به گزارش خبرنگار مهر، هشتمین جلسه بزرگترین دادگاه منافقین با حضور خانواده قربانیان ترور به صورت علنی آغاز شد.
این دادگاه در دادگستری استان تهران در مجتمع قضائی امام خمینی و شعبه ۱۱ دادگاه کیفری برگزار و قاضی دادگاه حجتالاسلام والمسلمین دهقان و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری است.
در این دادگاه به اتهامات ۱۰۴ متهم حقیقی و یک متهم حقوقی از منافقین رسیدگی میشود.
حجت الاسلام والمسلمین دهقانی قاضی دادگاه با اشاره به لایحه یکی از شکات درباره سیاسی نبودن گروهک تروریستی منافقین در هیچ برهه زمانی از فعالیتش، گفت: در این لایحه آمده است که گروهک مذکور برخلاف ادعاهای خود هیچگاه مبارزه با ستم و ظلم را نداشته است؛ آنها در راستای سیاست سیا و رژیم پهلوی تبدیل به ماشین کشتار شدند و هیچگاه در راستای منافع ملی حرکت نکردند؛ این موضوع در اعترافهای فردی به نام افراخته برای ساواک است که گفته بود قصد داریم آیتالله بهشتی با بکشیم.
در ادامه قاضی از نماینده خواست تا ادامه کیفرخواست را ادامه دهد.
محاکمه مسؤول آموزش تروریستها
مهری علیقلی متهم ردیف ۸۹ در دادگاه رسیدگی به جرایم گروهک تروریستی منافقین است. از جمله فعالیتها و مسوولیتهای او شامل مسؤول آموزش شاخهی نظامی نفاق، معاون تیم نظامی- تروریستی در سال ۱۳۷۳ و عضویت در شورای رهبری گروهک در سال ۱۳۷۴ است و نامبرده در حال حاضر از مسؤولین ستاد داخله گروهک در آلبانی است.
ضمناً نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۱۲۷/۱-۲۰۰۹ است.
پشت پرده محفل ترور در اصفهان
مرتضی فخار متهم ردیف ۹۰ در دادگاه رسیدگی به جرایم گروهک تروریستی منافقین است. وی که قبل از انقلاب، به عنوان یکی از اعضای مرکزی گروهک منافقین در اصفهان شناخته میشد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۸، در بخش تبلیغات تشکیلات به فعالیت پرداخته و برههای نیز مسؤول تدارکات نفاق میشود.
در ادامه، مرتضی فخار از کشور متواری و به مقر منافقین در عراق ملحق شده و در آنجا نیز در اغلب عملیاتهای تروریستی- نظامی گروهک علیه شهروندان ایران، از جمله فروغ جاویدان شرکت میکند.
شایان ذکر است در قتل عمد (شهادت) سید محمدحسن بهشتی نژاد، مرتضی فخار و حسین دادخواه مسؤولیت شناساییِ هدفِ ترور (شهید بهشتی نژاد)، آدرس و ساعات تردد نامبرده و همچنین اعلام این اطلاعات به عوامل ترور، را برعهده داشتهاند.
بدین نحو که در این اقدام تروریستی، اعضای یک تیم پنج نفره در سال ۱۳۶۰، به درب منزل نامبرده مراجعه و به بهانهی دادن نامه، به سمت او شلیک میکنند که منجر به قتل (شهادت) وی و کودک خردسال همراهش شده و اعضای تیم ترور نیز، پس از آن موفق به فرار میشوند.
ضمناً نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۷۶۶۹/۱۲-۲۰۱۱ است.
لیدر تشکیلات زندان که بود؟
سید اسدالله فقیه دزفولی متهم ردیف ۹۱ در دادگاه رسیدگی به جرایم گروهک تروریستی منافقین است. وی قبل از انقلاب (در سال ۱۳۵۲)، جذب گروهک شده و در تشکیلات زندان مسعود رجوی، به فعالیت میپردازد.
در ادامه و پس از پیروزی انقلاب، نامبرده مسؤول حفاظت و انتظامات ساختمان ستاد منافقین شده و در سال ۱۳۵۸، به قسمت حفاظت از اعضای کادر نفاق منتقل و سپس جز محافظین مسعود رجوی میشود.
دیگر فعالیتها و مسوولیتهای وی شامل مسوولِ اتاقِ عملیاتهای تروریستی مقر بدیع در سال ۱۳۷۷ و مسؤول تیم نظامی- تروریستی در شاخهی نظامی نفاق است
شایان ذکر است نامبرده در حال حاضر در کادر مرکزی و اطلاعات گروهک است.
ضمناً نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۵۷۶/۶-۲۰۰۲ است.
محاکمه عامل شهادت کودک سه ساله شهید بهشتی نژاد
ایرج فیض متهم ردیف ۹۲ در دادگاه رسیدگی به جرایم گروهک تروریستی منافقین است.
نامبرده یکی از اعضای مرکزیت گروهک در استان اصفهان بوده که پس از پیروزی انقلاب، به قسمت امنیت منافقین، منتقل شده و در زیر مجموعه یکی از عناصر نفاق، به نام اُخُوَت قرار میگیرد.
وی در ادامه به قسمت تدارکات و تأمین مالی گروهک رفته و در اواخر سال ۱۳۵۹ به بخش تبلیغات نفاق، اعزام و به عنوان معاون یکی از عناصر منافقین، به نام آرمین منصوب میشود.
پس از آن، وارد شورای گروهک در اصفهان شده و بعد از اینکه محمود اخوت از اصفهان میرود، از اواسط شهریور سال ۱۳۶۰، به عنوان مسؤول بخش نظامی منافقین در آن استان، جایگزین وی گردیده و در سال ۱۳۶۰ نیز مسؤولیتی در قسمت سیاسی- نظامی نفاق، به نامبرده واگذار میشود.
پس از آن وی تا سِمَتِ معاون مرکزیت نفاق، ارتقا یافته و به پاریس اعزام میشود.
وی پس از اعزام به عراق، در بخش نظامی منافقین سازماندهی شده و در عملیاتهای تروریستی- نظامیِ دهلران، آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان شرکت میکند.
شایان ذکر است ایرج فیض در مشارکت با احمد حنیف نژاد، یکی دیگر از عوامل اصلی تشکیل، طراحی، سازماندهی و هدایت تیم ترورِ شهید سید محمدحسن بهشتی نژاد و نتیجتاً شهادت و به تعبیر حقوقی، قتل عمد این شهید والا مقام محسوب میشود.
بدین نحو که در این اقدام تروریستی، اعضای یک تیم پنج نفره در سال ۱۳۶۰، به درب منزل نامبرده مراجعه و به بهانهی دادن نامه، به سمت او شلیک میکنند که منجر به قتل عمد (شهادت) وی و کودک خردسال همراهش شده و اعضای تیم ترور نیز، پس از آن موفق به فرار میشوند.
ضمناً نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۵۸۰/۶-۲۰۰۲ است.
شکنجهگر منافقین در دهه هفتاد کیست؟
پرویز کریمیان متهم ردیف ۹۳ در دادگاه رسیدگی به جرایم گروهک تروریستی منافقین است متولد ۱۳۳۳ نام پدر عباس اسم مستعار بیژن محیطی اصل، نامبرده قبل از پیروزی از انقلاب با منافقین آشنا و به همکاری با این گروهک میپردازد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی از ایران متواری شده و در عراق به منافقین ملحق میگردد.
از جمله فعالیتها و مسوولیتهای او شامل مسؤول تیمهای ترور تشکیلات در سال ۱۳۶۰، مسؤول شاخه نظامی نفاق در سال ۱۳۶۸، فعالیت در بخش اطلاعات گروهک به عنوان مسؤول و شرکت در عملیاتهای تروریستی نظام چلچراغ مروارید و فروغ جاویدان و عضویت در هیأت اجرایی منافقین در سال ۱۳۷۰ است.
عضویت در شورای تروریستی موسوم به ملی، مقاومت در سال ۱۳۷۴و بازجو شکنجه گر گروهک در سالهای ۱۳۷۴ و ۱۳۷۵ است. وی در حال حاضر در قسمت ستاد داخله منافقین فعال است.
ضمناً نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره ۲۰۱۲-۳۲۰۱/۵ است.
سازماندهی عملیاتهای تروریستی در خوزستان
احمد گلپایگانی متهم ردیف ۹۴ در دادگاه رسیدگی به جرایم گروهک تروریستی منافقین است فرزند حسین است. نامبرده در اواخر سال ۱۳۶۴ به منظور پیوستن به گروهک تروریستی منافقین از کشور متواری شده و سپس در یگان رزم این گروهک سازماندهی و در عملیاتهای تروریستی - نظامی آفتاب چلچراغ فروغ جاویدان و مروارید نسل کشی اکراد عراق شرکت میکند.
