خبرگزاری مهر؛ گروه مجله - علیرضا رأفتی: الان دیگر آن ساختمانهایی که در قرن نوزدهم میلادی «آسمان خراش» به حساب میآمدند، اگر باقی مانده باشند، صرفاً ساختمانهای بلند چند طبقهای هستند که در معماری شهری گم شدهاند. حالا دیگر طبق تعریف جهانی تنها به ساختمانهای بلندتر از ۱۵۰ متر لقب «آسمانخراش» میدهند.
قرن نوزدهم اما ساختمانهای بلند شیکاگو و نیویورک در ایالات متحده آمریکا که به این لقب معروف بودند، تبدیل شده بودند به جاذبهای چشمنواز از دنیای جدید. دنیایی که هر کس از مشرق زمین به آن سفر میکرد و بعد برمیگشت خانهاش، چمدانش پر بود از خاطراتی که به خیالبافیهای شنوندههای کوچک و بزرگ اطرافش بال و پر میداد.
کمی بعد از آن و در قرن بیستم، اولین ساختمانهایی که واقعاً با حساب و کتاب امروزی آسمانخراش به حساب میآمدند، در نیویورک قد علم کردند و بقیه ساختمانهای بلند هم در گوشه و کنار دنیا پرچم ورود به دنیای جدید را برای همسایگانشان بالا میبردند. در همین حوالی و سال ۱۳۳۹ خورشیدی بود که کلنگ ساخت اولین ساختمان بلند تهران زده شد؛ آن قدر بلند در روزگار خودش که بشود بلندترین ساختمان ایران؛ و آن قدر بلندتر که بشود بلندترین ساختمان خاورمیانه و لقب اولین آسمان خراش خاورمیانه را برای خود کند. گذشته از اینکه ساختمانی به ارتفاع ۴۲ متر در آن سالها هم در دنیا آسمانخراش به حساب نمیآمد، اما به هر حال گام بزرگی برای ساخت و ساز در خاورمیانه بود. ساختمان «پلاسکو» در چهارراه استانبول خیلی زود تبدیل شد به یکی از نمادهای شهر تهران.
اسم آسمانخراش اما خیلی قبلتر از آن سالها و اتفاقاً روی بناهایی در حوالی خودمان ابداع شده بود. بناهایی متعلق به قرن شانزدهم و در منطقه یمن. شهر «شیبم» در یمن که در مسیر تجارت قدیم حجاز و منطقه عربستان قرار داشت، با بناهای کاهگلی مرتفع ساخته شده بود که کلاه از سر بازدیدکنندگانش میانداخت.
اگر در همان اقلیم غریب که سالهاست تمدن و تاریخ حیرتانگیزش در دود و غبار جنگ گم شده، چند صد سالی عقبتر از شهر شیبم برویم، باز هم به آسمانخراشی باستانی میرسیم که اولین ساختمان عمودی دنیاست.
شهر باستانی صنعا از معدود شهرهای دنیاست که از دوره باستان تا کنون در یک منطقه سکنه داشته و همین هم بر اعجابانگیز بودنش اضافه میکند، قلعهای باستانی دارد متعلق به ۲۵۰۰ سال پیش که در ۲۰ طبقه عمودی ساخته شده است. حالا اما اگر یمن را جست و جو کنید آن همه شکوه و تاریخ و تمدن را لابهلای اخبار جنگ پیدا نخواهید کرد.
اولین آسمان خراش مدرن خاورمیانه سرنوشت تلخی داشت که حالا در سالروزش قصد کندن روی زخم و تازه کردن جراحت جمعیمان را نداریم. همه دیماه ۱۳۹۵ و آن سکانس عجیب فروریختن پلاسکو در پخش زنده تلویزیونی را در یاد داریم.
تمام وقایع آن روز یک صحنه سینمایی حرفهای بود که اگر نویسندگان هالیوود دور هم مینشستند هم نمیتوانستند آن طور با شکوه تراژدی بنویسند و قهرمان خلق کنند. یک قصه تراژیک که هنوز هم غمش در هیبت ساختمان جدید زنده است و ۱۶ قهرمان که از زندگی و فداکاری هر کدامشان میشود قصهای جدا نوشت.
اما یکی از عجیبترین خردهداستانهای این تراژدی قصه پیامکی بود که خیلی زود سر زبانها افتاد. پیامکی که حین آواربرداری، عدهای ادعا کردند از موتورخانه ساختمان فروریخته ارسال شده که میگوید ۴ نفر زیر آن همه آوار زندهاند. پیامکی که آخر سر هم درست یا غلط بودنش مشخص نشد و ۴ نفری که وقتی بین جنازههای زیر آوار بیرون کشیده شدند، معلوم نشد همان نویسندگان پیامک بودند یا نه. راستش را بخواهید، در مقابل عظمت خبر فروریختن پلاسکو، خبر پیامکی که از زیر آوار آن ارسال شده آن قدری ضریب خبری نمیبیند که گوش رسانهها را تیز کند.
از سال ۲۰۱۵ تا حالا کم و بیش صنعا، شهری که به نقل روایتهای بومی یمن توسط سام پسر نوح پیامبر پایهگذاری شده، زیر آوار جنگ است. از ائتلاف سعودی که پس از سالها راه به جایی نبرد و آتشش فروکش کرد تا همین اواخر که آمریکا و کشورهای غربی به طور مستقیم آن اقلیم را میکوبند. من اما میان این همه خبر جنگ، فکر پیامکهایی از حوالی اولین آسمان خراش تاریخ هستم از طرف مردمانی که سعی دارند به دنیا حالی کنند ما زیر آوار این همه جنگ هنوز زندهایم.