خبرگزاری مهر -گروه هنر-علیرضا سعیدی؛ یکی از مولفههایی که سینمای ایران در سالهای اخیر تلاش کرده به میزان قابل توجهی روی آن تمرکز داشته باشد، پرداختن به مضامین اجتماعی و مصائب زندگی انسان امروزی در دنیای معاصر است. نگاهی که در عرصههای بین المللی نیز در شکل توسعه یافتهتری قرار گرفته و میتواند در عرصههای دانشگاهی، پژوهشی و تولیدی یکی از بزرگترین صنعتهای هنری جهان یعنی سینما مورد بررسی قرار گیرد.
مسیری که اکنون تبدیل به حقیقتی انکارناپذیر در دستور زبان سینمای ایران شده و هنرمندان فعال این عرصه، چه در قالب فیلمهای به اصطلاح آپارتمانی و چه در وجوه دیگر تلاش دارند تا با نظارت و کارشناسی روی نظام جامعه شناسی ایران، آثاری را در حوزههای مختلف مستند، کوتاه و داستانی تولید کنند. شرایطی که گاه با واکنش بسیار تند منتقدان، خبرنگاران و دیگر ذی نفعان سوژه مورد نظر یک فیلم مواجه میشود و گاه آن چنان مورد توجه قرار میگیرد که برای سازندگانش منجر به گشودن پنجرهای جدید در عرصه فعالیتهایشان میشود. فرآیندی به شدت دارای نوسان که در این سالها موجب تولید و پخش آثار سینمایی متعددی شده که میتواند از جهات بسیاری مورد بررسی قرار گیرند.
طبیعتاً در این چارچوب، آوردگاهی چون جشنواره بین المللی فیلم فجر یکی از مهمترین بسترهای رسانهای برای عرضه آثاری است که قبل از اکران عمومی، یکی از بهترین و مؤثرترین فیلترها در جهت تماشای «انعکاس» و یا «واکنش» مخاطبان است. رویدادی که میتواند دستاورد مطلوبی برای تیم تولید اعم از فیلمنامه نویس، کارگردان، تهیه کننده، بازیگر و سایر عوامل باشد که بتوانند در یک مسیر ۱۰ روزه ارزیابی کیفی را از آنچه برای نمایش در پرده نقرهای سینما خلق کردند، به دست آورند. تجربهای که گاه با واکنشهای تند و گاهی هم با میزانی از واکنشهای مطلوب روبهرو میشود و حاضران در سالن اکران فیلم پس از پایان آن با صدای تشویقهای بلند و ممتد، رضایت خود را از گروه اجرایی اعلام میکنند.
تجربهای که حتماً اهالی رسانه و منتقدان در سالن نمایش فیلمها که به اصطلاح آن را «خانه جشنواره» مینامند، با آن آشنا هستند. فرآیندی که قطعاً و حتماً دست اندرکارانی که در حوزه سینمای اجتماعی فعالیت میکنند با آن آشنایی دارند و میدانند چنین روندی میتواند یکی از مؤلفههای تضمین موفقیت در گیشه به واسطه حمایتهای رسانهای ناشی از این تشویق باشد. فرآیندی که قطعاً زیست در نقطه مقابل آن نیز توسط کارگردانان تجربه شده و میتواند دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرین فراوانی هم باشد.
به هرترتیب در چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر، علاوه بر توجه خوب فیلمسازان به سینمای «پرتره» که این بار در قالبی ارزشمند و ستودنی به سراغ پرتره جمعی از فرماندهان شهید دوران دفاع مقدس رفته اند، برخی از آثار سینمایی هم حضور دارند که تلاش دارند در قالب ارائه مضامینی در حوزه سینمای اجتماعی، به مباحث روانشناسانه مرتبط با مفاهیم انسانی نیز بپردازند. فضایی که جای خالی آنها در سینمای ایران همواره حس میشود و میتواند در قالب سبکها و ساختارهای دراماتیک و حتی شاعرانه مورد نیاز جامعه امروز ایران مورد استفاده قرار گیرد. تجربهای که سینمای ایران نشان داده میتواند با ارائه آثاری با کیفیت، نبض مخاطبان را نیز در دست بگیرد و آثار مناسبی را پیش روی آنها قرار دهد.
فیلم سینمایی «آبی روشن» به تهیه کنندگی حسین میری و کارگردانی بابک لطفی خواجه پاشا هم یکی از آثار مرتبط با این دسته سینمایی است که قرار است در بخش سودای سیمرغ چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر شرکت داشته باشد.