وی همچنین در سال ۱۳۷۲ به عنوان معاون تیم در عملیاتهای تروریستی محور خوزستان به منظور شناسایی و به اصطلاح نفوذ، حضور یافته و در حال حاضر نیز در کشور آلبانی اقامت دارد.
نامبرده در سال ۱۳۵۷ به آمریکا رفته و در همان در کشور با منافقین آشنا و جذب گروهک میگردد. وی سپس به کشور آلمان رفته و پس از آن به مقر منافقین در عراق ملحق میشود. گفتنی است نامبرده سابقه همکاری با کمونیستها را نیز داشته است.
از جمله فعالیتها و مسوولیتهای او شامل شرکت در عملیاتهای تروریستی نظامی فروغ جاویدان، چلچراغ و مروارید، از مسؤولان بخش پذیرش در شاخهی نظامی نفاق، فعالیت در قسمت پذیرش گروهک طی سالهای ۱۳۸۳_۱۳۸۲، رابط تشکیلات با آمریکاییها و فعالیت در بخش روابط گروهک از سال ۱۳۸۲ است نامبرده در حال حاضر مسؤول بخش رسانهای و روابط تشکیلات در کشور آلبانی است.
رابط منافقین با آمریکاییها
فرید ماهوتچی متهم ردیف ۹۵ در دادگاه رسیدگی به جرایم گروهک تروریستی منافقین است.
نامبرده در سال ۱۳۵۷ به آمریکا رفته و در همان کشور، با منافقین آشنا و جذب گروهک میشود. وی سپس به کشور آلمان رفته و پس از آن، به مقر منافقین در عراق ملحق میشود. گفتنی است نامبرده سابقه همکاری با کمونیستها را نیز داشته است.
از جمله فعالیتها و مسوولیتهای وی شامل شرکت در عملیاتهای تروریستی- نظامیِ فروغ جاویدان، چلچراغ و مروارید، از مسؤولان بخش پذیرش در شاخهی نظامی نفاق، فعالیت در قسمت پذیرش گروهک طی سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۳، رابط تشکیلات با آمریکاییها و فعالیت در بخش روابط گروهک از سال ۱۳۸۲ است. خاطر نشان میشود نامبرده در حال حاضر مسؤول بخش رسانهای و روابط تشکیلات در کشور آلبانی است.
ناگفتههایی از تجمعات غیر قانونی تروریستها در مشهد
مهدی مددی متهم ردیف ۹۶ در دادگاه رسیدگی به جرایم گروهک تروریستی منافقین است.
وی در سال ۱۳۵۴ با منافقین آشنا و جذب گروهک شده و در سال ۱۳۶۱ نیز در بخش اجتماعی تشکیلات مشغول به فعالیت میشود.
نامبرده سپس به فرانسه رفته و در آنجا، مسؤولیت دفتر منافقین در پاریس را برعهده میگیرد.
دیگر فعالیتها و مسوولیتهای او شامل مسؤول در شاخهی نظامی نفاق در سال ۱۳۶۶، از عناصر اصلی برگزار کنندهی تجمعات غیرقانونی منافقین در مشهد، عضو تیمهای عملیاتی و چریک شهری گروهک، شرکت در عملیات تروریستی- نظامیِ فروغ جاویدان، از بازجوهای تشکیلات و مسؤول خروجی گروهک در سال ۱۳۸۱ است.
ضمناً نامبرده در حال حاضر از اعضای شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت بوده و از مسؤولین رده بالایِ منافقین محسوب میشود.
خبرنگاری که تروریست شد
سید محمود احمدی ردیف ۹۷ در دادگاه رسیدگی به جرایم گروهک تروریستی منافقین است.
نامبرده قبل از انقلاب، همکاریهای خویش را با گروهک منافقین شروع کرده و در تعامل تنگاتنگ با مسعود رجوی و مهدی ابریشمچی و در چارچوب تشکیلات زندان نفاق، شروع به خط دهی به زندانیان میکند.
در ادامه و با پیروزی انقلاب اسلامی، وی فعالیتهای خود را در گروهک تروریستی منافقین استمرار بخشیده و اقدامات بسیاری در راستای اهداف تشکیلات، به انجام میرساند.
از جمله فعالیتها و مسوولیتهای وی شامل عضو شورای نشریه نفاق بین سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹، مسؤول اصلی بخش به اصطلاح اجتماعی گروهک در سال ۱۳۶۱، مسؤول بخشی از تشکیلات در فرانسه بین سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴ و مسؤول مقر و پشتیبانی شاخه نظامی نفاق در مقر اشرف است.
ضمناً نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۵۷۰۴/۹-۲۰۱۰ است.
نفوذ تروریستها به شبکه بهداشت کشور در پوشش پزشک!
سید جواد احمدی علونآبادی متهم ردیف ۹۸ در دادگاه رسیدگی به جرایم گروهک تروریستی منافقین است.
نامبرده به واسطه القائات برادرش محمود که از اعضای رده بالای گروهک بوده، جذب منافقین شده و با هدایت وی، در سال ۱۳۵۹ به منظور فعالیت و جمعآوری اخبار و اطلاعات مناطق جنگی، در پوشش گروه پزشکی، در غرب کشور حضور مییابد.
فعالیتهای او در تشکیلات منافقین سبب میشود در سال ۱۳۶۰ دستگیر و پس از طی مراحل دادرسی، به ۱۰ سال حبس محکوم شود.
نامبرده به واسطه برادرش، به مدت یک سال در بخشی از گروهک اشتغال داشته و به امور مربوط به عناصر عملیاتی تشکیلات در خانههای تیمی منافقین، رسیدگی میکرده است.
ضمن اینکه وی در عراق و آلبانی نیز دارای رده تشکیلاتی است.
اسماعیل مرتضایی متهم ردیف ۹۹ در دادگاه رسیدگی به جرایم گروهک تروریستی منافقین است.
وی قبل از انقلاب در جریان گروه والعصر قرار گرفته و سپس جذب گروهک تروریستی منافقین میشود.
نامبرده مدتی بهعنوان مسوولِ امنیتی- نظامیِ ستاد نفاق در مشهد فعالیت کرده و در اواخر سال ۱۳۵۹، به شمال متواری و در قائمشهر و بابل، مشغول فعالیت میشود.
وی در سال ۱۳۶۰ از کشور خارج شده و به کردستان عراق میرود.
دیگر فعالیتها و مسوولیتهای وی شامل مسؤول شکنجه افراد معترض و مسالهدار از دیدگاه گروهک، معاون ابراهیم ذاکری، مسؤول و هادی عملیاتهای نظامی- تروریستی، ارتباطات و اعزام تیمهای ترور به داخل کشور طی هماهنگی با استخبارات عراق، مسؤول نظامی استانهای خراسان، کرمان و سیستانوبلوچستان، پس از تقسیمبندی استانها در گروهک، معاون هیأت اجرایی نفاق در سال ۱۳۶۴، مسؤول تیم در عملیاتهای نظامی- تروریستیِ آفتاب، چلچراغ، فروغ جاویدان و مروارید، مسؤول مقر حبیبِ نفاق برای اعزام نفرات به داخل کشور و مسؤول اطلاعات در گروهک تروریستی منافقین است.
نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۱۲۸/۱-۲۰۰۹ است.
مترجم منافقین در ارتباط با افسران سیا
محمود معیری متهم ردیف ۱۰۰ نامبرده در سال ۱۳۵۵ به انگلستان رفته و در آنجا، جذب گروهک منافقین میشود.
وی ضمن تسلط به زبانهای عربی و انگلیسی، آموزشهای تخصصی را در زمینه سیستمهای هوایی فرا گرفته و در حال حاضر نیز یکی از افراد به اصطلاح روابط (مترجمی)، در دفتر گروهک، مستقر در آلبانی است.
دیگر فعالیتها و مسوولیتهای وی شامل، فعالیت در بخش اطلاعات مقر اشرف، مترجم منافقین در ارتباط با افسران سیا در سال ۱۳۸۲، فعالیت در شاخه نظامی منافقین، شرکت در عملیاتهای مختلف نظامیِ- تروریستیِ گروهک و مترجم منافقین در ارتباط با افسران عراقی است.
رقیه ملک محمدی متهم ردیف ۱۰۱، نامبرده از هوادارانِ فعالِ گروهک منافقین بوده که به دلیل فعالیتهای تشکیلاتی و مجرمانه خود، در تاریخ ۳۰ فروردین سال ۱۳۶۱، دستگیر و به پنج سال حبس محکوم میشود.
متعاقباً وی پس از آزادی از زندان، در سال ۱۳۶۶ از کشور فرار کرده و به مقر منافقین در عراق ملحق میشود.
