آنها افراد غیرنظامی بودند در حملات اسراییل کشته شدند.
کشتار غیرنظامیان در شرایطی که تلفات ضروری برای نابودسازی افراد نظامی مؤثر تلقی شوند شاید در نظر برخی قابلیت توجیه داشته باشد؛ اما چنین تلفاتی در میان غیرنظامیان فلسطینی بدون آنکه اسراییل موفق به حذف رهبران مهم حماس از جمله مروان عیسی یا محمد سنوار شده باشد یک نسلکشی تمامعیار و بدون توجیه بهحساب میآید.
با وجود حملات گسترده از جانب رژیم صهیونیستی و پیشروی ارتش این رژیم در برخی جبهههای نبرد، حماس همچنان قادر به شلیک موشک از شمال و مرکز نوار غزه بوده و این امر به این معنا است که اسراییل حتی در ازبینبردن قابلیتهای حاکمیتی و نظامی حماس نیز موفقیتی به دست نیاورده است.
چرا اسراییل در دستیابی به اهداف خود ناکام مانده است؟
نخستین و شاید اصلیترین دلیل عدم موفقیت اسراییل در جنگ ارزیابیهای نادرست مقامات نظامی از قابلیتهایی بوده که حماس در سالهای اخیر موفق به کسب آنها شده است. تونلهای حماس که یکی از بزرگترین نقاط ضعف اسراییل در جنگ محسوب میشوند در سالهای اخیر گسترش یافتهاند.
اکنون رژیم صهیونیستی باوجودآنکه پس از جنگ ۲۰۱۴ یک واحد ویژه برای مقابله با تاکتیکهای حماس ایجاد کرده و در حال حاضر نیز پیشرفتهترین قابلیتهای نظامی را برای کشف و نابودسازی تونلها در اختیار دارد، اما همچنان علیرغم خسارات بسیاری که بهخاطر محاسبات نادرست خود متحمل میشود به موفقیت قابلتوجهی دست نیافته است.
ارتش اسراییل تمام همت خود را برای نابودسازی یا مسدودکردن تونلها به کار گرفته؛ اما حماس همچنان امکانات زیرزمینی کافی برای جابهجایی نیروهای خود را دارد. این تونلها به منزله زیرساختهای نظامی حماس بهحساب میآید و اسراییل برای اعلام پیروزی باید حداقل دو سوم آنها را نابود کند، امری که با وجود ادعای رهبران نظامی تلآویو مبنی بر یک برنامهریزی سیستماتیک برای نیل به هدف مذکور همچنان عملی نشده است.
دومین دلیل ناکامی تلآویو در نبرد غزه فقدان اطلاعات دقیق و کافی از حماس است؛ اسراییل باوجودآنکه یکی از قدرتمندترین دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی جهان را در اختیار دارد؛ اما تعداد دقیق نیروی گردانهای قسام و یا ساختار دیگر شبهنظامیان متحد حماس را بهصورت دقیق و جزئی در اختیار ندارد. به همین دلیل پس از ترور برخی شخصیتهای مهم و تأثیرگذار و یا فرماندهان نظامی حماس، نیروهای تحت فرمان آنها به مبارزه ادامه داده و دچار شکاف نمیگردند و این امر واقعیتی است که اسراییل با بیاطلاعی از آن محتمل آسیبهای بسیاری شده و میشود.
از سوی دیگر، سخنگفتن از نابودسازی حماس و نادیدهگرفتن قابلیتهای حاکمیتی این جنبش رویکردی غیرمنطقی است؛ حماس واقعیت حال حاضر فلسطین است و حتی زمانی که سخن از فردای پس از جنگ به میان میآید، هیچ جایگزین شایستهای برای این جنبش به ذهن متبادر نمیشود. در حال حاضر نیز حماس همچنان اسرای اسراییلی را در اختیار دارد و حتی بدون درنظرگرفتن تواناییهای نظامی، این جنبش کماکان یک طرف مذاکره و غیرقابلحذف است.
تداوم جنگ چه پیامدهایی برای اسراییل دارد؟
رژیم صهیونیستی پس از غافلگیری ۷ اکتبر بدون استراتژی از پیش تعیین شده و بدون نقشه جنگ مبتنی بر زمانبندی وارد نبرد شد و تصور نمیکرد تحقق اهداف اعلامی از جانب نخستوزیر این رژیم فرایندی زمانبر باشد. به همین دلیل در حال حاضر ناگزیر از دستوپنجه نرم کردن با سربازانی که توانایی جسمی خود را ازدستداده و اقتصادی که آسیبهای بسیاری را تجربه میکند هستند.
بر اساس برآورد برخی نشریهها تا کنون بیش از ۶۰ میلیارد دلار از جانب تلآویو برای جنگ هزینه شده و این در حالی است که هیچ حاصلی جز کشتار در پی نداشته است. هزینه هر روز ارتش رژیم صهیونیستی بالغ بر ۲۷۲ میلیون دلار ارزیابی میشود که بخشی از آن حقوق سربازان و بخشی دیگر به تهیه جنگافزارها اختصاص مییابد.
شرکتهای خصوصی و املاکی که در مرزهای اسراییل قرار دارند دچار آسیبهای جدی شدهاند و با تداوم نبرد دولت تلآویو با اعتراض افرادی که ناخواسته دچار زیان شدهاند نیز مواجه خواهد شد. از طرفی هزینههای گزاف جنگ دولت را با کسری بودجه و بهتبع آن افزایش مالیات روبهرو میکند، این امر نیز به نوبه خود زمینهساز دور تازهای از اعتراضات علیه دولتی خواهد شد که پیشازاین هم مخالفت بسیاری از مردم اسراییل را با خود به همراه داشت.
بهره سخن
اعلام فاز تازه جنگ تحت عنوان مرحله سوم از جانب مقامات اسراییل بیش از آنکه تغییری تاکتیکی و یا تحولی در استراتژی جنگی به نظر برسد، نوعی اعتراف به شکست و عقبنشینی از جانب ارتش این رژیم است چرا که هیچیک از اهداف ذکر شده در آغاز جنگ تحققنیافته و افزون بر این هزینههای مادی و معنوی بسیاری به اسراییل تحمیل شده است. بااینحال نمیتوان چنین اقدامی را به منزله پایان جنگ ارزیابی کرد.
با تداوم جنگ اسراییل خود باعث افزایش محبوبیت جهانی حماس خواهد شد؛ در نظرسنجیهایی که بهتازگی انجام شده فلسطینیهایی که خود را قربانی سرکوب اسراییل، عدم برابری، بیقانونی و تبعیض میبینند، اکنون حماس را بهعنوان یک مدافع بیتردید از حقوق فلسطینیان تلقی میکنند. این امر در کنار زیانهای مادی به ارتش اسراییل تنها بخشی از آسیبهای جدی به تصویر بینالمللی این رژیم است.
هدی یوسفی_ کارشناس مسائل غرب آسیا