فیلمی در قالب دومین تجربه بلند سینمایی خواجه پاشا که چندی پیش با فیلم قابل توجه «در آغوش درخت» در سینمای ایران جای خود را پیدا کرد و قبل از آن نیز با تولید چند سریال در صداوسیمای استان آذربایجان غربی و دستیاری مجید مجیدی در فیلم «محمد (ص)» و آثار دیگر به فعالیت در حوزه سینما و تصویر مشغول بود.
«آبی روشن» با بازی مهران احمدی، مرتضی امینی تبار، مهران غفوریان، سارا حاتمی، روح الله زمانی، علی اکبر اصانلو و کاظم هژیرآزاد دومین حضور پی درپی خواجه پاشا در جشنواره فیلم فجر محسوب میشود و به نظر میآید ساختار متفاوتتری نسبت به فیلم موفق «در آغوش درخت» داشته باشد. فیلمی اجتماعی که رویدادهای محتوایی آن در شهر تبریز میگذرد.
بابک خواجه پاشا کارگردان فیلم سینمایی «آبی روشن» در گفتوگو با خبرنگار مهر با اشاره به محتوای این اثر سینمایی بیان کرد: این فیلم تلاش دارد تا لایههای انسانی را کشف کند. لایههایی که این بار از منظری متفاوت با تلاش برای کشف اخلاقیات انسان امروزی در مواجهه با اتفاقات مختلف، پیش روی مخاطبان قرار میگیرد. فضایی که با در نظر گرفتن یک سوژه متفاوت میخواهد در قالب یک فضای شاعرانه با اتکا به روابط انسانی و پرداخت به برخی جزئیات، ذایقه مخاطب سینمای ایران را با اثر متفاوتی روبه رو کند که میتواند حرفهای تازه ای برای گفتن داشته باشد.
وی درباره اهداف و تمهیداتی که برخی از کارگردانان و سینماگران برای جلب مخاطب از آن استفاده میکنند، گفت: به اعتقاد من مهمترین وظیفه یک کارگردان قبل از هر فرآیندی انجام کار درست است زیرا اگر بخواهیم با موجها حرکت کنیم رسالت خودمان را انجام ندادیم. یک کارگردان دغدغه مند سینما اگر بداند چه درست است و چه چیز غلط و در عین حال متوجه باشد که انسان آشفته امروزی به مولفههایی برای رسیدن به آرامش احتیاج دارد، میتواند در قالب درست تر و اصولیتری حرکت کند. اصلاً هنر برای همین است. اینکه مخاطب را به سمت امید هدایت کنیم. اینکه جهان ما همچنان ارزش زیستن دارد و میتوان با امید به سمت آینده حرکت کرد.
این کارگردان سینما در ادامه صحبتهای خود تصریح کرد: به طورحتم طی این سالها فیلمهای بسیار ارزشمندی در حوزه سینما تولید شده که انصافاً توانسته به درست ترین شکل ممکن معضلات اجتماعی را از قاب سینما به مخاطبان نقل و منعکس کند، شرایطی که در برخی موارد با یک نگاه سیاه و حتی بدون راه چاره در معرض تماشای مخاطب گذاشته شده میشد. در حالی که میتوان با ارائه یک الگوی اجتماعی از همین قاب سینما راه چارهای هنرمندانه ترسیم کرد و به جای بهتری رسید. کما اینکه در هیچ جای دنیا، سینما و هنری که با مردم روبهرو است اجازه ندارد، ناامیدی را به میزان اغراق آمیز پخش کند.
خواجه پاشا ادامه داد: بر این باور هستم منِ بابک خواجه پاشا به عنوان یک کارگردان وظیفه دارم تا با پرداختی زیبا و نگاه عمیق انسانی که محوریت آن امید است، برای رفع مشکلات جامعه ام گام بردارم. در این راه تلاش کردم تا در فیلم «آبی روشن» چنین رویکردی هم به لحاظ محتوایی و هم به لحاظ فنی حفظ شود.
وی در پاان صحبتهایش یادآور شد: در این راه قطعاً مهمترین داور در تشخیص خوب و بد بودن اثر علاوه بر منتقدان و کارشناسان حوزه سینما، مخاطبان عام سینما هستند که میتوانند بهترین تشخیص دهندگان باشند. شرایطی که بنده سعی کردم در یک جریان فکری حس امیدوار کننده و شاعرانهای رابه جامعه مخاطبانم منتقل کنم. مسیری که امیدوارم در آن موفق باشم.