از جمله فعالیتها و مسوولیتهای وی شامل شرکت در عملیاتهای نظامیِ- تروریستیِ فروغ جاویدان، چلچراغ و آفتاب، عضویت در شورای رهبری نفاق، مسؤول تیم تروریستی در شاخه نظامی نفاق در سال ۱۳۶۹، مسؤول مقر لیبرتی در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱، فعالیت در قسمت روابط گروهک در مقطع عراق از سال ۱۳۶۸، مسؤول تشکیل تیمهای تروریستی در عملیاتهای نامنظم در سال ۱۳۷۲، فعالیت در بخش روابط خارجی گروهک و مسؤول عملیاتهای تروریستی در خوزستان در سال ۱۳۷۲، است.
نامبرده در حال حاضر مسؤول برگزاری نشست با مسؤولان عملیاتی گروهک در آلبانی است.
عاملان شهادت امیر سپهبد شهید صیاد شیرازی
حسن نطام ملکی متهم ردیف ۱۰۲ در دادگاه رسیدگی به جرایم گروهک تروریستی منافقین است
نامبرده پس از آشنایی با علی خدایی صفت در سال ۱۳۵۱ جذب گروهک تروریستی منافقین شده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسؤول شاخه آذربایجان تشکیلات میشود.
دیگر فعالیتها و مسوولیتهای وی شامل شرکت در همه عملیاتهای تروریستی نظامی از جمله، مهران، چلچراغ آفتاب فروغ جاویدان و مروارید، شرکت در عملیات تروریستی - نظامی راهگشایی با سمت مسؤول تیم تروریستی در شاخه نظامی خلق بین سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۰، بازجو شکنجه گر مقر اشرف و مسؤول حفاظت از مقر اشرف است.
نامبرده در حال حاضر در بخش اطلاعات تفاق در آلبانی مشغول به کار میباشد. گفتنی است حسن نظام الملکی در غسل کشی اکراد عراق طی عملیات تروریستی نظامی مروارید و همچنین در تشکیل، طراحی، سازماندهی و هدایت تیم ترور امیر سپهبد علی صیاد شیرازی به نامهای حسن زمان وزیری و رضا نادری با نام مستعار عطاء اله و نتیجتاً شهادت و به تعبیر حقوقی قتل عمد این شهید والا مقام مشارکت و همکاری تنگاتنگی با محمود قجر عضدانلو و مژگان پارسایی داشته است.
مسؤول مخابرات گروهک تروریستی منافقین در مقر اشرف
نسرین نظری علی آبادی ۱۰۳، نامبرده پس از اقدامات مسلحانه گروهک در فاز نظامی در سال ۱۳۶۰ به خارج از کشور متواری و در مقر اشرف در عراق به دیگر منافقین ملحق میشود.
منافقین ملحق میشود. شایان ذکر است وی در حال حاضر در ردهی شورای رهبری گروهک قرار دارد.
دیگر فعالیتها و و مسوولیتهای وی شامل عضو شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت جز نفرات تأمین مالی گروهک در اروپا در سال ۱۳۷۲، عضویت در ستاد داخلهی تشکیلات تا سال ۱۳۸۵ مقطعی به عنوان مسؤول گروهک در آلمان فعالیت در مقر منافقین در فرانسه و مسؤول ارتباطات تلفنی تفاق در مقر اشرف است.
ضمناً نامبرده تحت تعقیب اینتریل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره ۲۰۰۲-۵۱۹/۶- است.
علی هادی زاده متهم ردیف ۱۰۴ است. نامبرده قبل از انقلاب به کشور آلمان رفته و در سال ۱۳۶۱ با دفتر گروهک در آن کشور آشنا و جذب منافقین شده و در نهایت به مقر نفاق درکشور عراق ملحق میشود.
گفتنی است وی در مقطع حضورش در عراق به صورت فعال در بخش اطلاعات گروهک بر نظامیان و ارگانهای نظامی ایران تمرکز داشته و بیشتر اطلاعات خود را از طریق تخلیه تلفنی به دست می آورده است.
ضمناً نامبرده در عملیاتهای تروریستی نظامی آفتاب چلچراغ فروغ جاویدان و مروارید شرکت داشته و در بخش زنان منافقین، جز نفرات پشتیبانی بوده است
الله کرم هوشنگی متهم ردیف ۱۰۵ پرونده است. او در کلیه اقدامات تروریستی شهر شیراز و دیگر شهرها، عضو تیم نظامی بوده و توسط فرهاد الفت به عنوان مسؤول کل تشکیلات گروهک منافقین در استانهای جنوبی کشور، هدایت میشده است. ضمناً وی از نفرات عملیاتی کادر مرکزی تشکیلات نفاق است.
تشریح جنایات منافقین
در ادامه جلسه، پس از اتمام این بخش از قرائت کیفرخواست متهمان، نماینده دادستان به قرائت عناوین اتهامی متهمان پرداخت.
نماینده دادستان افزود: ردیف اول پرونده (گروهک منافقین موسوم به تشکیلات مجاهدین خلق) متهم است به:
الف) تسبیب در افساد فی الارض در اجتماع با مباشرین و مسببین اقدامات مجرمانه و گستردهی ارتکابی توسط اعضای سازمان یافتهی خود در زمینهی ارتکاب جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران، احراق و تخریب در حد وسیع، جنایات گسترده علیه تمامیت جسمانی افراد منتهی به قتل عمدِ (شهادت) هفده هزار نفر از اتباع ایران اسلامی، اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی و ورود خسارات عمده به تمامیت جسمانی افراد و اموال عمومی و خصوصی، از حیث تعیین هدف یعنی قیام مسلحانه علیه حاکمیت مشروع مستقر در کشور ایران (جمهوری اسلامی) و به واسطه طراحی بخشها و چارتی هماهنگ، ترسیم تقسیم کار دقیق فی مابین این بخشها به مثابهی یک سیستم سازماندهی شده، تبیین سیاستهای کلی لازم یعنی مشی مسلحانه و خشونت آمیز برای پیاده کردن اهداف تشکیلات، ایجاد بستر برای جذب نیرو و آموزش آنها، طرح ریزی اقدامات مسلحانه بر علیه شهروندان جمهوری اسلامی در تشکیلات پیچیدهی خود، تأمین مالی این اقدامات مجرمانه و تهیه و ارائه سلاح، بمب و تجهیزات لازم برای ارتکاب جرایم موضوع پرونده حاضر از سال ۱۳۵۷ هجری شمسی (مصادف با ۱۹۷۸ میلادی) تاکنون در داخل و خارج از ایران (از جمله کشورهای عراق، فرانسه و آلبانی).
ب) تسبیب در بغی در اجتماع با اعضای باغیِ خود (مباشرین بغی)، از سال ۱۳۵۷ هجری شمسی (مصادف با ۱۹۷۸ میلادی) تاکنون در داخل و خارج از ایران (از جمله کشورهای عراق، فرانسه و آلبانی).
پ) تسبیب در محاربه در اجتماع با اعضای محاربِ خود (مباشرینِ جرم محاربه)، از طریق تسهیل شرایط برای اجرای اقدامات مسلحانه بر علیه شهروندان جمهوری اسلامی توسط تشکیلات پیچیدهی خود، تأمین مالی این اقدامات مجرمانه و تهیه و ارائه سلاح، بمب و تجهیزات لازم برای ارتکاب جرایم تروریستی به قصد جان مردم، ارعاب آنها و ایجاد ناامنی در محیط.
ت) سببیت در تشکیل و اداره جمعیت یا فرقه تروریستی و ضد امنیتی موسوم به «تشکیلات مجاهدین خلق ایران» معروف به «منافقین» در اجتماع با سایر مباشرین (اعضای مرکزیت گروهک)، از سال ۱۳۵۷ هجری شمسی (مصادف با ۱۹۷۸ میلادی) تاکنون در داخل ایران و خارج از ایران (از جمله کشورهای عراق، فرانسه و آلبانی) با هدف برهم زدن امنیت ملی ایران از طرق مختلف (که مصادیق آن به نحو جداگانه در بخش سوم ذکر شده است).
ث) تسبیب در همکاری مؤثر اطلاعاتی در جاسوسی سازمان یافته با دولت بیگانه و متخاصم رژیم بعث عراق در اجتماع با سایر مباشرین (اعضای مرکزیت تشکیلات) با هدف ایراد ضربه و خسارت به امنیت ملی به ویژه در طول ۸ سال جنگ تحمیلی به ایران.
ج) تسبیب در همکاری با دولت خارجی متخاصم (رژیم بعث عراق) طی سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸ هجری شمسی (مصادف با ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۹ میلادی) در اجتماع با سایر مباشرین (اعضای مرکزیت گروهک) با مشارکت در تأسیس پادگان اشرف در عراق.
چ) تسبیب در تحریک و تهییج مردم به آشوب، بلوا و اخلال در نظم عمومی در اجتماع با سایر مباشرین (اعضای تشکیلات)، به قصد برهم زدن امنیت کشور و امنیت عمومی و تشویش اذهان عمومی (از طریق انتشار بیانیه، پخش سخنرانی و فعالیت تبلیغاتی).
