خبرگزاری مهر، گروه استانها - سمیه اسماعیل زاده: اینجا مسجد جامع زیراب و اکنون سومین روز اعتکاف است؛ شهر در هیاهو و اما اینجا با وجود شلوغی پر از آرامش است و معتکفان برای تجدید وضو به حیاط مسجد آمدهاند و بهترین زمان برای مصاحبه با آنهاست.
تازه وضو ساخته و میخواهد وارد بخش مردانه مسجد شود که از او مصاحبه میخواهم و با روی باز استقبال میکند. اولین بار است که برای اعتکاف آمده اما اولین آمدنِ پربار چراکه همراه جمع خانواده چهار نفرهاش معتکف شده است؛ او و پسر خردسالش در بخش مردانه و همسر و دخترش در بخش زنانه.
حسین قاسمی در گفت وگو با خبرنگار مهر میگوید: اعتکاف تمرین خودسازی و تجربه سه روز فوقالعاده است، روزها و شبهایی متفاوت که قابل وصف نیست و باید آمد و دید و تجربه کرد و به همه توصیه میکنم که حداقل یک بار آن را در زندگی خود تجربه کنند.
همه چیز خوب است
وی با بیان اینکه پیادهروی اربعین، اردوی راهیان نور و حالا اعتکاف سه تجربه خوب و وصف ناشدنی زندگیاش است و میگوید: مراسم اعتکاف همه چیزش خوب است؛ هم دور هم بودن و حس صفا و صمیمیت و انجام دسته جمعی اعمال و عبادات و هم حضور چند شبانه روز در فضای روحانی مسجد.
همین که از پسر ۶ سالهاش میگوید که او حتی به اصرار سحرها هم بیدار شده است، پسرش در قاب درب مسجد پدیدار میشود، در دستان کوچکش کتاب دعا و تسبیح دارد و وقتی از او می پرسم که مگر میتوانی بخوانی میگوید: پیش دبستانی هستم و خانم معلم به من دعا یاد داده است و من همان دعا را میخوانم، چند سوره هم بلدم که آنها را هم از حفظ میخوانم و صلوات میفرستم.
محمدعلی با زبان کودکانهاش درباره احساس اولین حضورش در اعتکاف میگوید: «یک حسی آدم داره که انگار دوست داره کل مدت اینجا باشه، اینجا خیلی حال میده، همه دور هم هستیم، با هم نماز میخونیم، با هم دعا میکنیم، با هم سینه میزنیم و با هم افطار میخوریم.»
از کمکهایش به معتکفان میگوید: دوستم ماهان چایی میریزد و سماور میشوید و من هم استکان و سینی چای میآورم و تمیز میکنم و روز خیلی خوبی بود.
دلتنگی جدایی
ناگهان بغض بیریا و خالصانهای در گلویش مینشیند و میگوید: غروب که میخواهیم از اینجا برویم، خیلی دلم تنگ میشوم، دوست دارم باز هم بیایم.
این بغض و حرفهای کودکانه و بیریا بر جان آدمی مینشیند و اینکه سه روز اعتکاف همراه خانواده انگار همچون گذراندن چندین دوره آموزشی برای تربیت دینی فرزند است.
برای جستن مادر و دختر این خانواده، وارد بخش زنانه مسجد میشوم، در با صدای کشداری باز میشود اما چنان همه در نماز و راز و نیاز با خدا مشغولند که کسی سر بر نمیگرداند، لحظهای مکث میکنم و همه را از نظر میگذرانم، عدهای بر سجاده نماز ایستادهاند و برخی تسبیح به دست دارند و عدهای دیگر کتاب دعا و قرآن میخوانند؛ همه سنین در میان آنها دیده میشود از باسابقهترین و پیرترینشان خانم گودرزی که چند سال قبل از او مصاحبه گرفته بودم تا کوچکترین جمع هلیا ۹ ساله.
همراه مادرش به مراسم اعتکاف آمده است و میگوید: قبل از آن فکر میکردم که کار سختی است و اینکه در این سه روز چه کار باید کنم اما با خودم گفتم بیایم بهتر است و حالا که آمدم خیلی چیزها یاد گرفتم؛ روزه بگیرم، نماز جماعت بخوانم، همراه بقیه قرآن بخوانم و تسبیح بزنم.
حالا بعد از سه روز، نه تنها اعتکاف را سخت نمیداند بلکه دوست دارد سال دیگر بیاید و اگر حتی مادرش نیاید، میخواهد تنهایی بیاید و معتکف شود و به دوستانش میگوید که آنها هم بیایند.