ح) تسبیب در اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی و خارجی کشور و همچنین علیه جان و مال مردم در اجتماع با سایر مباشرین (اعضای تشکیلات)، از جمله عملیاتهای تروریستی و اقدامات سازماندهی شده برای آشوبهای خیابانی از طریق تبانی و دعوت هواداران برای سو استفاده از اعتراضات مدنی مردم و نیز آموزش اقدامات تروریستی به هواداران.
خ) تسبیب در آدمرباییهای متعدد و سازمان یافته توأم با شکنجه و آزار و اذیتهای جسمی و روحیِ در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جنایات.
د) تسبیب در انواع تخریب و تحریق عمدی اموال مردم و اموال عمومی در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ذ) تسبیب در انواع سرقتهای مسلحانه و غارت اموال عمومی و خصوصی در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ر) تسبیب در اقدامات تروریستی سازمان یافته منجر به ضرب و جرح و قتل عمد افراد در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ز) تسبیب در هواپیمارباییهای صورت پذیرفته توسط اعضا در اجتماع با مباشرین و مرتکبین جرایم موصوف.
ژ) تسبیب در فعالیت تبلیغی و نشر اکاذیب در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم (اعضای تشکیلات) به قصد تشویش اذهان عمومی و اضرار به نظام جمهوری اسلامی ایران.
س) تسبیب در تأمین مالی تروریسم در اجتماع با سایر مباشرین و مرتکبینِ بزه موصوف (مرکزیت گروهک) به قصد سازماندهی اعضای خود (یعنی عناصر و عوامل تشکیلات مجاهدین خلق (منافقین) برای ارتکاب جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور.
نماینده دادستان ادامه داد: ردیفهای دوم و سوم پرونده (مسعود رجوی فرزند میرزاحسین و مریم قجر عضدانلو (رجوی) فرزند حسین) متهم هستند به:
الف) افساد فی الارض از طریق سردستگی، فرماندهی، برنامه ریزی، طراحی، آمریت و هدایتِ اقدامات گسترده و جنایتکارانهی گروه مجرمانه، منسجم و سازمان یافتهی منافقین موسوم به تشکیلات مجاهدین خلق در ارتکاب جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران، احراق و تخریب در حد وسیع، جنایات گسترده علیه تمامیت جسمانی افراد منتهی به قتل عمد (شهادت) هفده هزار نفر از اتباع ایران اسلامی، اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی، ورود خسارات عمده به تمامیت جسمانی افراد، اموال عمومی و خصوصی، از سال ۱۳۵۷ هجری شمسی تا کنون در داخل و خارج از ایران (از جمله کشورهای عراق، فرانسه و آلبانی).
ب) بغی از طریق سردستگی، سازماندهی و ادارهی گروه مجرمانهی باغی تحت عنوان گروهک منافقین موسوم به تشکیلات مجاهدین خلق و عضویت در آن از سال ۱۳۵۷ هجری شمسی تا کنون در داخل و خارج از ایران (از جمله کشورهای عراق، فرانسه و آلبانی).
پ) محاربه از طریق همکاری با دولت خارجی متخاصم (رژیم بعث عراق)، فرماندهی و مشارکت در عملیاتهای تروریستی- نظامی موسوم به آفتاب، چلچراغ، فروغ جاویدان، مروارید، عملیاتهای موسوم به گردانی و راهگشایی به قصد جان مردم، ارعاب آنها و ایجاد ناامنی در محیط.
ت) مشارکت در ادارهی تشکیلات یا فرقه تروریستی و ضد امنیتی، موسوم به «تشکیلات مجاهدین خلق ایران» معروف به «منافقین» از سال ۱۳۵۷ هجری شمسی تا کنون در داخل ایران و خارج از ایران (از جمله کشورهای عراق، فرانسه و آلبانی) با هدف برهم زدن امنیت ملی ایران از طرق مختلف (که مصادیق آن به نحو جداگانه در بخش سوم ذکر شده است).
ث) مشارکت و همکاری مؤثر اطلاعاتی در جاسوسی سازمان یافته با دولت بیگانه و متخاصم رژیم بعث عراق با هدف ایراد ضربه و خسارت به امنیت ملی به ویژه در طول ۸ سال جنگ تحمیلی به ایران.
ج) همکاری با دولت خارجی متخاصم (رژیم بعث عراق) طی سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸ هجری شمسی با تأسیس پادگان اشرف در عراق.
چ) مشارکت در تحریک و تهییج مردم به آشوب، بلوا و اخلال در نظم عمومی به قصد برهم زدن امنیت کشور و امنیت عمومی و تشویش اذهان عمومی (از طریق سخنرانی، انتشار بیانیه و فعالیت تبلیغاتی).
ح) اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی و خارجی کشور و علیه جان و مال مردم، از جمله عملیاتهای تروریستی و اقدامات سازماندهی شده برای آشوبهای خیابانی از طریق تبانی و دعوت هواداران برای سو استفاده از اعتراضات مدنی مردم و نیز آموزش اقدامات تروریستی به هواداران.
خ) تسبیب در آدمرباییهای متعدد و سازمان یافتهی توأم با شکنجه و آزار و اذیتهای جسمی و روحیِ صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جنایات از طریق سردستگی و ادارهی گروه مجرمانهی باغی تحت عنوان گروهک منافقین موسوم به تشکیلات مجاهدین خلق، سازماندهی کادر مرکزی و هستهی تصمیم گیر گروهک، مشارکت در تعیین خط و مشی، برنامه ریزی و طراحی سیاستهای مجرمانه تشکیلات، آمریت، و هدایت اقدامات تروریستی گروهک منافقین در چارچوب خط و مشی تعیینی توسط کادر مرکزی و هستهی تصمیم ساز مجاهدین خلق به واسطهی سازماندهی مرکزیت سازمان و مشارکت در تصمیم گیریها.
د) تسبیب در انواع تخریب و تحریق عمدی اموال مردم و اموال عمومی صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ذ) تسبیب در انواع سرقتهای مسلحانه و غارت اموال عمومی و خصوصی صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ر) تسبیب در اقدامات تروریستی سازمان یافتهی صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین منجر به ضرب و جرح و قتل عمد افراد در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ز) تسبیب در هواپیمارباییهای صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین در اجتماع با مباشرین و مرتکبین جرایم موصوف.
ژ) فعالیت تبلیغی و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و اضرار به نظام جمهوری اسلامی ایران.
س) سرکردگی، سازماندهی و هدایت اعضای سازمان منافقین (موسوم به مجاهدین خلق) در تأمین مالی تروریسم به قصد سازماندهی اعضای تروریست این تشکیلات برای ارتکاب جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور. همچنین ردیف دوم (مسعود رجوی فرزند میرزاحسین) متهم است به: مشارکت در ربایش هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ در تاریخ ۶ مرداد سال ۱۳۶۰.
وزیری افزود: ارتکاب اتهامات و جرایم موضوع بندهای «خ»، «د»، «ذ»، «ر» و «ز» از سوی متهمان ردیفهای ۱ و ۲ پرونده، در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم و از طریق سردستگی و ادارهی گروه مجرمانهی باغی تحت عنوان گروهک منافقین موسوم به تشکیلات مجاهدین خلق، سازماندهی کادر مرکزی و هستهی تصمیمگیر گروهک، مشارکت در تعیین خط و مشی، برنامه ریزی و طراحی سیاستهای مجرمانه تشکیلات، آمریت، و هدایت اقدامات تروریستی گروهک منافقین در چارچوب خط و مشی تعیینی توسط کادر مرکزی و هستهی تصمیم ساز مجاهدین خلق به واسطهی سازماندهی مرکزیت سازمان و مشارکت در تصمیم گیریها، صورت پذیرفته است.
نماینده دادستان اتهامات متهمان ردیفهای (۴ تا ۱۰۵) را به شرح زیر عنوان کرد:
الف) بغی از طریق عضویت مؤثر در کادر هادی و مرکزی در خصوص اعضای مرکزیت و شورای راهبری و یا صرفاً عضویت نسبت به سایر اعضا در گروه مجرمانهی باغی تحت عنوان گروهک منافقین موسوم به مجاهدین خلق از سال ۱۳۵۷ هجری شمسی تاکنون در داخل و خارج از ایران (از جمله کشورهای عراق، فرانسه و آلبانی).
ب) اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی و خارجی کشور و علیه جان و مال مردم، از جمله عملیاتهای تروریستی و یا اقدامات سازماندهی شده برای آشوبهای خیابانی از طریق تبانی و دعوت هواداران برای سو استفاده از اعتراضات مدنی مردم و نیز آموزش اقدامات تروریستی به هواداران.
وی افزود: متهمان ردیفهای (۴ تا ۴۶)، (۴۸ تا ۶۳)، (۶۶ تا ۷۹)، (۸۱ تا ۹۳) و (۹۵ تا ۱۰۴) متهم هستند به:
پ) مشارکت در تحریک و تهییج مردم به آشوب، بلوا و اخلال در نظم عمومی به قصد برهم زدن امنیت کشور و امنیت عمومی و تشویش اذهان عمومی (از طریق سخنرانی، انتشار بیانیه و فعالیت تبلیغاتی).
ت) فعالیت تبلیغی و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و اضرار به نظام جمهوری اسلامی ایران.
وی افزود: ردیفهای (۴ تا ۳۴)، (۳۶ تا ۴۵)، (۴۸ تا ۵۶)، (۵۸ تا ۶۳)، (۶۷ تا ۶۹)، (۷۱ تا ۷۹)، (۸۱ تا ۹۳) و (۹۵ تا ۱۰۴) متهم هستند به:
ث) افساد فی الارض از طریق برنامه ریزی و طراحی سیاستهای مجرمانه، آمریت و هدایت اقدامات گسترده و جنایتکارانهی گروه مجرمانه، منسجم و سازمان یافتهی گروهک منافقین موسوم به تشکیلات مجاهدین خلق با مشارکت سایر اعضای مرکزیت گروهک در ارتکاب جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران، احراق و تخریب در حد وسیع، جنایات گسترده علیه تمامیت جسمانی افراد منتهی به قتل عمد (شهادت) هفده هزار نفر از اتباع ایران اسلامی، اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی و ورود خسارات عمده به تمامیت جسمانی افراد، اموال عمومی و خصوصی در چارچوب خط و مشی تعیینی توسط کادر مرکزی و هستهی تصمیم ساز مجاهدین خلق به واسطهی عضویت مؤثر در مرکزیت تشکیلات و مشارکت در تصمیم گیریها.
ج) مشارکت در ادارهی تشکیلات یا فرقه تروریستی و ضد امنیتی، موسوم به «تشکیلات مجاهدین خلق ایران» معروف به «منافقین» از سال ۱۳۵۷ هجری شمسی (مصادف با ۱۹۷۸ میلادی) تا کنون در داخل ایران و خارج از ایران (از جمله کشورهای عراق، فرانسه و آلبانی) با هدف برهم زدن امنیت ملی ایران از طرق مختلف (که مصادیق آن به نحو جداگانه در بخش سوم ذکر شده است).
چ) مشارکت و همکاری مؤثر اطلاعاتی در جاسوسی سازمان یافته با دولت بیگانه و متخاصم رژیم بعث عراق با هدف ایراد ضربه و خسارت به امنیت ملی به ویژه در طول ۸ سال جنگ تحمیلی به ایران.
ح) همکاری با دولت خارجی متخاصم (رژیم بعث عراق) طی سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸ هجری شمسی (مصادف با ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۹ میلادی) با مشارکت در تأسیس پادگان اشرف در عراق.
خ) تسبیب در آدمرباییهای متعدد و سازمان یافتهی توأم با شکنجه و آزار و اذیتهای جسمی و روحیِ صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جنایات از طریق مشارکت با سایر اعضای کادر مرکزی گروهک در تعیین خط و مشی، برنامه ریزی و طراحی سیاستهای مجرمانه تشکیلات، آمریت و هدایت اقدامات تروریستی گروهک منافقین در چارچوب خط و مشی تعیینی توسط کادر مرکزی و هستهی تصمیم ساز مجاهدین خلق به واسطهی عضویت در مرکزیت گروهک و مشارکت در تصمیم گیریها.
د) تسبیب در انواع تخریب و تحریق عمدی اموال مردم و اموال عمومی صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ذ) تسبیب در انواع سرقتهای مسلحانه و غارت اموال عمومی و خصوصی صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ر) تسبیب در اقدامات تروریستی سازمان یافتهی صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین منجر به ضرب و جرح و قتل عمد افراد در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ز) تسبیب در هواپیمارباییهای صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین در اجتماع با مباشرین و مرتکبین جرایم موصوف.
ژ) تسبیب در تأمین مالی تروریسم با مشارکت سایر اعضای مرکزیت گروهک از طریق برنامه ریزی و طراحی سیاستهای تأمین مالی تشکیلات موسوم به مجاهدین خلق و همچنین سازماندهی و هدایت اعضای بخش مالی گروهک در راستای انجام این بزه و به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور توسط عناصر تروریست این تشکیلات.
نماینده دادستان ادامه داد: ارتکاب اتهامات و جرایم موضوع بندهای «خ»، «د»، «ذ»، «ر» و «ز» از سوی متهمان ردیفهای اخیر، در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم و از طریق مشارکت با سایر اعضای کادر مرکزی گروهک در تعیین خط و مشی، برنامه ریزی و طراحی سیاستهای مجرمانه تشکیلات، آمریت و هدایت اقدامات تروریستی گروهک منافقین در چارچوب خط و مشی تعیینی توسط کادر مرکزی و هستهی تصمیم ساز مجاهدین خلق به واسطهی عضویت در مرکزیت گروهک و مشارکت در تصمیم گیری ها، صورت پذیرفته است.
وی افزود: متهمان ردیفهای (۴ تا ۸)، (۱۰ تا ۲۹)، (۳۱)، (۳۳ و ۳۴)، (۳۶ تا ۴۲)، (۴۴ و ۴۵)، (۴۷ تا ۵۴)، (۵۸ تا ۶۱)، (۶۴ و ۶۵)، (۶۸ و ۶۹)، (۷۱ تا ۷۹)، (۸۱ تا ۸۳)، (۸۵ تا ۸۷)، (۸۹ تا ۹۶) و (۹۹ تا ۱۰۵) متهم هستند به:
س) محاربه از طریق همکاری با دولت خارجی متخاصم (رژیم بعث عراق)، فرماندهی و مشارکت در عملیاتهای نظامی- تروریستی گروهک منافقین موسوم به تشکیلات مجاهدین خلق به قصد جان مردم، ارعاب آنها و ایجاد ناامنی در محیط.
نماینده دادستان گفت: متهم ردیف چهارم پرونده (مهدی ابریشمچی) متهم است به: معاونت در ربایش هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ به منظور فراری دادن مسعود رجوی، ابوالحسن بنی صدر و عامل انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی در تاریخ ۶ مرداد سال ۱۳۶۰، از طریق برنامه ریزی و طراحی نقشه هواپیماربایی موصوف. همچنین مهدی براعی متهم ردیف ۷ متهم است به معاونت در قتل عمدی (شهادت) شهید محمدعلی شهری، از طریق تحریک، تطمیع و تشویق اعضای گروهک و همچنین هدایت عوامل ترور.
وی افزود: متهمان ردیف ۸ و ۳۶ و ۱۰۲ متهم هستند به تسبیب در قتل عمد (شهادت) امیر سپهبد علی صیاد شیرازی در اجتماع با مباشر این جنایت، از طریق مشارکت در تشکیل، طراحی، سازماندهی و هدایت تیم ترور شهید صیاد شیرازی. همچنین متهمان ردیف ۲۳ و ۶۷ و ۶۸ و ۷۴ متهم هستند به تسبیب در قتل عمد (شهادت) سید اسداله لاجوردی در اجتماع با مباشرین این جنایت، از طریق مشارکت در تشکیل، طراحی، سازماندهی و هدایت تیم ترور شهید لاجوردی. فرهاد الفت متهم ردیف ۳۹ نیز متهم است به تسبیب در سرقت مسلحانه از بانک صادرات شعبه امام خمینی (ره) بندرعباس در اجتماع با مباشرین این بزه، از طریق طراحی، سازماندهی، هدایت مباشرین و فرماندهی عملیات موصوف به عنوان سلسله مراتب تشکیلات. محمود فخارزاده متهم ردیف ۵۳ نیز متهم است به الف) مباشرت در تخریب و تحریق عمدی اموال عمومی از طریق بمبگذاری و انفجار دفتر دادستانی انقلاب اسلامی تهران
ب) مباشرت در قتل عمد (شهادت) آیتالله علی قدوسی از طریق بمبگذاری و انفجار دفتر دادستانی انقلاب اسلامی تهران.
علت محاکمه منافقین
پس از سقوط شاه، به دلیل رفتارهای افراطی و خشونتآمیز گروهک منافقین و خصوصاً مسعود رجوی که با احکام و موازین مشفقانه دین اسلام در تضاد جدی بود، از کاندیداتوری وی و تعداد از اعضای تشکیلات در حکومت جدید ممانعت شود.
در این اثنا، رجوی با نخستین رئیسجمهور ایران (ابوالحسن بنیصدر)، هم پیمان شد و اقدامات مجرمانه عدیدهای را سازماندهی کرد. در سال ۱۳۶۰-۱۳۵۹، حضرت امام (ره) بهدلیل خیانتهای مکرر بنیصدر، وی را عزل کرد.