مادر هلیا، عفت قاسمی، نیز برای اولین بار به مراسم اعتکاف آمده است و البته نه به تنهایی که خانوادگی همراه همسر و دو فرزندش معتکف شدهاند. باوجود سختی به همراه آوردن فرزندان کم سن، بخصوص ماندن بچهها سه روز در یک مکان اما عقیده دارد حالا پس از سه روز اعتکاف، این کار هم همبستگی بین اعضای خانواده را بیشتر کرده و در کسب ارتباط با دیگران مهارت کسب کردند و هم فرزندانش بهطور عملی و جمعی با مسائل دینی آشنا شدهاند و بهنوعی با آن زندگی کردهاند.
سالهای قبل اعمال اعتکاف را تا حدی در خانه انجام میداده است اما در اینجا تمام ساعات را مشغول به عبادت بوده و میگوید: این اتفاق در خانه شدنی نبود و توفیق انجام بسیاری از اعمال در خانه حاصل نمیشد اما اینجا به برکت حضور در مسجد و بودن در جمع عبادتکنندگان بسیاری از اعمال را انجام دادهام و تا صبح بیدار و مشغول عبادت بودهام.
اینجا به برکت حضور در مسجد و بودن در جمع عبادتکنندگان بسیاری از اعمال را انجام دادهام
دخترم اینجا به بقیه هم کمک میکرد و موقع افطار در چیدن سفره و آوردن غذا همکاری میکرد و پسرم هم در بخش مردانه است، کمک و همکاری میکرد و لوازمی مانند رحل که ما نیاز داشتیم و نمیشد به بخش مردانه برویم او برایمان میآرود.
علاوه بر خانواده قاسمی، در این جمع میتوان چندین گروه مادری و دختری را دید، همچون لیلا ذبیحی که با دختر نوجوانش به اعتکاف آمده است و این حضور را یک کار دلی میداند و میگوید: آمدن مادر و دختری در این مراسم موجب ارتباط بیشتر من و دخترم با هم میشود و فارغ از امور دنیایی به خدایمان بیشتر نزدیک شویم.
حرفهایش را اینگونه ادامه میدهد: امسال بسیار شوق آمدن داشتم اما پیش از آمدنم انگار همه چیز دست به دست هم داده بود که نتوانم بیایم؛ از یک سو هماهنگی برای مرخصی از مدرسه و از سوی دیگر، برای عیادت مادر بیمارم به ساری رفته بودم که شب باران تندی بارید و برای اطاعات از حرف پدرم در ساری ماندگار شدم اما تا صبح از اینکه به اعتکاف نمیرسم چشم بر هم نگذاشتم و صبح با خدای خودم در سجده گفتم که با این شوق چرا ردم کردی؟، بعد از نمازم، همسرم از خواب بیدار شد و به من گفت که برای رفتن به اعتکاف آماده شوم و به اعتکاف مسجد زیراب رسیدم.
دو فرزند دارد، با دخترش به اعتکاف آمده و پسرش در خانه است و میگوید: همسرم در آمدن به اینجا و ماندنم طی سه روز بسیار همکاری کرده است و به همراهی او من این سه روز در اینجا ماندهام و در ثواب این روزهایم شریکم است.
پیشنهادش این است که که سازمانهای متولی همچون سازمان تبلیغات اسلامی برای کودکانی که همراه مادرانشان به مراسم اعتکاف میآیند برنامههای فرهنگی در نظر بگیرد تا این حضور سه روزهشان اثربخشی بیشتری داشته باشد و بیشتر در ذهنشان ماندگار شود.
حجتالاسلام مهدی صداقتی میگوید که امسال تعداد ۴۹۴ نفر در ۹ مسجد سوادکوه معتکف شدهاند که این میزان افزایش بیش از ۱۰۰ درصد را نشان میدهد، میافزاید: ۳۰ مبلغ و مبلغه در بین معتکفان حضور داشتند.
رئیس اداره تبلیغات اسلامی شهرستانهای سوادکوه و سوادکوهشمالی از حضور ۳۲۲ نفری دانشآموزان سوادکوهی در این مراسم خبر داد و با بیان اینکه در دو شهرستان ۵۳۷ نفر معتکف شدند، در رابطه با رنج سنی معتکفان دو شهرستان میگوید: ۴۱۸ نفر زیر ۲۰ سال، ۷۳ نفر بین ۲۱ تا ۴۰ سال، ۲۶ نفر بین ۴۱ تا ۵۰ سال و ۲۰ نفر بالاتر از ۵۰ سال در اعتکاف سال ۱۴۰۲ شهرستانهای سوادکوه و سوادکوه شمالی شرکت کردند.
در استان مازندران امسال ۲۱ هزار و ۵۰۰ نفر معتکف شدند که رشد ۱۰۰ درصدی نسبت به سال قبل داشته است.