گروهک، حملات شدیدی را بر علیه جمهوری اسلامی تدارک دید که مهمترین آنها، ترور منتهی به قتل (شهادت) رهبران حزب جمهوری اسلامی و بیش از ۷۰ نفر دیگر و همچنین رئیسجمهور قانونی ایران (شهید رجایی) و نخستوزیر وی (باهنر)، از طریق بمبگذاری در تهران بود.
متعاقب انفجار اخیر، رجوی و بنیصدر به شهر اوور سور اواز فرانسه متواری شده و در آنجا شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت را که در ظاهر متشکل از گروههای معارض مخالف جمهوری اسلامی ایران بود، تشکیل دادند.
در واقع شورای ملی مقاومت، پوششی برای گروهک بود و با هدف، ممانعت از ثبتنامِ تشکیلات در لیست گروههای تروریستی، تأسیس شد.
به دنبال این امر، برخی از اعضای گروهک، به پیروی از رهبران خود به اروپا رهسپار شدند و یا به کردستان ایران عزیمت کردند و برخی دیگر نیز از مرز عراق گذشته و در آن کشور اقدام به تشکیل مجموعهای از گروهکهای معارض کردند.
آنهایی هم که در ایران ماندند، شبکهای زیرزمینی پدید آوردند که با آمریت و طرحریزی تشکیلات، به ارتکاب جرایم مسلحانهای مبادرت ورزیدند که با هدف متزلزل کردن پایههای حکومت جمهوری اسلامی ایران، انجام میشد.
پس از اشغال بخشهایی از ایران توسط رژیم بعث عراق در سال ۱۳۵۹، صدام به منظور توسعه جبهه تبلیغاتی شورای تروریستی موسوم به مقاومت در اروپا که توسط معارضین جمهوری اسلامی اداره میشد و همچنین کسب تمامی اطلاعات جمعآوری شده توسط این گروهک در رابطه با ایران، شروع به حمایت مالی از تشکیلات مجاهدین خلق کرد.
در سال ۱۳۶۵-۱۳۶۴، رهبران گروهک، دعوت صدام مبنی بر اسکان در خاک عراق به منظور پیوستن نیروهایشان به ارتش رژیم بعث و مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی ایران را پذیرفتند.
صدام با ارائه پول، سلاح، ادوات جنگی، وسایل نقلیه، تانک، آموزش نظامی و اعطای زمین برای احداث پادگان، به حمایت از گروهک مجاهدین خلق (منافقین) پرداخت.
به لطف این منابع، تشکیلات، چندین اردوگاه در عراق دایر کرد و اعضا و حامیان خود در ایران و دیگر نقاط را تشویق به استقرار در این ناحیه کرد.
در پی این دعوت، حدود ۷ هزار نفر که قریب به ۸۰ درصد جمعیت اعضا خارج از ایرانِ گروهک بود به این اردوگاهها آمدند. رجوی این نیروها را مبدل به سربازان شاخه نظامی جدید خود موسوم به آزادیبخش ملی کرد.
شاخهای نظامی که به دلیل اقدامات مسلحانه و خشونت آمیز خود و همچنین ارتکاب جرایم تروریستی، توسط وزارت امور خارجه آمریکا به همراه خود گروهک، در لیست گروههای تروریستی موضوع فصل ۲۱۹ قانون «INA» قرار گرفت.
وزیری بیان کرد: با انجام تحولات فوق، گروهک منافقین، حملات متعددی را به کشور وارد کرد و به کشتار زنان، کودکان و شهروندان ایران پرداخت. در این مبارزات، گروهک منافقین گهگاه، از یاری ارتش عراق نیز بهره میبرد. حمایتهای تشکیلات منافقین از صدام تا پس از جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق بر ایران که در سال ۱۳۶۷ پایان یافت، همچنان باقی بود. در سال ۱۳۷۰-۱۳۶۹، گروهک منافقین با اِعمال تروریسم و نسل کشی اکراد، برخورد بیرحمانهای را با انتفاضهی شهروندان کرد عراقی ترتیب داد.
نماینده دادستان افزود: همچنین از طریق کشتار شیعیان عراق، در سرکوب انتفاضه موصوف نیز به صدام یاری رساند. در طول سالها، منافقین همچنین عملیاتهای نظامی بسیاری را در مناطق اطراف اردوگاههایش انجام داد. هم زمان با سقوط صدام، رهبران گروهک به اوور سور اواز فرانسه بازگشتند، پایگاهی که به مرکزی عملیاتی برای طراحی و مدیریت اقدامات مسلحانه علیه شهروندان جمهوری اسلامی ایران، مبدل گشته بود.
وزیری بیان کرد: خالی از لطف نخواهد بود ذکر این مطلب که تشکیلات منافقین، از زمان پیدایش تاکنون، اقدامات مسلحانه و مجرمانه بسیاری را در خاک ایران و همچنین خارج از آن طراحی و اجرا کرده است. در طول زمان، گروهک، به فرقهای محبوس در خود بدل شده و از شیوههایی از این دست بهره برده است؛ که از این جمله میتوان به رفتارهای فرقهای و مجرمانه با اعضای خود، شامل محاکمه، اعتراف گیری اجباری، شکنجه، حبس انفرادی اعضا، جداسازی جنسی و طلاق اجباری (انحلال ازدواج)، متلاشی کردن خانواده، تله گذاری، تقلب، ظاهرسازی برای ارتقای وجهه، کلاهبرداری و پولشویی اشاره کرد که همگی از مؤلفههای سازمانهای فرقهای و تروریستی قلمداد میگردند.
وی ادامه داد: در سال ۱۳۶۴ یعنی سال ازدواج مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو، رجوی به ایجاد یک انقلاب ایدئولوژیک پرداخت. پدیدهای که با گذشت زمان، گروهک را به سمت ساختاری فرقهای متمایل ساخت. کنترل مستبدانه، مصادره داراییها، نظارت جنسی (به ویژه طلاق اجباری و تجرد)، تنهایی عاطفی، کار اجباری، محرومیت از خواب، بد رفتاری جسمی، ممنوعیت خروج از اردوگاهها.
در واقع انقلاب ایدئولوژیک طراحی شده توسط مسعود رجوی بر ۴ پایه استوار بود:
پایه اول؛ طلاق: مردهای متأهل باید زنان خود را طلاق میدادند و مردهای مجرد نیز فکر خود را از ازدواج آزاد کرده و در اختیار سرکردهی گروهک قرار میدادند.
پایه دوم؛ پذیرش سرکردگی عقیدتی مسعود رجوی: بدین معنا که مسعود رجوی اعتقاد داشت که خون اعضا برای سرکردهی تشکیلات و نفسشان برای مریم رجوی است، که این عقاید به خوبی گویای مؤلفههای فرقهای گروهک منافقین است.
پایه سوم؛ محرومیت همگانی: یعنی هیچ مردی نباید به زنی فکر کند و هیچ زنی نیز نباید به فکر مردی باشد. با این توضیح که اعضا، هر زنی را، چه در تلویزیون و چه مستقیم ببینند، او در حریم و اختیار سرکردهی گروهک است و اگر راجع به او فکری شود به مثابهی تعرض به حریم رجوی و خیانت به او تلقی میشود.
پایه چهارم؛ هژمونی زنان: این زنان هستند که بر مردها غالبند. یعنی ریاست مریم رجوی و اینکه، کل اعضای شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت اعم از لائیک، مسلمان و غیر مسلمان میبایست تحت هژمونی زنان درآیند و در همین راستا، در حال حاضر مریم رجوی، دارای جایگاه سرکردهی برگزیده گروهک است.
مجاهدین خلق تشکیلاتی با ماهیت تروریستی
وزیری در رابطه با ماهیت تروریستی گروهک منافقین گفت: گروهک منافقین از ابتدای تأسیس در سال ۱۳۴۴، با اندیشه حرکت مسلحانه کار خود را آغاز کرد و با اعلام ضرورتِ اقدام مسلحانه برای براندازی حاکمیت وقت و همچنین برای دستیابی به قدرت سیاسی و استقرار حکومت مورد نظر، استراتژی خود را ترسیم و اجرا کرد.
نماینده دادستان ادامه داد: اعتقاد گروهک به ضرورت اقدام مسلحانه و قهرآمیز (به منظور تغییر ساختار و شکل نظام سیاسی و همچنین در دست گرفتن آن) از پایهها و مبانی ایدئولوژیک این گروه به شمار آمده و از ابتدای تأسیس تاکنون، با دگماتیسم حیرت آوری، بر روی آن پا فشاری کردهاند. بر این مبنا بدیهی است که هر حکومت دیگری نیز اگر در ایران حاکم بود، هیچ تغییر بنیادینی در رفتار این گروهک دیده نمیشد.
وی افزود: از مشخصههای فعالیتهای گروهک منافقین و شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت، یک شیوه مستبدانه راهبری است. ساختار داخلی گروهک با یک سلسله مراتب سخت تعیین میشود و تشکیلات با هرم سخت کاری، دارای خصوصیت تمامیت خواهی غیر دموکراتیک است.
وزیری بیان کرد: سرکردهی گروهک از هواداران خود، اطاعت بیقید و شرط و قابلیت دسترسی مستمر در سرتاسر جهان را طلب میکند. در تمامی بخشهای کاری، اصل چرخشی بودن اعضا، استفاده میشود. گروهک از یک سیستم ماهرانهی قاچاق اشخاص استفاده میکند. تغییر شیوه به سمت اقدامات عاری از خشونت، از دیرباز از سوی منافقین رد شده است. اعتقاد به خشونت، برنامهی استراتژیک تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق از بدو تأسیس آن است.
نماینده دادستان ادامه داد: گروهک منافقین از ماهیتی استبدادی برخوردار بوده و تا به امروز از اِعمال خشونت به عنوان یک راه حل، در چارچوب مبارزات خود، فاصله نگرفته است. رفتارهای خشونت گونه و اخلالگرانه و همچنین نظامیگرایانه از دیگر ویژگیهای این گروهک محسوب شده که دلالت بر تروریستی بودن تشکیلات منافقین دارد.
وزیری با بیان اینکه گروهک در برابر اعضا خود از سیاست القایی مشابه سیاست فرقهها بهرهگیری میکند، گفت: شیوهای که در بیشتر سازمانهای تروریستی یافت میشود. در واقع، از سال ۱۳۶۴ مسعود و مریم رجوی، انقلابی ایدئولوژیک را بنا نهادند که به ویژه، لازمه آن کنترل مستبدانه، مصادره اموال، کنترل جنسی (به ویژه طلاق اجباری و تجرد)، تنهایی عاطفی، کار اجباری، محرومیت از خواب، بد رفتاری جسمی، اعترافات جمعی و ممنوعیت خروج از اردوگاهها بوده است.
وی تصریح کرد: این امر به وضوح نشان میدهد که سیاست القایی کامل که توسط گروهک و سرکردگان آن به کار گرفته شده در راستای نابودی کامل آزادی اعضای آن بوده و آنان، از این امر در راستای هدفِ آشکارِ واداشتن اعضای گروهک به ارتکاب اَعمال تروریستی، استفاده میکنند. به علاوه، مقدس شمردن مریم و مسعود رجوی به فرقهای حقیقی میماند که دارای ویژگیِ جریاناتِ شاخههایِ فرقهای است.
نماینده دادستان گفت: آماده سازی ذهنی اعضا و هواداران خود از طریق القای عقاید افراطی و تروریستی به آنان، مرز بندیهای سیاسی، ایدئولوژیک ذهنی و روانی و القای حس انتقامجویی و کینه ورزی به منظور ایجاد روحیه تقابل و درگیری در روز موعود برای حذف و نابودی حاکمیت مشروع و حزب اکثریت، انجام آموزشهای نظامی و خشونت آمیز برای اعضا و هواداران با هدف کسب آمادگی عملیاتی لازم برای شروع اقدامات مسلحانهی علنی و تلاش برای ایجاد شکاف و گسست در حاکمیت به منظور ضعیف کردن آن در حدی که به توان با یک ضربه خرد کننده و غافلگیرانه، موجب انهدام دفعتی نظام شد از مصادیق و مؤلفههایی است که مؤید تروریستی بودن این تشکیلات به حساب میآیند.
وزیری افزود: البته بر اساس مبانی آموزشی و اعتقادات گروهک از ابتدای تشکیل، هر گونه جابهجایی حکومت و تحول در ساختار قدرت سیاسی، بدون توسل به خشونت و حرکت مسلحانه، کاملاً نامحتمل و غیرممکن تحلیل میشود.
وی تصریح کرد: مقدس شمردن سلاح و اقدام مسلحانه در نزد این گروه تا جایی است که در لوگوی گروهک منافقین، تصویر سلاح به عنوان نمادِ نوع و شکل مبارزه گنجانده شده است. در واقع این لوگو، بیانگر اهداف تشکیلات و چگونگی نیل به آن را نشان میدهد. حسب بخش ۵۲۳ گزارش سال ۱۹۹۵-۱۹۹۴ رئیس کمیتهی روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا (منتشر شده توسط وزارت امور خارجه آمریکا در همان سال)، بمب سلاح مورد علاقهی گروهک معرفی شده است که این امر، موید ماهیت تروریستی تشکیلاتی است که مدعی اعتقاد به آلترناتیو سیاسی است.
نماینده دادستان بیان کرد: هرچند که گروهک ادعا کرده که طی دوره ۲۸ ماهه پس از انقلاب (از اواخر بهمن ۱۳۵۷ تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۰) هیچ گونه اقدام مسلحانهای را انجام نداده لکن باید توجه داشت که بر پایه تعلیمات بنیادی و اساسی گروه، به دلیل اینکه در این دوره، امکان حرکت مسلحانه آشکار وجود نداشته. لذا تشکیلات میبایست صرفاً به آماده سازی بستر برای انجام اقدامات مسلحانه میپرداخت و بر همین مبناست که گروهک، اقدامات ذیل را در طی دوره ۲۸ ماههی مذکور، در دستور کار خود قرار داده و آن را با شدت و جدیت دنبال میکرد.
وزیری افزود: سیستم تشکیلاتی تمرکزگرایی که از ابتدای تشکیل گروهک برای سازماندهی افراد (به منظور اجرای استراتژی و تاکتیک اقدام مسلحانه) طراحی شده بود، پس از انقلاب و در دوره ۲۸ ماهه مذکور، همچنان به عنوان ظرف تشکیلاتی مناسب برای این دوره از فعالیتهای گروهک منافقین در نظر گرفته شد. ایجاد سازماندهی نظامی و تشکیلات مخفی و نیمه مخفی و ترویج پنهانکاری به منظور آماده سازی مجموعه اعضا و هواداران گروهک برای ورود به مرحله جنگ تمام عیار مسلحانه و علنی و نفوذ دادن اعضای مخفی تشکیلات به داخل نهادها و ارگانهای حکومتی با هدف تسهیل در انجام اقدامات مسلحانه، از تاکتیکها و استراتژیهای خاص گروهک در این دوره محسوب میشود.
وی ادامه داد: این افرادِ نفوذی، پس از آغاز مرحلهی جنگ مسلحانه علنی و گسترده، مبادرت به انجام اقدامات متعدد مجرمانه و بمبگذاری علیه مسئولان و مردم غیر نظامی کردند. ادامه مشی مسلحانه و عدم تغییر این استراتژی پس از سقوط شاه، با تاکتیک مسکوت گذاشتن و پنهانکاری و ایجاد یک تشکیلات پوششی به نام «جنبش ملی مجاهدین» به منظور بهرهگیری از ظرفیتهای سیاسی موجود که پس از انقلاب به وجود آمده بود، صورت پذیرفت.
نماینده دادستان گفت: تهیه، جمعآوری و انبار کردن هزاران قبضه سلاح، انواع مواد منفجره و مهمات جنگی در محلهای مختلف در سراسر کشور و عدم تحویل آن به مسئولان دولتی به بهانههای مختلف از جمله اینکه: «خلع سلاح، موجب خشنودی خائنین و افراد وابسته به خارجیها خواهد شد»، «خطرات و تهدیدات عوامل امنیتی رژیم سابق و عوامل امپریالیسم»، «تامین امنیت رهبران گروه» و همچنین «شرط تضمین امنیت از سوی بالاترین مقام اجرایی حکومت (رئیسجمهور وقت)» از مصادیق مشی مسلحانه آمیخته با خشونت این گروهک به حساب میآید.
وزیری بیان کرد: تشکیلات منافقین در حالی ادعا میکرد «در صورت ارائه تضمین از سوی رئیسجمهور وقت، حاضر به تمکین به قانون و تحویل سلاحهاست» که در همان نامه، رئیسجمهور را فاقد اختیارات کافی برای ارائه چنین تضمینی توصیف میکردند و با این وصف، عملاً تحویل سلاحهای خود را تعلیق به محال کرده بود و همچنان که بعدها نیز اثبات شد، به هیچ روی، قصد تحویل سلاحها را نداشته و با این تاکتیک، قصد داشتند زمان خریده تا در یک فرصت مناسب، اقدامات مسلحانه علنی را با استفاده از همان سلاحها و مواد منفجره آغاز کنند.
وی افزود: هرچند که گروهک ادعا میکند که حرکت مسلحانه، پس از سرکوب تظاهرات به اصطلاح مسالمتآمیز روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، به دلیل از بین رفتن امکان هر گونه فعالیت مسالمتآمیز صورت گرفته لکن این ادعا مقرون به واقع نبوده و چنین توجیهاتی هیچ سنخیتی با مشی مسلحانهی و خوی خشونت طلب گروه نداشته و با عقاید و تمایلات منافقین به استفاده از اقدامات قهرآمیز و حرکت مسلحانه در تضاد جدی است زیرا:
اولاً: گروهک دو روز قبل از آن، یعنی در روز ۲۸ خرداد سال ۱۳۶۰ با صدور اطلاعیهای قصد و تصمیم خود را برای مقابله مسلحانه اعلام کرده و مخالفین خود را به «سختترین کیفر و مجازات انقلابی» تهدید کرده بود.
ثانیاً: تظاهرات روز ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ به هیچ روی، مسالمتآمیز نبوده و کاملاً خشونتبار به حساب میآید چراکه تعدادی از افراد غیرنظامی در این روز، توسط اعضای گروهک کشته و زخمی شده و آنها برخی اماکن، اتومبیلهای غیرنظامی و اموال عمومی را نیز به آتش کشیده و تخریب کردند.
اسامی مقتولین و مجروحین و تصاویر به جا مانده از آن دوران، به خوبی بیانگر واهی بودن ادعای منافقین است.
ثالثاً: در نشریات گروهک و از زبان سرکردهی منافقین، از تصمیم برای انجام این تظاهرات و ورود به این رویارویی، به عنوان «تصمیمی سرنوشتساز و خطیر و اقدامی که ممکن است موجب انهدام کامل سازمان شود» یاد شده بود و بدیهی است که یک اقدام مسالمتآمیز نمیتواند واجد چنین توصیفاتی باشد.
پاسخ به یک پرسش تاریخی در دادگاه رسیدگی به پرونده گروهک تروریستی منافقین / آیا گروهک تروریستی منافقین فقط علیه نظامیها عملیات کرده است؟
نماینده دادستان ادامه داد: هرچند که گروهک ادعا میکند که حرکت مسلحانه، پس از سرکوب تظاهرات به اصطلاح مسالمتآمیز روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، به دلیل از بین رفتن امکان هر گونه فعالیت مسالمتآمیز صورت گرفته لکن این ادعا مقرون به واقع نبوده و چنین توجیهاتی هیچ سنخیتی با مشی مسلحانهی و خوی خشونت طلب گروه نداشته و با عقاید و تمایلات منافقین به استفاده از اقدامات قهرآمیز و حرکت مسلحانه در تضاد جدی است زیرا:
اولاً: گروهک دو روز قبل از آن، یعنی در روز ۲۸ خرداد سال ۱۳۶۰ با صدور اطلاعیهای قصد و تصمیم خود را برای مقابله مسلحانه اعلام نموده و مخالفین خود را به «سختترین کیفر و مجازات انقلابی» تهدید کرده بود.
ثانیاً: تظاهرات روز ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ به هیچ روی، مسالمتآمیز نبوده و کاملاً خشونتبار به حساب میآید چراکه تعدادی از افراد غیرنظامی در این روز، توسط اعضای گروهک کشته و زخمی شده و آنها برخی اماکن، اتومبیلهای غیرنظامی و اموال عمومی را نیز به آتش کشیده و تخریب کردند. اسامی مقتولین و مجروحین و تصاویر به جا مانده از آن دوران، به خوبی بیانگر واهی بودن ادعای منافقین است.
ثالثاً: در نشریات گروهک و از زبان سرکردهی منافقین، از تصمیم برای انجام این تظاهرات و ورود به این رویارویی، به عنوان «تصمیمی سرنوشتساز و خطیر و اقدامی که ممکن است موجب انهدام کامل سازمان شود» یاد شده بود و بدیهی است که یک اقدام مسالمتآمیز نمیتواند واجد چنین توصیفاتی باشد.
اینکه ادعا شده حرکت مسلحانه گروهک منافقین، صرفاً نظامیان و عناصر امنیتی را شامل شده است:
وی گفت: مقدمتاً این پرسشها را به ذهن متبادر میسازد که: مگر حکومت جمهوری اسلامی ایران، مشخصات یک دولت اشغالگر را داراست که مصداق موجودیتی باشد که مقاومت مشروع در قبال آن موضوعیت یافته و اعمال گردد؟
رابعاً: کدام دولت یا نهاد حقوقی بینالمللی، چنین توصیفی را از جمهوری اسلامی ایران داشته یا دارد؟ و یا کدام مرجع ذیصلاح و معتبری، جمهوری اسلامی را واجد ویژگیهایی شناخته که حرکت مسلحانه در قبال آن مشروعیت یابد؟
نماینده دادستان بیان کرد: اگر بخواهیم به صرف ادعاهای گروهی با سابقهای نزدیک به نیم قرن ترور و نظامیگری، توجه کنیم و اقدامات آن را در قبال حکومتی که توسط جامعه جهانی و با معیارهای شناخته شده حقوق بینالملل، حکومت مشروع و قانونی محسوب شده، تروریستی قلمداد نکنیم و به آن، با دیده تردید بنگریم، پس با این نگرش، بایستی تمامی ادعاهای سایر گروههای تروریستی علیه دولتها و حکومتهای قانونی را نیز تروریسم ندانیم، زیرا سایر گروههای تروریستی نیز شبیه همین دلایل را برای توجیه اَعمال جنایتکارانهی خود مطرح میکنند.
در ادامه قاضی دادگاه با اعلام زمان تنفس اعلام کرد: ادامه دادگاه در نوبت عصر برگزار میشود.
گفتنی است؛ تشکیلات موسوم به مجاهدین خلق (معروف به گروهک منافقین)، مسعود رجوی، مریم قجر عضدانلو (معروف به مریم رجوی)، مهدی ابریشمچی، زهره اخیانی، فهیمه اروانی، مهدی براعی، مژگان پارسیایی، زهرا مریخی آهنگر کلایی، محمد علی توحیدی خانیکی، علی خدایی صفت، مهدی خدایی صفت، عباسعلی داوری فیضی پور آذر، سید مجید سید المحدثین، صدیقه حسینی، محمد طریقت منفرد، مهوش سپهری، قدسی خرازیان، مهناز سلیمانیان، محسن سیاه کلاه، مریم فضل مشهدی، بهشته شادرو، ژیلا دیهیم، ابوالقاسم رضایی، حمیرا حجتی امامی، محمود عطایی کاریزی، گلنار جواهری ساعتچی، مهریان حاجی نژاد، مرتضی اسماعیلیان مارنانی، دولت نوروزی منجیلی، زهرا بخشایی، محمد حیاتی، نیکو خائفی اشکذری، عذرا علوی طالقانی، جمیله ابریشم چی، محمود قجر عضدانلو، بدری پورطباخ و محمد جواد قدیری مدرسی از متهمان در این پرونده هستند.
فرهاد الفت، رؤیا احمدی موسوی، بهزاد نظیری، فرشته یگانه، معصومه بلورچی، یاسر جهان نژادی، فائزه خیاط حصاری محمدی، صالح رجوی، محمد سادات خوانساری، پرنیان سرآمد، حکیمه سعادت نژاد، حمیده شاهرخی امیری، ثریا شهری، پروین صفایی، محمود فخارزاده، عشرت محبت کار، علیرضا معدنچی، عباس میناجی مقدم، حمیدرضا اسحاقی، علیرضا امام جمعه، اسدالله اوسطی، فاطمه آدرسی، مصطفی آسیفی، زهره بنی جمالی، محمود بنی هاشمی، اسدالله بهرامی، علیرضا بهرامی، عزیز اله پاک نژاد، مهرافروز پیکر نگار، مریم حاج خانیان، احمد حنیف نژاد، پرویز خزایی، حسین دادخواه و فاطمه داوران از دیگر متهمان در این پرونده هستند
حسین ربوبی خبوشانی، سپیده ابراهیمی، بیژن رحیمی، آزاده رضایی، هادی روشن روانی، محمد سادات دربندی، فریدون سلیمی، عباس شاکری، سهیلا شعبانی، احمد شکرائی، سهیلا صادق، مهران صادق، طاهره ضیایی، کبری طهماسبی، رقیه عباسی، زهره عطریانفر، مهری علیقلی، مرتضی فخار، سید اسدالله فقیه دزفولی، ایرج فیض بوسجینی، پرویز کریمیان سیچانی، احمد گلپایگانی، فرید ماهوتچی حسینی، مهدی مددی الموسوی، سید محمود احمدی علون آبادی، سید جواد احمدی علون آبادی، اسماعیل مرتضایی، محمود معیری، رقیه ملک محمدی، حسن نظام الملکی، نسرین نظری علی آبادی، علی هادی زاده و الله کرم هوشنگی متهمان در این پرونده هستند.